31-08-2020, 08:27 PM
مقدمه:
براساس برآورد «مایكل تودارو» تعداد انسان در طول دو میلیون سال كه از عمر او بر روی كره زمین می گذرد بسیار اندك بوده است. زمانی كه بشر به كار كشاورزی پر داخت یعنی ۱۲۰۰۰ سال قبل تعداد جمعیت بشر بر روی كره زمین بیش از ۵ میلیون نفر نبوده است. در ابتدای شروع سالهای میلادی جمعیت كل جهان به ۲۵۰ میلیون نفر بالغ گردید. از ابتدای شروع سالهای میلادی تا آغاز انقلاب صنعتی یعنی حدود سالهای ۱۷۵۰ میلادی جمعیت جهان تقریبا به ۳ برابر یعنی به ۷۲۸ میلیون نفر بالغ گشت.
میلیونها سال طول كشید تا جمعیت جهان به یك میلیارد نفر رسید. سپس ۱۲۳ سال طول كشید تا ۲ میلیارد نفر شد. ۳۳ سال برای میلیارد سوم، ۱۴ سال برای رسیدن چهارمین میلیارد و ۱۳ سال برای پنجمین میلیارد و ششمین میلیارد طبق پیش بینی های سازمان ملل در سال ۱۹۹۴ یازده سال طول كشید. شكی وجود ندارد كه نرخ رشد جمعیت جهان در طول قرن گذشته به میزان قابل توجهی سرعت گرفته است و اگر این روند تداوم یابد مطمئنا ازدحام جمعیت فوق العاده در جهان وجود خواهد داشت.
صاحبنظران جمعیتی، به سه گروه شامل: طرفداران افزایش جمعیت، مخالفان افزایش جمعیت و طرفداران حد متناسب جمعیت تقسیم می شوند. در حین انقلاب صنعتی و پیش از آن، متفكران و صاحب نظران اقتصادی - سیاسی- اجتماعی، طرفدار افزایش رشد جمعیت بودند و آن را مؤثر رشدو توسعه جوامع تلقی می كردند حتی الگوهای كلاسیك رشد اقتصادی، رابطه رشد و جمعیت را مستقیم و افزایش جمعیت را موجه فرض می كنند. عرضه تقاضای خود را ایجاد می كرد و در این تئوری ظاهراً، دنیا آنقدر ظرفیت داشت كه معضلی به نام رشد جمعیت پیش نیاید ولی همزمان با بازنگری این تفكر و سپس رشد سریع و مستمر جمعیت در قرن گذشته، در ذهن پاره ای از صاحبنظران اجتماعی و اقتصادی، میزان رشد بالای جمعیت در برابر منابع و امكانات به عنوان معضلی مطرح شد.
http://kishindustry.com
براساس برآورد «مایكل تودارو» تعداد انسان در طول دو میلیون سال كه از عمر او بر روی كره زمین می گذرد بسیار اندك بوده است. زمانی كه بشر به كار كشاورزی پر داخت یعنی ۱۲۰۰۰ سال قبل تعداد جمعیت بشر بر روی كره زمین بیش از ۵ میلیون نفر نبوده است. در ابتدای شروع سالهای میلادی جمعیت كل جهان به ۲۵۰ میلیون نفر بالغ گردید. از ابتدای شروع سالهای میلادی تا آغاز انقلاب صنعتی یعنی حدود سالهای ۱۷۵۰ میلادی جمعیت جهان تقریبا به ۳ برابر یعنی به ۷۲۸ میلیون نفر بالغ گشت.
میلیونها سال طول كشید تا جمعیت جهان به یك میلیارد نفر رسید. سپس ۱۲۳ سال طول كشید تا ۲ میلیارد نفر شد. ۳۳ سال برای میلیارد سوم، ۱۴ سال برای رسیدن چهارمین میلیارد و ۱۳ سال برای پنجمین میلیارد و ششمین میلیارد طبق پیش بینی های سازمان ملل در سال ۱۹۹۴ یازده سال طول كشید. شكی وجود ندارد كه نرخ رشد جمعیت جهان در طول قرن گذشته به میزان قابل توجهی سرعت گرفته است و اگر این روند تداوم یابد مطمئنا ازدحام جمعیت فوق العاده در جهان وجود خواهد داشت.
صاحبنظران جمعیتی، به سه گروه شامل: طرفداران افزایش جمعیت، مخالفان افزایش جمعیت و طرفداران حد متناسب جمعیت تقسیم می شوند. در حین انقلاب صنعتی و پیش از آن، متفكران و صاحب نظران اقتصادی - سیاسی- اجتماعی، طرفدار افزایش رشد جمعیت بودند و آن را مؤثر رشدو توسعه جوامع تلقی می كردند حتی الگوهای كلاسیك رشد اقتصادی، رابطه رشد و جمعیت را مستقیم و افزایش جمعیت را موجه فرض می كنند. عرضه تقاضای خود را ایجاد می كرد و در این تئوری ظاهراً، دنیا آنقدر ظرفیت داشت كه معضلی به نام رشد جمعیت پیش نیاید ولی همزمان با بازنگری این تفكر و سپس رشد سریع و مستمر جمعیت در قرن گذشته، در ذهن پاره ای از صاحبنظران اجتماعی و اقتصادی، میزان رشد بالای جمعیت در برابر منابع و امكانات به عنوان معضلی مطرح شد.
نرخ رشد سریعتر جمعیت، اقتصاد این كشورها را بر سر دو راهی قرار داده است:۱- افزایش مصرف فعلی، تخصیص قسمت اعظم درآمدهای پولی به مصرف كالاهای مصرفی و ۲- صرف نظر كردن از مصرف فعلی و تخصیص مقدار بیشتری از درآمدهای سرانه برای پس انداز و سرمایه گذاری به منظور افزایش مصرف در دوره های بعدی. توسعه اقتصادی تا حد زیادی به سرمایه گذاری و تمركز سرمایه نیاز دارد در كشورهای درحال توسعه به علل اقتصادی و اجتماعی منابع موجود برای سرمایه گذاری بسیار محدود است. بنابراین رشد سریع جمعیت افزایش سرمایه گذاری را دچار مشكلاتی می كند زیرا بخش بزرگی از درآمدها صرف تأمین مخارج مصرفی می شود و تنها مقدار نازلی برای سرمایه گذاری پس انداز می شود.
رشد سریع جمعیت با استفاده بیشتر از منابع طبیعی یك كشور، رشد اقتصادی را دچار وقفه می كند. این پدیده به ویژه در مورد كشورهایی كه بخش بزرگی از جمعیت آنها در بخش كشاورزی اشتغال دارند صادق است زیرا هر آنچه كه تولید می شود به منظور برآوردن مصرف جاری است. همراه با رشد سریع جمعیت و تقسیم زمینهای كشاورزی بین تعداد بیشتری از مردم تولید كشاورزی كاملا غیراقتصادی خواهد شد. از طرف دیگر افزایش زمینهای با توجه به فقر تكنولوژیك نیز چندان مقدور نیست به این دلیل بسیاری از خانوارهای كشاورزی كماكان با فقردست به گریبان هستند.
در واقع كسانی كه زندگیشان بیشترین آسیب را از زایش و پرورش مكرر بچه ها دیده است زنهای جوانی هستند كه در دنیای امروز در بسیاری از كشورها تبدیل به ماشینهای تولید بچه شده اند. این تعادل به حیات خود ادامه می دهد بخشی به خاطر موقعیت ضعیف زنان جوان در تصمیم گیریهای درون خانه است و بخشی هم به خاطر سنتهای آزمون نشده ای كه زایش مكرر بچه ها را به اقدامی پذیرفته شده و عادی تبدیل می كند. (چیزی كه در اروپا تا پایان قرن نوزدهم ادامه داشت) و هیچ گونه بی عدالتی در آن نمی بیند. ارتقاء سوادآموزی زنان، گسترش فرصتهای شغلی برای زنان، بحث آزاد، باز و آگاهی بخش عمومی می تواند منجر به تحولات اساسی در درك آنها از عدالت و بی عدالتی شود.
دیدگاه توسعه به مثابه آزادی با این ارتباط تجربی تقویت می شود، چون مشخص می شود كه راه حل مشكلات اجتماعی و اقتصادی رشد جمعیت، مثل بسیاری از مشكلات اجتماعی و اقتصادی دیگر، می تواند در گسترش آزادیهای انسانهایی نهفته باشد كه منافع آنها به مستقیم ترین شكل خود به خاطر زایش و پرورش بیش از حد بچه آسیب دیده اند یعنی زنهای جوان. راه حل مشكلات جمعیت مستلزم آزادی بیشتر است، نه كمتر.
دیدگاه توسعه به مثابه آزادی با این ارتباط تجربی تقویت می شود، چون مشخص می شود كه راه حل مشكلات اجتماعی و اقتصادی رشد جمعیت، مثل بسیاری از مشكلات اجتماعی و اقتصادی دیگر، می تواند در گسترش آزادیهای انسانهایی نهفته باشد كه منافع آنها به مستقیم ترین شكل خود به خاطر زایش و پرورش بیش از حد بچه آسیب دیده اند یعنی زنهای جوان. راه حل مشكلات جمعیت مستلزم آزادی بیشتر است، نه كمتر.
http://kishindustry.com