14-02-2021, 09:55 AM
(آخرین ویرایش: 14-02-2021, 12:06 PM، توسط Hossein0930.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت_گروه حقوق
تجدید نظر در لغت به معنی «در امری یا نوشتهای دوباره نظر کردن، آنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن» آمده است مفهوم اصطلاحی تجدید نظر از معنی لغوی آن دور نمیشود. در حقیقت تجدید نظر دوباره قضاوت کردن امری است که بدواً مورد قضاوت قرار گرفته و به نوعی بازبینی اعمال دادگاه بدوی است. در نتیجه دادگاه تجدید نظر از همان اختیاراتی برخوردار است که دادگاه بدوی دارا است یعنی هم نسبت به امور موضوعی و هم نسبت به امور حکمی رسیدگی و قضاوت مینماید.
قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ از مواد ۲۳۲ الی ۲۶۰ و قانون آئین دادرسی مدنی از مواد ۳۳۰ الی ۳۶۵ را به مبحث تجدید نظر اختصاص دادهاند
جهات تجدید نظر در امور کیفری و در امور مدنی، این جهات ذکر گردیده که به طور مختصر عبارتند از:
ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه؛
ادعای فقدان شرائط قانونی شهادت شهود
ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رأی؛
دعای مخالف بودن رأی با موازین شرعی یا مقررات قانونی. آراء قابل تجدید نظر[در امور کیفری:
در ماده ۲۳۲ ق.آ.د.ک ذکر شده است:
جرائمی که مجازات قانونی آنها اعدام یا رجم است.
جرائمی که به موجب قانون مشمول حد یا قصاص نفس و اطراف میباشد.
ضبط اموال بیش از یک میلیون ریال و مصادرۀ اموال.
جرائمی که طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه کامل است.
جرائمی که حداکثر مجازات قانون آن بیش از سه ماه حبس یا شلاق یا جزای نقدی بیش از پانصد هزار ریال باشد.
محکومیتهای انفصال از خدمت
تجدید نظر اختصاص به متهم ندارد شاکی و مدعی خصوصی هم ممکن است از رای برائت قرار منع تعقیب صادره تقاضای تجدید نظر داشته باشد.
هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شمارۀ ۶۴۰- ۱۸/۸/۷۸ قابل اعتراض بودن قرارها را اصل دانسته است.
آراء قابل تجدید نظر در امور مدنی
احکام صادره در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد. (مادۀ ۳۳۱ ق.آ.د.م بند الف).
چنانچه خواسته مصرّحه در دادخواست سه میلیون ریال باشد و تا پایان اولین جلسۀ دادرسی خواهان آنرا به بیش از سه میلیون ریال افزایش دهد حکم صادره که در این حالت قطعی محسوب نمیگردید و قابل تجدید نظر خواهد است. هم چنین در صورتی که خواسته مندرج در دادخواست بیش از سه میلیون ریال باشد و تا قبل از صدور حکم به سه میلیون ریال یا کمتر کاهش یابد حکم صادره قطعی خواهد بود.
کلیّۀ احکام صادره در دعاوی غیر مالی قابل تجدید نظر میباشند و تفاوتی ندارد که دعوا غیر مالی ذاتی و یا غیر مالی اعتباری باشد. (مادۀ ۳۳۱ بند ب)
حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدید نظر باشد.(ماده ۳۳۱ بند ج)
منظور از متفرعات دعوا حقوقی است که علاوه بر اصل خواسته قابل مطالبه بوده و مستلزم اقامۀ دعوای مستقل نباشد و به صرف درخواست آن در دادخواست قابل رسیدگی باشد که از جملۀ آنها میتوان به هزینۀ دادرسی، حق الوکاله وکیل خسارات ناشی از تأخیر در ادای دین و یا عدم تسلیم خواسته، هزینۀ واخواست اسناد تجاری و… چنانچه در حکم نسبت به آن اتخاذ تصمیم شده باشد، اعم از اینکه خوانده محکوم به پرداخت آن شده یا خواهان در این خصوص محکوم به بیحقی شده باشد، قابل تجدید نظر است. در این خصوص تفاوتی بین دعاوی مالی و غیر مالی وجود ندارد و تفاوتی ندارد که متفرعی که مورد خواسته و یا حکم قرار گرفته کمتر و یا بیشتر از سه میلیون ریال باشد و حکم راجع به اصل دعوا مورد درخواست تجدید نظر قرار گرفته شده باشد یا نگرفته باشد.
قرارهای قاطع دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل درخواست تجدید نظر باشد. که این قرارها در ماده ۳۳۲ ق.آ.د.م بدین شرح میباشد: قرار ابطال دادخواست، قرار رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد، قرار رد دعوا، قرار رد استماع دعوا، قرار سقوط دعوا، و قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا. بنابراین قرارهای اعدادی یا مقدماتی مستقلاً قابل تجدید نظر نمیباشد.
قانونگذار قرارهائی را ضمن تجدید نظر به اصل رأی صریحاً قابل تجدید نظر اعلام نموده است مانند اعتراض به قبول یا رد درخواست دستور موقت مندرج در مادۀ ۳۲۵ ق.آ.د.م
اشخاصی که حق تجدید نظر دارند
در مورد احکام حقوقی
طرفین دعوا یا وکلا یا نماینده قانونی یا قائم مقام آنها. منظور از نمایندگان قانونی وراث، وصی، قیم و انتقال گیرنده و یا مدیر شرکت محکوم علیه و…. میباشد. در مورد مدیران شرکتها، تجدید نظر خواهی مدیر یا مدیرانی پذیرفته میشود که صاحب امضاء مجاز محسوب شوند.
در مورد احکام کیفری
محکومعلیه یا وکیل یا نماینده قانونی او، شاکی خصوصی یا نماینده قانونی او دادستان از حکم برائت یا محکومیت غیر قانونی متهم.
در مورد قرارها
هر یک از طرفین دعوا که قرار دادگاه به ضرر او صادر شده باشد یا نماینده قانونی آنها حق در خواست تجدید نظر دارند.
مهلت تجدید نظر در ماده ۲۳۶ ق.آ. د.ک و ۳۳۶ ق.آ.د.م مهلت درخواست تجدید نظر اصحاب دعوا، برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی است.
آثار تجدید نظر
اثر تعلیقی: یعنی اولاً تا انقضاء مهلت تجدید نظر آراء قابل تجدید نظر قابل اجرا نمیباشد و ثانیاً در صورتی که نسبت به رأی تجدید نظر خواهی به عغمل آمده، تا روشن شدن نتیجه تجدید نظر، دستور اجرای رای نباید صادر شود.
اثر انتقالی: یعنی به وسیله تجدید نظر، اختلاف از دادگاه بدوی به دادگاه تجدید نظر، با امام مسائل موضوعی و حکمی که داشته است منتقل میشود. محدودۀ مرحلۀ تجدید نظر علی القاعده میتواند وسیعتر از مرحلۀ بدوی باشد و مرجع تجدید نظر فقط به آنچه که مورد تجدید نظر خواهی استو در مرحلۀ نخستین مورد حکم قرار گرفته رسیدگی مینماید.(مادۀ ۳۴۹ ق. آ. د. م) از قاعدۀ مقرر در مادۀ ۳۴۹ ق.آ.د.م استنتاج میشود که دادگاه تجدید نظر نمیتواند محکومیت اعلام شده،تجدید نظر خواه را در امر تجدید نظر خواهی او تشدید نماید
تجدید نظر در لغت به معنی «در امری یا نوشتهای دوباره نظر کردن، آنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن» آمده است مفهوم اصطلاحی تجدید نظر از معنی لغوی آن دور نمیشود. در حقیقت تجدید نظر دوباره قضاوت کردن امری است که بدواً مورد قضاوت قرار گرفته و به نوعی بازبینی اعمال دادگاه بدوی است. در نتیجه دادگاه تجدید نظر از همان اختیاراتی برخوردار است که دادگاه بدوی دارا است یعنی هم نسبت به امور موضوعی و هم نسبت به امور حکمی رسیدگی و قضاوت مینماید.
قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ از مواد ۲۳۲ الی ۲۶۰ و قانون آئین دادرسی مدنی از مواد ۳۳۰ الی ۳۶۵ را به مبحث تجدید نظر اختصاص دادهاند
جهات تجدید نظر در امور کیفری و در امور مدنی، این جهات ذکر گردیده که به طور مختصر عبارتند از:
ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه؛
ادعای فقدان شرائط قانونی شهادت شهود
ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رأی؛
دعای مخالف بودن رأی با موازین شرعی یا مقررات قانونی. آراء قابل تجدید نظر[در امور کیفری:
در ماده ۲۳۲ ق.آ.د.ک ذکر شده است:
جرائمی که مجازات قانونی آنها اعدام یا رجم است.
جرائمی که به موجب قانون مشمول حد یا قصاص نفس و اطراف میباشد.
ضبط اموال بیش از یک میلیون ریال و مصادرۀ اموال.
جرائمی که طبق قانون مستلزم پرداخت دیه بیش از خمس دیه کامل است.
جرائمی که حداکثر مجازات قانون آن بیش از سه ماه حبس یا شلاق یا جزای نقدی بیش از پانصد هزار ریال باشد.
محکومیتهای انفصال از خدمت
تجدید نظر اختصاص به متهم ندارد شاکی و مدعی خصوصی هم ممکن است از رای برائت قرار منع تعقیب صادره تقاضای تجدید نظر داشته باشد.
هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رأی وحدت رویه شمارۀ ۶۴۰- ۱۸/۸/۷۸ قابل اعتراض بودن قرارها را اصل دانسته است.
آراء قابل تجدید نظر در امور مدنی
احکام صادره در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد. (مادۀ ۳۳۱ ق.آ.د.م بند الف).
چنانچه خواسته مصرّحه در دادخواست سه میلیون ریال باشد و تا پایان اولین جلسۀ دادرسی خواهان آنرا به بیش از سه میلیون ریال افزایش دهد حکم صادره که در این حالت قطعی محسوب نمیگردید و قابل تجدید نظر خواهد است. هم چنین در صورتی که خواسته مندرج در دادخواست بیش از سه میلیون ریال باشد و تا قبل از صدور حکم به سه میلیون ریال یا کمتر کاهش یابد حکم صادره قطعی خواهد بود.
کلیّۀ احکام صادره در دعاوی غیر مالی قابل تجدید نظر میباشند و تفاوتی ندارد که دعوا غیر مالی ذاتی و یا غیر مالی اعتباری باشد. (مادۀ ۳۳۱ بند ب)
حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدید نظر باشد.(ماده ۳۳۱ بند ج)
منظور از متفرعات دعوا حقوقی است که علاوه بر اصل خواسته قابل مطالبه بوده و مستلزم اقامۀ دعوای مستقل نباشد و به صرف درخواست آن در دادخواست قابل رسیدگی باشد که از جملۀ آنها میتوان به هزینۀ دادرسی، حق الوکاله وکیل خسارات ناشی از تأخیر در ادای دین و یا عدم تسلیم خواسته، هزینۀ واخواست اسناد تجاری و… چنانچه در حکم نسبت به آن اتخاذ تصمیم شده باشد، اعم از اینکه خوانده محکوم به پرداخت آن شده یا خواهان در این خصوص محکوم به بیحقی شده باشد، قابل تجدید نظر است. در این خصوص تفاوتی بین دعاوی مالی و غیر مالی وجود ندارد و تفاوتی ندارد که متفرعی که مورد خواسته و یا حکم قرار گرفته کمتر و یا بیشتر از سه میلیون ریال باشد و حکم راجع به اصل دعوا مورد درخواست تجدید نظر قرار گرفته شده باشد یا نگرفته باشد.
قرارهای قاطع دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل درخواست تجدید نظر باشد. که این قرارها در ماده ۳۳۲ ق.آ.د.م بدین شرح میباشد: قرار ابطال دادخواست، قرار رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد، قرار رد دعوا، قرار رد استماع دعوا، قرار سقوط دعوا، و قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا. بنابراین قرارهای اعدادی یا مقدماتی مستقلاً قابل تجدید نظر نمیباشد.
قانونگذار قرارهائی را ضمن تجدید نظر به اصل رأی صریحاً قابل تجدید نظر اعلام نموده است مانند اعتراض به قبول یا رد درخواست دستور موقت مندرج در مادۀ ۳۲۵ ق.آ.د.م
اشخاصی که حق تجدید نظر دارند
در مورد احکام حقوقی
طرفین دعوا یا وکلا یا نماینده قانونی یا قائم مقام آنها. منظور از نمایندگان قانونی وراث، وصی، قیم و انتقال گیرنده و یا مدیر شرکت محکوم علیه و…. میباشد. در مورد مدیران شرکتها، تجدید نظر خواهی مدیر یا مدیرانی پذیرفته میشود که صاحب امضاء مجاز محسوب شوند.
در مورد احکام کیفری
محکومعلیه یا وکیل یا نماینده قانونی او، شاکی خصوصی یا نماینده قانونی او دادستان از حکم برائت یا محکومیت غیر قانونی متهم.
در مورد قرارها
هر یک از طرفین دعوا که قرار دادگاه به ضرر او صادر شده باشد یا نماینده قانونی آنها حق در خواست تجدید نظر دارند.
مهلت تجدید نظر در ماده ۲۳۶ ق.آ. د.ک و ۳۳۶ ق.آ.د.م مهلت درخواست تجدید نظر اصحاب دعوا، برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مدت واخواهی است.
آثار تجدید نظر
اثر تعلیقی: یعنی اولاً تا انقضاء مهلت تجدید نظر آراء قابل تجدید نظر قابل اجرا نمیباشد و ثانیاً در صورتی که نسبت به رأی تجدید نظر خواهی به عغمل آمده، تا روشن شدن نتیجه تجدید نظر، دستور اجرای رای نباید صادر شود.
اثر انتقالی: یعنی به وسیله تجدید نظر، اختلاف از دادگاه بدوی به دادگاه تجدید نظر، با امام مسائل موضوعی و حکمی که داشته است منتقل میشود. محدودۀ مرحلۀ تجدید نظر علی القاعده میتواند وسیعتر از مرحلۀ بدوی باشد و مرجع تجدید نظر فقط به آنچه که مورد تجدید نظر خواهی استو در مرحلۀ نخستین مورد حکم قرار گرفته رسیدگی مینماید.(مادۀ ۳۴۹ ق. آ. د. م) از قاعدۀ مقرر در مادۀ ۳۴۹ ق.آ.د.م استنتاج میشود که دادگاه تجدید نظر نمیتواند محکومیت اعلام شده،تجدید نظر خواه را در امر تجدید نظر خواهی او تشدید نماید