12-11-2019, 03:47 AM
تفاوت استرس و اضطراب چیست؟
شاید در ظاهر تفاوت استرس و اضطراب کاملا مشخص نباشد و شما هم مانند سایرین این دو واژه را بهجای یکدیگر استفاده کنید، هرچند هر دوِ این واژهها برای بیان تجربههای احساسیِ منفی بهکار میروند: احساسات مختلفی که شما را خسته و عصبی میکنند، خواب را از چشمانتان میگیرند و تمرکزتان را از بین میبرند. اگرچه استرس و اضطراب هر دو در دستهی افکار منفی کذایی قرار میگیرند، اما با یکدیگر متفاوتاند.
تعریف استرس
برای روشن شدن تفاوت استرس و اضطراب، در ابتدا به سراغ تعریف این دو واژه می رویم.
استرس، کلمه ای است که در سال ۱۹۳۰ توسط هانس زیله ابداع شد و تعریف ابتدایی آن این بود: «واکنش غیر اختصاصی (به این معنی که می تواند دلایل مختلفی داشته باشد) بدن به هر الزام برای تغییر.» به باور آقای زیله، فشار ناشی از استرس آن انگیزه ای که برای تغییر رفتار مورد نیاز است را به ما می دهد، و لذا استرس می تواند خوب یا بد باشد.
با مراجعه به یک منبع جامع تر و مدرن، یعنی ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی (DSM-5) به این تعریف از استرس بر می خوریم:
«روند واکنش های اختصاصی و غیراختصاصی که یک فرد به رویدادهای محرکی نشان می دهد که تعادل وی را به هم می زنند و توانایی او برای مقاومت را تحت فشار قرار داده یا از قدرت مقاومت وی فراتر می روند.»
اساساً استرس با چگونگی مقاومت ما در برابر محرک هایی ارتباط دارد که ما را تحت تاثیر خود قرار می دهند. این محرک ها می توانند درونی یا بیرونی باشند و مقاومت ما می تواند به صورت بیرونی و با کمک دیگران، یا با نیروی درونی خودمان صورت بگیرد. فارغ از چگونگی تعریف این متغیرها، هنگامی که منابع ما توسط یک محرک تحت فشار قرار می گیرند، استرس به وجود می آید. هر چه این فشار بیشتر باشد، استرس هم بیشتر خواهد بود.
استرس واکنشی است به مشکلات و فشارها، و اضطراب واکنشی است به استرسها. شاید کمی گیج شده باشید، زیرا افرادی که اضطراب دارند، معمولا تحت فشار عوامل استرسزای بیرونی نیز هستند. پس برای شناخت دقیق تفاوت استرس و اضطراب باید بهدقت حالواحوال خود را بررسی کنید. آیا فشار پروژهی کاری، تکالیف مدرسه یا انتظارات ریزودرشت اطرافیان از شما یاعث خستگی و آشفتگیتان شده است؟ خب اگر اینطور است، دچار استرس شدهاید.
تعریف اضطراب
اما اضطراب معمولاً از درون به وجود می آید و با درک ما نسبت به الزامات یا منابعی که برای مقاومت در اختیار داریم سر و کار دارد. اضطراب در واقع حساب و کتاب درونی ما درباره استرس، اثرات بالقوه آن و احساسات ما راجع به آن را در بر می گیرد. مثلاً سوالاتی از این قبیل در ذهن ما ایجاد می شود: چه خواهد شد؟ آیا می توانم از پس آن برآیم؟ آیا توانایی لازم را دارم؟ اگر نشد چه می شود؟تعاریف بالینی اضطراب روی عذاب عاطفی که یک محرک منفی یا خطر بالقوه به همراه می آورد تاکید دارند، و نه لزوماً واکنش به خود محرک. به عنوان نمونه، تعریف DSM-5 از اضطراب به این قرار است:
«پیش بینی نگران کننده خطر یا ادبار در آینده که با احساس نگرانی، ناراحتی، و/یا نشانه های جسمانی تنش همراه می شود. کانون خطر احتمالی می تواند درونی یا بیرونی باشد.»
استرس زمینهساز اضطراب است.
استرس پیش از اضطراب پدید میآید و همانگونه که گفتم دلیل آن روشن است. فرد نسبت به دلیل استرس آگاهی دارد. ممکن است فرد تلاش کند که با بهرهگیری از مکانیزمهای دفاعی روانی، اثرات عوامل استرسزا را کم و استرس را مدیریت کند. در چنین حالتی استرس تا اندازهای کاسته و فراموش میشود ولی ممکن است در دراز مدت زمینهساز اضطراب شود. هنگامی که اختلال اضطراب در فرد شکل بگیرد او آگاهی درستی از این ندارد که اضطرابش در نتیجهی عوامل استرس پدید آمده است. پس استرس میتواند زمینهساز اضطراب شود.
استرس در صورتی که کم باشد خوب است اما اضطراب بد است.
استرس میتواند مثبت باشد در حالی که اضطراب ویژگی مثبتی ندارد. دانشجویی را فرض کنید که باید برای آزمون دانشگاهش آماده شود. او به خاطر اینکه نگران است نمرهی خوبی نگیرد دچار استرس میشود. این احساس استرس باعث میشود فرد درس خواندن و آماده شدن برای آزمونش را جدیتر بگیرد. در نتیجه نمرهی خوبی به دست خواهد آورد. البته همانگونه که پیشتر هم گفته شد استرس به میزان کم خوب است اما اگر استرس برای دراز مدت و شدید باشد فرد دچار اختلال استرس شده است و باید برای رواندرمانی پیش روانشناس برود.
درمان استرس و اضطراب را در سایت رسش دنبال کنید.
شاید در ظاهر تفاوت استرس و اضطراب کاملا مشخص نباشد و شما هم مانند سایرین این دو واژه را بهجای یکدیگر استفاده کنید، هرچند هر دوِ این واژهها برای بیان تجربههای احساسیِ منفی بهکار میروند: احساسات مختلفی که شما را خسته و عصبی میکنند، خواب را از چشمانتان میگیرند و تمرکزتان را از بین میبرند. اگرچه استرس و اضطراب هر دو در دستهی افکار منفی کذایی قرار میگیرند، اما با یکدیگر متفاوتاند.
تعریف استرس
برای روشن شدن تفاوت استرس و اضطراب، در ابتدا به سراغ تعریف این دو واژه می رویم.
استرس، کلمه ای است که در سال ۱۹۳۰ توسط هانس زیله ابداع شد و تعریف ابتدایی آن این بود: «واکنش غیر اختصاصی (به این معنی که می تواند دلایل مختلفی داشته باشد) بدن به هر الزام برای تغییر.» به باور آقای زیله، فشار ناشی از استرس آن انگیزه ای که برای تغییر رفتار مورد نیاز است را به ما می دهد، و لذا استرس می تواند خوب یا بد باشد.
با مراجعه به یک منبع جامع تر و مدرن، یعنی ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات ذهنی (DSM-5) به این تعریف از استرس بر می خوریم:
«روند واکنش های اختصاصی و غیراختصاصی که یک فرد به رویدادهای محرکی نشان می دهد که تعادل وی را به هم می زنند و توانایی او برای مقاومت را تحت فشار قرار داده یا از قدرت مقاومت وی فراتر می روند.»
اساساً استرس با چگونگی مقاومت ما در برابر محرک هایی ارتباط دارد که ما را تحت تاثیر خود قرار می دهند. این محرک ها می توانند درونی یا بیرونی باشند و مقاومت ما می تواند به صورت بیرونی و با کمک دیگران، یا با نیروی درونی خودمان صورت بگیرد. فارغ از چگونگی تعریف این متغیرها، هنگامی که منابع ما توسط یک محرک تحت فشار قرار می گیرند، استرس به وجود می آید. هر چه این فشار بیشتر باشد، استرس هم بیشتر خواهد بود.
استرس واکنشی است به مشکلات و فشارها، و اضطراب واکنشی است به استرسها. شاید کمی گیج شده باشید، زیرا افرادی که اضطراب دارند، معمولا تحت فشار عوامل استرسزای بیرونی نیز هستند. پس برای شناخت دقیق تفاوت استرس و اضطراب باید بهدقت حالواحوال خود را بررسی کنید. آیا فشار پروژهی کاری، تکالیف مدرسه یا انتظارات ریزودرشت اطرافیان از شما یاعث خستگی و آشفتگیتان شده است؟ خب اگر اینطور است، دچار استرس شدهاید.
تعریف اضطراب
اما اضطراب معمولاً از درون به وجود می آید و با درک ما نسبت به الزامات یا منابعی که برای مقاومت در اختیار داریم سر و کار دارد. اضطراب در واقع حساب و کتاب درونی ما درباره استرس، اثرات بالقوه آن و احساسات ما راجع به آن را در بر می گیرد. مثلاً سوالاتی از این قبیل در ذهن ما ایجاد می شود: چه خواهد شد؟ آیا می توانم از پس آن برآیم؟ آیا توانایی لازم را دارم؟ اگر نشد چه می شود؟تعاریف بالینی اضطراب روی عذاب عاطفی که یک محرک منفی یا خطر بالقوه به همراه می آورد تاکید دارند، و نه لزوماً واکنش به خود محرک. به عنوان نمونه، تعریف DSM-5 از اضطراب به این قرار است:
«پیش بینی نگران کننده خطر یا ادبار در آینده که با احساس نگرانی، ناراحتی، و/یا نشانه های جسمانی تنش همراه می شود. کانون خطر احتمالی می تواند درونی یا بیرونی باشد.»
استرس زمینهساز اضطراب است.
استرس پیش از اضطراب پدید میآید و همانگونه که گفتم دلیل آن روشن است. فرد نسبت به دلیل استرس آگاهی دارد. ممکن است فرد تلاش کند که با بهرهگیری از مکانیزمهای دفاعی روانی، اثرات عوامل استرسزا را کم و استرس را مدیریت کند. در چنین حالتی استرس تا اندازهای کاسته و فراموش میشود ولی ممکن است در دراز مدت زمینهساز اضطراب شود. هنگامی که اختلال اضطراب در فرد شکل بگیرد او آگاهی درستی از این ندارد که اضطرابش در نتیجهی عوامل استرس پدید آمده است. پس استرس میتواند زمینهساز اضطراب شود.
استرس در صورتی که کم باشد خوب است اما اضطراب بد است.
استرس میتواند مثبت باشد در حالی که اضطراب ویژگی مثبتی ندارد. دانشجویی را فرض کنید که باید برای آزمون دانشگاهش آماده شود. او به خاطر اینکه نگران است نمرهی خوبی نگیرد دچار استرس میشود. این احساس استرس باعث میشود فرد درس خواندن و آماده شدن برای آزمونش را جدیتر بگیرد. در نتیجه نمرهی خوبی به دست خواهد آورد. البته همانگونه که پیشتر هم گفته شد استرس به میزان کم خوب است اما اگر استرس برای دراز مدت و شدید باشد فرد دچار اختلال استرس شده است و باید برای رواندرمانی پیش روانشناس برود.
درمان استرس و اضطراب را در سایت رسش دنبال کنید.