14-03-2018, 12:08 AM
هویدا و منصور تکذیب کردند
[size=undefined]
این واقعه تنها با تکذیب نامه ی هویدا و حسنعلی منصور پایان یافت که از جمله علل آن می توان به منصوب شدن انوشیروان سپهبدی به وزیر خارجه و هم چنین اوضاع آشفته داخلی ایران که دائما شاهد تغییر دولت ها بود اشاره کرد.
اعزام به اشتوتگارت
در همین زمان عبدالله انتظام که هویدا را به عنوان پسرخوانده پذیرفته بود و هویدا هم او را «patron» یا ارباب خطاب می کرد به ریاست دفتر کنسولی ایران در اشتوتگارت منصوب شد. در نتیجه امیر عباس هویدا راهی اشتوتگارت گردید و حسنعلی منصور هم به آن جا آمد.
[/size]
در سال 1328 شمسی با منصوب شدن عبدالله انتظام به عنوان وزیر مختار راهی لاهه شد و امیر عباس هم به ایران بازگشت.اوضاع کشور با توجه به فعالیت های مصدق و آیت الله کاشانی بحرانی بود.
[/size]
به همین سبب هویدا به فکر خارج شدن از کشور افتاد و توانست تا سمتی را در کمیسیون پناهندگان در ژنو برای خود بدست آورد و در سال 1330ش به آن جا رفت.«ارنست وان هک» که نقش اساسی در ایجاد لژ های فراماسیونی در ایران داشت حامی سر سخت او در این مأموریت بود.
پس از کودتای 28 مرداد عبدالله انتظام به عنوان وزیر امور خارجه تعیین شد و تصمیم به بازگرداندن هویدا به ایران گرفت اما بنا به درخواست وان هک هویدا تا سال 1335ش در تشکیلات سازمان ملل در ژنو باقی ماند.
گروهی هویدا را از اعضای «شورای آمریکایی صهیونیزم» (AZL) می دانند که فعالیت های او در سازمان ملل پوششی بر عضویت او در این شورا بوده است.
[/size]
در این سال زمینه از هر لحاظ برای بازگشت هویدا به ایران فراهم بود.حسنعلی منصور رییس دفتر نخست وزیر بود، عبدالله انتظام هم به دلیل خدماتش به کنسرسیوم به عنوان وزیر مشاور مشغول به کار بود تا برای ریاست شرکت ملی نفت آماده شود. هم چنین منصور هم به او گفته بود که باید ایران بازگردد چراکه رابطینش در آمریکا وعده کرده اند که «نوبت ما به زودی خواهد رسید». با این حال با کمک رجبعلی منصور –پدر حسنعلی-که سفیر ایران در ترکیه بود امیر عباس به آن جا رفته و به عنوان نفر دوم سفارت مشغول کار شد.
اعلامیه ای تحت عنوان «هویدا کیست»
پس از مدت کوتاهی حسن ارفع به جای رجبعلی منصور گماشته شد و بین آن ها اختلافاتی رخ داد و سرانجام هویدا به ایران بازگردانده شد و در شرکت نفت مشغول به کار شد. پس از این که هویدا به عنوان وزیر دارایی کابینه ی منصور انتخاب شد اعلامیه ای تحت عنوان «هویدا کیست» منتشر شد که در قسمتی از آن آمده بود:
[/size]
[size=undefined]
«...هویدا به آنکارا منتقل گردید.در زمان مأموریت ایشان تعداد زیادی از خانواده های بهایی ایران به ترکیه مهاجرت کردند و به اتکاء قدرت و نفوذ هویدا به فعالیت پرداختند و دولت ترکیه از این امر مطلع د و کشف کرد که خانواده های بهایی تحت هدایت و رهبری هویدا به چنین فعالیت های مضر و خلاف قانون ترکیه دست زده اند.از این رو جمعی از بهایی ها را بازداشت کردند و از دولت ایران خواستند که هرچه زودتر در تغییر وی اقدام کند.آقای سرلشکر ارفع، سفیر کبیر وقت در ترکیه، برای حفظ حیثیت کشور سعی وافی مبذول داشت و دولت ایران را متوجه عملیات زیان بخش هویدا کرد و درخواست تغییر وی را نمود...»
حسن ارفع هم در پیرامون این ماجرا گفت:«...چندبار در مورد علت تأخیر ورود و یا غیبت های مکررش تحقیق کردم و معلوم شد ایشان از طرف محفل جهانی بهاییان مقیم ترکیه را دارد، که ضمن اشتغال به کار در سفارت ایران و با استفاده از موقعیت دیپلماتیک و پاسپورت سیاسی، نهایت سعی خود در خدمت به بهاییان را معمول می دارد.
سازمان اطلاعاتی ترکیه که فعالیت سفارتخانه های خارجی را زیر نظر داشت متوجه رفتار خلاف شئون دیپلماتیک هویدا شده و چندبار به طور غیر مستقیم این مطلب را به ما گوشزد کردند.
من در مقام سفیر، چندبار سعی کردم هویدا را به تهران برگردانم اما او که توسط حامیان پر قدرت بهایی اش در تهران پشتیبانی می شد، بیدی نبود که با این بادها بلرزد.
برگشتن او به تهران و انتقال یافتن او از وزارت خارجه به شرکت نفت هم به صلاحدید همان حامیان پر قدرتش صورت گرفت و ربطی به سوء رفتار دوران خدمت او در آنکارا نداشت»
هویدا، عضو هیئت مدیره ی شرکت نفت
هویدا پس از ماجرای ترکیه ، برای یک مأموریت موقت به آمریکا رفت. در سال 1336ش عبدالله انتظام به عنوان مدیر کل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد. هویدا هم پس از بازگشت از امریکا به شرکت ملی نفت رفت و پس از مدتی هم با فرمان محمدرضاشاه به عضویت هیئت مدیره درآمد.متن فرمان به قرار زیر است:
«با تأییدات خداوند متعال
ما محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران
نظر به استدعای تیمسار سرلشکر علی اکبر ضرغام وزیر دارای که به وسیله جناب دکتر اقبال نخست وزیر معروض افتاده است به موجب این فرمان امیر عباس هویدا را برای مدت چهار سال به سمت عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب نمودیم.»
امیرعباس به موجب این حکم یک مهمانی در منزلش واقع در دروس شمیران برگزار کرد.
(برای هویدا در شرکت نفت حقوق گزافی در نظر گرفته شده بود.)
[/size]
گردآوری افراد بهائی مسلک
هویدا افرادی از هم مسلکان بهایی خود را گردآورد از جمله:
-«فؤاد روحانی» که از بهائیان تحصیل کرده در انگلستان بود که در زمان نخست وزیری هویدا مشاور عالی او بود و هم چنین هویدا قصد داشت او را دبیر کل سازمان همکاری منطقه ای ایران، ترکیه و پاکستان کند.
[/size]
-«هوشنگ فرخان» تحصیل کرده در رشته مهندسی نفت در امریکا که از بهاییان بود و از اعضای لژ فراماسیون آفتاب و هم چنین مدیر عامل شرکت ملی گاز
-«یدالله شهبازی»، تحصیل کرده در رشته حقوق، که از بهاییان بود و از افراد مورد اعتماد افسران اسرائیلی که با دکتر المودی-فرماندار سابق تا آویو-رفت و آمد های نزدیک داشت.
-«وجیهه معرفت»؛ زنی که به علت ارتباطات خصوصی اش با مردان مختلف از نظر ساواک فردی منحرف بود و البته تا پایان عمر کاری هویدا همواره منشی مخصوص او بود.
-«پرویز راجی» که با اشرف پهلوی روابطی داشت و رییس دفتر هویدا در شرکت نفت و هم چنین نخست وزیری را برعهده داشت.
[/size]
او در 1338 با «ساواک» نیز مرتبط شد و به عضویت این سازمان درآمد. در 1340 ش. حسنعلی منصور به پیشنهاد امریکاییها تشکیلاتی به نام «کانون مترقی» به وجود آورد. این تشکیلات که بعدها به حزب «ایران نوین» تغییر نام داد، با پوشش کمک به اصلاحات ارضی و اصلاحات اقتصادی و سیاسی در کشور به وجود آمده بود و در آن جمعی از نخبگان و تحصیل کردگان دانشگاههای امریکا و اروپا شرکت داشتند. هویدا نیز به دلیل سابقه دوستی با حسنعلی منصور از ابتدا وارد این تشکیلات شد.
[/size]
در آبان 1342ش به علت مخالفت انتظام با زیاده روی های اسدالله علم نخست وزیر ،منوچهر اقبال به جای او برگزیده شد. رابطه ی وی با هویدا خوب نبود.
[/size]
نخست وزیری حسنعلی منصور
پس از این که حسنعلی منصور در هفدهم اسفند همین سال به نخست وزیری رسید هویدا هم به وزارت دارایی منصوب شد. هویدا با این که علاقه داشت در رأس وزارت خارجه قرار گیرد اما به وزارت دارایی رفت تا در گزارش های نفتی جانب اربابان خود را نگه دارد چراکه مأمور اصلی تهیه ی بیلان و فعالیت های کنسرسیوم بود. علاوه بر این به دلیل اختلافی که بین منوچهر اقبال و منصور بوجود آمده بود منصور او را وزیر دارایی کرد تا از نظر اداری اقبال زیر نظر او قرار گیرد.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279802_101.jpg[/img]
کابینه ی حسنعلی منصور هویدا وزیر دارایی شد تا در گزارش های نفتی جانب اربابان خود را نگه دارد
[size=undefined]
حدود 42 روز قبل از صدور فرمان نخست وزیری منصور خبرگزاری آلمان خبر نخست وزیری او را مخابره کرد!
اوضاع نفت
با افزایش درآمد نفت جشن های 2500 ساله اجرا شد.
[/size]
در سال 1341 ش روزنامه دنیا نوشت که 2000 و به نقلی5000 بهایی و به لندن اعزام شدندو به هر یک از آن ها 5000 دلار ارز به همراه نفری 1250 تومان تخفیف بلیط هواپیما داده شد.
[/size]
امام خمینی(ره) برآشفت و در دهم فروردین 41 ضمن مقایسه این سفر با سفر سرشار از مشکلات حجاج در باره ی معاملات شرکت نفت فرمود:
«یک شخصی به من گفت که یک معامله ای کرده است شرکت نفت با ثابت پاسال و در این معامله تخفیفی داده است که بیست و پنج میلیون تومان در این تخفیف نفع برده است، برای نفع این جمعیتی که فرستادند به لندن بر ضد اسلام.این وضع نفت ما... »
وزارت دارایی
از جمله اقدامات هویدا در زمان وزارت دارایی تصویب لایحه ی دریافت200 میلیون دلار وام و هم چنین خرید 25 هزار تن ذرت از امریکا و خرید 60 هزار تن گندم از شوروی بود.
همچنین وی نظام کامپیوتری مدرنی در وزارت دارایی به راه انداخت.از جمله مواردی که در دوران وزارت دارایی هویدا باعث ایجاد تنش در جامعه شد مسئله ی گران کردن بنزین و نفت بود که می خواست با این کار مقدمات شکست منوچهر اقبال را در مذاکرات نفت فراهم کندتا بعدا خود در رأس شرکت نفت قرار گیرد.
چگونگی به صدرات رسیدن هویدا
ترور منصور توسط محمد بخارایی
[/size]
عمر آشنایی منصور و هویدا حدود بیست سال بود. در ساعت 10 صبح 1/11/1243 ش حسنعلی منصور توسط محمد بخارایی جلوی مجلس شورای ملی ترور شد و او را به بیمارستان پارس که رئیس آن دکتر منوچهر شاهقلی،پزشک بهایی و عضو مؤسس کانون مترقی بود بردند.این که چرا او را به نزدیک ترین مرکز درمانی نبردند از نکاتی است که باید بررسی شود.
[/size]
[img=281x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279808_268.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279809_162.jpg[/img]
«Your majesty, he is dead »:هویدا
[size=undefined]
هنگامی که تیم پزشکی خبر مرگ منصور را به هویدا دادند در حالی که هنوز دکتر ها در اتاق پیش هویدا بودند او با شاه تماس گرفت و این خبر را به زبان انگلیسی به این نحو به شاه رساند: «Your majesty, he is dead »
کابینه محلل
پس از مرگ منصور، هویدا مسئول تشکیل کابینه شد. بسیاری افراد کابینه ی وی را موقت می شمردند و به طنز می گفتند که کابینه ی هویدا محللی بیش نیست. این در حالی است که وی مدت 13 سال سکان نخست وزیری کشور را در دست داشت و تنها نخست وزیر مشروطه ای بود دوران صدارتش به این درازا انجامید.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279810_290.jpg[/img]
کابینه ی هویدا محللی بیش نیست!
[size=undefined]
فریده امامی، همسر منصور، شاه را عامل قتل شوهرش می دانست. همچنین نگاهی منفی به هویدا هم پیدا کرده بود چرا که او به نخست وزیری رسیده بودو به همین دلیل به آن ها اهانت می کرد.
با تلاش امیر عباس هویدا لایحه ای در مجلس به تصویب رسید که به موجب آن فریده تا پایان عمرش، تمام حقوق و مزایای یک نخست وزیر را دریافت می کرد.این لایحه در حالی به تصویب رسید که صحبت از موجودی ده میلیون و پانصد هزار دلاری منصور در بانک های مختلف امریکا در میان بود و از طرف دیگر بین فریده امامی(همسر منصور) و منصور الملک (پدر حسنعلی) بر سر تقسیم دارایی های او در سوئیس اختلاف شدیدی در گرفته بود.
از نکاتی که در پیش فرمان نخست وزیری هویدا قابل توجه است(و ممکن است اشتباه اداری یا کاتب باشد) این است که تاریخ امضای آن 7/10/1343 ثبت شده است!
[/size]
اشتراکات منصور و هویدا
امیر عباس هویدا و حسنعلی منصور علاوه بر اشتراکات روحی و اخلاقی از نظر سوابق و موقعیت خانوادگی هم اشتراکاتی داشتند:
-پدر هر دو از کارگزاران رژیم رضاخان بودند.
[/size]
[img=254x0]http://mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279806_803.jpg[/img]
رجبعلی منصور
[size=undefined]
-پدر هر دو در سال 1314ش مورد بی مهری رضاخان واقع شدند.
-پدربزرگ هردو موقعیت اجتماعی ویژه نداشتند.پدربزرگ هویدا قناد و پدربزرگ منصور خشت مال بود.
-از طرف مادری هردو وضعیت خاصی داشتند.
-هویدا در میسیون لائیک های مدرسه ی فرانسوی بیروت درس خواند و منصور در دبیرستان فیروز بهرام که وابسته به انجمن زرتشتیان بود.
بی پروا در روابط جنسی
هویدا اولین ارتباط خود را با «رنه دومان » شروع کرد که تا آخر عمر ادامه داشت. هم چنین هنگامی که در سال 1321ش به ایران بازگشت با زنی به نام «پروین» رابطه داشت که البته گویا با اولین مأموریت او به فرانسه رابطه اش با این زن قطع شد.هنگام اقامت در اشتوتگارت هم زنان زیادی با او در ارتباط بودند؛ اما اولین و آخرین همسر رسمی وی «لیلا امامی» نوه دختری وثوق الدوله، عاقد قرارداد 1919، بود که به طور رسمی 5 سال با یکدیگر زندگی کردند اما تا آخر عمر با یکدیگر رابطه داشتند.
[/size]
خواستگاری از لیلا امامی
لیلا امامی در سال 1311ش در آبادان متولد شد و از سن 12 سالگی برای ادامه ی تحصیلات به انگلستان رفت.وی زنی غیر قابل تحمل بود چون علاوه بر این که ظاهری زیبا نداشت، خصلت های مستبدانه و بی رحمی نیز داشت؛اما هویدا به دلیل نزدیک شدن به منصور و ترقی کردن تصمیم گرفت خود را عاشق لیلا نشان دهد(لیلا امامی،خواهر زن حسنعلی منصور بود) و حتی یک بار هم زمانی که در شرکت نفت بود از او خواستگاری کرد اما وی با بیان این که او عاشق پسری است که در امریکا در همسایگی او زندگی می کند جواب منفی به او داد.اما هویدا دست بردار نبود.
[/size]
در مرداد ماه 1343، پنجمین ماه نخست وزیری منصور، هویدا به همراه لیلا امامی و منصور و همسرش فریده با ماشین اپل لیلا برای مسافرت به کاخ فاطمه پهلوی(چهارمین دختر رضاخان از آخرین همسرش عصمت الملوک) رفتند.هنگام بازگشت که لیلا رانندگی می کرد به دلیل مصرف بیش از حد مشروبات الکلی تصادف کردند و لگن پای هویدا آسیب دید. از این به بعد بود که هویدا عصا به دست شد و دیگر تا پایان عمرش آن را کنار نگذاشت.
پس از ترور منصور و نخست وزیری هویدا لیلا امامی به همراه خواهرش به اروپا رفت و پس از دو سال به ایران بازگشت وبدون مقدمه به هویدا گفت «بیا عروسی کنیم» و او هم پذیرفت.
[/size]
نامه ی امام خمینی(ره) به هویدا
[img=236x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279821_502.jpg[/img]امام خميني در27 فروردين 1346 طي نامهاي به اميرعباس هويدا نخستوزير وقت، خيانتها، خطاها، وابستگيها و جنايات رژيم شاه را بر شمرد و فجايع حكومت نسبت به دين و دنياي مردم را محكوم كرد.
بسم اللهالرحمن الرحيم
و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم
5 محرم الحرام 1387
«جناب آقاي هويدا! لازم است نصايحي به شماها بكنم و بعضي از گفتنيها را تذكر دهم چه مختاردر پذيرش آن باشيد يا نه. اين مدت طولاني كه به جرم مخالفت بامصونيت امريكاييها كه اساس استقلال كشور را در هم شكست، از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسي در تبعيد به سر ميبرم مراقب مصيبتهايي كه به ملت مظلوم و بيپناه ايران وارد ميشود بودهام و ازآنچه به اين ملت اصيل از ظلم دستگاه جبار ميگذرد كم و بيش مطلع شده و رنج بردهام.
موجب كمال تأسف است كه نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقريباً از حدود تبليغات راديو و روزنامههاي غير آزاد و بعضي نوشتههاي مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بيچارگي ملت افزوده ميشود ورشكستگي بازار و بازرگانان محترم روز افزون است. نتيجه اين همه هياهو و تبليغات سرتا پا گزاف بازار سياه براي اجانب است و ملت را به حالت فقر و عقبافتادگي به اسم ملت مترقي نگهداشته است. حكومت پليسي غير قانوني شما و اسلاف شما به خواست آنان كه ميخواهند ملل شرق به حال عقبافتادگي باقي باشند حكومت قرون وسطائي، حكومت سرنيزه و زجر و حبس، حكومت اختناق و سلب آزادي، حكومت وحشت و قلدري است.
به اسم مشروطيت بدترين شكل حكومت استبداد و خودسري و با نام اسلام بزرگترين ضربه به پيكر قرآن كريم و احكام آسماني است، با اسم تعاليم عالية اسلام يك يك احكام اسلام را زير پاي گذاشته و اگر خداي نخواسته فرصت يابيد خواهيد گذاشت و با گزافه دعوي تعالي وترقي، كشور را به حال عقبافتادگي نگهداشتهايد. اينها حقايق تلخي است كه بايد دنيا را مطلع كنم و انگشت روي بعضي بگذارم تا آنها كه غافل هستند يا تغافل ميكنند احساس وظيفه كنند و از رياكاريها و سالوسبازيهاي شماها گول نخورند.
جشنهاي غير ملي كه به نفع شخصي در هر سال چندين مرتبه تشكيل ميشود و در هرمرتبه مصيبتهاي جان گداز براي اسلام و مسلمين و ملت فقير پا برهنة ايران ببار ميآورد، يكي از آنها است. با سر نيزه پليس از مردم بيچاره بيپناه خرجهاي گزاف آنها گرفته ميشود، يكي از جشنها كه من نميتوانم اسمي روي آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازي با احساسات ملت، گفته ميشود چهار هزار ميليون ريال خرج شده است كه نصف آن از خزانه ملت و نصف ديگر بيواسطه از بازار و غيره با زورو ارعاب اخاذي شده، خون دل فقرا خرج نامجويي و خودكامگي است و تا اين ملت در اين حال است و به وظيفه خود و حقوق خود آشنا نشده است هر روز براي شماها عيد و شادي و براي ملت بدبختي و نكبت است.
توأم با اين جشنهاي ناميمون آن قدر هتك نواميس مسلمين و اسلام بوده است كه قلم را عاراست از ذكر آن. شماها در كاخهاي مجللي كه در هر چند سال تغيير مكان داده و با ميليونها تومان خرجهاي گزاف كه تصورش براي ملت ممكن نيست نشستهايد و مخارج آن را از كيسه اين ملت بدبخت اخاذي نمودهايد و ناظر فقر و گرسنگي ملت و ورشكستگي بازار و بيكاري جوانان فارغالتحصيل هستيد، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائيل بر شئون اقتصادي كشور بلكه به طوري كه گزارش دادهاند دخالت اسرائيل در فرهنگ ميباشيد.ناظر فقدان ضروريات اولية زندگي در غالب دهات نزديك به مركز چه رسد به دهكدههاي دور افتاده از قبيل آب آشاميدني سالم، حمام و وسائل بهداشت هستيد.
ناظر ترويج فساد اخلاق، سلب امانت و ديانت در اعماق دهكدهها هستيد. ناظر تشكيل صندوق به اسم تعاون و اخاذي و غارتگري مأمورين از دهقان گول خورده و پشيمان هستيد. بالاخره ناظر حبسها و ارعابها و تهديدهاي غير قانوني هستيد و در خوشي و عياشي و بازيهاي خجلتآور غوطه خورده و به قبرستاني كه نامش ايران است فاتحه ميخوانيد. چه طور وجدان خود را راضي ميكنيد براي حكومت زودگذر اين قدر چاپلوسي از اجانب كرده ذخاير ملت را به رايگان يا به مقداري ناچيز تسليم آنها نموده و ظلم وستم به زير دستان يعني ملت بدبخت ميكنيد؟ چرا راضي ميشويد حكومت خود و ملت خود و مملكت اسلام را عقب افتاده به دنيا معرفي كنيد؟ نقض قانون اساسي سند عقبافتادگي است.
رفراندم غير قانوني و در عين حال قلابي سند عقب افتادگي است. آزاد نگذاشتن ملت براي انتخاب وكيل و نصب اشخاص معلومالحال به دستور ديگران بيدخالت ملت دليل ضعف و عقبافتادگي است. شماها ميدانيد اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگيرد وضع شماها اين نحو نيست و بايد تا آخر كنار برويد.
و اگر ده روز آزادي به گويندگان و نويسندگان بدهيد جرائم شما بر ملاء خواهد شد... تسليم به خواستهاي دولت پوشالي اسرائيل و به خطرانداختن اقتصاد مملكت، سند ضعف و نوكري است و سند خيانت به اسلام و مسلمين است.اعطاي مصونيت به اجانب سند بزرگ عقبافتادگي و بيحيثيتي و تسليم بيقيد و شرط است... كوبيدن حوزههاي علميه و حمله مسلحانه به مدرسه فيضيه و صحن مطهر قم و كشتار دسته جمعي پانزده خرداد جز خدمت كوركورانه به صاحبان دلار چه اسمي دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علماي اعلام و محصلين حوزههاي علميه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتيجه داشت؟ آنها نميخواهند قرآن كريم و احكام آن حاكم بر ملل اسلام باشد تا ذخائر آنها را به يغما ببرند و كسي حرفي نزند و در عوض آنها را مصونيت دهد. آنها نميخواهند ما در بين ملت آزاد باشيم و گويندگان ما آزاد باشند و شماها معالاسف مأمور اجرا هستيد. مأمور چشم و گوش بسته. مأمور بيچون و چرا. .. چرا محصلين علوم دينيه را يك روز راحت نميگذاريد؟ چرا با دانشجويان در خارج و داخل اين نحوه معامله ميكنيد؟ آقاي هويدا من وظيفه دارم شماها را نصيحت كنم. شماها از اين ملت و در اين آب و خاك پرورش
پيدا كرده و صاحب عناوين شدهايد. اينقدر با حيثيت اين ملت بازي نكنيد. به جاي اين همه گزافه و جنجال، خدمتي به اين سر و پا برهنهها كنيد يا لااقل اينقدر با بهانههاي مختلف آنها را رنج ندهيد.... از قهر خدا بترسيد. از قهر ملت بهراسيد، با احكام خداي تعالي به نام مترقي بازي نكنيد؛ با اسم قرآن به احكام اسلام لطمه نزنيد، با حوزه دينيه به اسم سرباز وظيفه پوچ بيفايده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت اين نحو سلوك وحشيانه نكنيد و بالاخره علماي امت را وادار نكنيد كه با شما به طور ديگر سلوك كنند. اينها شمهاي از فجايع شماها است نسبت به دين و دنياي ملت و گفتني زياد است، ميگويم شايد شماها متنبه شويد و به خود آييد.
شايد مراجع اسلام و علماي اعلام و خطبا گرام احساس وظيفه كنند، شايد طبقه جوان و روشنفكر و اصناف مختلف بيدار شده احساس وظيفه كنند، شايد جوامع بشري و مدعيان بشردوستي احساس وظيفه كنند، شايد سازمان ملل و غير آن بيش از اين به نفع كشورهاي بزرگ راضي نشوند ملل ضعيف پايمال شوند. شايد هيئت حاكمه و دستگاه جبارتا دير نشده به خود آيند.
(ان ربك لباالمرصادـ والله من ورائهم محيط والسلام علي من اتبع الهدي)
روحالله الموسوي الخميني
نامه روحانیون مبارز به نخست وزیر شاه
بسمالله الرحمن الرحیم
[/size]
جناب آقای نخستوزیر، متاسفانه در سالهای اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصلۀ عمیقی بین ملت و هیات حاکمه ایجاد کرده است، ملت و هیات حاکمه که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینۀ واحدی فعالیت کنند، با کمال تاسف هر دولتی که روی کار آمده، بجای اینکه به این اختلاف خاتمه دهد، آن را شدیدتر و احساسات ملت را علیه هیات حاکمه برافروختهتر نموده است.
ما نمیدانیم متصدیان امور چه میکنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند، آیا در این مملکت (باصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهارنظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیرۀ او را تیرهتر مینماید.
آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت میکند؟! در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعی خود ندارند، در جهان امروز کجا معمول است عدهای مطلقالعنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینی و زعیم فداکار ملی با داشتن مصونیت و صلاحیت قانونی که از کشور خود دفاع میکند و میگوید نباید بیگانگان با اتکاء به مصونیت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند، او را به اتهام ناجوانمردانه «قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی» تبعید و در مملکت دیگری زندانی و ممنوعالملاقات نمایند؟ آیا این قسم حکومت در بین ملل نیمهوحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پستترین حکومتها شمرده نمیشده است؟
آقای هویدا شما سری به زندانها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی: علماء، وعاظ، اساتید دانشگاه و دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدتها در زندان بسر میبرند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشتهاند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروتهای سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولتها در تامین خواستههای مردم باید کوشش نمایند و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیهچال زندان زندگی کند و با محرومیتهای همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جداً میخواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامۀ مردم فکری کنید و به خواستههای مردم ترتیب اثر دهید.
طبقات مختلف کشور بالخصوص علماء اعلام و بالاخص حوزۀ علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هر چه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصا در اسرع اوقات رهبر شیعیان مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله علی روسالمسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را از زندان آزاد نموده و پیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بیاعتنایی نشود.
جداشدن بحرین
ازجمله اقداماتی که در دوران صدارت هویدا رخ داد بحث استقلال بحرین و جدا شدنش از ایران بود.
شاه در سال 1347 ش با مسافرت به عربستان سعودی و کویت قانع شده بود که در ازاء چشم پوشی از این جزیره نفت خیز می تواند توجه این دو کشور را به خود جلب کند . سر انجام شاه در چهارم ژانویه 1969 در کنفرانسی در دهلی نو به طور ناگهانی گفت:«اگر اهالی بحرین نمی خواهند به کشور من ملحق شوند ایران ادعاهای ارضی خود را در مورد این مجمع الجزایر پس می گیرد و خواسته اهالی بحرین را اگر از نظر بین المللی مورد قبول قرار بگیرد، می پذیرد.»
[/size]
[size=undefined]
این واقعه تنها با تکذیب نامه ی هویدا و حسنعلی منصور پایان یافت که از جمله علل آن می توان به منصوب شدن انوشیروان سپهبدی به وزیر خارجه و هم چنین اوضاع آشفته داخلی ایران که دائما شاهد تغییر دولت ها بود اشاره کرد.
اعزام به اشتوتگارت
در همین زمان عبدالله انتظام که هویدا را به عنوان پسرخوانده پذیرفته بود و هویدا هم او را «patron» یا ارباب خطاب می کرد به ریاست دفتر کنسولی ایران در اشتوتگارت منصوب شد. در نتیجه امیر عباس هویدا راهی اشتوتگارت گردید و حسنعلی منصور هم به آن جا آمد.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279791_910.jpg[/img]
هویدا بین عبدالله انتظام و حسنعلی منصور در مأموریت آلمان
[size=undefined]هویدا بین عبدالله انتظام و حسنعلی منصور در مأموریت آلمان
در سال 1328 شمسی با منصوب شدن عبدالله انتظام به عنوان وزیر مختار راهی لاهه شد و امیر عباس هم به ایران بازگشت.اوضاع کشور با توجه به فعالیت های مصدق و آیت الله کاشانی بحرانی بود.
[/size]
[img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279792_594.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279793_990.jpg[/img]
امیرعباس به خاطر فعالیت های آیت الله کاشانی و مصدق تاب ماندن در کشور را نداشت
[size=undefined]امیرعباس به خاطر فعالیت های آیت الله کاشانی و مصدق تاب ماندن در کشور را نداشت
به همین سبب هویدا به فکر خارج شدن از کشور افتاد و توانست تا سمتی را در کمیسیون پناهندگان در ژنو برای خود بدست آورد و در سال 1330ش به آن جا رفت.«ارنست وان هک» که نقش اساسی در ایجاد لژ های فراماسیونی در ایران داشت حامی سر سخت او در این مأموریت بود.
پس از کودتای 28 مرداد عبدالله انتظام به عنوان وزیر امور خارجه تعیین شد و تصمیم به بازگرداندن هویدا به ایران گرفت اما بنا به درخواست وان هک هویدا تا سال 1335ش در تشکیلات سازمان ملل در ژنو باقی ماند.
گروهی هویدا را از اعضای «شورای آمریکایی صهیونیزم» (AZL) می دانند که فعالیت های او در سازمان ملل پوششی بر عضویت او در این شورا بوده است.
[/size]
[img=212x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279794_152.jpg[/img]
منصور:«نوبت ما به زودی خواهد رسید»
[size=undefined]منصور:«نوبت ما به زودی خواهد رسید»
در این سال زمینه از هر لحاظ برای بازگشت هویدا به ایران فراهم بود.حسنعلی منصور رییس دفتر نخست وزیر بود، عبدالله انتظام هم به دلیل خدماتش به کنسرسیوم به عنوان وزیر مشاور مشغول به کار بود تا برای ریاست شرکت ملی نفت آماده شود. هم چنین منصور هم به او گفته بود که باید ایران بازگردد چراکه رابطینش در آمریکا وعده کرده اند که «نوبت ما به زودی خواهد رسید». با این حال با کمک رجبعلی منصور –پدر حسنعلی-که سفیر ایران در ترکیه بود امیر عباس به آن جا رفته و به عنوان نفر دوم سفارت مشغول کار شد.
اعلامیه ای تحت عنوان «هویدا کیست»
پس از مدت کوتاهی حسن ارفع به جای رجبعلی منصور گماشته شد و بین آن ها اختلافاتی رخ داد و سرانجام هویدا به ایران بازگردانده شد و در شرکت نفت مشغول به کار شد. پس از این که هویدا به عنوان وزیر دارایی کابینه ی منصور انتخاب شد اعلامیه ای تحت عنوان «هویدا کیست» منتشر شد که در قسمتی از آن آمده بود:
[/size]
[size=undefined]
«...هویدا به آنکارا منتقل گردید.در زمان مأموریت ایشان تعداد زیادی از خانواده های بهایی ایران به ترکیه مهاجرت کردند و به اتکاء قدرت و نفوذ هویدا به فعالیت پرداختند و دولت ترکیه از این امر مطلع د و کشف کرد که خانواده های بهایی تحت هدایت و رهبری هویدا به چنین فعالیت های مضر و خلاف قانون ترکیه دست زده اند.از این رو جمعی از بهایی ها را بازداشت کردند و از دولت ایران خواستند که هرچه زودتر در تغییر وی اقدام کند.آقای سرلشکر ارفع، سفیر کبیر وقت در ترکیه، برای حفظ حیثیت کشور سعی وافی مبذول داشت و دولت ایران را متوجه عملیات زیان بخش هویدا کرد و درخواست تغییر وی را نمود...»
حسن ارفع هم در پیرامون این ماجرا گفت:«...چندبار در مورد علت تأخیر ورود و یا غیبت های مکررش تحقیق کردم و معلوم شد ایشان از طرف محفل جهانی بهاییان مقیم ترکیه را دارد، که ضمن اشتغال به کار در سفارت ایران و با استفاده از موقعیت دیپلماتیک و پاسپورت سیاسی، نهایت سعی خود در خدمت به بهاییان را معمول می دارد.
سازمان اطلاعاتی ترکیه که فعالیت سفارتخانه های خارجی را زیر نظر داشت متوجه رفتار خلاف شئون دیپلماتیک هویدا شده و چندبار به طور غیر مستقیم این مطلب را به ما گوشزد کردند.
من در مقام سفیر، چندبار سعی کردم هویدا را به تهران برگردانم اما او که توسط حامیان پر قدرت بهایی اش در تهران پشتیبانی می شد، بیدی نبود که با این بادها بلرزد.
برگشتن او به تهران و انتقال یافتن او از وزارت خارجه به شرکت نفت هم به صلاحدید همان حامیان پر قدرتش صورت گرفت و ربطی به سوء رفتار دوران خدمت او در آنکارا نداشت»
هویدا، عضو هیئت مدیره ی شرکت نفت
هویدا پس از ماجرای ترکیه ، برای یک مأموریت موقت به آمریکا رفت. در سال 1336ش عبدالله انتظام به عنوان مدیر کل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد. هویدا هم پس از بازگشت از امریکا به شرکت ملی نفت رفت و پس از مدتی هم با فرمان محمدرضاشاه به عضویت هیئت مدیره درآمد.متن فرمان به قرار زیر است:
«با تأییدات خداوند متعال
ما محمدرضا پهلوی شاهنشاه ایران
نظر به استدعای تیمسار سرلشکر علی اکبر ضرغام وزیر دارای که به وسیله جناب دکتر اقبال نخست وزیر معروض افتاده است به موجب این فرمان امیر عباس هویدا را برای مدت چهار سال به سمت عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران منصوب نمودیم.»
امیرعباس به موجب این حکم یک مهمانی در منزلش واقع در دروس شمیران برگزار کرد.
(برای هویدا در شرکت نفت حقوق گزافی در نظر گرفته شده بود.)
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279795_511.jpg[/img]
اعضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت، هویدا نفر چهارم از راست
[size=undefined]اعضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت، هویدا نفر چهارم از راست
گردآوری افراد بهائی مسلک
هویدا افرادی از هم مسلکان بهایی خود را گردآورد از جمله:
-«فؤاد روحانی» که از بهائیان تحصیل کرده در انگلستان بود که در زمان نخست وزیری هویدا مشاور عالی او بود و هم چنین هویدا قصد داشت او را دبیر کل سازمان همکاری منطقه ای ایران، ترکیه و پاکستان کند.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279796_702.jpg[/img]
علی امینی ( وزیر دارایی ) به اتفاق فؤاد روحانی ( از مدیران شركت نفت ) هنگام امضاء قرارداد نفت
[size=undefined]علی امینی ( وزیر دارایی ) به اتفاق فؤاد روحانی ( از مدیران شركت نفت ) هنگام امضاء قرارداد نفت
-«هوشنگ فرخان» تحصیل کرده در رشته مهندسی نفت در امریکا که از بهاییان بود و از اعضای لژ فراماسیون آفتاب و هم چنین مدیر عامل شرکت ملی گاز
-«یدالله شهبازی»، تحصیل کرده در رشته حقوق، که از بهاییان بود و از افراد مورد اعتماد افسران اسرائیلی که با دکتر المودی-فرماندار سابق تا آویو-رفت و آمد های نزدیک داشت.
-«وجیهه معرفت»؛ زنی که به علت ارتباطات خصوصی اش با مردان مختلف از نظر ساواک فردی منحرف بود و البته تا پایان عمر کاری هویدا همواره منشی مخصوص او بود.
-«پرویز راجی» که با اشرف پهلوی روابطی داشت و رییس دفتر هویدا در شرکت نفت و هم چنین نخست وزیری را برعهده داشت.
[/size]
[img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279797_756.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279798_848.jpg[/img]
پرویز راجی با اشرف پهلوی روابطی داشت
[size=undefined]پرویز راجی با اشرف پهلوی روابطی داشت
او در 1338 با «ساواک» نیز مرتبط شد و به عضویت این سازمان درآمد. در 1340 ش. حسنعلی منصور به پیشنهاد امریکاییها تشکیلاتی به نام «کانون مترقی» به وجود آورد. این تشکیلات که بعدها به حزب «ایران نوین» تغییر نام داد، با پوشش کمک به اصلاحات ارضی و اصلاحات اقتصادی و سیاسی در کشور به وجود آمده بود و در آن جمعی از نخبگان و تحصیل کردگان دانشگاههای امریکا و اروپا شرکت داشتند. هویدا نیز به دلیل سابقه دوستی با حسنعلی منصور از ابتدا وارد این تشکیلات شد.
[/size]
[img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279799_633.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279800_570.jpg[/img]
اسدالله علم، نخست وزیر
[size=undefined]اسدالله علم، نخست وزیر
در آبان 1342ش به علت مخالفت انتظام با زیاده روی های اسدالله علم نخست وزیر ،منوچهر اقبال به جای او برگزیده شد. رابطه ی وی با هویدا خوب نبود.
[/size]
[img=260x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279801_439.jpg[/img]
دکتر منوچهر اقبال مدیر کل شرکت ملی نفت ایران
[size=undefined]دکتر منوچهر اقبال مدیر کل شرکت ملی نفت ایران
نخست وزیری حسنعلی منصور
پس از این که حسنعلی منصور در هفدهم اسفند همین سال به نخست وزیری رسید هویدا هم به وزارت دارایی منصوب شد. هویدا با این که علاقه داشت در رأس وزارت خارجه قرار گیرد اما به وزارت دارایی رفت تا در گزارش های نفتی جانب اربابان خود را نگه دارد چراکه مأمور اصلی تهیه ی بیلان و فعالیت های کنسرسیوم بود. علاوه بر این به دلیل اختلافی که بین منوچهر اقبال و منصور بوجود آمده بود منصور او را وزیر دارایی کرد تا از نظر اداری اقبال زیر نظر او قرار گیرد.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279802_101.jpg[/img]
کابینه ی حسنعلی منصور هویدا وزیر دارایی شد تا در گزارش های نفتی جانب اربابان خود را نگه دارد
حدود 42 روز قبل از صدور فرمان نخست وزیری منصور خبرگزاری آلمان خبر نخست وزیری او را مخابره کرد!
اوضاع نفت
با افزایش درآمد نفت جشن های 2500 ساله اجرا شد.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279803_937.jpg[/img]
[img=276x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279804_893.jpg[/img]
محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران
[size=undefined][img=276x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279804_893.jpg[/img]
محمدرضا شاه پهلوی در حال ادای احترام به آرامگاه کورش بزرگ در جریان برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران
در سال 1341 ش روزنامه دنیا نوشت که 2000 و به نقلی5000 بهایی و به لندن اعزام شدندو به هر یک از آن ها 5000 دلار ارز به همراه نفری 1250 تومان تخفیف بلیط هواپیما داده شد.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279805_911.jpg[/img]
امام خمینی(ره) :«... این وضع نفت ما... »
[size=undefined]امام خمینی(ره) :«... این وضع نفت ما... »
امام خمینی(ره) برآشفت و در دهم فروردین 41 ضمن مقایسه این سفر با سفر سرشار از مشکلات حجاج در باره ی معاملات شرکت نفت فرمود:
«یک شخصی به من گفت که یک معامله ای کرده است شرکت نفت با ثابت پاسال و در این معامله تخفیفی داده است که بیست و پنج میلیون تومان در این تخفیف نفع برده است، برای نفع این جمعیتی که فرستادند به لندن بر ضد اسلام.این وضع نفت ما... »
وزارت دارایی
از جمله اقدامات هویدا در زمان وزارت دارایی تصویب لایحه ی دریافت200 میلیون دلار وام و هم چنین خرید 25 هزار تن ذرت از امریکا و خرید 60 هزار تن گندم از شوروی بود.
همچنین وی نظام کامپیوتری مدرنی در وزارت دارایی به راه انداخت.از جمله مواردی که در دوران وزارت دارایی هویدا باعث ایجاد تنش در جامعه شد مسئله ی گران کردن بنزین و نفت بود که می خواست با این کار مقدمات شکست منوچهر اقبال را در مذاکرات نفت فراهم کندتا بعدا خود در رأس شرکت نفت قرار گیرد.
چگونگی به صدرات رسیدن هویدا
ترور منصور توسط محمد بخارایی
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279807_665.jpg[/img]
محمد بخارایی
[size=undefined]محمد بخارایی
عمر آشنایی منصور و هویدا حدود بیست سال بود. در ساعت 10 صبح 1/11/1243 ش حسنعلی منصور توسط محمد بخارایی جلوی مجلس شورای ملی ترور شد و او را به بیمارستان پارس که رئیس آن دکتر منوچهر شاهقلی،پزشک بهایی و عضو مؤسس کانون مترقی بود بردند.این که چرا او را به نزدیک ترین مرکز درمانی نبردند از نکاتی است که باید بررسی شود.
[/size]
[img=281x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279808_268.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279809_162.jpg[/img]
«Your majesty, he is dead »:هویدا
هنگامی که تیم پزشکی خبر مرگ منصور را به هویدا دادند در حالی که هنوز دکتر ها در اتاق پیش هویدا بودند او با شاه تماس گرفت و این خبر را به زبان انگلیسی به این نحو به شاه رساند: «Your majesty, he is dead »
کابینه محلل
پس از مرگ منصور، هویدا مسئول تشکیل کابینه شد. بسیاری افراد کابینه ی وی را موقت می شمردند و به طنز می گفتند که کابینه ی هویدا محللی بیش نیست. این در حالی است که وی مدت 13 سال سکان نخست وزیری کشور را در دست داشت و تنها نخست وزیر مشروطه ای بود دوران صدارتش به این درازا انجامید.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279810_290.jpg[/img]
کابینه ی هویدا محللی بیش نیست!
فریده امامی، همسر منصور، شاه را عامل قتل شوهرش می دانست. همچنین نگاهی منفی به هویدا هم پیدا کرده بود چرا که او به نخست وزیری رسیده بودو به همین دلیل به آن ها اهانت می کرد.
با تلاش امیر عباس هویدا لایحه ای در مجلس به تصویب رسید که به موجب آن فریده تا پایان عمرش، تمام حقوق و مزایای یک نخست وزیر را دریافت می کرد.این لایحه در حالی به تصویب رسید که صحبت از موجودی ده میلیون و پانصد هزار دلاری منصور در بانک های مختلف امریکا در میان بود و از طرف دیگر بین فریده امامی(همسر منصور) و منصور الملک (پدر حسنعلی) بر سر تقسیم دارایی های او در سوئیس اختلاف شدیدی در گرفته بود.
از نکاتی که در پیش فرمان نخست وزیری هویدا قابل توجه است(و ممکن است اشتباه اداری یا کاتب باشد) این است که تاریخ امضای آن 7/10/1343 ثبت شده است!
[/size]
[img=243x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279811_863.jpg[/img]
وثوق الدوله عاقد قرارداد ننگین1919
[size=undefined]وثوق الدوله عاقد قرارداد ننگین1919
اشتراکات منصور و هویدا
امیر عباس هویدا و حسنعلی منصور علاوه بر اشتراکات روحی و اخلاقی از نظر سوابق و موقعیت خانوادگی هم اشتراکاتی داشتند:
-پدر هر دو از کارگزاران رژیم رضاخان بودند.
[/size]
[img=254x0]http://mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279806_803.jpg[/img]
رجبعلی منصور
-پدر هر دو در سال 1314ش مورد بی مهری رضاخان واقع شدند.
-پدربزرگ هردو موقعیت اجتماعی ویژه نداشتند.پدربزرگ هویدا قناد و پدربزرگ منصور خشت مال بود.
-از طرف مادری هردو وضعیت خاصی داشتند.
-هویدا در میسیون لائیک های مدرسه ی فرانسوی بیروت درس خواند و منصور در دبیرستان فیروز بهرام که وابسته به انجمن زرتشتیان بود.
بی پروا در روابط جنسی
هویدا اولین ارتباط خود را با «رنه دومان » شروع کرد که تا آخر عمر ادامه داشت. هم چنین هنگامی که در سال 1321ش به ایران بازگشت با زنی به نام «پروین» رابطه داشت که البته گویا با اولین مأموریت او به فرانسه رابطه اش با این زن قطع شد.هنگام اقامت در اشتوتگارت هم زنان زیادی با او در ارتباط بودند؛ اما اولین و آخرین همسر رسمی وی «لیلا امامی» نوه دختری وثوق الدوله، عاقد قرارداد 1919، بود که به طور رسمی 5 سال با یکدیگر زندگی کردند اما تا آخر عمر با یکدیگر رابطه داشتند.
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279812_684.jpg[/img]
[img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279813_496.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279814_109.jpg[/img]
هویدا در کنار همسرش لیلا امامی
[size=undefined][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279813_496.jpg[/img][img=250x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279814_109.jpg[/img]
هویدا در کنار همسرش لیلا امامی
خواستگاری از لیلا امامی
لیلا امامی در سال 1311ش در آبادان متولد شد و از سن 12 سالگی برای ادامه ی تحصیلات به انگلستان رفت.وی زنی غیر قابل تحمل بود چون علاوه بر این که ظاهری زیبا نداشت، خصلت های مستبدانه و بی رحمی نیز داشت؛اما هویدا به دلیل نزدیک شدن به منصور و ترقی کردن تصمیم گرفت خود را عاشق لیلا نشان دهد(لیلا امامی،خواهر زن حسنعلی منصور بود) و حتی یک بار هم زمانی که در شرکت نفت بود از او خواستگاری کرد اما وی با بیان این که او عاشق پسری است که در امریکا در همسایگی او زندگی می کند جواب منفی به او داد.اما هویدا دست بردار نبود.
[/size]
[img=272x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279815_841.jpg[/img]
فاطمه پهلوی در کنار فرزندانش، کامبیز خاتمی (راست) و رامتین خاتمی (چپ)
[size=undefined]فاطمه پهلوی در کنار فرزندانش، کامبیز خاتمی (راست) و رامتین خاتمی (چپ)
در مرداد ماه 1343، پنجمین ماه نخست وزیری منصور، هویدا به همراه لیلا امامی و منصور و همسرش فریده با ماشین اپل لیلا برای مسافرت به کاخ فاطمه پهلوی(چهارمین دختر رضاخان از آخرین همسرش عصمت الملوک) رفتند.هنگام بازگشت که لیلا رانندگی می کرد به دلیل مصرف بیش از حد مشروبات الکلی تصادف کردند و لگن پای هویدا آسیب دید. از این به بعد بود که هویدا عصا به دست شد و دیگر تا پایان عمرش آن را کنار نگذاشت.
پس از ترور منصور و نخست وزیری هویدا لیلا امامی به همراه خواهرش به اروپا رفت و پس از دو سال به ایران بازگشت وبدون مقدمه به هویدا گفت «بیا عروسی کنیم» و او هم پذیرفت.
[/size]
[img=570x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279820_458.jpg[/img]
محمدرضا پهلوی واپسین پادشاه ایران به همراه امیرعباس هویدا و کابینه اش در سال ۱۳۵۳ خورشیدی
[size=undefined]محمدرضا پهلوی واپسین پادشاه ایران به همراه امیرعباس هویدا و کابینه اش در سال ۱۳۵۳ خورشیدی
نامه ی امام خمینی(ره) به هویدا
[img=236x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279821_502.jpg[/img]امام خميني در27 فروردين 1346 طي نامهاي به اميرعباس هويدا نخستوزير وقت، خيانتها، خطاها، وابستگيها و جنايات رژيم شاه را بر شمرد و فجايع حكومت نسبت به دين و دنياي مردم را محكوم كرد.
بسم اللهالرحمن الرحيم
و لا حول و لا قوه الا بالله العلي العظيم
5 محرم الحرام 1387
«جناب آقاي هويدا! لازم است نصايحي به شماها بكنم و بعضي از گفتنيها را تذكر دهم چه مختاردر پذيرش آن باشيد يا نه. اين مدت طولاني كه به جرم مخالفت بامصونيت امريكاييها كه اساس استقلال كشور را در هم شكست، از وطن دور هستم و برخلاف قانون شرع و قانون اساسي در تبعيد به سر ميبرم مراقب مصيبتهايي كه به ملت مظلوم و بيپناه ايران وارد ميشود بودهام و ازآنچه به اين ملت اصيل از ظلم دستگاه جبار ميگذرد كم و بيش مطلع شده و رنج بردهام.
موجب كمال تأسف است كه نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقريباً از حدود تبليغات راديو و روزنامههاي غير آزاد و بعضي نوشتههاي مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بيچارگي ملت افزوده ميشود ورشكستگي بازار و بازرگانان محترم روز افزون است. نتيجه اين همه هياهو و تبليغات سرتا پا گزاف بازار سياه براي اجانب است و ملت را به حالت فقر و عقبافتادگي به اسم ملت مترقي نگهداشته است. حكومت پليسي غير قانوني شما و اسلاف شما به خواست آنان كه ميخواهند ملل شرق به حال عقبافتادگي باقي باشند حكومت قرون وسطائي، حكومت سرنيزه و زجر و حبس، حكومت اختناق و سلب آزادي، حكومت وحشت و قلدري است.
به اسم مشروطيت بدترين شكل حكومت استبداد و خودسري و با نام اسلام بزرگترين ضربه به پيكر قرآن كريم و احكام آسماني است، با اسم تعاليم عالية اسلام يك يك احكام اسلام را زير پاي گذاشته و اگر خداي نخواسته فرصت يابيد خواهيد گذاشت و با گزافه دعوي تعالي وترقي، كشور را به حال عقبافتادگي نگهداشتهايد. اينها حقايق تلخي است كه بايد دنيا را مطلع كنم و انگشت روي بعضي بگذارم تا آنها كه غافل هستند يا تغافل ميكنند احساس وظيفه كنند و از رياكاريها و سالوسبازيهاي شماها گول نخورند.
جشنهاي غير ملي كه به نفع شخصي در هر سال چندين مرتبه تشكيل ميشود و در هرمرتبه مصيبتهاي جان گداز براي اسلام و مسلمين و ملت فقير پا برهنة ايران ببار ميآورد، يكي از آنها است. با سر نيزه پليس از مردم بيچاره بيپناه خرجهاي گزاف آنها گرفته ميشود، يكي از جشنها كه من نميتوانم اسمي روي آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازي با احساسات ملت، گفته ميشود چهار هزار ميليون ريال خرج شده است كه نصف آن از خزانه ملت و نصف ديگر بيواسطه از بازار و غيره با زورو ارعاب اخاذي شده، خون دل فقرا خرج نامجويي و خودكامگي است و تا اين ملت در اين حال است و به وظيفه خود و حقوق خود آشنا نشده است هر روز براي شماها عيد و شادي و براي ملت بدبختي و نكبت است.
توأم با اين جشنهاي ناميمون آن قدر هتك نواميس مسلمين و اسلام بوده است كه قلم را عاراست از ذكر آن. شماها در كاخهاي مجللي كه در هر چند سال تغيير مكان داده و با ميليونها تومان خرجهاي گزاف كه تصورش براي ملت ممكن نيست نشستهايد و مخارج آن را از كيسه اين ملت بدبخت اخاذي نمودهايد و ناظر فقر و گرسنگي ملت و ورشكستگي بازار و بيكاري جوانان فارغالتحصيل هستيد، ناظر وضع اختلال فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار و تسلط اسرائيل بر شئون اقتصادي كشور بلكه به طوري كه گزارش دادهاند دخالت اسرائيل در فرهنگ ميباشيد.ناظر فقدان ضروريات اولية زندگي در غالب دهات نزديك به مركز چه رسد به دهكدههاي دور افتاده از قبيل آب آشاميدني سالم، حمام و وسائل بهداشت هستيد.
ناظر ترويج فساد اخلاق، سلب امانت و ديانت در اعماق دهكدهها هستيد. ناظر تشكيل صندوق به اسم تعاون و اخاذي و غارتگري مأمورين از دهقان گول خورده و پشيمان هستيد. بالاخره ناظر حبسها و ارعابها و تهديدهاي غير قانوني هستيد و در خوشي و عياشي و بازيهاي خجلتآور غوطه خورده و به قبرستاني كه نامش ايران است فاتحه ميخوانيد. چه طور وجدان خود را راضي ميكنيد براي حكومت زودگذر اين قدر چاپلوسي از اجانب كرده ذخاير ملت را به رايگان يا به مقداري ناچيز تسليم آنها نموده و ظلم وستم به زير دستان يعني ملت بدبخت ميكنيد؟ چرا راضي ميشويد حكومت خود و ملت خود و مملكت اسلام را عقب افتاده به دنيا معرفي كنيد؟ نقض قانون اساسي سند عقبافتادگي است.
رفراندم غير قانوني و در عين حال قلابي سند عقب افتادگي است. آزاد نگذاشتن ملت براي انتخاب وكيل و نصب اشخاص معلومالحال به دستور ديگران بيدخالت ملت دليل ضعف و عقبافتادگي است. شماها ميدانيد اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگيرد وضع شماها اين نحو نيست و بايد تا آخر كنار برويد.
و اگر ده روز آزادي به گويندگان و نويسندگان بدهيد جرائم شما بر ملاء خواهد شد... تسليم به خواستهاي دولت پوشالي اسرائيل و به خطرانداختن اقتصاد مملكت، سند ضعف و نوكري است و سند خيانت به اسلام و مسلمين است.اعطاي مصونيت به اجانب سند بزرگ عقبافتادگي و بيحيثيتي و تسليم بيقيد و شرط است... كوبيدن حوزههاي علميه و حمله مسلحانه به مدرسه فيضيه و صحن مطهر قم و كشتار دسته جمعي پانزده خرداد جز خدمت كوركورانه به صاحبان دلار چه اسمي دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علماي اعلام و محصلين حوزههاي علميه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتيجه داشت؟ آنها نميخواهند قرآن كريم و احكام آن حاكم بر ملل اسلام باشد تا ذخائر آنها را به يغما ببرند و كسي حرفي نزند و در عوض آنها را مصونيت دهد. آنها نميخواهند ما در بين ملت آزاد باشيم و گويندگان ما آزاد باشند و شماها معالاسف مأمور اجرا هستيد. مأمور چشم و گوش بسته. مأمور بيچون و چرا. .. چرا محصلين علوم دينيه را يك روز راحت نميگذاريد؟ چرا با دانشجويان در خارج و داخل اين نحوه معامله ميكنيد؟ آقاي هويدا من وظيفه دارم شماها را نصيحت كنم. شماها از اين ملت و در اين آب و خاك پرورش
پيدا كرده و صاحب عناوين شدهايد. اينقدر با حيثيت اين ملت بازي نكنيد. به جاي اين همه گزافه و جنجال، خدمتي به اين سر و پا برهنهها كنيد يا لااقل اينقدر با بهانههاي مختلف آنها را رنج ندهيد.... از قهر خدا بترسيد. از قهر ملت بهراسيد، با احكام خداي تعالي به نام مترقي بازي نكنيد؛ با اسم قرآن به احكام اسلام لطمه نزنيد، با حوزه دينيه به اسم سرباز وظيفه پوچ بيفايده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت اين نحو سلوك وحشيانه نكنيد و بالاخره علماي امت را وادار نكنيد كه با شما به طور ديگر سلوك كنند. اينها شمهاي از فجايع شماها است نسبت به دين و دنياي ملت و گفتني زياد است، ميگويم شايد شماها متنبه شويد و به خود آييد.
شايد مراجع اسلام و علماي اعلام و خطبا گرام احساس وظيفه كنند، شايد طبقه جوان و روشنفكر و اصناف مختلف بيدار شده احساس وظيفه كنند، شايد جوامع بشري و مدعيان بشردوستي احساس وظيفه كنند، شايد سازمان ملل و غير آن بيش از اين به نفع كشورهاي بزرگ راضي نشوند ملل ضعيف پايمال شوند. شايد هيئت حاكمه و دستگاه جبارتا دير نشده به خود آيند.
(ان ربك لباالمرصادـ والله من ورائهم محيط والسلام علي من اتبع الهدي)
روحالله الموسوي الخميني
نامه روحانیون مبارز به نخست وزیر شاه
بسمالله الرحمن الرحیم
[/size]
[img=400x0]http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/12/3/279822_162.jpg[/img]
آقای هویدا! سری به زندانها بزنید!
[size=undefined]جناب آقای نخستوزیر، متاسفانه در سالهای اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصلۀ عمیقی بین ملت و هیات حاکمه ایجاد کرده است، ملت و هیات حاکمه که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینۀ واحدی فعالیت کنند، با کمال تاسف هر دولتی که روی کار آمده، بجای اینکه به این اختلاف خاتمه دهد، آن را شدیدتر و احساسات ملت را علیه هیات حاکمه برافروختهتر نموده است.
ما نمیدانیم متصدیان امور چه میکنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند، آیا در این مملکت (باصطلاح دینی و مشروطه) مردم حق هیچگونه اظهارنظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیرۀ او را تیرهتر مینماید.
آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت میکند؟! در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهار نظر در شئون اجتماعی خود ندارند، در جهان امروز کجا معمول است عدهای مطلقالعنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟ در کدام گوشه دنیا سابقه دارد که یک مرجع دینی و زعیم فداکار ملی با داشتن مصونیت و صلاحیت قانونی که از کشور خود دفاع میکند و میگوید نباید بیگانگان با اتکاء به مصونیت مطلق بر مال و جان و ناموس مردم تسلط داشته باشند، او را به اتهام ناجوانمردانه «قیام علیه مصالح کشور و تمامیت ارضی» تبعید و در مملکت دیگری زندانی و ممنوعالملاقات نمایند؟ آیا این قسم حکومت در بین ملل نیمهوحشی آن هم در دوران حکومت فردی از پستترین حکومتها شمرده نمیشده است؟
آقای هویدا شما سری به زندانها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی: علماء، وعاظ، اساتید دانشگاه و دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدتها در زندان بسر میبرند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشتهاند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروتهای سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولتها در تامین خواستههای مردم باید کوشش نمایند و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیهچال زندان زندگی کند و با محرومیتهای همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جداً میخواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامۀ مردم فکری کنید و به خواستههای مردم ترتیب اثر دهید.
طبقات مختلف کشور بالخصوص علماء اعلام و بالاخص حوزۀ علمیه قم که مرکز هدایت و پرورش کشور است منتظرند که هر چه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصا در اسرع اوقات رهبر شیعیان مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله علی روسالمسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را از زندان آزاد نموده و پیش از این نسبت به احساسات پاک و گرم مردم بیاعتنایی نشود.
جداشدن بحرین
ازجمله اقداماتی که در دوران صدارت هویدا رخ داد بحث استقلال بحرین و جدا شدنش از ایران بود.
شاه در سال 1347 ش با مسافرت به عربستان سعودی و کویت قانع شده بود که در ازاء چشم پوشی از این جزیره نفت خیز می تواند توجه این دو کشور را به خود جلب کند . سر انجام شاه در چهارم ژانویه 1969 در کنفرانسی در دهلی نو به طور ناگهانی گفت:«اگر اهالی بحرین نمی خواهند به کشور من ملحق شوند ایران ادعاهای ارضی خود را در مورد این مجمع الجزایر پس می گیرد و خواسته اهالی بحرین را اگر از نظر بین المللی مورد قبول قرار بگیرد، می پذیرد.»
[/size]