09-09-2018, 06:33 PM
الدفاع عن حقيقة المهدي
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 10 - 2008 مـ
09:50 مساءً
ــــــــــــــــــــــ
دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
در پاسخ به سؤال اول که درخواست دفاع از حقیقت مهدی منتظر از کتاب و سنت هدایت است؛ خداوند تعالی می فرماید:
{وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (43)}صدق الله العظيم [الرعد]
{آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»}
و از آنجا که بعد از خاتم انبیاء و رسولان محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم منتظر نبی و رسول جدیدی نیستید، لذا صاحب علم کتاب مرد صالحی از میان مسلمانان است که خداوند علم کتاب را به او عنایت می کند؛ تا از حقایق قرآن هر آنچه را که خداوند اراده نماید با منطقي علمي و بصورت درست و حقیقی برای مردم بیان نماید.او اسراری از قرآن را روشن می کند که مردم ازآنها آگاهی ندارند.برای مثال: یأجوج و مأجوج؛ سد ذوالقرنین و زمینی که دو مشرق دارد و یا تابوت سکینه و اصحاب کهف و رقیم که همان مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام كه به آنها اضافه شده است. این آیات نشانه هایی برای تصدیق و اقناع-مردم- در مورد حقیقت بودن رساله خداوند ، قرآن عظیم است. به همین ترتیب –این آیات-برهان صدق گفتار مهدی منتظر خلیفه خداوند در روی زمین است تا این نشانه های اقناع کننده را بیان نماید و سپس وقوع آنها در عالم حقیقت، نشانی از صدق گفتار او باشند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53]
{به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در خودشان نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}
و گواهی برای فرموده خداوند تعالی که:
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)} صدق الله العظيم [النمل]
{بگو حمد و ستایش مخصوص خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسید؛ و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل نیست!}
خداوند بنده خود مهدی منتظر را برمی انگیزد تا با مبارزه ای علمی؛ حقایق آیات و نشانه های خداوند را با علم و منطق و در عالم واقعیات؛برای مردم بیان نماید و نشانه ای نماند که انکارش کنند و برایشان به حق و درعالم واقع بیان نشده و روشن نگردیده باشد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)}صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟!}
اگر واقعیت زمین های هفتگانه را انکار کنند از قرآن واقعی بودن آن را برایشان روشن ساختیم ؛ واگر زمین دارای دو مشرق و یأجوج و مأجوج و سد ذی القرنین را انکار کنند آنگاه حقیقی بودن آن در عالم واقعیات برایشان روشن خواهد گردید ؛ و اگر اصحاب کهف و رقیم را انکار کنند؛ حقیقی بودن آنها در عالم واقعیات برایشان روشن گردید و اگرشهر «اِرَم» باعظمت، که مانندش در شهرها آفریده نشده بود را انکار کنند؛ مهدی منتظر حقیقت آن را درعالم واقعیت برایشان روشن خواهد کرد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟!}
و مهدی منتظر بیان این آیات را تنها از قرآن می آورد تا دریابند آن نشانه ها واقعی و حقیقی هستند و گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا}صدق الله العظيم [النمل:93]
{بگو حمد و ستایش مخصوص ذات خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسید}
تا با علم و منطق و در عالم واقعیات برایشان روشن گردد که آنها حقیقت دارند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ}صدق الله العظيم [فصلت:53]
{به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در خودشان نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}
پس باید خداوند به مهدی منتظر توانایی بیان علمی این آیات را داده باشد؛ به همین ترتیب خداوند مهدی منتظر را برای حکمیت بین علمای مسلمین در موارد اختلافشان بر می گمارد تا از آنها دعوت کند به آیات کتاب خداوند بازگردند ودر مواردی که در سنت نبوی دچار اختلاف نظر هستند؛ حکمیت کتابی را که از تحریف محفوظ مانده است بپذیرند.علت هم این است که احادیث سنت نبوی نیز مانند قرآن عظیم از جانب خداوند آمده است گرچه خداوند وعده ای برای حفظ سنت نبوی از تحریف نداده است؛ اما به شما امر نموده که در آیات محکم قرآن تدبر کنید و احادیث وارد شده از نبی علیه الصلاة و السلام را در معرض قضاوت قرآن قرار دهید.خداوند همچنین شما را آگاه کرده است که احادیث نبوی که از جانب خداوند نباشند با آیات محکم قرآن که در باره همان موضوع نازل شده اند؛ به کلی متفاوت خواهند بود و لذا در می یابد هرچه که در سنت نبوی آمده ومخالف آیات محکم قرآن است از جانب خداوند نیامده است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (81) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (82) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّ وهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً(83)}صدق الله العظيم [النساء]
{و مى گويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مى روند جمعى از آنان مخفیانه جز آنچه تو گفتی را نزد خود پنهان می کنند و خدا آنچه را كه نزد خود نگه میدارند(برای بعد از فوت پیامبر)می نگارد پس از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است(81)آيا درباره قرآن نمي انديشند (ایا مسلمانان در قرآن تدبر نمی کنند ) كه اگر (احادیث رسیده از پیامبر) از ناحيه غير خدا بود (با مقارنه آنها با قرآن )اختلافات فراواني (با قرآن ) درآن مي يافتند.(82) و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش میدهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى اند كه [مى توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى كرديد (83)}
در این آیات خداوند از مهدی یاد کرده است که نجات دهنده مسلمانان از فتنه مسیح دجال خواهد بود و اگر فضل خداوند شامل حال شما مسلمانان نمی شد بجز عده قلیلی همگی تابع و پیرو شیطان می شدید.چون مسیح دجال همان شیطان رانده شده است؛ اما خداوند از فضل و رحمتش، مهدی منتظر را برمی انگیزد تا شما را از فتنه مسیح دجال نجات دهد و با توضیح و تفصیل حقیقت؛ مکر مسیح دجال شیطان رانده شده را باطل نماید تا مسلمانان از او پیروی نکنند و خداوند به کسی که علم کتاب قرآن عظیم را عطا نموده مأموریت داده است تا شما را نجات دهد.
و مهدی منتظر در زمان مقرر شده در کتاب مسطور خداوند به سوی شما آمده است تا به واسطه او نور خداوند کامل شود و بر تمام دین ها غالب گردد ولو اینکه مجرمان از ظهور وی ناخشنود باشند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)}صدق الله العظيم [التوبة]
{ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!}
خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول یا نبی جدید بر نمی انگیزد؛ بلکه او یاری دهنده همانی است که با محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم -آمده است و خداوند بواسطه او به وعده ای که به نبی خود داده؛ عمل کرده و دین او را بر تمام ادیان برتری خواهد داد.خداوند تعالی می فرماید:
{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (2) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (4) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (5) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(6)} صدق الله العظيم [القلم]
{ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند، (۱) که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی، (۲) و برای تو پاداشی عظیم و همیشگی است! (۳) و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری! (۴) و بزودی تو میبینی و آنان نیز میبینند، (۵) که کدام یک از شما مجنونند! (۶)}
سپس به حرفی دیگر از حروف نام " ناصر" یعنی حرف (ص) قسم یاد می کند که او را در زمانی برمی انگیزد که کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق در زمین هستند .به نام مبارزه با تروریسم با دین خداوند می جنگند و می خواهند نور خدا را خاموش سازند ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، و مهدی منتظرناصر را برمی انگیزد تا بر اساس قرآن عظیم برای مردم حجت آورد و کافران در عصر دعوت به قرآن و رجوع به آن درمقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند و اگر بوش کوچک و اولیائش اعتراف نکنند که او برحق است؛ آنگاه خداوند باعذاب شدید وخوار کننده خود، مردم را گرفتار خواهد کرد .گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)}
صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}
صاحب رمز (ن) در قرآن عظیم من هستم.صاحب رمز(ص) در قرآن عظیم من هستم و خداوند به بنده خود و قرآن حاوی ذکر قسم یاد می نماید؛ قرآنی که بنده خداوند از آن برایتان حجت می آورد ولی مسلمانان علیرغم نیاز به یک فرد برای رهبری و اتحاد صفوفشان ازمن رو برمی گردانند در حالیکه دشمنان شان در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند.مسلمانان او را باور نمی کنند. پس خداوند دشمنان شان را نابود و مسلمانان را به شدت عذاب می کند.خداوند در یک شب مهدی منتظر را بر تمامی جهانیان چیره می کند و همگی در برابرش خوارخواهند شد.
اما علت اینکه آبادی مسلمانان نیزشامل عذاب خداوند می گردد این است که مسلمانان حاضر نمی شوند اعتراف نمایند که او مهدی منتظر بوده و از قرآن عظیم برایشان حجت می آورد؛ پس خداوند با نشانه عذاب فراگیر خود یعنی سیاره عذاب همه آبادی ها چه کافر وچه مسلمان را گرفتار عذابی دردناک می کند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (58) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (59)}
صدق الله العظيم [الإسراء]
{ هیچ شهر و آبادی نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک میکنیم؛ یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت؛ این، در کتاب مسطور ثبت است. (۵۸)هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات را بفرستیم جز اینکه پیشینیان ، آن را تکذیب کردند؛ ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم؛ که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند ما معجزات را فقط برای بیم دادن میفرستیم. (۵۹)}
و این آیه به روشنی و وضوح کامل مردم را تهدید می کند که عذاب شامل حال همه آبادی ها خواهد شد.علت این است که قرآن پیام و رسالتی است که برای همه مردم فرستاده شده است ولی با وجود اینکه من از قرآن برایشان حجت آورده و آن را به تفصیل برایشان بیان می کنم؛ بازهم فایده ای ندارد و بیان حق را حتی مؤمنان به قرآن قبول نمی کنند.برای همین هم هست که می بینید؛ نشانه عذاب که نشانه تصدیق کننده حق است تمام مجامع بشری چه کافر و چه مسلمان را دربرخواهد گرفت.ایمان آنها به قرآن چه فایده ای دارد در حالی که بیان حق آن را بدون آنکه در آن تردیدی کنند ؛ در عالم واقعیات نمی پذیرند؟ وقتی مسلمانان از حق روگردان باشند؛ پس همراه کافران گرفتار می شوند؛ دشمنانشان هلاک شده و خودشان دچار عذاب بسیار شدیدی می شوند، مگر کسانی که با پذیرش و تصدیق حق خود را نجات دهند. من و سیاره عذاب در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمده ایم؛ باشد که تعقل کنید.
برای همین خداوند اراده نموده است که مهدی منتظر؛ امام مسیح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام باشد .گواهی برای این فرموده خداوند تعالی:
{وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (46)}
صدق الله العظيم [آل عمران]
{و با مردم، در گاهواره و در حالت بزرگسالی سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است.»}
نشانه و آیت سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در گهواره ؛پیش از این رخ داده است و گذشته است و او در حالی که در گهواره بود با مردم سخن گفت.حال زمان معجزه دیگر که همان سخن گفتن فرزند مریم در بزرگ سالی است فرا رسیده است. سخن گفتن دربزرگ سالی تنها از این جهت می تواند عجیب و معجزه باشد که خداوند جسد وی را که در تابوت سکینه قرار دارد ، برمی انگیزد و وی در بزرگ سالی با شما سخن گفته و از صالحین است. مقصود " ازصالحین "این است که او برای دعوت مردم به سوی خود برانگیخته نمی شود؛ بلکه وی از صالحینی است که از مهدی منتظر حق پروردگار تبعیت می کنند.
و بیان این آیه در سنت هدایت گر نبوی در این حدیث نقل شده از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
[ منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه
از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می گذارد ]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:
[ أبشركم بالمهدي ؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً
شما را به مهدی بشارت می دهم که در زمان وجود اختلافات و زلزله در میان مردم؛ برانگیخته می شود و زمین را همچنان که از ظلم ستم پر شده است, سرشار از قسط و عدل می نماید.]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
و همچنان که می بینید؛این حوادثی است که در عصر ظهور شاهدشان هستید یعنی اختلاف بین علمای مسلمین و پراکندگی شان که همین امر نیزباعث شکست واز بین رفتن شوکتشان شده است ،این همان وضعیتی که درحال حاضر گرفتار آنید.شما ذلیل ترین امت بوده و دشمنان تان با غرور و گردنکشی در ستیزه و عداوت با حقند.اما محمد رسول الله نفرموده است نام مهدی منتظر "محمد" است بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده اند:
[ لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي .دنیا به آخر نمی رسد بر اعراب فرمانروایی حاکم شود که از اهل بیت من است ونام او همراه نام من است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي .
قیامت فرا نمی رسد مگر مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً
حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همانگونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]
صدق عليه الصلاة والسلام.
محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –نگفتند که اسم مهدی" محمد " است بلکه ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
[ يواطئ اسمه اسمي نام او همراه نام من است]
یعنی باید نام محمد همراه نام مهدی باشد. حکمت این امر نیز برای آن است که نام مهدی حامل خبر و نشانه امرش باشد.از این نظر که خداوند او را به عنوان نبی یا رسول برنمی انگیزد.او می آید تا به آنچه که بر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – یاری رساند(ناصر محمد). حکمت بالغه همراهی و "تواطوء" زمانی تحقق می یابد که نام مهدی "ناصر محمد" باشد.خداوند همراهی نام من با نام محمد را در نام پدرم نهاده است تا حکمت این همراهی در نام "ناصر محمد" تحقق یابد.اگر ایشان فرموده بودند نام مهدی منتظر محمد است؛ چرا عده ای با درک غلط از حکمت حدیث حق [ يواطئ اسمه اسمي نام او همراه نام من است] نام او را احمد خوانده اند.بین اینکه "اسمه اسمی : نام او نام من است " با"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " تفاوت وجود دارد.اگر فرموده بودند "اسمه اسمی :نام او نام من است"؛ اسمش محمد می شد؛ پس چرا فرمودند"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " معنای "تواطوء" همراهی است و همراهی نام من با نام محمد عليه الصلاة والسلام در همراهی نام پدرم با نام من"ناصر محمد" نهاده شده است و سزاوار نیست نام مهدی نامی بجز نامی که پدرش بر حسب امر مقدور شده در کتاب مسطور بر وی نهاده : ناصر محمد؛ چیز دیگری باشد.
اما این فرموده رسول الله علیه الصلاة و السلام که: [ من سماه فقد كفر] به این معنی است؛ کسانی که او را با نامی بجز مهدی منتظر می خوانند؛ اولین کسانی هستند که نسبت به او کافر می شوند.منظور کافر شدن نسبت به دین نیست؛ بلکه منظور رسول الله علیه الصلاة و السلام کسانی است که بخاطر نامگذاری بناحق برای ایشان؛ اولین کسانی خواهند بود که در عصر گفتگو قبل از ظهور؛ ایشان را انکار و تکذیب می کنند و می گویند: نام تو با اعتقادات ما متفاوت است و تو مهدی منتظر نیستی بلکه بی شرمانه دروغ می گویی؛ اینها اولین کسانی هستند که نسبت به مهدی منتظر کافر می شوند.
و اما درمورد نزول مسیح عیسی از آسمان؛ مقصود روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است که نزول کرده و به جسدش باز می گردد؛ تا به اراده خداوند برانگیخته شده و در بزرگ سالی با شما سخن گوید.برای اینکه روح مسیح توسط خداوند بالا برده شده و جسدش بعد از تطهیر در تابوت سکینه قرار گرفته و به تعداد اصحاب کهف اضافه شده است.و خداوند تعالی می فرماید:
{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران]
{هنگامی که خدا به عیسی فرمود: «من تو را میرانده و به سوی خود، بالا میبرم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم}
در این آیه تدبر و تفکر کنید.می بینید که ایشان وفات یافته و روحش به آسمان برده شده و این فوت شدن و بالا رفتن به روح مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام اختصاص دارد. سپس خداوند به ما خبر می دهد که جسد مسیح عیسی بن مریم از دست کافران نجات داده شده و کفار ایشان را به صلیب نکشیده و به قتل نرسانده اند. بلکه خداوند با فرشتگان و روح القدس وی را یاری کرده و آنها جسد وی را تطهیر کرده و سپس در تابوت سکینه قرار داده اند ودست احدی از کافران به جسد نرسیده و صدمه ای به آن نزده اند . برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران]
{هنگامی که خدا به عیسی فرمود: «من تو را میرانده و به سوی خود، بالا میبرم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم}
و معنی این فرموده خداوند تعالی:
{إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}{ من تو را میرانده و به سوی خود، بالا میبرم }
روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است.
و این فرموده خداوند تعالی :
{وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}
و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم }
دررابطه با جسد ایشان است چون کافران به آن دست نیافته و آزاری به ایشان نرساندند؛ بلکه فرشتگان جسد ایشان را از دست آزار کافران درامان نگه داشته و بعد از تطهیر آن را در تابوت سکینه قرار داده و به اصحاب کهف اضافه نمودند.این همان" رقیم" یا رقمی است که به اصحاب کهف افزوده شده است و هرکس که می خواهد از فتنه مسیح کذاب در امان بماند؛ باید ده آیه اول سوره کهف را بفهمد که در آن از مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام یاد و مکان او نشان داده شده است.او "رقیم" است که به اصحاب کهف افزوده شده و نه مسیحیان و نه پدرانشان چیزی از این امر نمی دانند و تصور می کنند خداوند جسد او را از دست کافران نجات نداده است.و خداوند تعالی فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل له عِوَجَا (1) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (2)مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً (3) وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (4) مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ أن يقولوا إلا كَذِباً (5) فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً (6) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرض زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أيّهم أَحْسَنُ عَمَلاً (7) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً (8) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً (9) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (10)}
صدق الله العظيم [الكهف]
{سپاس خداوندى را كه بر بنده خود اين كتاب را نازل كرد و هيچ كجى و انحراف در آن ننهاد. (۱) كتابى عارى از انحراف. تا مردم را از خشم شديد خود بترساند و مؤمنان را كه كارهاى شايسته مىكنند، بشارت دهد كه پاداشى نيكو دارند، (۲) در حالى كه تا ابد در آن جاودانهاند. (۳) و كسانى را كه گفتند: خدا فرزندى اختيار كرد، بترساند. (۴)نه آنها به این سخن علم دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج میشود! آنها فقط دروغ میگویند! (۵) ] گویی میخواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (۶) ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند! (۷) (این زرق و برقها پایدار نیست، و ما روی زمین را خاک بی گیاهی قرار میدهیم! (۸) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (۹) زمانی که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» (۱۰)
و این ده آیه اول سوره کهف است. مسیح کذاب خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و سپس خود را خداوند عالم می خواند بخاطر آنکه شایسته مسیح عیسی بن مریم واقعی نیست که چنین ادعایی نماید لذا این دروغ گو را مسیح کذاب نامیده اند.برای همین خداوند به شما خبر داده و نشانی محلی که مسیح عیسی بن حق در آنجا نهاده شده را به شما نشان داده است و اینکه مسیح حق ادعای ربوبیت نمی کند و چون به اصحاب کهف اضافه شده است؛ در این ده آیه اول سوره کهف ذکرش آمده است. مسیحیان بر این باورند که خداوند جسد مسیح عیسی بن مریم را نجات نداده و یهودیان نیز چنین عقیده ای دارند. علم و حقیقت این امر نه در نزد آنهاست و نه در نزد پدران و پیشینیان شان.براستی که خداوند روح او را بالا برده و جسدش را از دست کفار درامان نگه داشته است و بعد از تطهیر به اصحاب کهف اضافه شده است و منظور از "رقیم" که در آیه نهم آمده است ایشان است .خداوند تعالی می فرماید:
{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً}صدق الله العظيم [الكهف]
{آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!}
وبرای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال
کسی که ده آیه اول سوره کهف را حفظ کند از دجال درامان است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
به شما خبر داده شده تا بدانید؛ مسیح کذاب خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی می کند و برای این به شما فرمان داده شده که این آیات را حفظ کنید؛ تا به هنگام آمدن بیان و توضیح آن؛ امت محمد؛ آیات را از حفظ بدانند و حکمت اینکه چرا باید آیات را از حفظ باشند برایشان روشن شود و بتوانند مسیح حق را مسیح کذاب تشخیص دهند.
اما درمورد اسامی مهدی منتظر؛ در کتاب سه نام برای او آمده است که هریک در ذاتشان حقیقتی نهفته دارد:
1- ناصر محمد: این صفتی است که به یاری وی به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –اشاره دارد و این اسم دارای معنایی است.
2- مهدی منتظر: حاکی از صفت هدایتگری اوست که خداوند به واسطه او مردم را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می نماید مگر شیاطین جن و انس که از رحمت خداوند ابا می کنند.خداوند به واسطه او بجز این گروه؛ باقی را هدایت می نماید و لذا مهدی منتظر نامیده می شود.
3- عبد نعیم اعظم: این اسم؛ صفت عبودیت مهدی منتظر را نشان می دهد .چون آن گونه که باید عبادت و بندگی خداوند را می کند و حکمت آفرینش خود را محقق می سازد.یعنی مهدی منتظر رضوان نفس خداوند را عبادت می کند و چگونه ممکن است تا زمانی که خداوند همه چیز را وارد رحمت خود نکرده باشد؛ در نفس خود راضی باشد. و مردم وارد رحمت خداوند نمی شوند مگر اینکه همه تحت لوای پرچم هدایت مهدی منتظر متحد گردند.
بعد از آنکه خداوند همه مردم را به وسیله مهدی منتظر هدایت کرد و به یک امت واحد تبدیل نمود؛ فتنه مسیح دجال فرا می رسد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)}
صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
رمز {الم} سه حرف نام (المهدی) است و این سه حرف اول؛ نشانه کسی است که به واسطه او همه مردم هدایت می شوند. سپس فتنه مسیح کذاب فرا می رسد.برای همین است که خداوند نفرموده است " آیا مؤمنان تصور می کنند" تا تمایزی برای مومنان قائل شود ؛ بلکه در این آیه تمام مردم را قبل از فتنه مسیح دجال، به صورت امتی واحد در آورده است و برای همین می فرماید:
{الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
و معنی این فرموده : {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} فتنه مسیح دجال است که بعد از آنکه خداوند مردم را با مهدی منتظر حق – که شما بناحق درباره او تردید دارید-به یک امت واحد تبدیل ساخت؛ رخ خواهد داد.
واما اسم اعظم الهی را از کتاب خداوند برایتان بیان نمودیم ؛خداوند اسمی ندارد که از دیگرنام های او بزرگ تر باشد؛ خداوند پاک و منزه از این نسبت است! و حکایت اسم اعظم الهی مانند تمام اسماء الحسنی خداوند است و فرقی میان آنها نیست؛ ولی چرا به آن اسم اعظم گفته می شود؟ چون این اسم نعیمی است که از نعیم جنت بزرگ تر است و خداوند حقیقت رضوان نفس پروردگار- که در قلب بنده اش احساس می شود - را نام اعظم خود قرارداده است، این اسم انعکاس حقیقت رضوان نفس پروردگار بر قلب بنده است بنده ای که خداوند از او راضی باشد (بنده ای که نعیم رضوان نفس خداوند را درک کند ) در نفس خود نعیم بزرگی را احساس می کند ؛ این نعیم ریحان نفس است و از نعیم مادی (بهشت) بزرگ تر است و خداوند تعالی می فرماید:
{فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمقربين (88) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (89)} صدق الله العظيم [الواقعة]
{ پس اگر او از مقرّبان باشد، (۸۸) در رَوح و ریحان و بهشت پرنعمت است! (۸۹)}
اما روح ریحان نفس؛ نعیم و بهشت روحی است که حاصل انعکاس رضایت خداوند از بنده اش می باشد؛ و اما "جنة نعیم" همان نعیم بهشت مادی است ولی نعیم روح و ریحان نفس؛ از نعیم جنت بزرگ تر است(نعیم اعظم).گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)}صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
چگونه انکار می کنی که رضوان الله نعیمی بزرگ تر از بهشت نیست؟ بلکه این حقیقت اسم اعظم(نعیم الأعظم) است؛ یعنی این نعیم بزرگ تر از نعیم بهشت است نه این که این نام بزرگ تر از اسماء دیگر پروردگار باشد که خداوند از این تشبیه بسیار والاتر و منزه است! نعیم بزرگ تر از بهشت؛ همانگونه که در قرآن عظیم برایتان بیان شده؛ حقیقت رضوان نفس خداوند بر شماست که از نعیم بهشت بزرگتر است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)}صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
واما سؤالت در مورد حسرت در نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ از آنجا که خداوند ارحم الراحمین است، خوش نمی دارد که بندگانش نسبت به او کافر شوند تا مجبور شود آنها را دچار عذابی سهمناک نماید.چنین نیست، من از آنچه که درنفس پروردگارم می گذرد آگاه شده ام و به همین علت تا زمانی که نعیم اعظم برایم محقق نشود؛ یعنی خداوند درنفس خود راضی شده وبرای احدی از بندگانش متحسر نباشد؛ بهشت را برخود حرام کرده ام؛ چگونه می توانید حسرت خداوند ارحم الراحمین نسبت به بندگانش را که در این فرموده آمده است، انکار نمایید؟ خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
چگونه خداوندی که از همه کس نسبت به بندگانش مهربان تر است(ارحم الراحمین) برای آنان متحسر نگردد؟ اما آنها خود درحق خود ظلم کرده اند وبا اینکه خداوند ذره ای در حق ایشان ظلم نکرده است؛ اما این امر-عذاب- خوشایند ارحم الراحمین نیست.
اما حسرت خوردن بندگان برخودشان، چیز دیگری است.این حسرت بنده در نفس خودش است که بخاطر عصیان دربرابر پروردگارش و عدم پیروی از رسولان خداوند پشیمان است.اما تو می خواهی کلام خداوند را از موضعش جابجا کرده و تحریف نمایی تا مردم از رحمت پروردگارشان ناامید شوند و او را خشن بدانند؛ برای همین است که شیاطین بشر از رحمت خداوند مأیوس شده اند، همان طور که کفار از مردگانشان مأیوسند.اما من به مردم فتوا می دهم که خداوند، ارحم الراحمین است واگر استغفار کرده و به سوی او بازگردید، درخواهید یافت که علم و رحمت او همه چیز را فراگرفته است؛اما اکثر مردم نمی دانند.
تو می گویی این آیه به معنای "وای حسرت بر ما" است:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
من؛ تو و تمام ادیبان را به چالش می کشم .تا اگربتوانید معنای این آیه را تحریف کنید؛ آیا تو تصور می کنی زمانی که خداوند کافران را هلاک می کند؛ شادمان و مسرور است؟ خیر خداوند بخاطر بندگانی که بر خود ستم کرده اند؛حزین بوده و در نفس خود بر آنان حسرت می خورد، چون او خداوند سبحان و ارحم الراحمین است.برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
آیا در این آیات نشانه ای از حسرت خوردن بندگان بر خودشان وجود دارد؟ خداوند آنها را هلاک نموده و بعد از به هلاکت رسیدن آنها ودر حالی که کوچکترین ظلمی به آنان نشده است چنین می فرماید.خداوند تعالی می فرماید:
{إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
اما از آنجا که خداوند، ارحم الراحمین است،برای بندگانش حسرت می خورد.اگر فرزندان تو مدتی طولانی دربرابرت عصیان کنند و سپس تو آنها را بگیری و جمع کنی و آتشی بزرگ درست کرده و آنها را درآتش بیندازی؛ ترا بخدا شدت حسرت تو بر آنان چقدر خواهد بود؛ پس حسرت خداوندی که از مادر و پدر به فرزندان مهربان تر است چگونه خواهد بود؟ ای کاشف که مرا به پیچاندن کلام وسفسطه کاری متهم می کنی، آیا متوجه قضیه شدی؟ و اگر بگویی خیر وبازهم بخواهی به اعراضت ادامه دهی؛ دراین حالت به یقین درمی یابم که ماهیت تو چیست.اگر بعد از این پاسخی که مهدی منتظر حق به تو داد؛ بخواهی راه حق را منحرف سازی، از کسانی خواهی بود که بخاطر انکار حق آنان را به مباهله دعوت می کنم.به خداوند قسم می خورم که ترا به مباهله دعوت خواهم کرد؛ چون به یقین می دانم که حق برایت روشن شده و دریافته ای من مهدی منتظر حق پروردگارت هستم؛ اما ازکسانی هستی که از حق اکراه دارند.اگر از این پاسخ روبرگرداندی و نسبت نا حق به من دادی؛ خواهم دانست چگونه فردی هستی و بعد از این پاسخ واضح و روشن؛ دیگر به تو جوابی نخواهم داد.ولی ترا به مباهله دعوت خواهم کرد تا خداوند به سرعت بعد از مباهله به حق میان ما حکم نموده و ترا عبرتی برای دیگران قرار دهد.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
https://www.nasser-yamani.com/showthread.php?p=170027
سايت امام مهدى ناصر محمد يمانى
http://www.nasser-yamani.com/home.php?styleid=2
انجمن: فارسي
ترجمه بیانات امام مهدی به زبان فارسی
http://www.nasser-yamani.com/forumdispla...&styleid=2
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 10 - 2008 مـ
09:50 مساءً
ــــــــــــــــــــــ
دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
در پاسخ به سؤال اول که درخواست دفاع از حقیقت مهدی منتظر از کتاب و سنت هدایت است؛ خداوند تعالی می فرماید:
{وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (43)}صدق الله العظيم [الرعد]
{آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»}
و از آنجا که بعد از خاتم انبیاء و رسولان محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم منتظر نبی و رسول جدیدی نیستید، لذا صاحب علم کتاب مرد صالحی از میان مسلمانان است که خداوند علم کتاب را به او عنایت می کند؛ تا از حقایق قرآن هر آنچه را که خداوند اراده نماید با منطقي علمي و بصورت درست و حقیقی برای مردم بیان نماید.او اسراری از قرآن را روشن می کند که مردم ازآنها آگاهی ندارند.برای مثال: یأجوج و مأجوج؛ سد ذوالقرنین و زمینی که دو مشرق دارد و یا تابوت سکینه و اصحاب کهف و رقیم که همان مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام كه به آنها اضافه شده است. این آیات نشانه هایی برای تصدیق و اقناع-مردم- در مورد حقیقت بودن رساله خداوند ، قرآن عظیم است. به همین ترتیب –این آیات-برهان صدق گفتار مهدی منتظر خلیفه خداوند در روی زمین است تا این نشانه های اقناع کننده را بیان نماید و سپس وقوع آنها در عالم حقیقت، نشانی از صدق گفتار او باشند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:53]
{به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در خودشان نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}
و گواهی برای فرموده خداوند تعالی که:
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)} صدق الله العظيم [النمل]
{بگو حمد و ستایش مخصوص خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسید؛ و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل نیست!}
خداوند بنده خود مهدی منتظر را برمی انگیزد تا با مبارزه ای علمی؛ حقایق آیات و نشانه های خداوند را با علم و منطق و در عالم واقعیات؛برای مردم بیان نماید و نشانه ای نماند که انکارش کنند و برایشان به حق و درعالم واقع بیان نشده و روشن نگردیده باشد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)}صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟!}
اگر واقعیت زمین های هفتگانه را انکار کنند از قرآن واقعی بودن آن را برایشان روشن ساختیم ؛ واگر زمین دارای دو مشرق و یأجوج و مأجوج و سد ذی القرنین را انکار کنند آنگاه حقیقی بودن آن در عالم واقعیات برایشان روشن خواهد گردید ؛ و اگر اصحاب کهف و رقیم را انکار کنند؛ حقیقی بودن آنها در عالم واقعیات برایشان روشن گردید و اگرشهر «اِرَم» باعظمت، که مانندش در شهرها آفریده نشده بود را انکار کنند؛ مهدی منتظر حقیقت آن را درعالم واقعیت برایشان روشن خواهد کرد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (81)} صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟!}
و مهدی منتظر بیان این آیات را تنها از قرآن می آورد تا دریابند آن نشانه ها واقعی و حقیقی هستند و گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا}صدق الله العظيم [النمل:93]
{بگو حمد و ستایش مخصوص ذات خداست؛ بزودی آیاتش را به شما نشان میدهد تا آن را بشناسید}
تا با علم و منطق و در عالم واقعیات برایشان روشن گردد که آنها حقیقت دارند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ}صدق الله العظيم [فصلت:53]
{به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در خودشان نشان میدهیم تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}
پس باید خداوند به مهدی منتظر توانایی بیان علمی این آیات را داده باشد؛ به همین ترتیب خداوند مهدی منتظر را برای حکمیت بین علمای مسلمین در موارد اختلافشان بر می گمارد تا از آنها دعوت کند به آیات کتاب خداوند بازگردند ودر مواردی که در سنت نبوی دچار اختلاف نظر هستند؛ حکمیت کتابی را که از تحریف محفوظ مانده است بپذیرند.علت هم این است که احادیث سنت نبوی نیز مانند قرآن عظیم از جانب خداوند آمده است گرچه خداوند وعده ای برای حفظ سنت نبوی از تحریف نداده است؛ اما به شما امر نموده که در آیات محکم قرآن تدبر کنید و احادیث وارد شده از نبی علیه الصلاة و السلام را در معرض قضاوت قرآن قرار دهید.خداوند همچنین شما را آگاه کرده است که احادیث نبوی که از جانب خداوند نباشند با آیات محکم قرآن که در باره همان موضوع نازل شده اند؛ به کلی متفاوت خواهند بود و لذا در می یابد هرچه که در سنت نبوی آمده ومخالف آیات محکم قرآن است از جانب خداوند نیامده است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (81) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (82) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّ وهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً(83)}صدق الله العظيم [النساء]
{و مى گويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مى روند جمعى از آنان مخفیانه جز آنچه تو گفتی را نزد خود پنهان می کنند و خدا آنچه را كه نزد خود نگه میدارند(برای بعد از فوت پیامبر)می نگارد پس از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است(81)آيا درباره قرآن نمي انديشند (ایا مسلمانان در قرآن تدبر نمی کنند ) كه اگر (احادیث رسیده از پیامبر) از ناحيه غير خدا بود (با مقارنه آنها با قرآن )اختلافات فراواني (با قرآن ) درآن مي يافتند.(82) و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش میدهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى اند كه [مى توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى كرديد (83)}
در این آیات خداوند از مهدی یاد کرده است که نجات دهنده مسلمانان از فتنه مسیح دجال خواهد بود و اگر فضل خداوند شامل حال شما مسلمانان نمی شد بجز عده قلیلی همگی تابع و پیرو شیطان می شدید.چون مسیح دجال همان شیطان رانده شده است؛ اما خداوند از فضل و رحمتش، مهدی منتظر را برمی انگیزد تا شما را از فتنه مسیح دجال نجات دهد و با توضیح و تفصیل حقیقت؛ مکر مسیح دجال شیطان رانده شده را باطل نماید تا مسلمانان از او پیروی نکنند و خداوند به کسی که علم کتاب قرآن عظیم را عطا نموده مأموریت داده است تا شما را نجات دهد.
و مهدی منتظر در زمان مقرر شده در کتاب مسطور خداوند به سوی شما آمده است تا به واسطه او نور خداوند کامل شود و بر تمام دین ها غالب گردد ولو اینکه مجرمان از ظهور وی ناخشنود باشند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)}صدق الله العظيم [التوبة]
{ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!}
خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول یا نبی جدید بر نمی انگیزد؛ بلکه او یاری دهنده همانی است که با محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم -آمده است و خداوند بواسطه او به وعده ای که به نبی خود داده؛ عمل کرده و دین او را بر تمام ادیان برتری خواهد داد.خداوند تعالی می فرماید:
{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (1) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (2) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (3) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (4) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (5) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(6)} صدق الله العظيم [القلم]
{ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند، (۱) که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی، (۲) و برای تو پاداشی عظیم و همیشگی است! (۳) و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری! (۴) و بزودی تو میبینی و آنان نیز میبینند، (۵) که کدام یک از شما مجنونند! (۶)}
سپس به حرفی دیگر از حروف نام " ناصر" یعنی حرف (ص) قسم یاد می کند که او را در زمانی برمی انگیزد که کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق در زمین هستند .به نام مبارزه با تروریسم با دین خداوند می جنگند و می خواهند نور خدا را خاموش سازند ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، و مهدی منتظرناصر را برمی انگیزد تا بر اساس قرآن عظیم برای مردم حجت آورد و کافران در عصر دعوت به قرآن و رجوع به آن درمقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند و اگر بوش کوچک و اولیائش اعتراف نکنند که او برحق است؛ آنگاه خداوند باعذاب شدید وخوار کننده خود، مردم را گرفتار خواهد کرد .گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (2) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (3)}
صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}
صاحب رمز (ن) در قرآن عظیم من هستم.صاحب رمز(ص) در قرآن عظیم من هستم و خداوند به بنده خود و قرآن حاوی ذکر قسم یاد می نماید؛ قرآنی که بنده خداوند از آن برایتان حجت می آورد ولی مسلمانان علیرغم نیاز به یک فرد برای رهبری و اتحاد صفوفشان ازمن رو برمی گردانند در حالیکه دشمنان شان در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند.مسلمانان او را باور نمی کنند. پس خداوند دشمنان شان را نابود و مسلمانان را به شدت عذاب می کند.خداوند در یک شب مهدی منتظر را بر تمامی جهانیان چیره می کند و همگی در برابرش خوارخواهند شد.
اما علت اینکه آبادی مسلمانان نیزشامل عذاب خداوند می گردد این است که مسلمانان حاضر نمی شوند اعتراف نمایند که او مهدی منتظر بوده و از قرآن عظیم برایشان حجت می آورد؛ پس خداوند با نشانه عذاب فراگیر خود یعنی سیاره عذاب همه آبادی ها چه کافر وچه مسلمان را گرفتار عذابی دردناک می کند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (58) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (59)}
صدق الله العظيم [الإسراء]
{ هیچ شهر و آبادی نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک میکنیم؛ یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت؛ این، در کتاب مسطور ثبت است. (۵۸)هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات را بفرستیم جز اینکه پیشینیان ، آن را تکذیب کردند؛ ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم؛ که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند ما معجزات را فقط برای بیم دادن میفرستیم. (۵۹)}
و این آیه به روشنی و وضوح کامل مردم را تهدید می کند که عذاب شامل حال همه آبادی ها خواهد شد.علت این است که قرآن پیام و رسالتی است که برای همه مردم فرستاده شده است ولی با وجود اینکه من از قرآن برایشان حجت آورده و آن را به تفصیل برایشان بیان می کنم؛ بازهم فایده ای ندارد و بیان حق را حتی مؤمنان به قرآن قبول نمی کنند.برای همین هم هست که می بینید؛ نشانه عذاب که نشانه تصدیق کننده حق است تمام مجامع بشری چه کافر و چه مسلمان را دربرخواهد گرفت.ایمان آنها به قرآن چه فایده ای دارد در حالی که بیان حق آن را بدون آنکه در آن تردیدی کنند ؛ در عالم واقعیات نمی پذیرند؟ وقتی مسلمانان از حق روگردان باشند؛ پس همراه کافران گرفتار می شوند؛ دشمنانشان هلاک شده و خودشان دچار عذاب بسیار شدیدی می شوند، مگر کسانی که با پذیرش و تصدیق حق خود را نجات دهند. من و سیاره عذاب در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمده ایم؛ باشد که تعقل کنید.
برای همین خداوند اراده نموده است که مهدی منتظر؛ امام مسیح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام باشد .گواهی برای این فرموده خداوند تعالی:
{وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (46)}
صدق الله العظيم [آل عمران]
{و با مردم، در گاهواره و در حالت بزرگسالی سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است.»}
نشانه و آیت سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در گهواره ؛پیش از این رخ داده است و گذشته است و او در حالی که در گهواره بود با مردم سخن گفت.حال زمان معجزه دیگر که همان سخن گفتن فرزند مریم در بزرگ سالی است فرا رسیده است. سخن گفتن دربزرگ سالی تنها از این جهت می تواند عجیب و معجزه باشد که خداوند جسد وی را که در تابوت سکینه قرار دارد ، برمی انگیزد و وی در بزرگ سالی با شما سخن گفته و از صالحین است. مقصود " ازصالحین "این است که او برای دعوت مردم به سوی خود برانگیخته نمی شود؛ بلکه وی از صالحینی است که از مهدی منتظر حق پروردگار تبعیت می کنند.
و بیان این آیه در سنت هدایت گر نبوی در این حدیث نقل شده از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
[ منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه
از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می گذارد ]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:
[ أبشركم بالمهدي ؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً
شما را به مهدی بشارت می دهم که در زمان وجود اختلافات و زلزله در میان مردم؛ برانگیخته می شود و زمین را همچنان که از ظلم ستم پر شده است, سرشار از قسط و عدل می نماید.]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
و همچنان که می بینید؛این حوادثی است که در عصر ظهور شاهدشان هستید یعنی اختلاف بین علمای مسلمین و پراکندگی شان که همین امر نیزباعث شکست واز بین رفتن شوکتشان شده است ،این همان وضعیتی که درحال حاضر گرفتار آنید.شما ذلیل ترین امت بوده و دشمنان تان با غرور و گردنکشی در ستیزه و عداوت با حقند.اما محمد رسول الله نفرموده است نام مهدی منتظر "محمد" است بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده اند:
[ لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي .دنیا به آخر نمی رسد بر اعراب فرمانروایی حاکم شود که از اهل بیت من است ونام او همراه نام من است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي .
قیامت فرا نمی رسد مگر مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً
حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همانگونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]
صدق عليه الصلاة والسلام.
محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –نگفتند که اسم مهدی" محمد " است بلکه ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
[ يواطئ اسمه اسمي نام او همراه نام من است]
یعنی باید نام محمد همراه نام مهدی باشد. حکمت این امر نیز برای آن است که نام مهدی حامل خبر و نشانه امرش باشد.از این نظر که خداوند او را به عنوان نبی یا رسول برنمی انگیزد.او می آید تا به آنچه که بر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – یاری رساند(ناصر محمد). حکمت بالغه همراهی و "تواطوء" زمانی تحقق می یابد که نام مهدی "ناصر محمد" باشد.خداوند همراهی نام من با نام محمد را در نام پدرم نهاده است تا حکمت این همراهی در نام "ناصر محمد" تحقق یابد.اگر ایشان فرموده بودند نام مهدی منتظر محمد است؛ چرا عده ای با درک غلط از حکمت حدیث حق [ يواطئ اسمه اسمي نام او همراه نام من است] نام او را احمد خوانده اند.بین اینکه "اسمه اسمی : نام او نام من است " با"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " تفاوت وجود دارد.اگر فرموده بودند "اسمه اسمی :نام او نام من است"؛ اسمش محمد می شد؛ پس چرا فرمودند"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " معنای "تواطوء" همراهی است و همراهی نام من با نام محمد عليه الصلاة والسلام در همراهی نام پدرم با نام من"ناصر محمد" نهاده شده است و سزاوار نیست نام مهدی نامی بجز نامی که پدرش بر حسب امر مقدور شده در کتاب مسطور بر وی نهاده : ناصر محمد؛ چیز دیگری باشد.
اما این فرموده رسول الله علیه الصلاة و السلام که: [ من سماه فقد كفر] به این معنی است؛ کسانی که او را با نامی بجز مهدی منتظر می خوانند؛ اولین کسانی هستند که نسبت به او کافر می شوند.منظور کافر شدن نسبت به دین نیست؛ بلکه منظور رسول الله علیه الصلاة و السلام کسانی است که بخاطر نامگذاری بناحق برای ایشان؛ اولین کسانی خواهند بود که در عصر گفتگو قبل از ظهور؛ ایشان را انکار و تکذیب می کنند و می گویند: نام تو با اعتقادات ما متفاوت است و تو مهدی منتظر نیستی بلکه بی شرمانه دروغ می گویی؛ اینها اولین کسانی هستند که نسبت به مهدی منتظر کافر می شوند.
و اما درمورد نزول مسیح عیسی از آسمان؛ مقصود روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است که نزول کرده و به جسدش باز می گردد؛ تا به اراده خداوند برانگیخته شده و در بزرگ سالی با شما سخن گوید.برای اینکه روح مسیح توسط خداوند بالا برده شده و جسدش بعد از تطهیر در تابوت سکینه قرار گرفته و به تعداد اصحاب کهف اضافه شده است.و خداوند تعالی می فرماید:
{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران]
{هنگامی که خدا به عیسی فرمود: «من تو را میرانده و به سوی خود، بالا میبرم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم}
در این آیه تدبر و تفکر کنید.می بینید که ایشان وفات یافته و روحش به آسمان برده شده و این فوت شدن و بالا رفتن به روح مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام اختصاص دارد. سپس خداوند به ما خبر می دهد که جسد مسیح عیسی بن مریم از دست کافران نجات داده شده و کفار ایشان را به صلیب نکشیده و به قتل نرسانده اند. بلکه خداوند با فرشتگان و روح القدس وی را یاری کرده و آنها جسد وی را تطهیر کرده و سپس در تابوت سکینه قرار داده اند ودست احدی از کافران به جسد نرسیده و صدمه ای به آن نزده اند . برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران]
{هنگامی که خدا به عیسی فرمود: «من تو را میرانده و به سوی خود، بالا میبرم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم}
و معنی این فرموده خداوند تعالی:
{إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}{ من تو را میرانده و به سوی خود، بالا میبرم }
روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است.
و این فرموده خداوند تعالی :
{وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}
و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم }
دررابطه با جسد ایشان است چون کافران به آن دست نیافته و آزاری به ایشان نرساندند؛ بلکه فرشتگان جسد ایشان را از دست آزار کافران درامان نگه داشته و بعد از تطهیر آن را در تابوت سکینه قرار داده و به اصحاب کهف اضافه نمودند.این همان" رقیم" یا رقمی است که به اصحاب کهف افزوده شده است و هرکس که می خواهد از فتنه مسیح کذاب در امان بماند؛ باید ده آیه اول سوره کهف را بفهمد که در آن از مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام یاد و مکان او نشان داده شده است.او "رقیم" است که به اصحاب کهف افزوده شده و نه مسیحیان و نه پدرانشان چیزی از این امر نمی دانند و تصور می کنند خداوند جسد او را از دست کافران نجات نداده است.و خداوند تعالی فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل له عِوَجَا (1) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (2)مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً (3) وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (4) مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ أن يقولوا إلا كَذِباً (5) فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً (6) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرض زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أيّهم أَحْسَنُ عَمَلاً (7) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً (8) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً (9) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (10)}
صدق الله العظيم [الكهف]
{سپاس خداوندى را كه بر بنده خود اين كتاب را نازل كرد و هيچ كجى و انحراف در آن ننهاد. (۱) كتابى عارى از انحراف. تا مردم را از خشم شديد خود بترساند و مؤمنان را كه كارهاى شايسته مىكنند، بشارت دهد كه پاداشى نيكو دارند، (۲) در حالى كه تا ابد در آن جاودانهاند. (۳) و كسانى را كه گفتند: خدا فرزندى اختيار كرد، بترساند. (۴)نه آنها به این سخن علم دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج میشود! آنها فقط دروغ میگویند! (۵) ] گویی میخواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (۶) ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند! (۷) (این زرق و برقها پایدار نیست، و ما روی زمین را خاک بی گیاهی قرار میدهیم! (۸) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (۹) زمانی که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» (۱۰)
و این ده آیه اول سوره کهف است. مسیح کذاب خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و سپس خود را خداوند عالم می خواند بخاطر آنکه شایسته مسیح عیسی بن مریم واقعی نیست که چنین ادعایی نماید لذا این دروغ گو را مسیح کذاب نامیده اند.برای همین خداوند به شما خبر داده و نشانی محلی که مسیح عیسی بن حق در آنجا نهاده شده را به شما نشان داده است و اینکه مسیح حق ادعای ربوبیت نمی کند و چون به اصحاب کهف اضافه شده است؛ در این ده آیه اول سوره کهف ذکرش آمده است. مسیحیان بر این باورند که خداوند جسد مسیح عیسی بن مریم را نجات نداده و یهودیان نیز چنین عقیده ای دارند. علم و حقیقت این امر نه در نزد آنهاست و نه در نزد پدران و پیشینیان شان.براستی که خداوند روح او را بالا برده و جسدش را از دست کفار درامان نگه داشته است و بعد از تطهیر به اصحاب کهف اضافه شده است و منظور از "رقیم" که در آیه نهم آمده است ایشان است .خداوند تعالی می فرماید:
{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً}صدق الله العظيم [الكهف]
{آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!}
وبرای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال
کسی که ده آیه اول سوره کهف را حفظ کند از دجال درامان است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
به شما خبر داده شده تا بدانید؛ مسیح کذاب خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی می کند و برای این به شما فرمان داده شده که این آیات را حفظ کنید؛ تا به هنگام آمدن بیان و توضیح آن؛ امت محمد؛ آیات را از حفظ بدانند و حکمت اینکه چرا باید آیات را از حفظ باشند برایشان روشن شود و بتوانند مسیح حق را مسیح کذاب تشخیص دهند.
اما درمورد اسامی مهدی منتظر؛ در کتاب سه نام برای او آمده است که هریک در ذاتشان حقیقتی نهفته دارد:
1- ناصر محمد: این صفتی است که به یاری وی به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –اشاره دارد و این اسم دارای معنایی است.
2- مهدی منتظر: حاکی از صفت هدایتگری اوست که خداوند به واسطه او مردم را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می نماید مگر شیاطین جن و انس که از رحمت خداوند ابا می کنند.خداوند به واسطه او بجز این گروه؛ باقی را هدایت می نماید و لذا مهدی منتظر نامیده می شود.
3- عبد نعیم اعظم: این اسم؛ صفت عبودیت مهدی منتظر را نشان می دهد .چون آن گونه که باید عبادت و بندگی خداوند را می کند و حکمت آفرینش خود را محقق می سازد.یعنی مهدی منتظر رضوان نفس خداوند را عبادت می کند و چگونه ممکن است تا زمانی که خداوند همه چیز را وارد رحمت خود نکرده باشد؛ در نفس خود راضی باشد. و مردم وارد رحمت خداوند نمی شوند مگر اینکه همه تحت لوای پرچم هدایت مهدی منتظر متحد گردند.
بعد از آنکه خداوند همه مردم را به وسیله مهدی منتظر هدایت کرد و به یک امت واحد تبدیل نمود؛ فتنه مسیح دجال فرا می رسد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)}
صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
رمز {الم} سه حرف نام (المهدی) است و این سه حرف اول؛ نشانه کسی است که به واسطه او همه مردم هدایت می شوند. سپس فتنه مسیح کذاب فرا می رسد.برای همین است که خداوند نفرموده است " آیا مؤمنان تصور می کنند" تا تمایزی برای مومنان قائل شود ؛ بلکه در این آیه تمام مردم را قبل از فتنه مسیح دجال، به صورت امتی واحد در آورده است و برای همین می فرماید:
{الم (1) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (2)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
و معنی این فرموده : {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} فتنه مسیح دجال است که بعد از آنکه خداوند مردم را با مهدی منتظر حق – که شما بناحق درباره او تردید دارید-به یک امت واحد تبدیل ساخت؛ رخ خواهد داد.
واما اسم اعظم الهی را از کتاب خداوند برایتان بیان نمودیم ؛خداوند اسمی ندارد که از دیگرنام های او بزرگ تر باشد؛ خداوند پاک و منزه از این نسبت است! و حکایت اسم اعظم الهی مانند تمام اسماء الحسنی خداوند است و فرقی میان آنها نیست؛ ولی چرا به آن اسم اعظم گفته می شود؟ چون این اسم نعیمی است که از نعیم جنت بزرگ تر است و خداوند حقیقت رضوان نفس پروردگار- که در قلب بنده اش احساس می شود - را نام اعظم خود قرارداده است، این اسم انعکاس حقیقت رضوان نفس پروردگار بر قلب بنده است بنده ای که خداوند از او راضی باشد (بنده ای که نعیم رضوان نفس خداوند را درک کند ) در نفس خود نعیم بزرگی را احساس می کند ؛ این نعیم ریحان نفس است و از نعیم مادی (بهشت) بزرگ تر است و خداوند تعالی می فرماید:
{فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمقربين (88) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (89)} صدق الله العظيم [الواقعة]
{ پس اگر او از مقرّبان باشد، (۸۸) در رَوح و ریحان و بهشت پرنعمت است! (۸۹)}
اما روح ریحان نفس؛ نعیم و بهشت روحی است که حاصل انعکاس رضایت خداوند از بنده اش می باشد؛ و اما "جنة نعیم" همان نعیم بهشت مادی است ولی نعیم روح و ریحان نفس؛ از نعیم جنت بزرگ تر است(نعیم اعظم).گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)}صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
چگونه انکار می کنی که رضوان الله نعیمی بزرگ تر از بهشت نیست؟ بلکه این حقیقت اسم اعظم(نعیم الأعظم) است؛ یعنی این نعیم بزرگ تر از نعیم بهشت است نه این که این نام بزرگ تر از اسماء دیگر پروردگار باشد که خداوند از این تشبیه بسیار والاتر و منزه است! نعیم بزرگ تر از بهشت؛ همانگونه که در قرآن عظیم برایتان بیان شده؛ حقیقت رضوان نفس خداوند بر شماست که از نعیم بهشت بزرگتر است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (72)}صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضای خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
واما سؤالت در مورد حسرت در نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ از آنجا که خداوند ارحم الراحمین است، خوش نمی دارد که بندگانش نسبت به او کافر شوند تا مجبور شود آنها را دچار عذابی سهمناک نماید.چنین نیست، من از آنچه که درنفس پروردگارم می گذرد آگاه شده ام و به همین علت تا زمانی که نعیم اعظم برایم محقق نشود؛ یعنی خداوند درنفس خود راضی شده وبرای احدی از بندگانش متحسر نباشد؛ بهشت را برخود حرام کرده ام؛ چگونه می توانید حسرت خداوند ارحم الراحمین نسبت به بندگانش را که در این فرموده آمده است، انکار نمایید؟ خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
چگونه خداوندی که از همه کس نسبت به بندگانش مهربان تر است(ارحم الراحمین) برای آنان متحسر نگردد؟ اما آنها خود درحق خود ظلم کرده اند وبا اینکه خداوند ذره ای در حق ایشان ظلم نکرده است؛ اما این امر-عذاب- خوشایند ارحم الراحمین نیست.
اما حسرت خوردن بندگان برخودشان، چیز دیگری است.این حسرت بنده در نفس خودش است که بخاطر عصیان دربرابر پروردگارش و عدم پیروی از رسولان خداوند پشیمان است.اما تو می خواهی کلام خداوند را از موضعش جابجا کرده و تحریف نمایی تا مردم از رحمت پروردگارشان ناامید شوند و او را خشن بدانند؛ برای همین است که شیاطین بشر از رحمت خداوند مأیوس شده اند، همان طور که کفار از مردگانشان مأیوسند.اما من به مردم فتوا می دهم که خداوند، ارحم الراحمین است واگر استغفار کرده و به سوی او بازگردید، درخواهید یافت که علم و رحمت او همه چیز را فراگرفته است؛اما اکثر مردم نمی دانند.
تو می گویی این آیه به معنای "وای حسرت بر ما" است:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
من؛ تو و تمام ادیبان را به چالش می کشم .تا اگربتوانید معنای این آیه را تحریف کنید؛ آیا تو تصور می کنی زمانی که خداوند کافران را هلاک می کند؛ شادمان و مسرور است؟ خیر خداوند بخاطر بندگانی که بر خود ستم کرده اند؛حزین بوده و در نفس خود بر آنان حسرت می خورد، چون او خداوند سبحان و ارحم الراحمین است.برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
آیا در این آیات نشانه ای از حسرت خوردن بندگان بر خودشان وجود دارد؟ خداوند آنها را هلاک نموده و بعد از به هلاکت رسیدن آنها ودر حالی که کوچکترین ظلمی به آنان نشده است چنین می فرماید.خداوند تعالی می فرماید:
{إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)} صدق الله العظيم [يس]
{فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
اما از آنجا که خداوند، ارحم الراحمین است،برای بندگانش حسرت می خورد.اگر فرزندان تو مدتی طولانی دربرابرت عصیان کنند و سپس تو آنها را بگیری و جمع کنی و آتشی بزرگ درست کرده و آنها را درآتش بیندازی؛ ترا بخدا شدت حسرت تو بر آنان چقدر خواهد بود؛ پس حسرت خداوندی که از مادر و پدر به فرزندان مهربان تر است چگونه خواهد بود؟ ای کاشف که مرا به پیچاندن کلام وسفسطه کاری متهم می کنی، آیا متوجه قضیه شدی؟ و اگر بگویی خیر وبازهم بخواهی به اعراضت ادامه دهی؛ دراین حالت به یقین درمی یابم که ماهیت تو چیست.اگر بعد از این پاسخی که مهدی منتظر حق به تو داد؛ بخواهی راه حق را منحرف سازی، از کسانی خواهی بود که بخاطر انکار حق آنان را به مباهله دعوت می کنم.به خداوند قسم می خورم که ترا به مباهله دعوت خواهم کرد؛ چون به یقین می دانم که حق برایت روشن شده و دریافته ای من مهدی منتظر حق پروردگارت هستم؛ اما ازکسانی هستی که از حق اکراه دارند.اگر از این پاسخ روبرگرداندی و نسبت نا حق به من دادی؛ خواهم دانست چگونه فردی هستی و بعد از این پاسخ واضح و روشن؛ دیگر به تو جوابی نخواهم داد.ولی ترا به مباهله دعوت خواهم کرد تا خداوند به سرعت بعد از مباهله به حق میان ما حکم نموده و ترا عبرتی برای دیگران قرار دهد.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
https://www.nasser-yamani.com/showthread.php?p=170027
سايت امام مهدى ناصر محمد يمانى
http://www.nasser-yamani.com/home.php?styleid=2
انجمن: فارسي
ترجمه بیانات امام مهدی به زبان فارسی
http://www.nasser-yamani.com/forumdispla...&styleid=2