17-10-2019, 04:05 PM
حدود یک قرن از انتشار این کتاب می گذرد جزو پر طرفدارترین آثار ادبیات روسیه به شمار می رود. بعد از انتشار این کتاب عوامل شوروی شروع به سانسور این کتاب کردن تا جایی که حجم این کتاب بعد از ده سال به یک سوم رسید و منتقدین وابسته به حکومت بعد از استقبال خوانندگان سعی کردن این اثر را حامی رژیم کمونیستی معرفی کنند. این رمان در قالبی طنز تصاویری از اتحاد جماهیر شوروی را به ارائه می دهد. نویسنده شعارها و تبلیغات خشک و ابلهانه را به باد انتقاد می گیرد و اهداف شوروی را زیر سوال می برد که با هم بخشی از این کتاب را می خوانیم.
(( به این ترتیب پالیسوف دست به کار شد. در فواصل منظم، به دیدار اعضای انجمن مخفی خیش و شمشیر می رفت، به ویژه مالک محافظه کار تعاونی شیرینی پزی ادسا: نان قندی های مسکو، جناب کیسلیارسکی. چهرۀ کیسلیارسکی با دیدن پالیسوف سیاه می شد. حرف های او دربارۀ لزوم دست زدن به عمل هم نان قندی پز ترسو را به مرز جنون می رساند. ))
![[تصویر: 073d50e83dfd4a74b1d6423f2c6287a8.jpg]](https://www.iranketab.ir/Images/ProductImages/073d50e83dfd4a74b1d6423f2c6287a8.jpg)
(( به این ترتیب پالیسوف دست به کار شد. در فواصل منظم، به دیدار اعضای انجمن مخفی خیش و شمشیر می رفت، به ویژه مالک محافظه کار تعاونی شیرینی پزی ادسا: نان قندی های مسکو، جناب کیسلیارسکی. چهرۀ کیسلیارسکی با دیدن پالیسوف سیاه می شد. حرف های او دربارۀ لزوم دست زدن به عمل هم نان قندی پز ترسو را به مرز جنون می رساند. ))
درب اتوماتیک شیشه ای
