16-05-2018, 02:46 PM
آخرین وتازهترین کتاب دان دلیلو که به تازگی چاپ شدهاست کیصفر نام دارد. این کتاب به نوعی دنباله و یا مشابه کتاب سروصدای سفید دلیلو است. این کتاب به احتمال زیاد در آیندهی نزدیک جزو پرفروشترین کتابها خواهد بود چرا که دربارهی موضوعی با مخاطب سخن میگوید که دغدغهی زندگی اینروزهای اکثر انسانهاست.
[url=http://mag.jeekobook.com/introduction/book-recommendation/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%a7%d8%ba-%d8%a2%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%84%d9%88/][/url]
این کتاب توسط نشر چترنگ در سال ۱۳۹۶ با قیمت ۲۲۰۰۰تومان منتشر شدهاست.
در ابتدای داستان با ابهامی کلی از روند داستان و نوشته روبرو شدم. شاید این اتفاق برای من پررنگتر بود به این علت که این کتاب اولین کتابی بود که از این نویسنده میخواندم. یا مکالمههای پی در پی روبرو شدم که بین پدر و پسری رخ میدهد. پسری که به خواست پدرش وارد یک سازمان عجیب و غریب شدهاست و حالا به دنبال موضوعی میگردد که از آن چیزی نمیداند.
نقلقول:با قدم زدن در راهروها وقت میگذراندم. راهروها تقریبا خالی بودند، سه نفر با فواصل زمانی از کنارم گذشتند، و من برای تکتکشان سر تکان دادم و جز چشم غره چیزی عایدم نشد. دیوارها سایههای جورواجور سبزرنگ داشتند،ملایم، و با خودم گفتم آیا آن طیفهای رنگی معنایی هم دارد یا نه…
پیشتر میرویم اصل داستان مشخص میشود. جفری لاکهارت پسر راس لاکهارت به محل کار پدرش احضار شدهاست تا با او همکاری کند. راس میلیاردری ۶۰ساله است که حالا در سازمانی فعالیت میکند که میخواهند افرادی را که برای این دنیا مفید هستند و خودشان هم مایل هستند تا زندگی جاودانه را تجربه کنند، در محفظههایی فریز کنند تا زمانی که علم به پیشرفتی برسدو این افراد از این محفظهها خارج شوند و برای همیشه زندگی کنند. جفری به تازگی مادرش که همسر اول راس بوده را از دست داده و احترام و علاقهی خاصی برای آرتیس؛ همسر دوم راس قائل است. آرتیس در بستر بیماری است و حال خوبی ندارد. آرتیس تصمیم گرفتهاست خود را به این محفظهها بسپارد تا در زمانی دیگر جسم و روحش باز هم زنده شوند. کیصفر نام این مرحله از کار آنهاست.
افراد این موسسه که در یک بیابان دور از شهر، بدون آلودگی و دور از همه بلایای طبیعی ساخته شدهاست، با برنامهریزیهای دقیق و پیشرفته افرادیکه در آن مکان هستند را مورد بررسی قرار میدهند، عادات، رفتارها و … تا بتوانند در زندگی دوم آنها از این موارد استفاده کنند.
این موسسه قصد دارد تا دنیایی بسازد که در آن همه چیز ایدهآل است. فضایی که تبدیل میشود به دنیایی امن، در صلح و بدون مشکلات دنیای فعلی و افراد را با سوالاتی روبرو میکند که قبل از انجام آن کار برایشان پیش میآید:
نقلقول:امیدها و رویاهای آینده معمولا نمیتونن این پیچیدگی و واقعیت حیات رو به همون شکل که در این سیاره موجوده روشن کنن. ما اینو درک میکنیم. گرسنهها، بیخانمانها، آزرده و در حصر، دستهها و مذهاب و فرقهها و ملتهای در جنگ. اقتصادهای نابودشده…. آیا ما میتونیم نسبت به تروریسم بیاعتنا باشیم؟ آیا میتونیم خطرات حملات سایبری رو دفع کنیم؟ آیا میتونیم در این دنیا واقعا مستقل و متکی به خود باشیم؟
یکی از دلایل حضور ما در این مکان این است که برای هر گونه فاجعه نهایی که ممکن است برای سیارهمان پیش بیاید چارهای بیندیشیم، آیا ما داریم برای مطالعه و بررسی پایان کارمان این فرجام را شبیهسازی میکنیم تا بتوانیم از آن جان به در ببریم؟ آیا ما آینده ار تنظیم میکنیم و آن را به دل چهارچوب زمانی خودمان انتقال میدهیم؟
و سوالهایی را از افراد میپرسد که موضوع ذهنی همهی انسانها است. انسانهایی که میل به جاودانگی را همیشه با خود همراه داشتهاند و یکی از بزرگترین خواستههای انسانها در تمام دوران بودهاست:
نقلقول:وقتی به طول زمان مسلط شویم و امکان احیای مداوم در دسترسمان قرار بگیرد بر سر انرژیهامان، آرزوها و اشتیاقهامان چه میآید؟
آیا ما برای آینده فرهنگ خمودگی و تنپروری طراحی میکنیم؟
آیا مرگ موهبت نیست؟ آیا مرگ تعیینکننده ارزشهای زندگیهای ما نیست؟ دقیقه به دقیقه؟ سال به سال؟
آیا همین که با فناوری پیشرفته کمی بیشتر عمر کنیم کافی نیست؟ آیا واقعا باید همینطور زنده ماند و زنده ماند؟
برسر تاریخ چه میآید؟ پول چه میشود؟ پس مفهوم خداوند چه میشود؟…
در ادامهی داستان مراحل و کارهایی را شرح میدهد که بر روی افرادی که وارد آن فضا شدهبودند، انجام میشد. انتقال آنها به فضاهای خاص و اتاقکهای کوچک و تخدیر آنها با داروهای آرامبخش تا زمان موعود.
در بخش دوم کتاب شرابط یک فرد فریز شده را بیان میکند که همهی اینها از زبان آرتیس یا جفری گفته میشود.
نقلقول:اما من همانی هستم که بودم.
فکر کنم به هر حال کسی هستم. اینجا کسی هست و من وجودش را در یا با خودم احساس میکنم.
اما اینجا کجاست و چه مدت است که من اینجا هستم و آیا فقط من اینجا هستم؟
زمان را در جای جای وجودم حس میکنم اما نمیدانم چیست…
[img=0x0]http://mag.jeekobook.com/wp-content/uploads/2017/12/2-3-1024x576.jpg[/img]
معرفی کیصفر
به عقیدهی من هدف نویسنده از نوشتن این داستان که ظاهرا رگههای مشابهی با داستانهای دیگرش هم دارد، القای اهمیت زندگی و یافتن معنا و هدف زندگی و زنده بودن جسم و روح برای انسانهای امروزی است که بیشتر از گذشته درگیر تفکرات مربوط به زندگی هستند. پوچ گرایی و میل به بقا را به چالش میکشد. در جایی که راس تصمیم میگیرد بخاطر عشق زیادش به آرتیس همراه او فریز شود و در نقطهی بعد از آن که از تصمیم برمیگردد تا رسالت خود را در دنیا کامل کند با این تعارض روبرو میشویم. و پسرش هم این شرایط را قبول نمیکند و به زندگی عادی برمیگردد. او با همهی تصورات و پیشبینیهای آن فضا آشنا شد و همهی ایدهآلهای آنها را برای دنیای بهتر شنید:
نقلقول:اگر سیاره ما محیطی خودکفا باقی بمونه، خوش به حال همه و در عین حال، چه آرزوی لعنتی نامحتملی. در هر دو حالت، اصل نهان ماجرا در جاییه که مدل پیشرفته خودش رو میشناسه. این تسلیم شدن در برابر مجموعهای از شرایط دشوار نیست. این فقط عرصهایه که انسان با جد و جهدش به چیزهایی که نیاز داره میرسه. ما در بافت و بستر آینده زندگی میکنیم و نفس میکشیم، و همینجا و همین حالا این کارو میکنیم.
بطور کلی در حین خواندن کتاب گاهی به این فکر کردم که با ترجمهی خوبی از متن سروکار ندارم اما کمکم متوجه شدم که خود محتوا و متن کمی ابهام و گیجکنندهگی دارد. بعضی از قسمتهای کتاب به ترکیب کلمات زیبا و لطیفی برخوردم که در میان متن سرد و بیروح کتاب، جذابیت خوبی برایم داشت:
نقلقول:کتابی با جلد شومیز و دست دوم و آکنده از عواطف توفنده و مهارناپذیر، با حروف ریز و درهم بر صفحات نمکشیده
بعضی از قسمتهای کتاب بهخاطر داشتن توصیفات و توضیحات تکراری و زیادش باعث خستگی شد. اما در مجموع خواندن این کتاب را بخاطر محتوای متفاوت و جذاب، چالش و تفکربرانگیزش به همهی دوستداران ادبیات مخصوصا ادبیات تخیلی پیشنهاد میکنم.
[url=http://mag.jeekobook.com/introduction/book-recommendation/%d9%85%d8%b9%d8%b1%d9%81%db%8c-%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%a7%d8%ba-%d8%a2%d9%84%d8%a8%d8%a7%d9%84%d9%88/][/url]