25-08-2019, 11:23 AM
رمان روایتگر دو شخصیت در دو زمان مختلف است که روایت اصلی زندگی دختری به نام نیلوفر است که در ادامه ی رمان وارد زندگی شخصیت دوم کتاب می شویم. درون مایه کتاب درباره ی تجربه ی نسلی است که در گیر بهبود جهان و آفرینش حماسه های بزرگ است.
((این یعنی فرق داریم. یعنی آینده مان روشن است؟ نبود، واقعا نبود. حالا که به باغچه ی خشک خانه، به اتاق های متروک، به یک قبر جوان مرگ نگاه می کنم، می بینم چقدر خاله ها و دایی هایم خوشبخت بودند که بچه هایشان یک طوری نبودند، که نمره های ریاضیاتشان خوب بود، که تالاپی از درخت می افتادند، که نقاشی هایشان گه بود، چشم چشم دوابرو بود. حالا همه شان استاد دانشگاه، دبیر و مهندس و معمار و کوفت و هزار چیز دیگرند.))
((این یعنی فرق داریم. یعنی آینده مان روشن است؟ نبود، واقعا نبود. حالا که به باغچه ی خشک خانه، به اتاق های متروک، به یک قبر جوان مرگ نگاه می کنم، می بینم چقدر خاله ها و دایی هایم خوشبخت بودند که بچه هایشان یک طوری نبودند، که نمره های ریاضیاتشان خوب بود، که تالاپی از درخت می افتادند، که نقاشی هایشان گه بود، چشم چشم دوابرو بود. حالا همه شان استاد دانشگاه، دبیر و مهندس و معمار و کوفت و هزار چیز دیگرند.))
درب اتوماتیک شیشه ای