12-09-2020, 08:28 PM
پردیس فناوری کیش _طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_دپارتمان زبانهای خارجی : http://kishindustry.com
his answer with mercy fully
He was a friend of Mu'awiyah. He recited poetry and hated the Imam. When he saw the Imam, he did not understand anything. He closed his eyes and opened his mouth. Whatever he could say,said.the Imam was silent. When he had finished talking, he smiled, asked about his condition, and gave him a bag of money to support him. He lowered his head. He was a shamed. Imam's love fell in his heart. Return to imam way and The other his word was Imam and the definition of him.
...
They had fallen and kissed the Imam's hands and feet; He himself, along with fifty of his minions, had all become Imam Shias.
جواب بدی با ...
دوست دار معاویه بود . در مدحش شعر می گفت و کینه ی امام را داشت . امام را که دید دیگر چیزی نفهمید . چشمانش را بست و دهانش را باز کرد . هر چه توانست گفت اما امام ساکت بود . حرفهایش که تمام شد دید لبخند می زند, از حال و احوالش پرسید و کیسه ای پول به او داد تا خرج زندگیش کند . سرش را پایین انداخت . شرمنده شده بود . محبت امام بدجوری در دلش افتاد . برگشت . دیگر وِرد زبانش امام بود و تعریف از او .
...
افتاده بودند دست و پای امام را می بوسیدند ؛ خودش با پنجاه نفر از خیشانش , همه شیعه ی امام شده بودند.
Aftab Gharib is a narrative of the life of Imam Hassan Mojtaba "PBUH" written by Fatemeh Karimi. The publication of this book was the responsibility of the Isfahan Municipality Cultural and Sports Organization. Translator: Hamid Reza Nokhbeh Dehghan
آفتاب غریب روایتی است از زندگی امام حسن مجتبی «علیه السلام» نوشته فاطمه کریمی. انتشار این کتاب به عهده سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری اصفهان بود. مترجم: حمیدرضا نخبه دهقان
his answer with mercy fully
He was a friend of Mu'awiyah. He recited poetry and hated the Imam. When he saw the Imam, he did not understand anything. He closed his eyes and opened his mouth. Whatever he could say,said.the Imam was silent. When he had finished talking, he smiled, asked about his condition, and gave him a bag of money to support him. He lowered his head. He was a shamed. Imam's love fell in his heart. Return to imam way and The other his word was Imam and the definition of him.
...
They had fallen and kissed the Imam's hands and feet; He himself, along with fifty of his minions, had all become Imam Shias.
جواب بدی با ...
دوست دار معاویه بود . در مدحش شعر می گفت و کینه ی امام را داشت . امام را که دید دیگر چیزی نفهمید . چشمانش را بست و دهانش را باز کرد . هر چه توانست گفت اما امام ساکت بود . حرفهایش که تمام شد دید لبخند می زند, از حال و احوالش پرسید و کیسه ای پول به او داد تا خرج زندگیش کند . سرش را پایین انداخت . شرمنده شده بود . محبت امام بدجوری در دلش افتاد . برگشت . دیگر وِرد زبانش امام بود و تعریف از او .
...
افتاده بودند دست و پای امام را می بوسیدند ؛ خودش با پنجاه نفر از خیشانش , همه شیعه ی امام شده بودند.
Aftab Gharib is a narrative of the life of Imam Hassan Mojtaba "PBUH" written by Fatemeh Karimi. The publication of this book was the responsibility of the Isfahan Municipality Cultural and Sports Organization. Translator: Hamid Reza Nokhbeh Dehghan
آفتاب غریب روایتی است از زندگی امام حسن مجتبی «علیه السلام» نوشته فاطمه کریمی. انتشار این کتاب به عهده سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری اصفهان بود. مترجم: حمیدرضا نخبه دهقان