15-10-2017, 03:49 PM
«حافظان طلسم آویز» دومین جلد از مجموعه «جویندگان مقبره» نوشته مایکل نورتراپ است که با ترجمه فریبا چاوشی از سوی انتشارات هوپا منتشر شده است. نخستین کتاب این مجموعه با عنوان «کتاب مردگان» در ژانویه 2015 منتشر شد و سه هفته تمام در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار داشت و به انتخاب کتابخانه عمومی لسآنجلس یکی از بهترین کتابهای سال نوجوانان نام گرفت.
در این داستان، اتفاقات عجیبی در لندن میافتد. بارانی قرمزرنگ میبارد و خیابانها سرخپوش شدهاند. آدمها ناپدید میشوند و یک نفر مقبرههای گورستان هایگیت را گشوده است. فقط «الکس» و بهترین دوستش، «رن» حقیقت را میدانند: یک فراری مرگ، شیطانی قدرتمند از مصر باستان، پشت این جنجالهاست. الکس و رن برای پایان دادن به این اوضاع از نیویورک به لندن سفر میکنند و از جهان زندگان به اعماق مقبرههای زیرزمینی کهن پا میگذارند. آنها میخواهند جلوی فراری را قبل از آنکه بیش از اندازه قدرتمند شود، بگیرند.
داستان اینگونه آغاز میشود: «مردی بلند قامت از شیب تند کوچهی اسوین در لندن شمالی پایین میرفت.
با چشمان زغالی رنگش زمینهای پوشیده از خزه را نگاه کرد: غرق در اندیشه، غرق در خاطرات، گورستان که حالا تقریبا پر شده بود، از زمان جنگ جهانی اول اینجا بود، مکانی خوابآلود، با سکوتی مرگبار، تیلیک تیلیک! دستش را پایین انداخت. به انتهای حصار رسیده بود. وارد روستا شده بود.»
چهرهاش پیر، ولی استخوانبندیاش قوی بود و گامهایی بلند و مطمئن برمیداشت. با هر قدمی که با آن چکمههای سنگین و کهنه برمیداشت، به محلهی خواب رفته نزدیکتر میشد. این محله از مرکز شهر و چراغهای درخشانش خیلی دور بود و شبهای گرم تابستانش تاریکتر از همیشه. مرد از کنار حصارهای بلند و سیاهرنگ میگذشت و دست سنگینش را رویشان میکشید. ناخنهای زمختش روی آهنهای قدیمی کشیده شد: تیلیک تیلیک تیلیک!آنطرفِ تپه، توی دامنه، گورستانی بسیار قدیمی بنا شده بود. با چشمان زغالی رنگش زمینهای پوشیده از خزه را نگاه کرد: غرق در اندیشه، غرق در خاطرات، گورستان که حالا تقریبا پر شده بود، از زمان جنگ جهانی اول اینجا بود، مکانی خوابآلود، با سکوتی مرگبار، تیلیک تیلیک! دستش را پایین انداخت. به انتهای حصار رسیده بود. وارد روستا شده بود.»
مایکل نورتراپ، نویسنده مجموعه ماجراجویانه «جویندگان مقبره» درباره خودش میگوید: «الان در شهر نیویورک زندگی میکنم. اما در اصل توی شهر کوچکی به نام سالیسبری در ایالت کانتیکت آمریکا به دنیا آمدهام. شهری پای کوههای برکشایر، جایی که جان میداد برای بزرگ شدن. تا توانستم قد کشیدم: از درختها پایین پریدم، همراه برادرم به قوطیهای نوشابه تیراندازی کردم، برای تیم فوتبال مدرسه گل زدم و کلی کارهای هیجانانگیز دیگر. سه تا چیز اتفاقی که شاید دوست داشته باشید درباره من بدانید: 1. من خوانشپریشی داشتم، به زبان ساده نمیتوانستم مثل بقیه بچههای خوب بخوانم و نوشتهها را درک کنم، بههمین خاطر کلاس دوم رفوزه شدم. 2. یک بار پایم را روی یک لانهی زنبور زردمبو گذاشتم و حدود 75 تا نیش خوردم. 3. آنطور که شجرنامهی خانوادگیمان میگوید، جاناتان سوئیفت، نویسندهی سفرهای گالیور فامیل ماست. سه تا چیز که خیلی دوستشان دارم: 1ـ کتاب «تپهی واتر شیپ»، 2. فیلم سینمایی «آروارهها»، 3. ساندویچ ماهی تن فلفی.»
فریبا چاوشی در دانشگاه کارشناسی تئاتر خوانده است. «خیالت تخت! من بچه شرم!»، «عقرب: پرونده سری تاشا و کارآگاهش هنری»، «میلیسنت مین، دختر نابغه» و مجموعه «ماکاموشی» و «جزیره جویندگان جسور» کتابهای دیگری هستند که با ترجمه او منتشر شده است.
انتشارات هوپا، کتاب «حافظان طلسمآویز» را در قالب 236 صفحه با شمارگان دوهزار نسخه و قیمت 190 هزار ریال منتشر کرده است.