ارسال کننده: motlagh - 04-03-2017, 05:57 PM - انجمن: گفتگوی آزاد
- بدون پاسخ
از سال 1369 هر سال در اسفند ماه و در آستانه عید نوروز و بهار طبیعت ، مردم مهربان و نیکوکار کشور ما همزمان با هفته احسان و نیکوکاری در 14 اسفند در همایشی عظیم که تبلور نوع دوستی، نیکوکاری و مهرورزی آنان است دست های پر محبت و عاطفه خویش را بر سر خانواده های نیازمند و کودکانشان می کشند.
[font=Tahoma, Geneva, sans-serif]هفته نیکوکاری (از چهاردهم تا بیست و یكم اسفندماه) به منظور جذب كمكها و هدایای مردم به خانواده های محروم و نیازمند برگزار می شود كه جمع آوری و توزیع آن توسط كمیته امداد صورت می گیرد.
[/font]
[font=Tahoma, Geneva, sans-serif]جشن نیکوکاری صرف نظر از هدایایی که طی آن جمع آوری می شود به لحاظ معنوی ، اجتماعی و فرهنگی دارای کارکرد های ویژه ای است که از جمله آنها می توان به گسترش و تقویت هرچه بیشتر فرهنگ احسان و انفاق، کمک به همنوع و انسجام اجتماعی اشاره کرد. نوع دوستی و کمک به همنوع از دیدگاه آیین الهی و جهانی اسلام امری ذاتی و فطری است. در واقع خداوند متعال تمایل به کمک کردن به همنوعان را به صورت یک شناخت در قلب هر بشری الهام کرده است . بدین مفهوم که عمل نیکوکاری به صورت نور الهی در قلب و سرشت انسان وجود دارد.[/font]
ارسال کننده: sara - 04-03-2017, 05:40 PM - انجمن: عیدانه
- بدون پاسخ
جالب است بدانید که مردم گرجستان نیز مانند ما ایرانیان عید نوروز که از اعیاد باستانی زرتشتی است را جشن می گیرند؛ زیرا پیش از ظهور مسیحیت دین مردم گرجستان زرتشتی بوده است! روز اول فروردین از تعطیلات رسمی گرجستان است و تمامی آیین های نوروزی مانند دید و بازدید و جشن و پایکوبی و درست کردن سفره هفت سین در کشور گرجستان برقرار است.
ارسال کننده: sara - 04-03-2017, 05:26 PM - انجمن: عیدانه
- بدون پاسخ
نوروز بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آریایى هاى ساکن در فلات ایران، آغاز بهار را بهبرگزارى مراسم ویژه و توام با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند.
هرمزد روز، سفر با تخت زرین جمشید
برخى پژوهشگران، ریشه « جمشید پیشدادى » تاریخى این جشن را به «نوروز جمشیدى» نسبت مى دهند و نوروز را مى خوانند.این گروه معتقدند که جمشیدشاه بعداز یک سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى از جمشید دیدند آن روز را جشن گرفتند.
«نوروز» گرفته و آن روز را که یعنى زایش و نوشدنى که « وجودى نوروز همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى شود رمز ماندگانى این جشن باستانى است.
گرچه بنا بر قانون تغییر پدیده هاى فرهنگى ، نوروز هم نسبت به گذشته با دگرگونى هایىهمراه است اما نوروز بنا به اصل تازگى بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند.
خوان نوروزی
اما بدانیم فلسفه سین های نوروز نیز جالب است. در آیین هاى با انواع «خوانى» باستانى ایران براى هر جشن خوراکى ها گسترده مى شد و خوان نوروزى نام داشت.
این سفره معمولا چند ساعت مانده به زمانتحویل سال نو آماده و بر صفحه اى بلندتراز سطح زمین چیده مى شد. همچنین شخصی به نام میزدبان(MAYZADPAN) برای پخش کردن خوراکى ها در کنار سفره گماشته مى شد.
خوان نوروزی بر پایه هفت مقدس
این خوان نوروزى برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتى تقدس عدد هفت از آیین مهر را از نشات گرفته از الهه میترا می داند. در این آیین براى رسیدن انسان به مقام عالى و آسمانى هفت مرحله وجود داشت. پس عدد هفت ازپیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و درآیین هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون دیدهمى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت همچنین اسناد تاریخى از برپایى سفره «... گیاه و هفت سین به یاد هفت امشاسپندان (7 فرشته مقدس) خبر مى دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از: اهورامزدا (به معنى سرور دانا)، و هومن(اندیشه نیک)، اردیبهشت (پاکى وراستى)، شهریور (شهریارى آرزو شده با کشور جاودانى)،سپندارمزد (عشق و پارسایى)، خرداد (رسایى و کمال) و امرداد (نگهبان گیاهان).
هفت شین، سین یا چین؟
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده که بوده و بعدها «هفت شین» نخست «هفت سین» به این نام تغییر یافته و اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت «هفت چین» شین بودند، جامعه زرتشتى در این باره مى گوید هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. اما با پذیرش اسلام از سوى ایرانیان سعى در حفظ سنت ها و آیین هاى باستانى خود کردند.
فلسلفه سین های هفت سین
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیب: هم نماد بارورى است و زایش است، درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى نگهدارى مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند. مى گویند سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویش ها سیبى را از وسط نصف مى کرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زایندگى. عده اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است.
سبزه : نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با
طبیعت است.
درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده که شمار مقدس برج
هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى کردند. در دوران باستان درکاخ
پادشاهان 20 روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند، و بر هریک از آن ها یکى از غلات را مى کاشتند و خوب روییدن هریک رابه فال نیک مى گرفتند و به این باور بودند که آن دانه درآن سال پربار خواهدبود.در روز ششم فروردین آن سبزه ها را مى چیدند و به نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مى کردند.
سماق و سیر نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین و نماد « تخم مرغ » خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین میان نماد روشنایى «آینه»زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد نشانه برکت «آب و ماهى» است و حتما باید در بالاى سفره جاى بگیرد در زندگى هستند.ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود، که نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است «سکه» به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست.
کتاب مقدس بر خوان نوروزی
یکى از پایه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس « کتاب مقدس» آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى گذارد.
چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتیان اوستا و کلیمیان تورات را بر بالاى سفره هایشان جاى مى دهند.
بر سر سفره زرتشتیان درکنار اسپند هم دیده مى شود که به گفته موبد فیروزگرى خاصیت « آویشن» ، و سنجد ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره گذاشته می شود.
در اوستای فَرَوَشی یکی از نیروهای نهانی است که پس از مرگ با روان و دین از تن آدمی جدا و به سوی جهان مینوی می رود.فروردگان جشن ویژه ارواح درگذشتگان و هنگام نزول فروهران از آسمان برای دیدار بازماندگان است همانند عید مردگان که در آیین های دیگر نیز وجود دارد.
این عید که اینک پارسیان هند آن را مقتات می نامند در ایران فروردگان و ریشه آن از لغت اوستایی فروشی و فرورتی و جشن فروردگاندر آغاز ده روز و شامل پنج روز آخر ماه دوازدهم سال به اضافه پنج روز الحاقی پنجه یا اندرگاه و در فرجام کار ساسانیان و نیز نزد اغلب زرتشتیان قرن های اولیه اسلام پنج روز آخر ماه آبان با پنج روز پنجه که پس از آخر آبان می آمد.از اوستا چنین بر می آید که این عید از دیرباز ده روز و هر دو پنجه را جشن می گرفتند.فروردگان که در پایان سال برگزار می شد گویا روزهای سوگ یا عزا بود و نه روزهای جشن بدان سان که بیرونی نیز از سغدیان می گوید که:در آخر ماه دوازدهم(خشوم) مردمان سغد برای مردگان خود مویه می کردند و به خواندن سوگ آوا می پرداختند و چهره های خود را می خراشیدند و به مردگان خود خوردنی و آشامیدنی فدیه می دادند و هم بدین دلیل جشن نوروز که پس از آن می آمد روز شادی بزرگ و جشن آغاز سال بود و از سویی باید توجه داشت جشن به معنی نیایش و ستایش و به معنی برپا داشتن مراسم سوگ یا سور است.از اوستا چنین بر می آید که این عید ده روز بوده است.در یشهها بند۳۹ مدت نزول ارواح به زمین ده روز و شاید هنگامی که روزهای پنجه پیش از دی ماه بود پنج روز پایان اسفندارمذ یعنی از ۲۶تا۳۰آن ماه عید بازگشت ارواح به منازل خود بود و بعدها پنجه را به آخر اسفندارمذ انتقال دادند و در چنین روزهایی بود که مراسم میر نوروزی برگزار می شد.برخی چون فروردگان را آخرین پنج روز قبل از فروردین می دانستند همان پنجه را فروردگان شمرده و بنا به سنت کهن این پنج روز را فروردگان گرفتند و بعدها هر دو پنج روز یعنی همه ده روز را جشن گرفتند. از روایت بیرونی چنین بر می آید که نوروز را بدان دلیل به این نام نامیدند که سال نو با آن آغاز می شد و پیشانی سال نو بود و از سبب نامیده شدن نوروز بدین نام سخن بسیار است(مجموعه مقالات دکتر معین)برخی از گزارشگران مدت این جشن را یک ماه گزارش داده و برخی پنج روز اول را نوروز عامه و بازمانده را نوروز خاصه نامیده اند،نوروز خاصه را نوروز بزرگ و جشن بزرگ و نوروز ملک نام دادهاند.بدین روایت پنج روز اول فروردین حق های حشم و لشکر را می دادند و حاجت آنان را روا می کردند و چون نوروز بزرگ می رسید زندانیان را آزاد و مجرمان را عفو می نمودند و به عشرت می پرداختند.به روایت ابوریحان به هنگام شهریاری ساسانیان فروردین ماه را به شش بخش تقسیم می کردند و پنج روز اول را شهریار به اشراف بار می داد،پنج روز دوم را به بخشش اموال و دریافت هدیه های نوروز،پنج روز سوم را به کارگزاران خود،چهارم را به خواص خویش،پنجم را به لشکریان و ششم را به رعایا اختصاص می داد.نخستین شهریاری که نوروز عامه و خاصه را یکی کرد و هر دو را جشن گرفت هرمز پسر شاهپور بود.
به روایت از دکتر بهرام فرهوشی نوروز جشن زایش گیهانی مردمان و آفرینش انسان است.در این زایش ها هرچه شمار مردمان فزونی گیرد،نیروی اورمزدی بیشتر خواهد شد و نیروی اهریمن شکست خواهد یافت.بدین دلیل یاران اهریمن با شکل های گوناگون خود با شکل های غریب و ترس آور برای جنگ و ستیز و برای جلوگیری از تولد مردمان به روی زمین می آیند.در این جنگ انسان از پشتیبانی اورمزد و فروهر های نیاکان خود بهره مند است و در پسین روزهای سال در همسپتدم نیروهای اهریمن به صورت حیوانات غریب،اژدهایان بزرگ،دیوان شاخدار و غولان پدیدار و در برابر آنانفروهر های نیاکان و قهرمانان ملی در صحنه رقصی که تمثیلی از نبرد است پدیدار می شوند. بدین روایت در دوره ساسانیان قابهای زیبای منقوش و گران بهایی از جنس کائولین از چین به ایران می آورند که بعدها به نام کشوری که از آنجا می آمد چینی و به گویش دیگر سینی نام گرفت.در آیینهای نوروزی برای چیدن خوان نوروزی از این سینی ها استفاده می کردند و این ظرفها را پر از نفل و نبات می کردند و آن را به عدد هفت امشاسپند بر سر خوانهای نوروزی می نهادند و از این رو خوان نوروزی به نام هفت سینی یا هفت قاب نام گرفت و بعدها هفت سین نامیده شد.آنچه بر خوان می نهادند عبارت بود از: ۱-سبزه نو دمیده گاه هفت سبزه و گاه به شمار برجها دوازده سبزه بود.در کاخ شهریاران بیست روز پیش از نوروز دوازده ستون از خشت خام بر می آوردند و بر هر یک یکی از غلّات را می کاشتند و خوب روییدن هر یک از آنها را به فال نیک می گرفتند و بر این باور بودند که آن دانه در آن سال پربار خواهد بود.در روز ششم نوروز این شبزه ها را می چیدند.خانواده ها به نیت اندیشه نیک،گفتار نیک،کردار نیک غالبا سه قاب از سبزه ها را بر خوان می نهادند و در آنها گندوم و جو و ارزن سبز می کردند و بدان سان که در سیاووشان اشاره شد از سوی دیگر این رسم ها یاآور تقدس گیاه خدایان و دیگر بار زاده شده گیاه در فصل گرم بود ۲-آتشدان که از آتش خاندان مایه می گرفت و در کنار آن اسپند و چوبهای خشک و خوش بو قرار می دادند و در مراسم نوروزی زرتشتیان هنوز هم ظرفی از آتش و دانه های اسپندنهاده می شود ۳-ماهروی یا برشمدان و از آنجا که تیغ نگهدارنده برسم به شکل هلال ماه است آن را ماهروی می نامیدند.در این کار شاخه هایی کوتاه از انار یا بید یا انجیر یا زیتون را به درازای سه بند می بریدند و آنها را به تعداد سه،هفت،دوازده یا بیست و یک بر سر خوان در ماهروی جای می دادند ۴-کتاب مقدس که یکی از لوازم ضروری خوان نوروزی بود ۵-کوزه آب.این کوزه ها توسط دختران نودمیده از آب زیر آسیابها پر می شد و با زینتی از گردنبند آن را ب ر سر خوان می نهادند. امروز نزد زرتشتیان و ایرانیان دیگر جای این کوزه را تنگهایی کوچک گرفته که بر آن عدس و گندم یا جو سبز . جز آن را می رویانند ۶-شمعدان:در دو سوی آتشدان شمعدان یا چراغ های گرانبها می نهادند و آنها را می افروختند و هنوز این رسم در بسیاری از خانه ها رعایت می شود ۷-نان که نمادی از برکت است و در دوره ساسانی نانهای خردی به اندازه کف دست بر سرخان نوروزی می نهادند ۸-شیر تازه دوشیده بر خوان نوروزی همادی از غذای نوزادان بود ۹-تخم مرغ بن مایه خان نوروزی بود و با انواع آن خوان هفت سین را زینت می دادند وحضور تخم مرغ بر این خوان بی تردید یادآور نخستین اسطوره های عصر سنگ و زایش گیهان از درون تخمی است که بر اقیانوس آغازین شناور بود در بسیاری از خانه هاتخم را بر روی آینه می نهادند و بر این باور بودند که به هنگام تحویل سال و زمانی که گاو بر شاخ دارنده زمین؛زمین را از شاخی به شاخ دیگر می نهد تخم به گردش در می آید! ۱۰-سمنو که از جوانه گندم درست می شود و نمادی از زایش گیاهی و بارور شدن گیاهان توسط فروهر ها است ۱۱-سنجد یکی دیگر از میوه هایی بود که بر خوان نوروز می نهادند کهبوی گل و برگ و بار آن به اعتقاد عامه محرک و از مقدمات تولد و زایندگی است ۱۲-ماهی بدان دلیل که اسفند ماه در برج حوت است و حوت به معنی ماهی است و خوردن غذای ماهی نیز در شب عید شاید یادی از این رویداد است ۱۳-سیب که در داستانهای مردمی با با زایش پیوند داردی و اغلب درویشی برای باروری در داستانها نیمی از آن را به مرد و دیگری را به زن می دهد ۱۴-انار که از مقدس ترین میوه هاست و ترکه انار به عنوان برسم مقدس در مراسم آیینی زرتشتی به دست می گیرند ۱۵-سکه زرد یا سپید نمادی از شهریور امشاسپند موکل بر فلزات و بودن آن موجب برکت و سرشاری کیسه است ۱۶-گل بیدمشک که نماد سپندارمذ و گل و ویژه اسفندماه است ۱۷-نارنج که نمادی از گوی زمین است و هنگامی که در آب نهاده باشند نمادی از گوی زمین در گیهان و حرکت آن نماد گذر برج ها دوازده گانه است ۱۸-دانه های اسپند که هنوز هم در خانواده ها از آن برای رفع چشم زخم بهره می گیرند
منبع:شناخت اساطیر ایران باستان، جان راسل هنیلز،ترجمه باجلان فرّخی،انتشارات اساطیر
ارسال کننده: motlagh - 04-03-2017, 04:40 PM - انجمن: گفتگوی آزاد
- بدون پاسخ
سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق (۱۲۶۱- ۱۳۴۵)
محمد مصدق در ۲۹ اردیبهشت سال ۱۲۶۱ در تهران به دنیا آمد. پدر وی، میرزا هدایتالله آشتیانی معروف به «وزیر دفتر» از بزرگمردان دوره ناصری و مادرش ملک تاج خانم، فرزند عبدالمجید میرزا فرمانفرما و نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایبالسلطنه ایران بود.
[font=tahoma]مصدق پس از تحصیلات مقدماتی در تبریز به تهران آمد و به مستوفیگری خراسان گمارده شد و با وجود سن کم در کار خود مسلط شد و توجه و علاقه عموم را جلب کرد.
[/font] وی در اولین انتخابات مجلس در دوره مشروطیت انتخاب شد ولی اعتبارنامه او بهدلیل سن او که به 30 سال تمام نرسیده بود، رد شد.
مصدق در سال ۱۲۸۷ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و پس از خاتمه به سوئیس رفت و به اخذ درجه دکترای حقوق در دانشگاه نوشاتل نائل آمد.
مصدق با آغاز جنگ جهانی اول به ایران آمد و با سوابقی که در امور مالیه و مستوفیگری خراسان داشت به خدمت در وزارت مالیه گمارده شد.
در حکومت صمصام السلطنه به علت اختلاف با وزیر وقت مالیه از معاونت وزارت مالیه استعفا داد و هنگام تشکیل کابینه دوم وثوق الدوله عازم اروپا شد.
پس از کودتای سید ضیاء و رضاخان، مصدق دولت کودتا را به رسمیت نشناخت و پس از استعفا از فارس عازم تهران شد ولی به دعوت سران بختیاری به آن دیار رفت.
دکتر مصدق در دوره پنجم و ششم مجلس شورای ملی به وکالت مردم تهران انتخاب شد. در همین زمان با رضا خان سردار سپه نخست وزیر وقت که به شاهی رسیده بود، به مخالفت برخاست.
با پایان مجلس ششم و آغاز دیکتاتوری رضاشاه، دکتر مصدق خانه نشین شد و در اواخر سلطنت رضاشاه پهلوی به زندان افتاد ولی پس از چند ماه آزاد شد و تحت نظر در ملک خود در احمد آباد مجبور به سکوت شد.
در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران بهوسیله نیروهای شوروی و بریتانیا، رضاشاه از سلطنت برکنار شد و مصدق به تهران برگشت.
وی پس از شهریور ۲۰ و سقوط رضاشاه در انتخابات دوره ۱۴ مجلس بار دیگر در مقام وکیل اول تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد.
در این مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، او طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع میشد.
در انتخابات دوره ۱۵ مجلس با مداخلات قوامالسلطنه و شاه و ارتش، دکتر مصدق نتوانست قدم به مجلس بگذارد.
در سال ۱۳۲۸ دکتر مصدق اقدام به پایه گذاری جبهه ملی ایران کرد. گسترش فعالیتهای سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و به ویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود.
انتخابات مجلس شانزدهم با همه تقلبات و مداخلات شاه و دربار و صندوقهای ساختگی، آراء تهران باطل شد و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت.
پس از ترور نخستوزیر وقت، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. پس از استعفای حسین علاء که بعد از رزمآرا نخست وزیر شده بود، دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.
پس از شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ایران پرداخت.
سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت و شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بینالمللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و مصدق در احقاق حق ملت ایران به پیروزی دست یافت.
در کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، شاه فرمان عزل دکتر مصدق را امضا کرد و رئیس گارد سلطنتی را موظف کرد تا با محاصره خانه نخست وزیر، فرمان را به وی ابلاغ کند. در روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ دولت مصدق سقوط کرد.
مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه شد و دادگاه وی را به 3 سال زندان محکوم کرد. پس از گذراندن 3 سال زندان، دکتر مصدق به ملک خود در احمد آباد تبعید شد و تا آخر عمر تحت نظارت شدید بود.
در سال ۱۳۴۲ همسر دکتر مصدق، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. حاصل ازدواج وی و دکتر مصدق دو پسر و سه دختر بود.
در ۱۴ اسفند سال ۱۳۴۵ دکتر محمد مصدق به دلیل بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی درگذشت. [font=tahoma]مصدق وصیت کرده بود او را کنار شهدای ۳۰ تیر در ابن بابویه دفن کنند، ولی با مخالفت شاه روبرو شد و وی را در یکی از اتاقهای خانهاش در احمدآباد به خاک سپردند.[/font]
یکی از واقعیت های دنیا که راه فراری ندارد ، این است که اگر کار می کنید باید مالیات بدهید. سوال این جا ست که اگر ربات ها شغل شما را بگیرند (مثلا در کارخانه ) ، آیا آنها هم باید مالیات بدهند ؟ بیل گیتس با قطعیت می گوید بله !
«بیل گیتس» ، بنیان گذار مایکرو سافت ، در مصاحبه ای با نشریه ی اینترنتی کوارتز (Quartz) گفت : «هم اکنون کارگری با درآمد فرضی 50 هزار دلار در سال ، انواع مالیات (مالیات بر درآمد ، مالیات امنیت اجتماعی و غیره ) پرداخت می کند تا خدماتی هم دریافت کند . اگر قرار است یک ربات شرایط مشابهی داشته باشد باید به همان میزان مالیات پرداخت کند.»
البته از آنجایی که ربات ها نمی توانند واقعا مالیات بدهند ،بیل گیتس پیشنهاد می کند مقداری از درآمد کارخانه ها که حاصل استفاده از ربات به جای انسان است ، به عنوان مالیات پرداخت شود .