26-12-2020, 01:48 PM
[font=IRANSans, tahoma]انیمیشن Ne Zha محصول ۲۰۱۹ کشور چین با تکیه بر یک داستان اساطیری بومی جذاب و با حرکت در مسیری که از موقعیتهایی آشنا پوشیده شده است، تلاش مختصری هم در شخصیسازی استانداردهای کلیشهای ژانر خود دارد.[/font]
[font=IRANSans, tahoma]استودیوهای بزرگ فیلمسازی همیشه برای اکران جهانی آثارشان، حساب ویژهای روی بازار آسیای شرقی بهخصوص کشور چین باز میکنند و گاهی هم برای جذب بیشتر مخاطب، حال و هوای ساختههایشان را به فضای این منطقه میبرند. از ساخت فیلمهایی که بخشی از لوکیشن یا تمام اتفاقات آنها در چین است تا استفاده از ایدههایی که به داستانهای تاریخی و اساطیری چین برمیگردد و ارجاعات زیادی به فرهنگ و رسوم پرجمعیتترین کشور دنیا دارند. ضمن اینکه خود چینیها هم با حدود ۷۰ هزار سالن سینما، که بیشاز دو برابر آمار چهار سال پیش است، حالا دیگر نگاه ویژهتری به این صنعت دارند و کمکم تولیدات سینمایی داخلیشان را با سیاستهای حمایتی و تقویت سطح کیفی به بخش اصلی فروش سینماهایشان تبدیل کردهاند، بهطوریکه از بین ده فیلم پرفروش سال ۲۰۱۹ چین فقط دو فیلم هالیووودی بهچشم میخورد.[/font]
[font=IRANSans, tahoma]اما دراینبین (همانند باقی کشورهای غیرهالیوودی) توجه به حیطهی انیمیشن هم جدیتر از همیشه دنبال میشود و حالا حضور موفق انیمیشن NeZha (نژا/نیجا) محصول سال ۲۰۱۹ در گیشه و بازخوردهای مثبت مخاطبها نسبت به آن بیشتر بهچشم میآید. انیمیشن نژا در مهمترین دستاوردش توانست با فروش داخلی ۷۲۳ میلیون دلاری خود لقب پرفروشترین انیمیشن سینماهای چین را از زوتوپیا (با ۲۳۶ میلیون دلار) بگیرد و در بین پرفروشترین فیلمهای اکران شده در تاریخ سینماهای چین هم به مقام دوم برسد. همچنین لقب پرفروشترین انیمیشن در سینماهای یک بازار خاص را از شگفت انگیزان 2 (که در امریکای شمالی ۶۰۸ میلیون دلار فروخته است) بگیرد و درنهایت با جمع اکران جهانی و رسیدن به رقم ۷۲۹ میلیون دلار بهعنوان پرفروشترین انیمیشن غیرامریکایی حال حاضر شناخته شود. با مرور این آمارها متوجه میشویم انیمیشن NeZha در رسیدن به اصلیترین هدفش یعنی جذب مخاطب گیشه کاملا موفق بوده است. اما اینکه غیر از برخورداری از بازار بومی از چه راهی و با چه کیفیتی این دستاورد رقم خورده، سوالی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.[/font]
[font=IRANSans, tahoma][/font]
داستان انیمیشن «نژا» از آنجا شروع میشود که بعد از جدا شدن قدرت روحهای خیر و شر در قالب دو گوی مرواریدشکل، پادشاه منتظر است تا قدرتهای گوی خیر را به نوزاد پسرش منتقل کند و طبق توصیهها اسمش را نژا بگذارد. اما با سهلانگاری جناب محافظ این گویها به دست شخص دیگری میافتد که درعوض روحهای گوی شرارت را به پسر پادشاه منتقل میکند و گوی خیر را هم به اژدهای اسیر زیر اقیانوس اهدا میکند تا به کمک آن راهی برای آزادی و در دست گرفتن قدرتش باز شود. درنتیجه پسر پادشاه با قدرتهایی نابودگر و اهریمنی متولد میشود، برای کنترل نیروی شرارتِ نژا از طلسمی استفاده میشود که او را تنها سه سال زنده نگه میدارد و در این مدت پادشاه سعی میکند راهی برای نجات پسرش پیدا کند.
داستان NeZha براساس یک رمان چینی به نام «اعطای نشان خدایان» متعلق به قرن شانزدهم است که به معرفی خدایان اساطیری فرهنگ باستان چین میپردازد. نژا در دوران امپراطوری مینگ بهعنوان خدایی با قدرتهای فراطبیعی مثل کنترل آتش و پرواز به کمک حلقههای آتش زیر پایش شناخته میشود. از روی این شخصیت اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی زیادی در چین ساخته شده است، از جمله یک انیمیشن سینمایی در سال ۲۰۱۶ که با استقبال چندانی همراه نشد. اما درحالیکه استفاده از یک داستان حماسی در مورد نبرد بین قدرتهای خیر و شر میتوانست انیمیشن NeZha را اسیر این بحث کلیشهای کند، سازندگان انیمیشن با ایجاد تغییراتی در داستان و شخصیتها به هویت تازهای برای اقتباسشان دست یافتهاند؛ بهویژه در مورد شخصیت نژا که حالا بهجای یک جوان جذاب، پسرکی شیطان و نهچندان جذاب است. این حرکت سازندگان برای خلق چالش جدیدی در شکلگیریِ شخصیت قهرمان و پیامی که القا میکند مسیری آشنا ولی درست را در تکامل قالب روایت فیلم بهوجود آورده است. فیلم در این بخش به بیان این موضوع میپردازد که ظاهر فردی هیچگاه ملاک درستی برای قضاوت و شناخت درونیات و اهداف او نیست.
کلیشههای داستانی به کمک ترتیب درست، لحن خاص روایت، کمدی موفق و جابجایی حسابشده بین لحظات تاریک و روشن پوشش قابل قبولی پیدا کرده است
کودکیِ نژا با تنهایی و طرد شدن از سمت جامعه همراه شده است و درحالیکه با طلسمی مرگبار از قدرتهای مخرب او جلوگیری میشود، تلاش پدر و مادرش برای اصلاح و تغییر این پتانسیل اهریمنی به سمت نیکسرشتی حس همزادپندارانهای به این رابطه میبخشد. از طرف دیگر تلاش برای القای شرارت در باطن شخصیت دیگر ماجرا که با قدرت مروارید خیر رشد کرده است تضاد جالبی را در این تقابل و برخوردش رقم زده است. با وجود تزریق این تغییرات در داستان اصلی، داستانپردازی همچنان ساختار کلاسیک خود را حفظ میکند و تغییرات موجود در آن قرار نیست به اقتباس و تجربهی مدرنی ختم شود. تمام کلیشههای موفق، در طول این فیلم هم دیده میشوند ولی مزیت آنها این است که ترتیب درستی در بین لحظههای مختلف فیلم دارند و مخاطب را پس نمیزنند.
اما لحن خاص ساختار انیمیشن، از تم رنگی غالب زمینه گرفته تا واکنشهای کاراکترها و بافت کمدی سیال و پرجنبوجوش آن، احتمالا اولین چیزی است که در مزهی متفاوت این محصول شرقی حس میشود، درحالیکه نوای دوبلهی چینی هم به این موضوع دامن میزند. بههرحال با داستانی طرف هستیم که از دل اساطیر چین برآمده و بهشدت تحت تأثیر آداب این کشور رشد کرده است و فیلم هم با حفظ ریشههای فرهنگ خاصش بیش از هر چیز باعث میشود تا رفتارها کمی غریب و حتی خام بهنظر برسد. البته این قضیه در بین تمام عناصر تشکیلدهندهی انیمیشن دیده میشود و بیشاز اینکه بهعنوان ضعفی حاد شناخته شود به ویژگی بنیادی و امضای فیلم تبدیل میشود.
نقطهی برخورد کاراکتر نژا و آئوبینگ بهعنوان یکی از پایههای اصلی داستان جانمایی خوبی دارد و تعاملی که بین آنها بهوجود میآید، هرچند کوتاه است اما تکیهگاه خوبی در روند اتفاقات ایجاد میکند. فیلم ازنظر توالی صحنهها هم حرکت رفت و برگشتی خوبی بین لوکیشنهای مختلف ایجاد کرده است؛ مثلا وسط نبردی شلوغ و پرتحرک ناگهان به دنیای داخل یک نقاشی جادویی پرتاب میشویم (که کمی قبل بهعنوان محلی جذاب برای آموزش نژا با آن آشنا شدهایم) درادامه درحالیکه تمام شخصیتها داخل یک تکه یخ کروی بههم گره خوردهاند، برای حرکت بهسوی قلموی سحرآمیز باید از هر حربهای استفاده کنند. تمام بخشهای مربوطبه طومار نقشهی سحرآمیز جزو بهترین ایدههایی است که در طول انیمیشن میبینیم و در همین سکانس با استفادهی بهموقع و کمدی خندهدار خود ضمن اینکه به یکی از قسمتهای درخشان انیمیشن تبدیل میشود، از خستهکننده شدن سکانسهای قبل و بعد از خود نیز جلوگیری میکند. درواقع بهکمک اضافه کردن کمدی در طول فیلم (که البته از نظر سنی نوسان دارد ولی از دور نمیافتد) و سوئیچ کردن بین لوکیشنهای تیره و روشن از سنگین شدن سمت تاریک فضای کلی فیلم جلوگیری شده است و مثل بندبازی که با رقص پرجنب و جوشی از روی بند عبور میکند با موفقیت تعادل خود را حفظ میکند. این ویژگی برای انیمیشنی که داستان آن با مفاهیم «ین و یانگ» گره خورده موهبتی محسوب میشود.
از طرف دیگر طبیعی است که Ne Zha در بخشهایی از نظر بافت انیمیشنی سهبعدی در مقابل کیفیت خیرهکنندهی تولیدات برتر هالیوودی کموزنتر به نظر برسد، ولی با این وجود انیمیشن نژا در بهترین لحظاتش به اوجی میرسد که چیزی کم از آنها ندارد. بهخصوص جلوههای ویژهی سکانسهای پرتحرک و نبردهای آن باقدرت خودنمایی میکنند؛ زمانیکه تمام محدودهی صحنه در بالاترین کیفیت نمایشی قرار میگیرند و لحظههای جذاب و حماسی انیمیشن را پرشور و هیجانانگیز به ثبت میرسانند.
لحظات کمدی حضور ثابت و باطراوتی در بین اتفاقات انیمیشن نژا دارد و شوخیهای پرتعداد آن از نفس نمیافتند، هرچند در بعضی از موارد مثل سکانس مربوطبه موجود ابرمانندی که از در بستهی استاد تانزان محافظت میکند میتوانست استفادهی بهتری داشته باشد اما فضای آن بیش از حد ریشهای و مبهم میشود و چون توضیح بیشتری پیدا نمیکند تاحدودی بههدر میرود. کافی است این مورد را با یکی از ارجاعات بامزهی اوایل فیلم که سکانس غوطهور شدن نژا در آتش و ارجاع بند موسیقی به موزیک متن فیلم ترمیناتور 2 است مقایسه کنیم. همانطور که موسیقی آشنای زمینه با تن زیبای شرقی پوشش داده شده در بخشهای پرتحرک و نبردها هم با بعضی از خصوصیات موفق و محبوب انیمیشنهای هالیوودی مثل پاندای کونگفوکار (نوع زد و خوردهای ترکیبی کمدی و حرکات شخصیت ژنرن) و فروزن (تشکیل و کنترل مسیرهای یخ و آب) هم روبهرو میشویم، تا ثابت شود سازندهها رگ خواب مخاطب را خوب در دست گرفتهاند. خب وقتی آثار غیربومی اینقدر در بین مخاطبها موفق هستند چرا یک انیمیشن فانتزی در مورد اسطورههای فولکلور که آمیخته به همان ساختار محبوب است نتواند به این سطح برسد. یو یانگ (ملقب به ژیاوزی) که نوشتن فیلمنامه و کارگردانی این انیمیشن را برعهده داشته، تلفیق هوشمندانهای از این عناصر جذاب را برای رسیدن به موفقیت بهکار بسته و خروجی کارش هم یک انیمیشن سرگرمکننده و سرحال است که تاحدودی میشود گفت در ایجاد بار احساسی لازم در بعضی از قسمتها سربلند بیرون میآید.
اما جایگاه اصلی بعضی از شخصیتهای اساطیری در دل داستان تا حدودی مبهم است، استاد بزرگ، منشِ شاگردپذیریاش و محلی که از آن میآید (یا همان نگهبان ابرمانند) به خوبی معرفی نمیشود، اسارت اژدهایان زیر اقیانوس تحلیل محکمی ندارد و دلایل و منطق پشت این جایگاه طلسم شده حداقل برای مخاطب غیربومی نادیده و ناآشنا باقی میماند. علاوهبراین درانتها هم پایانبندی فیلم در کوبیدن میخ آخر نسبتا سست و سرسری عمل میکند و کمتر از حد انتظاری است که در جریان فیلم ایجاد کرده است. از واکنش خام پدر و مادر و عدم حضور استاد (که به طرز لجبازانهای بعد از سکانس افتتاحیه گم میشود) تا رستگاری نهایی کمرنگ و مبهم نژا، از هیجان پایان ماجرا کاستهاند. هرچند احتمالا سازندگان نمایش این مورد آخر را حداقل تا ساخت دنبالهی تأییدشدهی این انیمیشن به تأخیر انداختهاند. اما دلیل اصلی این مختصات و کمبودها به این نکتهی مهم بازمیگردد که از ابتدا مهمترین هدف سازندگان این انیمیشن تصاحب گیشهها و استمرار آن بوده است و اصلا برای همین شروع مطلبی در مورد بررسی این اثر با مرور رکوردهای فروش جابهجا شدهاش همراه میشود. درنهایت Nezha بهعنوان یکی از گزینههای فهرست بهترین انیمیشنهای سهبعدی غیرامریکایی اثری مطرح خواهد بود، انیمیشنی که با داشتن لحظههای جذاب آشنا ولی مخصوص خودش موفق میشود از فراموش شدن زودهنگام در بین آثاری که از این خط داستانی پرتردد عبور میکنند فرار کند و به مثال ساده و راحتی برای ساخت یک داستان اساطیری قدیمی که در جذب مخاطب هدفش بسیار موفقتر از ثبت یک تجربهی منحصربهفرد و ماندگار عمل میکند تبدیل شود.