02-01-2021, 03:19 PM
خلاصه داستان کتاب من پیش از تو
بیشتر این داستان توسط لوییزا کلارک ( یکی از شخصیت های اصلی داستان ) روایت می شود. دختر 26 ساله ای که خود را بیکار می یابد و در تلاش برای یافتن کاری جدید، با ویل تراینور ملاقات میکند. ویل تراینور فردی عاشق ماجراجویی است که دو سال قبل در تصادفی فلج می شود. خصوصیات شخصیتی و تربیتی این دو شخصیت بسیار متفاوت است اما همانطور که وقت بیشتری را با هم صرف می کنند، متوجه می شوند نقاط مشترک بیشتری از آنچه که تصور می کردند، دارند.
شاید تعجب کنید اما تصور ابتدایی از این کتاب این بود که بیش از اندازه عاشقانه خواهد بود و ارزش خواندن نخواهد داشت. به عنوان فردی عاشق پیشه اما ناامید، عار نخواهم داشت که بگویم هر داستانی با خط فکری ” عشق همه چیز را در بر می گیرد ” را می ستایم. با این وجود جوجو مویز با زیرکی این کتاب را به شیوه ای می نویسد که علاوه بر اینکه لحظات عاشقانه خودش را دارد، در عین حال وانمود نمیکند که عشق می تواند تمام مشکلات را حل نماید. در این کتاب نیز مانند برخی از عاشقانه های تلخ نا امیدی موج میزند ؛ چرا که عشق را می خواهیم تا برای همیشه شاد زندگی کنیم اما درد و رنج حاصل از آن به ما یادآوری می کند که همیشه شاد زیستن خیلی شدنی نیست. موافقید؟
بیشتر این داستان توسط لوییزا کلارک ( یکی از شخصیت های اصلی داستان ) روایت می شود. دختر 26 ساله ای که خود را بیکار می یابد و در تلاش برای یافتن کاری جدید، با ویل تراینور ملاقات میکند. ویل تراینور فردی عاشق ماجراجویی است که دو سال قبل در تصادفی فلج می شود. خصوصیات شخصیتی و تربیتی این دو شخصیت بسیار متفاوت است اما همانطور که وقت بیشتری را با هم صرف می کنند، متوجه می شوند نقاط مشترک بیشتری از آنچه که تصور می کردند، دارند.
شاید تعجب کنید اما تصور ابتدایی از این کتاب این بود که بیش از اندازه عاشقانه خواهد بود و ارزش خواندن نخواهد داشت. به عنوان فردی عاشق پیشه اما ناامید، عار نخواهم داشت که بگویم هر داستانی با خط فکری ” عشق همه چیز را در بر می گیرد ” را می ستایم. با این وجود جوجو مویز با زیرکی این کتاب را به شیوه ای می نویسد که علاوه بر اینکه لحظات عاشقانه خودش را دارد، در عین حال وانمود نمیکند که عشق می تواند تمام مشکلات را حل نماید. در این کتاب نیز مانند برخی از عاشقانه های تلخ نا امیدی موج میزند ؛ چرا که عشق را می خواهیم تا برای همیشه شاد زندگی کنیم اما درد و رنج حاصل از آن به ما یادآوری می کند که همیشه شاد زیستن خیلی شدنی نیست. موافقید؟