01-05-2021, 12:17 PM
پرديس فناوري کيش طرح مشاوره متخصصين صنعت و مديريت گروه اجرائي و عمران
معماري و شهرسازی پايدار
کاربرد مفاهيم پايداري و توسعه پايدار در معماري مبحثي به نام معماري پايدار را به وجود آورده است
که مهمترين سرفصلهاي آن را عناوين "معماري اکو - تک"، "معماري و انرژي" و "معماري سبز" تشکيل ميدهد.
معماري پايدار - که در واقع زيرمجموعه طراحي پايدار است - را شايد بتوان يکي از جريانهاي مهم معاصر به حساب آورد که عکسالعملي منطقي در برابر مسايل و مشکلات عصر صنعت به شمار ميرود. براي مثال، 50 درصد از ذخاير سوختي در ساختمانها مصرف ميشود که اين به نوبه خود منجر به بحرانهاي زيست محيطي شده و خواهد شد. بنابراين، ضرورت ايجاد و توسعه هرچه بيشتر مقوله پايداري در معماري بخوبي قابل مشاهده است.
معماري پايدار، مانند ساير مقولات معماري، داراي اصول و قواعد خاص خود است و اين سه مرحله را در برميگيرد:
صرفه جويي در منابع ، طراحي براي بازگشت به چرخه زندگي و طراحي براي انسان
که هرکدام آنها استراتژيهاي ويژه خود را دارند.
شناخت و مطالعه اين تدابير، معمار را به درک بيشتر از محيطي که بايد طراحي آن را انجام دهد، ميرساند.
مرحله صرفه جويي در منابع (Economy of Resources):
اين اصل از يک سو به بهرهبرداري مناسب از منابع و انرژيهاي تجديدناپذير [مفاهيم: انرژي تجديدپذير چيست؟] مانندسوختهاي فسيلي، در جهت کاهش مصرف ميپردازد و از سوي ديگر به کنترل و به کارگيري هرچه بهتر منابع طبيعي به عنوان ذخايري تجديد پذير و ماندگار توجه جدي دارد.
به عنوان مثال، يکي از منابع سرشارو ناميرا، انرژي حاصل از نور خورشيد است که امروزه توسط تکنولوژي فتوولتاييک براي فراهم کردن آب و برق مصرفي در ساختمان، از آن استفاده ميشود.
براي کنترل منابع، سه نوع استراتژي ميتواند مورد توجه قرارگيردکه شامل حفظ انرژي، حفظ آب و حفظ مواد است. همان گونه که مشاهده ميشود، تمرکز براين سه منبع، به دليل اهميت آنها در ساخت و اداره ساختمان است.
مرحله طراحي براي بازگشت به چرخه زندگي
(Life Cycle Design)
دومين اصل از معماري پايدار بر اين فکر و يا نظريه استوار شده است که ماده از يک شکل قابل استفاده تبديل به شکل ديگري ميشود، بدون اينکه به مفيد بودن آن آسيبي رسيده باشد.
از سوي ديگر بهواسطه اين اصل، يکي از وظايف طراح، جلوگيري از آلودگي محيط است.
اين نظريه براي رسيدن به اين منظور در سه مرحله، ساختمان را مورد بررسي قرار مي دهد. اين مراحل به ترتيب عبارتند از:
مرحله پيش از ساخت، مرحله در حال ساخت و مرحله پس از ساخت.
بايد توجه داشت که اين مراحل به يکديگر مرتبط بوده و مرز مشخصي بين آنها وجود ندارد. براي مثال، مي توان از مواد بازيافتي در مرحله پس از ساخت يک ساختمان به عنوان مصالح اوليه در مرحله ساخت ساختماني ديگر استفاده کرد.
مرحله طراحي براي انسان (Humane Design):
اصل طراحي براي انسان، آخرين و شايد مهمترين اصل از معماري پايدار است. اين اصل ريشه در نيازهايي دارد که براي حفظ و نگهداري عناصر زنجيره اي اکوسيستم لازم است که آنها نيز به نوبه خود بقاي انسان را تضمين مي کنند.
اين اصل داراي سه استراتژي نگهداري از منابع طبيعي، طراحي شهري-طراحي سايت و راحتي انسان است که تمرکزشان بر افزايش همزيستي بين ساختمان و محيط بيرون از آن و بين ساختمان و افراد استفاده کننده از آنهاست.
در واقع ميتوان گفت که براي رسيدن به معماري پايدار، طراح بايد اين مراحل و اصول را که تعريف کننده يک چارچوب اصلي براي طرحي پايدار است را در طرح خود لحاظ و برحسب مورد ترکيب و متعادل کند.
نمونه معماري پايدار؛ برج هرست (Hearst tower):
اين ساختمان درنيويورک قراردارد که توسط نورمن فاستر، معمار بسيارمعروف، طراحي شده و نمونهاي بارز از يک بناي پايداراست.
معمار با انتخاب طرحي منحصر بفرد براي اين بنا، موجب کاهش 20 درصدي فولاد مصرفي در ساخت آن شده است. همچنين، ساختمان مجهز به سنسورهاي حساس به نور خورشيد براي تنظيم روشنايي لازم درفضاهاي داخلي است.
اين ساختمان به دليل اينکه دربيشتراوقات سال از هواي خارج از ساختمان به عنوان تهويه مطبوع استفاده ميکند، 22 درصد دياکسيدکربن کمتر وارد هوا ميکند
شهرسازي پايدار پاسخگوي نيازهاي بازار
بخش نخست مصاحبه با داگلاس فار معمار و طراح شهرسازي
داگلاس فار، معمار و طراح شهرسازي، موسس و مديرعامل مجموعه شرکت هاي فار در شيکاگو است که با نگاهي بر (روش هاي نوين) و پايدار طراحي در زمينه معماري و طراحي شهري فعاليت دارد. داگلاس فار مشاغل و سمت هاي گوناگوني داشته است که از آن ميان مي توان به موارد زير اشاره کرد: رياست مشترک کار گروه محيط زيست کنگره شهرسازي نوين ، رياست کميته محيط زيست شيکاگو در موسسه معماران آمريکا و هم چنين رئيس کميته مرکزي توسعه پيرامون انرژي و طراحي محيط زيست (LEED ) در شوراي ساخت و ساز سبز ايالات متحده آمريکا .
کتاب فار با عنوان " شهرسازي پايدار: طراحي شهري با (نگاهي به) طبيعت " بچاپ رسيده است.
متن زير گزيده اي از مصاحبه داگلاس فار در تاريخ 9 آوريل 2008 است.
پرسش: واژه (پايدار) توسط افراد (مختلف) براي تشريح مسايل گوناگون به کار مي رود که البته گاه درک معني اصلي آن را دشوار مي سازد. شهرسازي پايدار چيست؟
فار: بله، تقريبا مي توان گفت همه ناگهان به استفاده از اين واژه علاقه مند شده و اکثراً نيز تنها قسمتي از آن را درک مي کنند. اما تاکنون بيشتر پيشرفت ما از طريق ميزان هاي ناپسند بوده است.
به عنوان مثال، فايده ساخت ساختمان هاي مشهور به ساختمان سبز در منطقه اي پٌرتردد چيست؟ برخي از مزاياي محيط زيستي چنين ساختماني به دليل دسترسي خودرو ها و وسايل نقليه به آن عملاً بي مصرف باقي مي ماند. استفاده از ساختمان سبز، لامپ کم مصرف و يا خودروهاي مشهور به خودرو پريوس همگي حائز اهميتند. اما هيچ کدام از آن ها به تنهايي ما را به رشد متعادل و پايدار رهنمون نمي سازند. موظفيم با نگريستن و اغلب با طراحي سوال ، پيش فرض هاي موافق زيست گاههاي شهري را ارائه دهيم و شهرسازي پايدار، اصول و استاندارد هاي رشد هوشمند، شهر سازي نوين و جنبش ساخت و ساز سبز را با هم ادغام کرده تا زيست گاه هايي متراکم و در عين حال قابل عبور توسط انسان و ماشين را با ساختمان ها و زيربناهايي بهينه در مصرف آب و انرژي به وجود بياورد.
بدون در دست داشتن الگوي محيط زيست مناسب ، ساخت و سازهاي سبز، پريوسها و لامپ هاي کم مصرف ديوانگي است. مساله اين جاست که بسياري از مناطق آمريکا الگوي محيط زيستي صحيح ندارند.
پرسش: آنچه شما مطرح مي کنيد، نه تنها در برنامه ريزي شهري و طراحي معماري بلکه در سبک زندگي معمول نوعي انقلاب محسوب مي شود. شما به فرهنگ ماشين زدگي حمله مي کنيد و معتقديد که اين فرهنگ عميقاً به بافت فرهنگي و روياي آمريکايي نفوذ کرده است ... .
فار: ممکن است اين امر به نظر شما بدعت گذاري و انقلابي باشد، اما آمار بيانگر چيز ديگري ست. خانواده هاي که فرزندانشان پي زندگي خودشان رفته اند ديگر مايل به زندگي در حومه شهر نيستند. بسياري ترجيح مي دهند در محيط هاي شهري نزديک به رستوران ها ، مراکز فرهنگي و مغازه ها زندگي کنند. فرزندانشان نيز با آغاز به کار خواستار نزديک بودن به جوان هاي ديگر، ملاقات هاي بيشتر و رفتن به ميکده ها هستند. آمريکايي ها روز به روز به مسايل محيط زيستي علاقه مند تر مي شوند. اين مساله در انتخاب و نحوه خريد اجناس آنها تاثير مي گذارد.
شهرسازي پايدار در تلاش براي پاسخگويي به چنين گرايش هايي است. به همين دليل بيش از آنکه در صدد نوعي انقلاب باشد، در تلاش براي افزايش خدمات در بازار است. در مورد مسئله خودروها شايان ذکر است که با توجه به بي اطميناني موجود نسبت به صادرکنندگان نفت، افزايش سرسام آور قيمت بنزين و نگراني هاي وضع آب و هوا ، وابستگي به خودروها به عنوان نخستين وسيله حمل و نقل اصلاً پايدار نخواهد بود.
پرسش: مفهوم استقرار پايدار احتمالا تنها مي تواند در مورد توسعه هاي جديد کاربرد داشته باشد. اگر چنين باشد از پيشرفت جدي در راستاي دست يابي به هدف نهايي دور هستيم.
فار: بهتر است هنگامي که جامعه اي جديد را به وجود آورديم ، همه چيز را صحيح و بجا پنداريم و عمل آوريم . اما شهر هاي موجود و حومه آنها قابل تغيير نيستند. قسمت هاي مختلف زير بناي شهري ابتدا به وجود آمده و سپس مدام تعويض شده اند. اما هرگاه که سنگفرش هاي خيابان و چراغ ها را تغيير مي دهيم، موقعيت لازم را براي بهبود قسمت هايي از زير ساخت هاي شهري به دست مي آوريم. پس ميتوانيم شهر هاي موجود و حومه آنها را به صورت روزافزوني به پايداري نزديک سازيم. اگر مي خواهيد کاري کنيد، آن را به هر حال بايد به گونه اي متفاوت انجام دهيد. در هر حال بايد چشم اندازي داشته باشيد.
پرسش: پس مي توانيم در اين نوع نگاه نقش بسيار مهمي را براي فناوري هاي جديد قائل شويم.
فار: بله. من عميقاً به فناوري ها و اختراعات اعتقاد دارم . به عنوان مثال، چندين اختراع شگفت انگيز در زمينه ي حمل و نقل وجود دارد که مي تواند ما را از "وابستگي به ماشين" رهايي بخشد. يکي از آن ها وسايل حمل و نقل مشترک است که متعلق به شرکتي خصوصي يا سازماني غيرانتفاعي بوده و با هزينه ي اندک خدمات حمل ونقل انجام مي دهد . در بسياري از خانواده هاي آمريکايي، هر بزرگسال يک ماشين دارد، که هزينه سنگيني را هم به خانواده ها و هم به جاده ها، شهر ها و آب و هوا دارد. برنامه اتومبيل مشترک، حداقل به خانواده ها امکان داشتن يک خودرو کمتر را مي دهد. ايده ديگر واگن برقي است. شهر پورت لند پيشگام در اولين سيستم واگن برقي است. اين سيستم نسبت به قطار فعاليت يکساني را با هزينه ي کمتر انجام مي دهد. ساختمان سبز تمامي انواع اختراعات صنعتي را در خودجاي داده است. وضغيت پايدار شهر و حومه شهر از ساختمان سبز هم بيشتر و بهتر عمل خواهد کرد.
واژه نامه
رشد هوشمند (Smart Growth )
مفهومي در برنامه ريزي شهري که ميزان رشد را در مرکز شهر ترويج مي دهد تا از پراکندگي شهري جلوگيري کند و حامي طرح فضاي عبور براي ماشين و انسان و فضاهاي فشرده است.
شهرسازي نوين ( New Urbanism)
جنبش برنامه ريزي شهري و طراحي معماري ايالات متحده که محل تردد مردم و خودروها را در حوالي يا مراکز شهري با طيف متنوعي از زيرساخت شهري ، فضا هاي تجاري و اماکن عمومي سازماندهي مي کند.
مديريت انرژي و طراحي زيستي يا LEED
نظام داوطلبي ارزيابي است که توسط شوراي ساختمان سبز ايالات متحده توسعه يافته و معيار ملي پذيرفته شده اي براي طراحي ساخت و اجراي ساخت و سازهاي سبز با عملکرد بالا را ارائه مي دهد.
معماري و شهرسازی پايدار
کاربرد مفاهيم پايداري و توسعه پايدار در معماري مبحثي به نام معماري پايدار را به وجود آورده است
که مهمترين سرفصلهاي آن را عناوين "معماري اکو - تک"، "معماري و انرژي" و "معماري سبز" تشکيل ميدهد.
معماري پايدار - که در واقع زيرمجموعه طراحي پايدار است - را شايد بتوان يکي از جريانهاي مهم معاصر به حساب آورد که عکسالعملي منطقي در برابر مسايل و مشکلات عصر صنعت به شمار ميرود. براي مثال، 50 درصد از ذخاير سوختي در ساختمانها مصرف ميشود که اين به نوبه خود منجر به بحرانهاي زيست محيطي شده و خواهد شد. بنابراين، ضرورت ايجاد و توسعه هرچه بيشتر مقوله پايداري در معماري بخوبي قابل مشاهده است.
معماري پايدار، مانند ساير مقولات معماري، داراي اصول و قواعد خاص خود است و اين سه مرحله را در برميگيرد:
صرفه جويي در منابع ، طراحي براي بازگشت به چرخه زندگي و طراحي براي انسان
که هرکدام آنها استراتژيهاي ويژه خود را دارند.
شناخت و مطالعه اين تدابير، معمار را به درک بيشتر از محيطي که بايد طراحي آن را انجام دهد، ميرساند.
مرحله صرفه جويي در منابع (Economy of Resources):
اين اصل از يک سو به بهرهبرداري مناسب از منابع و انرژيهاي تجديدناپذير [مفاهيم: انرژي تجديدپذير چيست؟] مانندسوختهاي فسيلي، در جهت کاهش مصرف ميپردازد و از سوي ديگر به کنترل و به کارگيري هرچه بهتر منابع طبيعي به عنوان ذخايري تجديد پذير و ماندگار توجه جدي دارد.
به عنوان مثال، يکي از منابع سرشارو ناميرا، انرژي حاصل از نور خورشيد است که امروزه توسط تکنولوژي فتوولتاييک براي فراهم کردن آب و برق مصرفي در ساختمان، از آن استفاده ميشود.
براي کنترل منابع، سه نوع استراتژي ميتواند مورد توجه قرارگيردکه شامل حفظ انرژي، حفظ آب و حفظ مواد است. همان گونه که مشاهده ميشود، تمرکز براين سه منبع، به دليل اهميت آنها در ساخت و اداره ساختمان است.
مرحله طراحي براي بازگشت به چرخه زندگي
(Life Cycle Design)
دومين اصل از معماري پايدار بر اين فکر و يا نظريه استوار شده است که ماده از يک شکل قابل استفاده تبديل به شکل ديگري ميشود، بدون اينکه به مفيد بودن آن آسيبي رسيده باشد.
از سوي ديگر بهواسطه اين اصل، يکي از وظايف طراح، جلوگيري از آلودگي محيط است.
اين نظريه براي رسيدن به اين منظور در سه مرحله، ساختمان را مورد بررسي قرار مي دهد. اين مراحل به ترتيب عبارتند از:
مرحله پيش از ساخت، مرحله در حال ساخت و مرحله پس از ساخت.
بايد توجه داشت که اين مراحل به يکديگر مرتبط بوده و مرز مشخصي بين آنها وجود ندارد. براي مثال، مي توان از مواد بازيافتي در مرحله پس از ساخت يک ساختمان به عنوان مصالح اوليه در مرحله ساخت ساختماني ديگر استفاده کرد.
مرحله طراحي براي انسان (Humane Design):
اصل طراحي براي انسان، آخرين و شايد مهمترين اصل از معماري پايدار است. اين اصل ريشه در نيازهايي دارد که براي حفظ و نگهداري عناصر زنجيره اي اکوسيستم لازم است که آنها نيز به نوبه خود بقاي انسان را تضمين مي کنند.
اين اصل داراي سه استراتژي نگهداري از منابع طبيعي، طراحي شهري-طراحي سايت و راحتي انسان است که تمرکزشان بر افزايش همزيستي بين ساختمان و محيط بيرون از آن و بين ساختمان و افراد استفاده کننده از آنهاست.
در واقع ميتوان گفت که براي رسيدن به معماري پايدار، طراح بايد اين مراحل و اصول را که تعريف کننده يک چارچوب اصلي براي طرحي پايدار است را در طرح خود لحاظ و برحسب مورد ترکيب و متعادل کند.
نمونه معماري پايدار؛ برج هرست (Hearst tower):
اين ساختمان درنيويورک قراردارد که توسط نورمن فاستر، معمار بسيارمعروف، طراحي شده و نمونهاي بارز از يک بناي پايداراست.
معمار با انتخاب طرحي منحصر بفرد براي اين بنا، موجب کاهش 20 درصدي فولاد مصرفي در ساخت آن شده است. همچنين، ساختمان مجهز به سنسورهاي حساس به نور خورشيد براي تنظيم روشنايي لازم درفضاهاي داخلي است.
اين ساختمان به دليل اينکه دربيشتراوقات سال از هواي خارج از ساختمان به عنوان تهويه مطبوع استفاده ميکند، 22 درصد دياکسيدکربن کمتر وارد هوا ميکند
شهرسازي پايدار پاسخگوي نيازهاي بازار
بخش نخست مصاحبه با داگلاس فار معمار و طراح شهرسازي
داگلاس فار، معمار و طراح شهرسازي، موسس و مديرعامل مجموعه شرکت هاي فار در شيکاگو است که با نگاهي بر (روش هاي نوين) و پايدار طراحي در زمينه معماري و طراحي شهري فعاليت دارد. داگلاس فار مشاغل و سمت هاي گوناگوني داشته است که از آن ميان مي توان به موارد زير اشاره کرد: رياست مشترک کار گروه محيط زيست کنگره شهرسازي نوين ، رياست کميته محيط زيست شيکاگو در موسسه معماران آمريکا و هم چنين رئيس کميته مرکزي توسعه پيرامون انرژي و طراحي محيط زيست (LEED ) در شوراي ساخت و ساز سبز ايالات متحده آمريکا .
کتاب فار با عنوان " شهرسازي پايدار: طراحي شهري با (نگاهي به) طبيعت " بچاپ رسيده است.
متن زير گزيده اي از مصاحبه داگلاس فار در تاريخ 9 آوريل 2008 است.
پرسش: واژه (پايدار) توسط افراد (مختلف) براي تشريح مسايل گوناگون به کار مي رود که البته گاه درک معني اصلي آن را دشوار مي سازد. شهرسازي پايدار چيست؟
فار: بله، تقريبا مي توان گفت همه ناگهان به استفاده از اين واژه علاقه مند شده و اکثراً نيز تنها قسمتي از آن را درک مي کنند. اما تاکنون بيشتر پيشرفت ما از طريق ميزان هاي ناپسند بوده است.
به عنوان مثال، فايده ساخت ساختمان هاي مشهور به ساختمان سبز در منطقه اي پٌرتردد چيست؟ برخي از مزاياي محيط زيستي چنين ساختماني به دليل دسترسي خودرو ها و وسايل نقليه به آن عملاً بي مصرف باقي مي ماند. استفاده از ساختمان سبز، لامپ کم مصرف و يا خودروهاي مشهور به خودرو پريوس همگي حائز اهميتند. اما هيچ کدام از آن ها به تنهايي ما را به رشد متعادل و پايدار رهنمون نمي سازند. موظفيم با نگريستن و اغلب با طراحي سوال ، پيش فرض هاي موافق زيست گاههاي شهري را ارائه دهيم و شهرسازي پايدار، اصول و استاندارد هاي رشد هوشمند، شهر سازي نوين و جنبش ساخت و ساز سبز را با هم ادغام کرده تا زيست گاه هايي متراکم و در عين حال قابل عبور توسط انسان و ماشين را با ساختمان ها و زيربناهايي بهينه در مصرف آب و انرژي به وجود بياورد.
بدون در دست داشتن الگوي محيط زيست مناسب ، ساخت و سازهاي سبز، پريوسها و لامپ هاي کم مصرف ديوانگي است. مساله اين جاست که بسياري از مناطق آمريکا الگوي محيط زيستي صحيح ندارند.
پرسش: آنچه شما مطرح مي کنيد، نه تنها در برنامه ريزي شهري و طراحي معماري بلکه در سبک زندگي معمول نوعي انقلاب محسوب مي شود. شما به فرهنگ ماشين زدگي حمله مي کنيد و معتقديد که اين فرهنگ عميقاً به بافت فرهنگي و روياي آمريکايي نفوذ کرده است ... .
فار: ممکن است اين امر به نظر شما بدعت گذاري و انقلابي باشد، اما آمار بيانگر چيز ديگري ست. خانواده هاي که فرزندانشان پي زندگي خودشان رفته اند ديگر مايل به زندگي در حومه شهر نيستند. بسياري ترجيح مي دهند در محيط هاي شهري نزديک به رستوران ها ، مراکز فرهنگي و مغازه ها زندگي کنند. فرزندانشان نيز با آغاز به کار خواستار نزديک بودن به جوان هاي ديگر، ملاقات هاي بيشتر و رفتن به ميکده ها هستند. آمريکايي ها روز به روز به مسايل محيط زيستي علاقه مند تر مي شوند. اين مساله در انتخاب و نحوه خريد اجناس آنها تاثير مي گذارد.
شهرسازي پايدار در تلاش براي پاسخگويي به چنين گرايش هايي است. به همين دليل بيش از آنکه در صدد نوعي انقلاب باشد، در تلاش براي افزايش خدمات در بازار است. در مورد مسئله خودروها شايان ذکر است که با توجه به بي اطميناني موجود نسبت به صادرکنندگان نفت، افزايش سرسام آور قيمت بنزين و نگراني هاي وضع آب و هوا ، وابستگي به خودروها به عنوان نخستين وسيله حمل و نقل اصلاً پايدار نخواهد بود.
پرسش: مفهوم استقرار پايدار احتمالا تنها مي تواند در مورد توسعه هاي جديد کاربرد داشته باشد. اگر چنين باشد از پيشرفت جدي در راستاي دست يابي به هدف نهايي دور هستيم.
فار: بهتر است هنگامي که جامعه اي جديد را به وجود آورديم ، همه چيز را صحيح و بجا پنداريم و عمل آوريم . اما شهر هاي موجود و حومه آنها قابل تغيير نيستند. قسمت هاي مختلف زير بناي شهري ابتدا به وجود آمده و سپس مدام تعويض شده اند. اما هرگاه که سنگفرش هاي خيابان و چراغ ها را تغيير مي دهيم، موقعيت لازم را براي بهبود قسمت هايي از زير ساخت هاي شهري به دست مي آوريم. پس ميتوانيم شهر هاي موجود و حومه آنها را به صورت روزافزوني به پايداري نزديک سازيم. اگر مي خواهيد کاري کنيد، آن را به هر حال بايد به گونه اي متفاوت انجام دهيد. در هر حال بايد چشم اندازي داشته باشيد.
پرسش: پس مي توانيم در اين نوع نگاه نقش بسيار مهمي را براي فناوري هاي جديد قائل شويم.
فار: بله. من عميقاً به فناوري ها و اختراعات اعتقاد دارم . به عنوان مثال، چندين اختراع شگفت انگيز در زمينه ي حمل و نقل وجود دارد که مي تواند ما را از "وابستگي به ماشين" رهايي بخشد. يکي از آن ها وسايل حمل و نقل مشترک است که متعلق به شرکتي خصوصي يا سازماني غيرانتفاعي بوده و با هزينه ي اندک خدمات حمل ونقل انجام مي دهد . در بسياري از خانواده هاي آمريکايي، هر بزرگسال يک ماشين دارد، که هزينه سنگيني را هم به خانواده ها و هم به جاده ها، شهر ها و آب و هوا دارد. برنامه اتومبيل مشترک، حداقل به خانواده ها امکان داشتن يک خودرو کمتر را مي دهد. ايده ديگر واگن برقي است. شهر پورت لند پيشگام در اولين سيستم واگن برقي است. اين سيستم نسبت به قطار فعاليت يکساني را با هزينه ي کمتر انجام مي دهد. ساختمان سبز تمامي انواع اختراعات صنعتي را در خودجاي داده است. وضغيت پايدار شهر و حومه شهر از ساختمان سبز هم بيشتر و بهتر عمل خواهد کرد.
واژه نامه
رشد هوشمند (Smart Growth )
مفهومي در برنامه ريزي شهري که ميزان رشد را در مرکز شهر ترويج مي دهد تا از پراکندگي شهري جلوگيري کند و حامي طرح فضاي عبور براي ماشين و انسان و فضاهاي فشرده است.
شهرسازي نوين ( New Urbanism)
جنبش برنامه ريزي شهري و طراحي معماري ايالات متحده که محل تردد مردم و خودروها را در حوالي يا مراکز شهري با طيف متنوعي از زيرساخت شهري ، فضا هاي تجاري و اماکن عمومي سازماندهي مي کند.
مديريت انرژي و طراحي زيستي يا LEED
نظام داوطلبي ارزيابي است که توسط شوراي ساختمان سبز ايالات متحده توسعه يافته و معيار ملي پذيرفته شده اي براي طراحي ساخت و اجراي ساخت و سازهاي سبز با عملکرد بالا را ارائه مي دهد.