29-03-2023, 03:32 PM
روانشناسی، فلسفه و تفکر در مورد زندگی.
وبلاگی در مورد فلسفه و روانشناسی. مقالاتی در مورد جنبه های مختلف روانشناسی انسان.
Udio:
روانشناسی بالینی
وسواس چیست؟ علل، علائم و درمان
وسواس چیست؟ علل، علائم و درمان / روانشناسی بالینی
درمان وسواس فکری
اکثر مردم لحظاتی را پشت سر گذاشتهاند که بهدلیل زمانهای اضطراب، استرس یا موقعیتهای سخت، یک سری ایدهها یا افکار تکراری و غیرقابل کنترل را تجربه کردهایم که سطح بالایی از اضطراب را ایجاد میکنند.
با این حال، اگرچه این تجربیات عموماً طبیعی هستند، ما در معرض خطر تبدیل شدن این افکار به وسواس هستیم . برای اینکه این اتفاق نیفتد، دانستن این که این وسواس ها از چه چیزهایی تشکیل شده اند و همچنین نوع شناسی آنها و منابعی که برای مبارزه با آنها در اختیار داریم بسیار مفید خواهد بود.
مقاله مرتبط: "نشخوار فکری: چرخه باطل خسته کننده فکر"
وسواس چیست؟
وسواس، یا افکار وسواسی، پویایی فکری است که در آن ذهن فرد به یک ایده ثابت می چسبد . معمولاً این ایدهها با رویداد، رویداد یا موقعیتی مرتبط هستند که نگران کننده هستند زیرا احساس ترس یا اضطراب را ایجاد میکنند.
برای اینکه یک فکر وسواسی تلقی شود، باید دارای تعدادی ویژگی باشد. اول این که این عقاید باید تکرار و تکرار شوند . یعنی مدام در ذهن آدم ظاهر می شوند.
علاوه بر این، آنها نیز باید غیر ارادی رخ دهند و کنترل نشده باشند; این بدان معناست که هر چقدر هم که یک فرد سعی کند در مورد آنها فکر نکند یا آنها را از ذهن خود دور کند، آن ایده ها به ذهن باز می گردند، شاید حتی قوی تر.
شایع ترین علل این وسواس ها یا افکار وسواسی حالت های اضطراب و استرس روانی است . در هر دو مورد، فرد یک سری نگرانی ها یا ترس های مکرر را تجربه می کند که علاوه بر این، علائم اضطراب را بدتر می کند.
بنابراین، فرد درگیر یک چرخه معیوب است که در آن دچار اضطراب می شود که باعث ایجاد یک سری افکار وسواسی می شود که به نوبه خود به تغذیه بیشتر علائم اضطراب کمک می کند.
روشهای بیرونیسازی این افکار وسواسی بسیار و بسیار متفاوت است و در بیشتر موارد تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی سوژه و همچنین زمینهای که او را احاطه کرده است خواهد بود. رفتار وسواسی مربوط به نظم، نظافت یا ظاهر فیزیکی بازتابی از این ایده هاست که ذهن فرد را تیره می کند.
ممکن است برای شما جالب باشد: "7 نوع اضطراب (علل و علائم)"
چه چیزی باعث ایجاد نگرانی هایی فراتر از وسواس می شود؟
اگرچه درست است که نگرانی میتواند به یک وسواس تبدیل شود، و بنابراین میتواند به درجهای از مزمن شدن دست یابد که آن را بیمارگونه میسازد ، اما تعدادی تفاوت وجود دارد که به ما امکان میدهد بین نگرانی و یک ایده وسواسی تمایز قائل شویم.
برخلاف نگرانیهای دستهبندی هنجاری بالاتر، افکار وسواسی شدت، فراوانی و مدت زمان بسیار بیشتری دارند، بنابراین احتمالاً باعث ناراحتی بسیار بیشتری نیز میشوند.
همچنین در مورد وسواس، سوژه تقریباً هیچ کنترلی بر آنها ندارد. منظورم این است که آنها مقاومت بسیار بیشتری در برابر تلاش های یک فرد برای حذف آنها از سر خود نشان می دهند .
در نهایت، طبق مطالعهای که توسط پل سالکوسکیس، استاد روانشناسی بالینی و علوم کاربردی در دانشگاه باث انجام شد، مشخص شد که 90 درصد از افراد سالم روانی، یک سری ایدههای مزاحم مرتبط با نگرانیهایی را تجربه کردهاند که موجب درجه بالایی از اضطراب و اضطراب میشوند. ناراحتی، اما این به دسته وسواس نرسید.
چه زمانی می توان آنها را پاتولوژیک در نظر گرفت؟
همانطور که قبلاً دیدیم، تعداد زیادی از مردم باید یک سری افکار وسواسی را تجربه کنند که لزوماً به هیچ نوع آسیب شناسی روانی مرتبط نیستند. با این حال، این خطر وجود دارد که این وسواسها به افکار وسواسی مزمن تبدیل شوند که میتواند به حدی برسد که به یک اختلال وسواسی تبدیل شود و بهطور محسوسی در زندگی روزمره فرد اختلال ایجاد کند.
وسواسها یا نگرانیهای دستهبندی نظارتی معمولاً با گذشت زمان یا پس از رفع مشکل ناپدید میشوند. با این حال، این افکار می توانند بسیار آزاردهنده و استرس زا باشند.
هنگامی که این افکار به وسواس جدی تبدیل می شوند و با اعمال اجباری با هدف کاهش ناراحتی همراه می شوند، ممکن است فرد به اختلال وسواسی- جبری معروف (OCD) مبتلا شود. در این مورد، وسواس ها باید به عنوان پاتولوژیک طبقه بندی شوند، زیرا آنها بخشی از یک نشانه شناسی بسیار گسترده تر هستند.
علاوه بر این، اگرچه یک قاعده کلی نیست، اما افکار مربوط به این نوع تغییر روانشناختی نیازی به عقل ندارند . یعنی ایده ها یا نگرانی هایی که در ذهن بیمار هجوم می آورد ممکن است نامنسجم باشد یا مبنای عقلانی نداشته باشد.
مثلاً ممکن است فردی به طور غیرقابل کنترل و مدام فکر کند که اگر نور روی او بماند، ممکن است هنگام خروج از خانه اتفاق بدی بیفتد، بنابراین بازرسی های اجباری و مداوم انجام می دهد. در اینجا نشان داده می شود که افکار لزوماً منطقی نیستند، زیرا آنها دو واقعیت را که واقعاً هیچ ارتباطی ندارند، با هم متحد می کنند.
در نهایت، حتی اگر فردی بتواند بپذیرد که ایده هایش از هیچ اصل منطقی شروع نمی شود، این به هیچ وجه نمی تواند این وسواس ها را از بین ببرد.
انواع وسواس
در مورد محتوای افکار وسواسی، آنها می توانند به اندازه افراد در جهان متفاوت باشند. با این حال، تعدادی از وسواس های نسبتاً تکرار شونده هم در بین جمعیت OCD و هم در افرادی که به دلیل اضطراب یا استرس از این نوع افکار کنترل نشده رنج می برند وجود دارد.
برخی از انواع وسواس عبارتند از:
وسواس نظم و سازمان .
ترس های وسواسی در رابطه با خانه. چگونه کل خانه را ببندیم، چراغ را روشن بگذاریم یا گاز را روشن کنیم و...
ایده های غیر منطقی و وسواسی در مورد نظافت و بیماری ها .
ترس وسواسی از انجام برخی خطرات فیزیکی.
افکار وسواسی با ماهیت جنسی .
چگونه این افکار را مدیریت کنیم؟
در مواردی که وسواس بخشی از تشخیص OCD است، فرد باید برای شروع درمان مناسب با شرایط خود به یک متخصص سلامت روان مراجعه کند.
با این حال، اگر این افکار فقط به دلیل یک مرحله خاص از زندگی باشد، تکنیک ها یا مراحلی وجود دارد که فرد می تواند برای کاهش یا حذف این افکار انجام دهد. این تکنیک ها عبارتند از:
با تمرینات بدنی ذهن و بدن خود را فعال نگه دارید.
سعی نکنید افکار خود را متوقف یا کنترل کنید ، بلکه اجازه دهید آنها به طور موقت جریان داشته باشند تا زمانی که از شدت آنها کاسته شود.
منشا را بشناسید و سعی کنید مشکل را حل کنید.
این افکار را به صورت نوشتاری منعکس کنید.
تکنیک های تمدد اعصاب را تمرین کنید.
اگر هیچ کاری درست نشد، به یک متخصص روانشناسی مراجعه کنید .
//////////////////////
اختلال وسواس فکری عملی
منتشر شده در 12 سپتامبر 2018.
اینس گوریچ کورکوت، MD، روانپزشک متخصص
اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) از گروه اختلالات اضطرابی است و با ظاهر شدن افکار وسواسی و اعمال اجباری مشخص می شود. افراد مبتلا به این اختلال، غیرمنطقی بودن اعمال خود را درک می کنند و آنها را ناخوشایند می دانند، اما نمی توانند از آنها جلوگیری کنند. در نتیجه، تمام جنبه های زندگی می تواند تحت تأثیر قرار گیرد (کار، مدرسه، روابط بین فردی) و بسیاری از فعالیت ها محدود می شوند.
اختلال وسواس فکری-
اختلال وسواس فکری اجباری چیست؟
فراوانی اختلال وسواس اجباری
علل اختلال وسواس فکری اجباری
علائم و تصویر بالینی
درمان اختلال وسواس فکری جبری
نتیجه
اختلال وسواس فکری اجباری چیست؟
اگرچه اعمال اجباری اساساً تلاشی برای کاهش اضطراب هستند، نتیجه اغلب کاملاً برعکس است، بنابراین می توانند آن را حتی بیشتر افزایش دهند.
درمان وسواس
وسواس ها رویدادهای ذهنی هستند که به شکل افکار، احساسات یا ایده های مزاحم رخ می دهند، در حالی که اجبار به رفتاری اطلاق می شود که در آن تکرار برخی اعمال (شمارش، بررسی، اجتناب) قابل کنترل نیست. وقتی صحبت از وسواس به میان می آید، فرد مبتلا می تواند دچار وسواس یا اجبار شود و می تواند هر دو جزء این اختلال را همزمان داشته باشد.
اعمال اجباری معمولاً به عنوان واکنشی به افکار وسواسی با هدف کاهش اضطراب رخ می دهد. به عنوان مثال، اگر فردی دنیای بیرون را منبع عفونت بداند و ترس از ابتلا به یک بیماری عفونی را در خود ایجاد کند، اقدام اجباری شستن مکرر دست ها تلاش می کند تا تنش مرتبط با احتمال ابتلا را کاهش دهد. اگرچه اعمال اجباری اساساً تلاشی برای کاهش اضطراب هستند، نتیجه اغلب کاملاً برعکس است، بنابراین می توانند آن را حتی بیشتر افزایش دهند. به همین دلیل، یک دور باطل ایجاد می شود که خارج شدن از آن بدون کمک حرفه ای برای فرد دشوار است.
فراوانی اختلال وسواس اجباری
اختلال وسواس اجباری اغلب در کنار سایر بیماری های روانپزشکی، اغلب در کنار اختلال افسردگی و فوبیای اجتماعی، ایجاد می شود.
اختلال وسواس فکری اجباری یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی با فراوانی 2 تا 3 درصد در جمعیت است. در بزرگسالی، مردان و زنان به یک اندازه تحت تأثیر قرار می گیرند، در حالی که در نوجوانی بیشتر در پسران رخ می دهد. معمولاً در سن 20 سالگی، به طور مجزا در مردان زودتر از زنان، و کمتر در اوایل زندگی یا بعد از 35 سالگی رخ می دهد.
اختلال وسواس اجباری اغلب در کنار سایر بیماری های روانپزشکی، اغلب با اختلال افسردگی و فوبیای اجتماعی ایجاد می شود و می تواند همزمان با اعتیاد به الکل، اختلال اضطراب فراگیر، فوبیاهای خاص، اختلال هراس، اختلالات خوردن و اختلالات شخصیت رخ دهد. در بخشی از بیماران مبتلا به این اختلال (30-20 درصد)، تیک ها در تاریخچه پزشکی شرح داده شده است.
نوعی شباهت بین وسواس و اختلال شخصیت وسواسی جبری وجود دارد، اما همچنان می توان این دو اختلال را به وضوح تشخیص داد. اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری به ویژگی های شخصیتی برجسته اشاره دارد که در آن فرد بیش از حد به جزئیات توجه می کند و برای کمال گرایی تلاش می کند، اما تمایل به این رفتار اختلال قابل توجهی در عملکرد روزانه او ایجاد نمی کند و اعمال اجباری ایجاد نمی شود.
علل اختلال وسواس فکری اجباری
عوامل خطر مهمتر در ایجاد اختلال وسواس فکری اجباری عبارتند از ژنتیک، اختلالات انتقال دهنده عصبی و عوامل مختلف روانی-اجتماعی.
هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که منجر به این اختلال شود، اما می توان در مورد عوامل خطر مرتبط با آن صحبت کرد. در میان آنها ژنتیک، اختلالات انتقال دهنده عصبی و عوامل روانی اجتماعی مهمتر است که شامل کیفیت روابط در مراحل اولیه رشد، الگوهای رفتاری اتخاذ شده و قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا می شود. مطالعات نشان می دهد که بستگان نزدیک (برادران، خواهران، فرزندان) افراد مبتلا به طور قابل توجهی بیشتر در معرض خطر ابتلا به این اختلال هستند. اگر بیمار در دوران کودکی یا نوجوانی دچار اختلال وسواس فکری-اجباری شده باشد، این خطر بیشتر است.
تحقیقات روی انتقال دهنده های عصبی این احتمال را نشان می دهد که اختلال در تنظیم سروتونین ممکن است با ایجاد این اختلال ارتباط داشته باشد. این نیز با این واقعیت تأیید می شود که در درمان آن، با داروهایی که سطح سروتونین را افزایش می دهند، نتیجه خوبی حاصل می شود. در ادبیات حرفه ای، بروز علائم اختلال وسواس فکری-اجباری اغلب با روابط بین فردی ضعیف در خانواده و مراقبت ناکافی والدین از کودک و همچنین قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا همراه است. اگر فردی در دوران کودکی در معرض آزار روانی یا جسمی قرار گرفته باشد، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلال وسواس فکری-اجباری خواهد بود. بارداری و تولد کودک به عنوان عوامل استرس زا مثبت نیز می تواند محرکی برای تشدید علائم باشد.
علائم و تصویر بالینی
ویژگی اصلی اختلال وسواس فکری و عملی، وسواس و اجبار است که اغلب با یکدیگر ترکیب می شوند. وسواس فکری، احساسات و عقایدی است که بیمار نمی تواند در برابر آنها مقاومت کند و در عین حال او را مضطرب می کند. اجبار نوعی پاسخ به وسواس و تلاش برای کاهش اضطراب است. اگرچه او از بیهودگی این اعمال آگاه است، اما بیمار نمی تواند آنها را کنترل کند. شایع ترین وسواس های مرتبط با اختلال وسواس فکری اجباری عبارتند از:
ترس از عفونت - چنین بیمارانی از ترس شدید از ابتلا به یک بیماری عفونی در تماس با دنیای خارج رنج می برند. به همین دلیل است که اغلب دست های خود را می شویند، گاهی اوقات به حدی که لایه سطحی پوست آسیب می بیند. در شرایط شدید، به دلیل این ترس، آنها به هیچ وجه آپارتمان خود را ترک نمی کنند.درمان وسواس
شک پاتولوژیک - بیمارانی که دچار شک پاتولوژیک می شوند تمایل دارند همه چیز را بیش از یک بار بررسی کنند زیرا این شک اغلب با ترس از خطر قریب الوقوع همراه است. به عنوان مثال، فردی چندین بار به آپارتمان برمی گردد تا بررسی کند که آیا اتو یا گاز را خاموش کرده است.
افکار مزاحم - در این الگوی رفتاری، وسواس با اجبار همراه نیست و معمولاً به ایده های تهاجمی یا ایده های مرتبط با تمایلات جنسی یا برخی تابوها اشاره دارد. به عنوان مثال، ممکن است مادری از آسیب رساندن به فرزند خود ترس داشته باشد، اما ممکن است ترس از آسیب رساندن به خود نیز وجود داشته باشد.
تمایل به تقارن - بیمارانی که مستعد تقارن هستند تمایل دارند چیزها را در اطراف خود به روشی کاملاً مشخص مرتب کنند. آنها مستعد کمال گرایی هستند، به همین دلیل اقدامات ساده ای مانند اصلاح یا خوردن می تواند ساعت ها طول بکشد. در پاسخ به این وسواس، اعمال اجباری را انجام می دهند تا امور را بر اساس نیاز درونی خود سامان دهند. به عنوان مثال، آنها می توانند چینش محصولات را در قفسه فروشگاه تغییر دهند زیرا از نحوه چیدمان آنها آزار می دهد.
لازم به ذکر است که نمی توان همه بررسی ها را اجبار اعلام کرد. برای خیلی ها ممکن است این اتفاق بیفتد که برگردند و دوباره چک کنند که آیا در را قفل کرده اند یا اتو را خاموش کرده اند. آنچه فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری-اجباری را از این نوع بررسی بی ضرر متمایز می کند، حقایق زیر است:
مبتلایان نمی توانند در برابر این افکار وسواسی و اعمال اجباری مقاومت کنند، حتی اگر از غیرمنطقی بودن آنها آگاه باشند.
آنها حداقل یک ساعت در روز را صرف چنین فعالیت هایی می کنند
برخورد با افکار وسواسی و اعمال اجباری به طور قابل توجهی عملکرد روزانه آنها را مختل می کند
درمان اختلال وسواس فکری جبری
هنگامی که درمان معرفی شد، مهم است که آن را به طور ناگهانی و بدون توافق با پزشک متوقف نکنید.
در درمان از داروها و روان درمانی استفاده می شود و با ترکیب این دو رویکرد بهترین نتیجه حاصل می شود. از آنجایی که اختلال وسواس اجباری اغلب همزمان با سایر بیماری های روانی بروز می کند، در انتخاب روش درمانی باید به این اختلال دیگر و علائم آن نیز توجه کرد.
نشان داده شده است که داروهای گروه داروهای ضد افسردگی در کاهش علائم اختلال وسواس اجباری موثر هستند. مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRIs) امروزه بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند و در میان داروهای نسل قدیمیتر، کلومیپرامین ضد افسردگی سه حلقهای نتایج خوبی در درمان نشان داده است. اگر نتیجه خوبی با داروهای ضد افسردگی حاصل نشد، داروهای ضد روان پریشی نیز به عنوان خط دوم درمان در نظر گرفته می شوند. پس از شروع درمان، مهم است که آن را به طور ناگهانی و بدون مشورت با پزشک قطع نکنید، زیرا قطع ناگهانی دارو می تواند علائم این اختلال را بدتر کند.
بهترین است از بین رویکردهای روان درمانی ، درمان شناختی- رفتاری ، یعنی روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ، . در این روش بیمار در معرض موقعیتی قرار می گیرد که او را دچار وسواس می کند و در عین حال از او خواسته می شود از عمل اجباری که به طور معمول در آن موقعیت انجام می دهد خودداری کند. به عنوان مثال، اگر بیمار از ترس آلوده شدن و شستن وسواس گونه دست رنج می برد، از او خواسته می شود که در یک مکان عمومی را لمس کند و سعی کند بعد از آن دست های خود را نشوید. اگر بیمار این وضعیت را تحمل کند، به تدریج اضطراب خود به خود از بین می رود یا کاهش می یابد. به این ترتیب، بیماران یاد می گیرند که برای رهایی از اضطراب نیازی به تشریفات ندارند و می توانند تا حدودی بر اختلالات خود کنترل داشته باشند. مطالعات نشان می دهد که این روش به نوعی مغز را با الگوی رفتاری جدیدی "آموزش" می دهد که منجر به کاهش علائم می شود.
نتیجه
به همه افرادی که علائم اختلال وسواس فکری را می شناسند توصیه می شود با متخصصان مشورت کنند. حل مشکل به تنهایی توصیه نمی شود، زیرا ممکن است وضعیت بدتر شود. اگرچه اختلال وسواس اجباری سیر مزمن دارد و نیاز به درمان طولانی مدت دارد، اما با رویکرد درمانی کافی می توان شکایت بیماران را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
درمان وسواس فکری
وبلاگی در مورد فلسفه و روانشناسی. مقالاتی در مورد جنبه های مختلف روانشناسی انسان.
Udio:
روانشناسی بالینی
وسواس چیست؟ علل، علائم و درمان
وسواس چیست؟ علل، علائم و درمان / روانشناسی بالینی
درمان وسواس فکری
اکثر مردم لحظاتی را پشت سر گذاشتهاند که بهدلیل زمانهای اضطراب، استرس یا موقعیتهای سخت، یک سری ایدهها یا افکار تکراری و غیرقابل کنترل را تجربه کردهایم که سطح بالایی از اضطراب را ایجاد میکنند.
با این حال، اگرچه این تجربیات عموماً طبیعی هستند، ما در معرض خطر تبدیل شدن این افکار به وسواس هستیم . برای اینکه این اتفاق نیفتد، دانستن این که این وسواس ها از چه چیزهایی تشکیل شده اند و همچنین نوع شناسی آنها و منابعی که برای مبارزه با آنها در اختیار داریم بسیار مفید خواهد بود.
مقاله مرتبط: "نشخوار فکری: چرخه باطل خسته کننده فکر"
وسواس چیست؟
وسواس، یا افکار وسواسی، پویایی فکری است که در آن ذهن فرد به یک ایده ثابت می چسبد . معمولاً این ایدهها با رویداد، رویداد یا موقعیتی مرتبط هستند که نگران کننده هستند زیرا احساس ترس یا اضطراب را ایجاد میکنند.
برای اینکه یک فکر وسواسی تلقی شود، باید دارای تعدادی ویژگی باشد. اول این که این عقاید باید تکرار و تکرار شوند . یعنی مدام در ذهن آدم ظاهر می شوند.
علاوه بر این، آنها نیز باید غیر ارادی رخ دهند و کنترل نشده باشند; این بدان معناست که هر چقدر هم که یک فرد سعی کند در مورد آنها فکر نکند یا آنها را از ذهن خود دور کند، آن ایده ها به ذهن باز می گردند، شاید حتی قوی تر.
شایع ترین علل این وسواس ها یا افکار وسواسی حالت های اضطراب و استرس روانی است . در هر دو مورد، فرد یک سری نگرانی ها یا ترس های مکرر را تجربه می کند که علاوه بر این، علائم اضطراب را بدتر می کند.
بنابراین، فرد درگیر یک چرخه معیوب است که در آن دچار اضطراب می شود که باعث ایجاد یک سری افکار وسواسی می شود که به نوبه خود به تغذیه بیشتر علائم اضطراب کمک می کند.
روشهای بیرونیسازی این افکار وسواسی بسیار و بسیار متفاوت است و در بیشتر موارد تحت تأثیر ویژگیهای شخصیتی سوژه و همچنین زمینهای که او را احاطه کرده است خواهد بود. رفتار وسواسی مربوط به نظم، نظافت یا ظاهر فیزیکی بازتابی از این ایده هاست که ذهن فرد را تیره می کند.
ممکن است برای شما جالب باشد: "7 نوع اضطراب (علل و علائم)"
چه چیزی باعث ایجاد نگرانی هایی فراتر از وسواس می شود؟
اگرچه درست است که نگرانی میتواند به یک وسواس تبدیل شود، و بنابراین میتواند به درجهای از مزمن شدن دست یابد که آن را بیمارگونه میسازد ، اما تعدادی تفاوت وجود دارد که به ما امکان میدهد بین نگرانی و یک ایده وسواسی تمایز قائل شویم.
برخلاف نگرانیهای دستهبندی هنجاری بالاتر، افکار وسواسی شدت، فراوانی و مدت زمان بسیار بیشتری دارند، بنابراین احتمالاً باعث ناراحتی بسیار بیشتری نیز میشوند.
همچنین در مورد وسواس، سوژه تقریباً هیچ کنترلی بر آنها ندارد. منظورم این است که آنها مقاومت بسیار بیشتری در برابر تلاش های یک فرد برای حذف آنها از سر خود نشان می دهند .
در نهایت، طبق مطالعهای که توسط پل سالکوسکیس، استاد روانشناسی بالینی و علوم کاربردی در دانشگاه باث انجام شد، مشخص شد که 90 درصد از افراد سالم روانی، یک سری ایدههای مزاحم مرتبط با نگرانیهایی را تجربه کردهاند که موجب درجه بالایی از اضطراب و اضطراب میشوند. ناراحتی، اما این به دسته وسواس نرسید.
چه زمانی می توان آنها را پاتولوژیک در نظر گرفت؟
همانطور که قبلاً دیدیم، تعداد زیادی از مردم باید یک سری افکار وسواسی را تجربه کنند که لزوماً به هیچ نوع آسیب شناسی روانی مرتبط نیستند. با این حال، این خطر وجود دارد که این وسواسها به افکار وسواسی مزمن تبدیل شوند که میتواند به حدی برسد که به یک اختلال وسواسی تبدیل شود و بهطور محسوسی در زندگی روزمره فرد اختلال ایجاد کند.
وسواسها یا نگرانیهای دستهبندی نظارتی معمولاً با گذشت زمان یا پس از رفع مشکل ناپدید میشوند. با این حال، این افکار می توانند بسیار آزاردهنده و استرس زا باشند.
هنگامی که این افکار به وسواس جدی تبدیل می شوند و با اعمال اجباری با هدف کاهش ناراحتی همراه می شوند، ممکن است فرد به اختلال وسواسی- جبری معروف (OCD) مبتلا شود. در این مورد، وسواس ها باید به عنوان پاتولوژیک طبقه بندی شوند، زیرا آنها بخشی از یک نشانه شناسی بسیار گسترده تر هستند.
علاوه بر این، اگرچه یک قاعده کلی نیست، اما افکار مربوط به این نوع تغییر روانشناختی نیازی به عقل ندارند . یعنی ایده ها یا نگرانی هایی که در ذهن بیمار هجوم می آورد ممکن است نامنسجم باشد یا مبنای عقلانی نداشته باشد.
مثلاً ممکن است فردی به طور غیرقابل کنترل و مدام فکر کند که اگر نور روی او بماند، ممکن است هنگام خروج از خانه اتفاق بدی بیفتد، بنابراین بازرسی های اجباری و مداوم انجام می دهد. در اینجا نشان داده می شود که افکار لزوماً منطقی نیستند، زیرا آنها دو واقعیت را که واقعاً هیچ ارتباطی ندارند، با هم متحد می کنند.
در نهایت، حتی اگر فردی بتواند بپذیرد که ایده هایش از هیچ اصل منطقی شروع نمی شود، این به هیچ وجه نمی تواند این وسواس ها را از بین ببرد.
انواع وسواس
در مورد محتوای افکار وسواسی، آنها می توانند به اندازه افراد در جهان متفاوت باشند. با این حال، تعدادی از وسواس های نسبتاً تکرار شونده هم در بین جمعیت OCD و هم در افرادی که به دلیل اضطراب یا استرس از این نوع افکار کنترل نشده رنج می برند وجود دارد.
برخی از انواع وسواس عبارتند از:
وسواس نظم و سازمان .
ترس های وسواسی در رابطه با خانه. چگونه کل خانه را ببندیم، چراغ را روشن بگذاریم یا گاز را روشن کنیم و...
ایده های غیر منطقی و وسواسی در مورد نظافت و بیماری ها .
ترس وسواسی از انجام برخی خطرات فیزیکی.
افکار وسواسی با ماهیت جنسی .
چگونه این افکار را مدیریت کنیم؟
در مواردی که وسواس بخشی از تشخیص OCD است، فرد باید برای شروع درمان مناسب با شرایط خود به یک متخصص سلامت روان مراجعه کند.
با این حال، اگر این افکار فقط به دلیل یک مرحله خاص از زندگی باشد، تکنیک ها یا مراحلی وجود دارد که فرد می تواند برای کاهش یا حذف این افکار انجام دهد. این تکنیک ها عبارتند از:
با تمرینات بدنی ذهن و بدن خود را فعال نگه دارید.
سعی نکنید افکار خود را متوقف یا کنترل کنید ، بلکه اجازه دهید آنها به طور موقت جریان داشته باشند تا زمانی که از شدت آنها کاسته شود.
منشا را بشناسید و سعی کنید مشکل را حل کنید.
این افکار را به صورت نوشتاری منعکس کنید.
تکنیک های تمدد اعصاب را تمرین کنید.
اگر هیچ کاری درست نشد، به یک متخصص روانشناسی مراجعه کنید .
//////////////////////
اختلال وسواس فکری عملی
منتشر شده در 12 سپتامبر 2018.
اینس گوریچ کورکوت، MD، روانپزشک متخصص
اختلال وسواس فکری اجباری (OCD) از گروه اختلالات اضطرابی است و با ظاهر شدن افکار وسواسی و اعمال اجباری مشخص می شود. افراد مبتلا به این اختلال، غیرمنطقی بودن اعمال خود را درک می کنند و آنها را ناخوشایند می دانند، اما نمی توانند از آنها جلوگیری کنند. در نتیجه، تمام جنبه های زندگی می تواند تحت تأثیر قرار گیرد (کار، مدرسه، روابط بین فردی) و بسیاری از فعالیت ها محدود می شوند.
اختلال وسواس فکری-
اختلال وسواس فکری اجباری چیست؟
فراوانی اختلال وسواس اجباری
علل اختلال وسواس فکری اجباری
علائم و تصویر بالینی
درمان اختلال وسواس فکری جبری
نتیجه
اختلال وسواس فکری اجباری چیست؟
اگرچه اعمال اجباری اساساً تلاشی برای کاهش اضطراب هستند، نتیجه اغلب کاملاً برعکس است، بنابراین می توانند آن را حتی بیشتر افزایش دهند.
درمان وسواس
وسواس ها رویدادهای ذهنی هستند که به شکل افکار، احساسات یا ایده های مزاحم رخ می دهند، در حالی که اجبار به رفتاری اطلاق می شود که در آن تکرار برخی اعمال (شمارش، بررسی، اجتناب) قابل کنترل نیست. وقتی صحبت از وسواس به میان می آید، فرد مبتلا می تواند دچار وسواس یا اجبار شود و می تواند هر دو جزء این اختلال را همزمان داشته باشد.
اعمال اجباری معمولاً به عنوان واکنشی به افکار وسواسی با هدف کاهش اضطراب رخ می دهد. به عنوان مثال، اگر فردی دنیای بیرون را منبع عفونت بداند و ترس از ابتلا به یک بیماری عفونی را در خود ایجاد کند، اقدام اجباری شستن مکرر دست ها تلاش می کند تا تنش مرتبط با احتمال ابتلا را کاهش دهد. اگرچه اعمال اجباری اساساً تلاشی برای کاهش اضطراب هستند، نتیجه اغلب کاملاً برعکس است، بنابراین می توانند آن را حتی بیشتر افزایش دهند. به همین دلیل، یک دور باطل ایجاد می شود که خارج شدن از آن بدون کمک حرفه ای برای فرد دشوار است.
فراوانی اختلال وسواس اجباری
اختلال وسواس اجباری اغلب در کنار سایر بیماری های روانپزشکی، اغلب در کنار اختلال افسردگی و فوبیای اجتماعی، ایجاد می شود.
اختلال وسواس فکری اجباری یکی از شایع ترین اختلالات روانپزشکی با فراوانی 2 تا 3 درصد در جمعیت است. در بزرگسالی، مردان و زنان به یک اندازه تحت تأثیر قرار می گیرند، در حالی که در نوجوانی بیشتر در پسران رخ می دهد. معمولاً در سن 20 سالگی، به طور مجزا در مردان زودتر از زنان، و کمتر در اوایل زندگی یا بعد از 35 سالگی رخ می دهد.
اختلال وسواس اجباری اغلب در کنار سایر بیماری های روانپزشکی، اغلب با اختلال افسردگی و فوبیای اجتماعی ایجاد می شود و می تواند همزمان با اعتیاد به الکل، اختلال اضطراب فراگیر، فوبیاهای خاص، اختلال هراس، اختلالات خوردن و اختلالات شخصیت رخ دهد. در بخشی از بیماران مبتلا به این اختلال (30-20 درصد)، تیک ها در تاریخچه پزشکی شرح داده شده است.
نوعی شباهت بین وسواس و اختلال شخصیت وسواسی جبری وجود دارد، اما همچنان می توان این دو اختلال را به وضوح تشخیص داد. اختلال شخصیت وسواس فکری-اجباری به ویژگی های شخصیتی برجسته اشاره دارد که در آن فرد بیش از حد به جزئیات توجه می کند و برای کمال گرایی تلاش می کند، اما تمایل به این رفتار اختلال قابل توجهی در عملکرد روزانه او ایجاد نمی کند و اعمال اجباری ایجاد نمی شود.
علل اختلال وسواس فکری اجباری
عوامل خطر مهمتر در ایجاد اختلال وسواس فکری اجباری عبارتند از ژنتیک، اختلالات انتقال دهنده عصبی و عوامل مختلف روانی-اجتماعی.
هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که منجر به این اختلال شود، اما می توان در مورد عوامل خطر مرتبط با آن صحبت کرد. در میان آنها ژنتیک، اختلالات انتقال دهنده عصبی و عوامل روانی اجتماعی مهمتر است که شامل کیفیت روابط در مراحل اولیه رشد، الگوهای رفتاری اتخاذ شده و قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا می شود. مطالعات نشان می دهد که بستگان نزدیک (برادران، خواهران، فرزندان) افراد مبتلا به طور قابل توجهی بیشتر در معرض خطر ابتلا به این اختلال هستند. اگر بیمار در دوران کودکی یا نوجوانی دچار اختلال وسواس فکری-اجباری شده باشد، این خطر بیشتر است.
تحقیقات روی انتقال دهنده های عصبی این احتمال را نشان می دهد که اختلال در تنظیم سروتونین ممکن است با ایجاد این اختلال ارتباط داشته باشد. این نیز با این واقعیت تأیید می شود که در درمان آن، با داروهایی که سطح سروتونین را افزایش می دهند، نتیجه خوبی حاصل می شود. در ادبیات حرفه ای، بروز علائم اختلال وسواس فکری-اجباری اغلب با روابط بین فردی ضعیف در خانواده و مراقبت ناکافی والدین از کودک و همچنین قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا همراه است. اگر فردی در دوران کودکی در معرض آزار روانی یا جسمی قرار گرفته باشد، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلال وسواس فکری-اجباری خواهد بود. بارداری و تولد کودک به عنوان عوامل استرس زا مثبت نیز می تواند محرکی برای تشدید علائم باشد.
علائم و تصویر بالینی
ویژگی اصلی اختلال وسواس فکری و عملی، وسواس و اجبار است که اغلب با یکدیگر ترکیب می شوند. وسواس فکری، احساسات و عقایدی است که بیمار نمی تواند در برابر آنها مقاومت کند و در عین حال او را مضطرب می کند. اجبار نوعی پاسخ به وسواس و تلاش برای کاهش اضطراب است. اگرچه او از بیهودگی این اعمال آگاه است، اما بیمار نمی تواند آنها را کنترل کند. شایع ترین وسواس های مرتبط با اختلال وسواس فکری اجباری عبارتند از:
ترس از عفونت - چنین بیمارانی از ترس شدید از ابتلا به یک بیماری عفونی در تماس با دنیای خارج رنج می برند. به همین دلیل است که اغلب دست های خود را می شویند، گاهی اوقات به حدی که لایه سطحی پوست آسیب می بیند. در شرایط شدید، به دلیل این ترس، آنها به هیچ وجه آپارتمان خود را ترک نمی کنند.درمان وسواس
شک پاتولوژیک - بیمارانی که دچار شک پاتولوژیک می شوند تمایل دارند همه چیز را بیش از یک بار بررسی کنند زیرا این شک اغلب با ترس از خطر قریب الوقوع همراه است. به عنوان مثال، فردی چندین بار به آپارتمان برمی گردد تا بررسی کند که آیا اتو یا گاز را خاموش کرده است.
افکار مزاحم - در این الگوی رفتاری، وسواس با اجبار همراه نیست و معمولاً به ایده های تهاجمی یا ایده های مرتبط با تمایلات جنسی یا برخی تابوها اشاره دارد. به عنوان مثال، ممکن است مادری از آسیب رساندن به فرزند خود ترس داشته باشد، اما ممکن است ترس از آسیب رساندن به خود نیز وجود داشته باشد.
تمایل به تقارن - بیمارانی که مستعد تقارن هستند تمایل دارند چیزها را در اطراف خود به روشی کاملاً مشخص مرتب کنند. آنها مستعد کمال گرایی هستند، به همین دلیل اقدامات ساده ای مانند اصلاح یا خوردن می تواند ساعت ها طول بکشد. در پاسخ به این وسواس، اعمال اجباری را انجام می دهند تا امور را بر اساس نیاز درونی خود سامان دهند. به عنوان مثال، آنها می توانند چینش محصولات را در قفسه فروشگاه تغییر دهند زیرا از نحوه چیدمان آنها آزار می دهد.
لازم به ذکر است که نمی توان همه بررسی ها را اجبار اعلام کرد. برای خیلی ها ممکن است این اتفاق بیفتد که برگردند و دوباره چک کنند که آیا در را قفل کرده اند یا اتو را خاموش کرده اند. آنچه فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری-اجباری را از این نوع بررسی بی ضرر متمایز می کند، حقایق زیر است:
مبتلایان نمی توانند در برابر این افکار وسواسی و اعمال اجباری مقاومت کنند، حتی اگر از غیرمنطقی بودن آنها آگاه باشند.
آنها حداقل یک ساعت در روز را صرف چنین فعالیت هایی می کنند
برخورد با افکار وسواسی و اعمال اجباری به طور قابل توجهی عملکرد روزانه آنها را مختل می کند
درمان اختلال وسواس فکری جبری
هنگامی که درمان معرفی شد، مهم است که آن را به طور ناگهانی و بدون توافق با پزشک متوقف نکنید.
در درمان از داروها و روان درمانی استفاده می شود و با ترکیب این دو رویکرد بهترین نتیجه حاصل می شود. از آنجایی که اختلال وسواس اجباری اغلب همزمان با سایر بیماری های روانی بروز می کند، در انتخاب روش درمانی باید به این اختلال دیگر و علائم آن نیز توجه کرد.
نشان داده شده است که داروهای گروه داروهای ضد افسردگی در کاهش علائم اختلال وسواس اجباری موثر هستند. مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRIs) امروزه بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند و در میان داروهای نسل قدیمیتر، کلومیپرامین ضد افسردگی سه حلقهای نتایج خوبی در درمان نشان داده است. اگر نتیجه خوبی با داروهای ضد افسردگی حاصل نشد، داروهای ضد روان پریشی نیز به عنوان خط دوم درمان در نظر گرفته می شوند. پس از شروع درمان، مهم است که آن را به طور ناگهانی و بدون مشورت با پزشک قطع نکنید، زیرا قطع ناگهانی دارو می تواند علائم این اختلال را بدتر کند.
بهترین است از بین رویکردهای روان درمانی ، درمان شناختی- رفتاری ، یعنی روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ، . در این روش بیمار در معرض موقعیتی قرار می گیرد که او را دچار وسواس می کند و در عین حال از او خواسته می شود از عمل اجباری که به طور معمول در آن موقعیت انجام می دهد خودداری کند. به عنوان مثال، اگر بیمار از ترس آلوده شدن و شستن وسواس گونه دست رنج می برد، از او خواسته می شود که در یک مکان عمومی را لمس کند و سعی کند بعد از آن دست های خود را نشوید. اگر بیمار این وضعیت را تحمل کند، به تدریج اضطراب خود به خود از بین می رود یا کاهش می یابد. به این ترتیب، بیماران یاد می گیرند که برای رهایی از اضطراب نیازی به تشریفات ندارند و می توانند تا حدودی بر اختلالات خود کنترل داشته باشند. مطالعات نشان می دهد که این روش به نوعی مغز را با الگوی رفتاری جدیدی "آموزش" می دهد که منجر به کاهش علائم می شود.
نتیجه
به همه افرادی که علائم اختلال وسواس فکری را می شناسند توصیه می شود با متخصصان مشورت کنند. حل مشکل به تنهایی توصیه نمی شود، زیرا ممکن است وضعیت بدتر شود. اگرچه اختلال وسواس اجباری سیر مزمن دارد و نیاز به درمان طولانی مدت دارد، اما با رویکرد درمانی کافی می توان شکایت بیماران را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
درمان وسواس فکری