10-08-2020, 06:07 PM
توسعه صنعتی یک مفهوم ذهنی است و با الگوهای رفتاری انسانها سر و کار دارد و زمانی توسعه پایدار در صنعت افزایش مییابد که مدلهای ذهنی و خصوصیات رفتاری افراد تغییر کند و باورهای کهنه و کجاندیشیها از ذهن یک جامعه و افراد آن برود؛ بنابراین توسعه پایدار صنعتی با رشد صنعتی متفاوت است و متأسفانه آنچه در کشور اتفاق افتاده، چه در زمان تحریمها و چه در زمانی که تحریمی در کار نبوده است، رشد صنعتی مقطعی است. با این اوصاف نباید انتظار داشت که با برداشتهشدن تحریمها توسعه پایدار در صنعت روی دهد.
برای رسیدن به توسعه پایدار صنعتی باید این ویژگیها را در جامعه داشته باشیم. توسعه پایدار صنعتی، زمانی در یک سرزمینی تبلور مییابد که وقتی به آنجا قدم میگذاریم، تحتتأثیر انرژی، اشتیاق و اعتماد مردم عادی به آینده کشورشان قرار گیریم. این باور که فردا میتواند بهتر از امروز باشد، باید در «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» موج زند؛ ضمن آنکه هرکسی برای ساختن آیندهای بهتر خود را مسئول بداند و هر کاری که از دستش برمیآید، انجام دهد. طبیعی است که این روح تأثیرگذار، موتور اصلی تحرک و پویایی صنعت است. ارزشهای بنیادی و باورهای اخلاقی در رگ و پی جمع عظیمی از مردم «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، نهادینه است. ارزشهایی مانند نوبودن و نوشدن در تمامی سطوح «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» پیریزی میشود و ایده نوشدن، عامل اصلی آفرینش فرهنگ تلقی میشود. در یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، داشتن ثروت ارزش تلقی میشود و مظاهر مال و دارایی از منزلت بالایی برخوردار است؛ بهعبارتدیگر ثروت نماد ارزش است و معنای این جمله آن است که داشتن سرمایه و مال و اموال، ناپسند نیست و ضرورتی ندارد که کسی ثروت خود را پنهان کند. در یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، وظیفه راهبران و سطوح بالای مدیریت اجرائی، تدارک انرژی و فراهمکردن منابع و امکانات نیست؛ بلکه وظیفه آنان آزادکردن انرژی جامعه و افراد آن در راستای دستیابی به خواستهها و آمال انسانی است؛ دراینصورت است که افراد جامعه میتوانند خود را با پیچیدگیهای جامعه و تغییرات روزافزون جامعه جهانی انطباق دهند. این فرایند، یعنی فرایند انطباق، سبب میشود تا «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» دارای جهتگیری روشن به آینده باشد و آرزوهای خود را در افقهای دوردست ترسیم کند. مردمان یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» دارای خودآگاهی هستند؛ یعنی توانایی تشخیص و درک حالات روحی، احساسات و عواطف و انگیزههای خود و نیز تأثیر آن بر دیگران از طریق افزایش اعتمادبهنفس، خودارزیابی واقعگرایانه و خودانتقادی را دارند و دارای خودنظمی و انضباط کاری هستند؛ به این معنی که توانایی کنترل یا تغییر مسیر تمناها، خواستهها، حالات روحی مخرب، تأمل در داوری و تفکر قبل از اقدام را با احساس ارزشمندی و اصالت، پذیرفتن ابهام و آمادگی برای تغییر، بهکار میگیرند. در یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، چهار عامل اطلاعات، انگیزه، سرمایهگذاری و نوآوری با یکدیگر آمیخته میشود و راه بر پیشرفت بشریت هموار میشود و جالب اینکه این چهار عامل در سراسر تاریخ رمز ترقی و پیشرفت بوده است. تلفیق این عوامل معمولا حاصل نمیشود؛ مگر اینکه بستری مناسب در باورها و اعتقادات مردم در حوزههایی که مورد بحث قرارگرفته، به وجود آید. نوعدوستی اشخاص باوجود نیتهای خیری که در آن است، برای آسایش مردم و ثروتمندکردن جامعه انسانی در اولویت اول و برای دنیای بشریت در نگاه کلانتر، کافی نیست. آنچه اشخاص با کمال مباهات انجام میدهند، باید سرمشق شرکتها، بنگاههای بزرگ اقتصادی و دولت قرار گیرد. جوامع متعهد به توسعه پایدار صنعتی در حال تولد، نیازمند راهبرانی هستند که دوراندیش باشند تا آنها را به سرمنزل مقصود برسانند و تفاوت این راهبران با سایر راهبران گذشته در این است که اینبار، بیشتر راهبران باید از درون دانشگاه توسعه پایدار صنعتی و از بستر کسب و کار قد برافرازند، نه از درون دولت و دستگاه دولتی. در جامعهای که به توسعه پایدار صنعتی متعهد نیست، معمولا خوبان اعتقاد راسخ خود را به تعالی بشریت از دست دادهاند و حال آنکه به آن آکنده از شور و شوق هستند. نظام توسعه پایدار صنعتیای که در آن مردم از شبکههای مشترک و اتکا به یکدیگر بهرهمند هستند، میتواند توسعه پایدار صنعتی جامعه را افزایش دهد؛ در غیراینصورت ظهور فردگرایی خام و جامعهای که هرکس به فکر خویش است، توسعه پایدار صنعتی را تنزل میدهد و جامعه را با بحرانهای متوالی مواجه میکند.
برای رسیدن به توسعه پایدار صنعتی باید این ویژگیها را در جامعه داشته باشیم. توسعه پایدار صنعتی، زمانی در یک سرزمینی تبلور مییابد که وقتی به آنجا قدم میگذاریم، تحتتأثیر انرژی، اشتیاق و اعتماد مردم عادی به آینده کشورشان قرار گیریم. این باور که فردا میتواند بهتر از امروز باشد، باید در «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» موج زند؛ ضمن آنکه هرکسی برای ساختن آیندهای بهتر خود را مسئول بداند و هر کاری که از دستش برمیآید، انجام دهد. طبیعی است که این روح تأثیرگذار، موتور اصلی تحرک و پویایی صنعت است. ارزشهای بنیادی و باورهای اخلاقی در رگ و پی جمع عظیمی از مردم «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، نهادینه است. ارزشهایی مانند نوبودن و نوشدن در تمامی سطوح «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» پیریزی میشود و ایده نوشدن، عامل اصلی آفرینش فرهنگ تلقی میشود. در یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، داشتن ثروت ارزش تلقی میشود و مظاهر مال و دارایی از منزلت بالایی برخوردار است؛ بهعبارتدیگر ثروت نماد ارزش است و معنای این جمله آن است که داشتن سرمایه و مال و اموال، ناپسند نیست و ضرورتی ندارد که کسی ثروت خود را پنهان کند. در یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، وظیفه راهبران و سطوح بالای مدیریت اجرائی، تدارک انرژی و فراهمکردن منابع و امکانات نیست؛ بلکه وظیفه آنان آزادکردن انرژی جامعه و افراد آن در راستای دستیابی به خواستهها و آمال انسانی است؛ دراینصورت است که افراد جامعه میتوانند خود را با پیچیدگیهای جامعه و تغییرات روزافزون جامعه جهانی انطباق دهند. این فرایند، یعنی فرایند انطباق، سبب میشود تا «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» دارای جهتگیری روشن به آینده باشد و آرزوهای خود را در افقهای دوردست ترسیم کند. مردمان یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی» دارای خودآگاهی هستند؛ یعنی توانایی تشخیص و درک حالات روحی، احساسات و عواطف و انگیزههای خود و نیز تأثیر آن بر دیگران از طریق افزایش اعتمادبهنفس، خودارزیابی واقعگرایانه و خودانتقادی را دارند و دارای خودنظمی و انضباط کاری هستند؛ به این معنی که توانایی کنترل یا تغییر مسیر تمناها، خواستهها، حالات روحی مخرب، تأمل در داوری و تفکر قبل از اقدام را با احساس ارزشمندی و اصالت، پذیرفتن ابهام و آمادگی برای تغییر، بهکار میگیرند. در یک «جامعه متعهد به توسعه پایدار صنعتی»، چهار عامل اطلاعات، انگیزه، سرمایهگذاری و نوآوری با یکدیگر آمیخته میشود و راه بر پیشرفت بشریت هموار میشود و جالب اینکه این چهار عامل در سراسر تاریخ رمز ترقی و پیشرفت بوده است. تلفیق این عوامل معمولا حاصل نمیشود؛ مگر اینکه بستری مناسب در باورها و اعتقادات مردم در حوزههایی که مورد بحث قرارگرفته، به وجود آید. نوعدوستی اشخاص باوجود نیتهای خیری که در آن است، برای آسایش مردم و ثروتمندکردن جامعه انسانی در اولویت اول و برای دنیای بشریت در نگاه کلانتر، کافی نیست. آنچه اشخاص با کمال مباهات انجام میدهند، باید سرمشق شرکتها، بنگاههای بزرگ اقتصادی و دولت قرار گیرد. جوامع متعهد به توسعه پایدار صنعتی در حال تولد، نیازمند راهبرانی هستند که دوراندیش باشند تا آنها را به سرمنزل مقصود برسانند و تفاوت این راهبران با سایر راهبران گذشته در این است که اینبار، بیشتر راهبران باید از درون دانشگاه توسعه پایدار صنعتی و از بستر کسب و کار قد برافرازند، نه از درون دولت و دستگاه دولتی. در جامعهای که به توسعه پایدار صنعتی متعهد نیست، معمولا خوبان اعتقاد راسخ خود را به تعالی بشریت از دست دادهاند و حال آنکه به آن آکنده از شور و شوق هستند. نظام توسعه پایدار صنعتیای که در آن مردم از شبکههای مشترک و اتکا به یکدیگر بهرهمند هستند، میتواند توسعه پایدار صنعتی جامعه را افزایش دهد؛ در غیراینصورت ظهور فردگرایی خام و جامعهای که هرکس به فکر خویش است، توسعه پایدار صنعتی را تنزل میدهد و جامعه را با بحرانهای متوالی مواجه میکند.