منحصربفردترین راههای برندسازی به شیوه شرکت های بزرگ
اگر مثل بیشتر مردم باشید، احتمالا تصور می کنید می دانید که برند چیست و شاید فکر می کنید به کار شما ارتباطی ندارد.
قطعا شرکت هایی مثل مک دونالدز، لکسوس و کوکا کولا برندهای بزرگی دارند، همه این را می دانند.
اما یک لحظه تامل کنید و درباره رستوران خانوادگی مورد علاقه تان، خشکشویی مورد پسند یا حتی دکترتان فکر کنید.
چرا برای چیزی که می خواهید یا انجام کار خود به این مکان های خاص مراجعه می کنید؟ در این موارد قیمت برای شما مهم نیست، چیز دیگری اهمیت دارد، چیزی ناملموس، چیزی که به آن “برند” گفته می شود. موضوع این نیست که غذا چقدر خوب است یا سرعت شستشوی لباس چقدر است. موضوع، احساسی است که با حضور در آنجا به شما دست می دهد.
ممکن است این احساس این باشد که شما خاص هستید؛ یک مشتری ارزشمند هستید؛ اینکه شما می دانید واقعا به شما اهمیت می دهند. شاید هم واقعا اهمیت می دهند.
آیا کسب و کار شما به مشتری یک “حس” درست را القا می کند؟ ممکن است عجیب به نظر برسد، اما ممکن است تصور شما درباره چیزی که عامل جذب مشتریانتان است اشتباه باشد. حقیقتی که مشتری به آن فکر می کند از همه مهم تر است. من یک کافی شاپ را ترجیح می دهم، زیرا آفتاب صبح در سالن باز آنها با نسیم دلچسب صبحگاهی را دوست دارم، و البته چای سردشان هم خوب است. اما با مشتریان دائم شان موافقم: غذایشان تعریفی ندارد. با این وجود وقتی از صاحب کافی شاپ سوال کردم، به من اطمینان داد علت شلوغی آنجا غذای عالی شان است.
بسیار ضروری است که نه تنها از عناصری که برند شما را می سازد اطلاع داشته باشید، بلکه راه هایی برای القای هویت برند خود به روش هایی پیدا کنید که متقاضیان بیشتری برای آنچه عرضه می کنید جذب کند.
برای پیداکردن این موارد برای کسب و کار خود، به سوال های زیر فکر کنید، و سپس نظرسنجی کنید. کسب آگاهی مناسب نسبت به برند، کار عاقلانه ای است.
مردم چه می شنوند؟
آیا به محض اینکه وارد صفحه شما می شوند یک صدا یا موسیقی پخش می شود؟ آیا امکان دارد این باعث از بین رفتن علاقه آنها شود؟ من شخصا هر سایتی که فورا سر و صدا ایجاد می کند ترک می کنم.
آیا یک موسیقی در کسب و کار شما وجود دارد که یک گروه سنی خاص را جذب می کند؟ آیا این موسیقی باعث دفع گروه دیگری می شود؟
هنگامی که یک مشتری بالقوه با شما تماس می گیرد، آیا در زمینه صدای شما صدای سگ ها، بچه ها، فریاد و … شنیده می شود؟ اگر کسب و کار شما ارتباطی با پیرایش حیوانات خانگی، مهد کودک، فروش تلویزیونی یا مشاوره ازدواج (لبخند بزنید) ندارد، این صداها نباید به گوش برسد.
آیا موسیقی انتظار آزاردهنده ای دارید؟ یا اصلا هیچ موسیقی انتظاری ندارید؟ یا نوعی از موسیقی دارید که حتی اگر موسیقی مورد علاقه تان هم باشد، احساس اضطراب را القا می کند؟
آیا زمانی که بیشتر مشتریان خواهان سکوت هستند، سر و صدای زیادی در محل کار شما به گوش می رسد، یا برعکس؟ اگر یک رستوران بیش از حد ساکت یا پرسروصدا باشد، آنجا را ترک می کنند. مطمئن شوید میزان صدا با شهرت برندی که می خواهید بسازید متناسب است.
مردم چه چیزی مشاهده می کنند؟
آیا وبسایت شما یک قالب افتضاح قدیمی متعلق به دو سال قبل دارد که به مشتریان کمک نمی کند با حداقل زحمت مقصد خود را پیدا کنند؟
آیا از رنگ های فاقد محبوبیت در سایت، دیوار یا لباس های کار خود استفاده می کنید؟ مردم هر کشور و ناحیه ای رنگ های خاصی را می پسندند. اگر از رنگ های محبوب محدوده کاری خود اطلاعی ندارید در اینترنت جستجو کنید. آنچه شما می پسندید اهمیتی ندارد، چیزی که مهم است سلیقه افرادی است که سعی در جذب آنها دارید.
ویترین فروشگاه شما جذاب است یا بهم ریخته؟ اولین چیزی که خریداران به هنگام ورود به محل کسب و کار شما می بینند چیست؟
آیا اولین فرد از کارکنانی که مشتری می بیند به نوعی فاقد جذابیت است، با گوشی در حال رد و بدل کردن پیام است، یا از جهات دیگری علاقه مشتری را از بین می برد؟
آیا محل کار شما تاریک است؟ اگر میخانه یا کلوپ شبانه یا یک رستوران با کلاس ندارید، این تاریکی باعث از دست دادن مشتری می شود. معادل آنلاین این مورد، وبسایت هایی با زمینه مشکی و نوشته های سفید هستند. (استثنائاتی وجود دارند). توجه داشته باشید که سوپرمارکتی که پررونق ترین کسب و کار را در شهر دارد همان فروشگاهی است که بهترین نوردهی را انجام داده است. این اتفاقی نیست.
مردم چه مزه ای احساس می کنند؟
ممکن است تصور کنید این مورد فقط برای مکان هایی که غذا سرو می کنند کاربرد دارد، اما اینطور نیست. باعث شگفتی است که راههای زیادی وجود دارد که مطمئن شوید کالاهای شما “طعم” خوشایندی برای مشتری دارند.
برای خوراکی ها واضح است که می پرسیم آیا غذای شما خوشمزه است؟ گروهی از محققین سه بطری را با آب معمولی یکسان پر کردند. دو بطری برچسب برندهای بزرگ داشتند. این محققان یک برچسب ساختگی روی بطری سوم چسباندند، سپس از مردم خواستند برند معمول خود را بچشند و سپس برند “جدید” را امتحان کنند. بیشتر این افراد چندین تفاوت بین برند “خودشان” و برند تازه پیدا کردند، در حالیکه هر سه بطری حاوی آب یکسان بود! چیزی که پاسخ مشتری را تعیین می کرد موقعیت و صاحب نامی برند بود و نه خود آب.
آیا محل کسب و کار شما “خوش طعم” است؟ همه روی دیوار تعمیرگاه ها تصاویری از زنان با لباس های شنا دیده اند، اما آیا این باعث ناراحتی هیچ یک از مشتریان نمی شود؟ اگر اسباب و اثاثیه محل کار شما ترکیبی از لوازم دست دوم باشد، میز شما کوهی از خرت و پرت و فنجان های قدیمی قهوه باشد یا محیط کار شما پر از حیوانات تاکسیدرمی شده کهنه یا مجموعه مورد علاقه تان از عروسک های باربی باشد، حدس می زنید برای بیشتر مشتریان فعلی و بالقوه شما همه این ها “طعم خوبی” دارد؟ احتمالا خیر. آیا اسباب و اثاث شما متعلق به یک کسب و کار پررونق است یا کسب و کاری که به زحمت خود را نگه داشته است؟
آیا مردم پس از تعاملات مربوط به خدمات مشتریان از جانب شما یا گروه تان، “طعم خوشی در دهان” احساس می کنند؟
مردم چه بویی استشمام می کنند؟
تحقیقات زیادی در مورد بویایی و چگونگی تاثیر ناخودآگاه آن بر مشتریان انجام شده است. به هیمن دلیل می توانید بوی سیب زمینی سرخ کرده های مک دونالد را از چند کوچه دورتر هم حس کنید. به همین دلیل وقتی وارد برخی مغازه های بازار می شوید بوی خاصی احساس می کنید. آیا رایحه ای وجود دارد که بتوانید در بدو ورود خود به بازار کسب و کار در ذهن مشتریانتان جا بیندازید؟ تصور می شود شامه ما – حس بویایی – یکی از اساسی ترین و به یادماندنی ترین حس های ما باشد.
طبیعتا اینکه مشتریان هیچ بوی ناخوشایندی را استشمام نکنند حائز اهمیت است. مثل همان جعبه پیتزای سیری که هفته گذشته در کشوی میزتان چپاندید! یا پوست موز درون سطل زباله. این به نظر کوچک و بی اهمیت می رسد اما شما فرصت کنترل کامل تجربه مشتری را دارید، پس حداکثر تلاش خود را انجام دهید. حداقل یک بطری مواد خوشبوکننده بخرید!
افرادی که حیوان خانگی ندارند یا یک نوع خاصی از حیوانات را دوست ندارند (یا حساسیت دارند) می توانند فورا بوی حیوان را در دفتر کار احساس کنند. اگر دامپزشک یا آرایشگر حیوانات نیستید، احتمالا ایده خوبی است که اطمینان حاصل کنید حیوان مرتبا شستشو می شود، جای مخصوص آن در محل کار مرتبا شسته می شود و به هر “اتفاق” به دقت رسیدگی می شود.
مردم چه احساس می کنند؟
آیا محل کار شما آلوده و کثیف است؟ سرویس های بهداشتی تان چطور؟ خانم ها معمولا به این چیزها توجه می کنند. من یکبار درحالیکه روی تخت بیمارستان دراز کشیده بودم به یک “طی” مرتب در اتاقم نگاه می کردم، ولی آشغال ها را با یک پارچه کهنه که به یک تکه چوب بسته شده بود جمع می کردند، حتی 30% سطح زمین هم تمیز نشد. هیچ کس از عزیزان من تا ابد از آن بیمارستان استفاده نخواهد کرد. اگر مشتریان بعد از حضور در محل کار شما احساس کنند باید دوش بگیرند، قطعا مشکلی وجود دارد.
آیا مردم فکر می کنند شما از حضور آنها خوشحال هستید یا حس می کنند سربار هستند؟
آیا صحبت های شما برای جذب مشتری بر لب آنها لبخند می نشاند؟
هنگامی که کارمندی که با حداقل دستمزد استخدام کرده اید زیر لب می گوید “می توانم کمک تان کنم؟”، واقعا فکر می کنید مشتری جلب می شود و احساس راحتی می کند؟
زمانی که پاسخگویی شما به یک ایمیل، یک سوال مشتری یا یک شکایت بیش از 48 ساعت طول می کشد، آیا این باعث می شود مشتری احساس کند برای شما ارزشمند است؟
آیا فکر می کنید پزشک شما – که از هر شخص دیگری بخش های بیشتری از بدن شما را دیده است – اگر در یک مکان عمومی به سمتش بروید شما را خواهد شناخت؟ آیا شما مشتریان خود، حتی بهترین آنها را تشخیص می دهید؟ هر چه بتوانید احساس خاص بودن را در مشتری افزایش دهید، آنها احساس وفاداری بیشتری نسبت به کسب و کار شما خواهند داشت.
هنگامی که مشتری از محل کسب و کار یا وبسایت شما خارج می شود، چه احساسی را تجربه می کند؟ آیا لبخند به لب دارد یا به سمت ماشین خود می دود؟
اگر فروشنده آنلاین هستید آیا تکرر ارسال پیام های پیگیری بی امان و بدون فکر و طاقت فرسای شما به مشتری این احساس را می دهد که گویی سهوا لب خود را دور یک لوله از آتش گذاشته است؟ درخواست های لغو اشتراک به این سوال پاسخ خواهد داد.
دو بار در سال استفاده از “بررسی حواس پنجگانه” برای کسب و کارتان ایده خوبی است، به این ترتیب اطمینان می یابید تلاشی که انجام می دهید هم راستا با برندی است که سعی به ایجاد آن دارید. تعامل برند منسجم، مثبت، قابل اعتماد و قابل تکرار، مولفه ی کلیدی موفقیت هر کسب و کار است. برای اطلاع از برندتان و چگونگی ایجاد آن ………………..
اگر مثل بیشتر مردم باشید، احتمالا تصور می کنید می دانید که برند چیست و شاید فکر می کنید به کار شما ارتباطی ندارد.
قطعا شرکت هایی مثل مک دونالدز، لکسوس و کوکا کولا برندهای بزرگی دارند، همه این را می دانند.
اما یک لحظه تامل کنید و درباره رستوران خانوادگی مورد علاقه تان، خشکشویی مورد پسند یا حتی دکترتان فکر کنید.
چرا برای چیزی که می خواهید یا انجام کار خود به این مکان های خاص مراجعه می کنید؟ در این موارد قیمت برای شما مهم نیست، چیز دیگری اهمیت دارد، چیزی ناملموس، چیزی که به آن “برند” گفته می شود. موضوع این نیست که غذا چقدر خوب است یا سرعت شستشوی لباس چقدر است. موضوع، احساسی است که با حضور در آنجا به شما دست می دهد.
ممکن است این احساس این باشد که شما خاص هستید؛ یک مشتری ارزشمند هستید؛ اینکه شما می دانید واقعا به شما اهمیت می دهند. شاید هم واقعا اهمیت می دهند.
آیا کسب و کار شما به مشتری یک “حس” درست را القا می کند؟ ممکن است عجیب به نظر برسد، اما ممکن است تصور شما درباره چیزی که عامل جذب مشتریانتان است اشتباه باشد. حقیقتی که مشتری به آن فکر می کند از همه مهم تر است. من یک کافی شاپ را ترجیح می دهم، زیرا آفتاب صبح در سالن باز آنها با نسیم دلچسب صبحگاهی را دوست دارم، و البته چای سردشان هم خوب است. اما با مشتریان دائم شان موافقم: غذایشان تعریفی ندارد. با این وجود وقتی از صاحب کافی شاپ سوال کردم، به من اطمینان داد علت شلوغی آنجا غذای عالی شان است.
بسیار ضروری است که نه تنها از عناصری که برند شما را می سازد اطلاع داشته باشید، بلکه راه هایی برای القای هویت برند خود به روش هایی پیدا کنید که متقاضیان بیشتری برای آنچه عرضه می کنید جذب کند.
برای پیداکردن این موارد برای کسب و کار خود، به سوال های زیر فکر کنید، و سپس نظرسنجی کنید. کسب آگاهی مناسب نسبت به برند، کار عاقلانه ای است.
مردم چه می شنوند؟
آیا به محض اینکه وارد صفحه شما می شوند یک صدا یا موسیقی پخش می شود؟ آیا امکان دارد این باعث از بین رفتن علاقه آنها شود؟ من شخصا هر سایتی که فورا سر و صدا ایجاد می کند ترک می کنم.
آیا یک موسیقی در کسب و کار شما وجود دارد که یک گروه سنی خاص را جذب می کند؟ آیا این موسیقی باعث دفع گروه دیگری می شود؟
هنگامی که یک مشتری بالقوه با شما تماس می گیرد، آیا در زمینه صدای شما صدای سگ ها، بچه ها، فریاد و … شنیده می شود؟ اگر کسب و کار شما ارتباطی با پیرایش حیوانات خانگی، مهد کودک، فروش تلویزیونی یا مشاوره ازدواج (لبخند بزنید) ندارد، این صداها نباید به گوش برسد.
آیا موسیقی انتظار آزاردهنده ای دارید؟ یا اصلا هیچ موسیقی انتظاری ندارید؟ یا نوعی از موسیقی دارید که حتی اگر موسیقی مورد علاقه تان هم باشد، احساس اضطراب را القا می کند؟
آیا زمانی که بیشتر مشتریان خواهان سکوت هستند، سر و صدای زیادی در محل کار شما به گوش می رسد، یا برعکس؟ اگر یک رستوران بیش از حد ساکت یا پرسروصدا باشد، آنجا را ترک می کنند. مطمئن شوید میزان صدا با شهرت برندی که می خواهید بسازید متناسب است.
مردم چه چیزی مشاهده می کنند؟
آیا وبسایت شما یک قالب افتضاح قدیمی متعلق به دو سال قبل دارد که به مشتریان کمک نمی کند با حداقل زحمت مقصد خود را پیدا کنند؟
آیا از رنگ های فاقد محبوبیت در سایت، دیوار یا لباس های کار خود استفاده می کنید؟ مردم هر کشور و ناحیه ای رنگ های خاصی را می پسندند. اگر از رنگ های محبوب محدوده کاری خود اطلاعی ندارید در اینترنت جستجو کنید. آنچه شما می پسندید اهمیتی ندارد، چیزی که مهم است سلیقه افرادی است که سعی در جذب آنها دارید.
ویترین فروشگاه شما جذاب است یا بهم ریخته؟ اولین چیزی که خریداران به هنگام ورود به محل کسب و کار شما می بینند چیست؟
آیا اولین فرد از کارکنانی که مشتری می بیند به نوعی فاقد جذابیت است، با گوشی در حال رد و بدل کردن پیام است، یا از جهات دیگری علاقه مشتری را از بین می برد؟
آیا محل کار شما تاریک است؟ اگر میخانه یا کلوپ شبانه یا یک رستوران با کلاس ندارید، این تاریکی باعث از دست دادن مشتری می شود. معادل آنلاین این مورد، وبسایت هایی با زمینه مشکی و نوشته های سفید هستند. (استثنائاتی وجود دارند). توجه داشته باشید که سوپرمارکتی که پررونق ترین کسب و کار را در شهر دارد همان فروشگاهی است که بهترین نوردهی را انجام داده است. این اتفاقی نیست.
مردم چه مزه ای احساس می کنند؟
ممکن است تصور کنید این مورد فقط برای مکان هایی که غذا سرو می کنند کاربرد دارد، اما اینطور نیست. باعث شگفتی است که راههای زیادی وجود دارد که مطمئن شوید کالاهای شما “طعم” خوشایندی برای مشتری دارند.
برای خوراکی ها واضح است که می پرسیم آیا غذای شما خوشمزه است؟ گروهی از محققین سه بطری را با آب معمولی یکسان پر کردند. دو بطری برچسب برندهای بزرگ داشتند. این محققان یک برچسب ساختگی روی بطری سوم چسباندند، سپس از مردم خواستند برند معمول خود را بچشند و سپس برند “جدید” را امتحان کنند. بیشتر این افراد چندین تفاوت بین برند “خودشان” و برند تازه پیدا کردند، در حالیکه هر سه بطری حاوی آب یکسان بود! چیزی که پاسخ مشتری را تعیین می کرد موقعیت و صاحب نامی برند بود و نه خود آب.
آیا محل کسب و کار شما “خوش طعم” است؟ همه روی دیوار تعمیرگاه ها تصاویری از زنان با لباس های شنا دیده اند، اما آیا این باعث ناراحتی هیچ یک از مشتریان نمی شود؟ اگر اسباب و اثاثیه محل کار شما ترکیبی از لوازم دست دوم باشد، میز شما کوهی از خرت و پرت و فنجان های قدیمی قهوه باشد یا محیط کار شما پر از حیوانات تاکسیدرمی شده کهنه یا مجموعه مورد علاقه تان از عروسک های باربی باشد، حدس می زنید برای بیشتر مشتریان فعلی و بالقوه شما همه این ها “طعم خوبی” دارد؟ احتمالا خیر. آیا اسباب و اثاث شما متعلق به یک کسب و کار پررونق است یا کسب و کاری که به زحمت خود را نگه داشته است؟
آیا مردم پس از تعاملات مربوط به خدمات مشتریان از جانب شما یا گروه تان، “طعم خوشی در دهان” احساس می کنند؟
مردم چه بویی استشمام می کنند؟
تحقیقات زیادی در مورد بویایی و چگونگی تاثیر ناخودآگاه آن بر مشتریان انجام شده است. به هیمن دلیل می توانید بوی سیب زمینی سرخ کرده های مک دونالد را از چند کوچه دورتر هم حس کنید. به همین دلیل وقتی وارد برخی مغازه های بازار می شوید بوی خاصی احساس می کنید. آیا رایحه ای وجود دارد که بتوانید در بدو ورود خود به بازار کسب و کار در ذهن مشتریانتان جا بیندازید؟ تصور می شود شامه ما – حس بویایی – یکی از اساسی ترین و به یادماندنی ترین حس های ما باشد.
طبیعتا اینکه مشتریان هیچ بوی ناخوشایندی را استشمام نکنند حائز اهمیت است. مثل همان جعبه پیتزای سیری که هفته گذشته در کشوی میزتان چپاندید! یا پوست موز درون سطل زباله. این به نظر کوچک و بی اهمیت می رسد اما شما فرصت کنترل کامل تجربه مشتری را دارید، پس حداکثر تلاش خود را انجام دهید. حداقل یک بطری مواد خوشبوکننده بخرید!
افرادی که حیوان خانگی ندارند یا یک نوع خاصی از حیوانات را دوست ندارند (یا حساسیت دارند) می توانند فورا بوی حیوان را در دفتر کار احساس کنند. اگر دامپزشک یا آرایشگر حیوانات نیستید، احتمالا ایده خوبی است که اطمینان حاصل کنید حیوان مرتبا شستشو می شود، جای مخصوص آن در محل کار مرتبا شسته می شود و به هر “اتفاق” به دقت رسیدگی می شود.
مردم چه احساس می کنند؟
آیا محل کار شما آلوده و کثیف است؟ سرویس های بهداشتی تان چطور؟ خانم ها معمولا به این چیزها توجه می کنند. من یکبار درحالیکه روی تخت بیمارستان دراز کشیده بودم به یک “طی” مرتب در اتاقم نگاه می کردم، ولی آشغال ها را با یک پارچه کهنه که به یک تکه چوب بسته شده بود جمع می کردند، حتی 30% سطح زمین هم تمیز نشد. هیچ کس از عزیزان من تا ابد از آن بیمارستان استفاده نخواهد کرد. اگر مشتریان بعد از حضور در محل کار شما احساس کنند باید دوش بگیرند، قطعا مشکلی وجود دارد.
آیا مردم فکر می کنند شما از حضور آنها خوشحال هستید یا حس می کنند سربار هستند؟
آیا صحبت های شما برای جذب مشتری بر لب آنها لبخند می نشاند؟
هنگامی که کارمندی که با حداقل دستمزد استخدام کرده اید زیر لب می گوید “می توانم کمک تان کنم؟”، واقعا فکر می کنید مشتری جلب می شود و احساس راحتی می کند؟
زمانی که پاسخگویی شما به یک ایمیل، یک سوال مشتری یا یک شکایت بیش از 48 ساعت طول می کشد، آیا این باعث می شود مشتری احساس کند برای شما ارزشمند است؟
آیا فکر می کنید پزشک شما – که از هر شخص دیگری بخش های بیشتری از بدن شما را دیده است – اگر در یک مکان عمومی به سمتش بروید شما را خواهد شناخت؟ آیا شما مشتریان خود، حتی بهترین آنها را تشخیص می دهید؟ هر چه بتوانید احساس خاص بودن را در مشتری افزایش دهید، آنها احساس وفاداری بیشتری نسبت به کسب و کار شما خواهند داشت.
هنگامی که مشتری از محل کسب و کار یا وبسایت شما خارج می شود، چه احساسی را تجربه می کند؟ آیا لبخند به لب دارد یا به سمت ماشین خود می دود؟
اگر فروشنده آنلاین هستید آیا تکرر ارسال پیام های پیگیری بی امان و بدون فکر و طاقت فرسای شما به مشتری این احساس را می دهد که گویی سهوا لب خود را دور یک لوله از آتش گذاشته است؟ درخواست های لغو اشتراک به این سوال پاسخ خواهد داد.
دو بار در سال استفاده از “بررسی حواس پنجگانه” برای کسب و کارتان ایده خوبی است، به این ترتیب اطمینان می یابید تلاشی که انجام می دهید هم راستا با برندی است که سعی به ایجاد آن دارید. تعامل برند منسجم، مثبت، قابل اعتماد و قابل تکرار، مولفه ی کلیدی موفقیت هر کسب و کار است. برای اطلاع از برندتان و چگونگی ایجاد آن ………………..