برپایی کمپین تبلیغاتی برای رشد شرکت های نوپا چه مزیتی دارد؟

[reza021]

کمپینی برای مشتری دیگر تصاویری از زنانگی مردان را به ذهن متبادر کرد ، موضوعی جسورانه در انگلیس. شاید جسورانه تر از همه ، کارزاری برای دولت انگلیس بود که هدف آن اشتغال بیشتر افراد بود. از نظر تاریخی ، تبلیغاتی که برای بیکاران انجام می شد به سادگی آنها را در مورد یارانه ها و طرح های مختلفی که می توانند درخواست کنند توصیه می کرد. اما ما می خواستیم بیکاری را برای افراد شاغل نیز مطرح کنیم - و این مسئله را به جای یک مشکل خاص ، به یک مسئولیت مشترک تبدیل کنیم. با استفاده از دوربین های مخفی ، کارفرمایان و بیکاران را پیدا کردیم که آماده بودند آنچه را که واقعاً فکر می کردند ، بگویند. ما احساسات متناقض مردم درباره بیکاری - یک موضوع تابو - را در فیلم جلب کردیم. خلاقیت ما یک فوریت ، یک عصبانیت و یک بازیگوشی در مورد آن دارد که مستقیماً از قلب سنت لوک بیرون می آید.

شما می گویید از کارمندان می خواهید به جایی بروند که قبلاً نبوده اند. میتونی یک مثال بزنی؟

در حال حاضر ، من یک مدیر سابق شرکت 35 ساله دارم. در یک آژانس تبلیغاتی معمولی ، او رئیس دپارتمان مثلا 30 نفر خواهد بود. در اینجا او با تیم کوچکتر کار می کند و دارای یک مالک مشترک - یک فرد برابر - است که با او کار می کند. او ناامیدانه با این واقعیت کشتی می گیرد که توسط یک جوان 25 ساله به دلیل رفتار خود مورد انتقاد قرار گرفته است. او تصمیمی برای تصمیم گیری دارد: او می تواند یاد بگیرد با انتقاد زندگی کند یا می تواند ترک کند. اگر او بماند ، هدایای تبلیغاتی باید با برخی از بخشهای اقتدارگرایانه خود مقابله کند. این همان چیزی است که عنصر ترس در سنت لوک ایجاد می کند. شما دائماً مجبور می شوید نه تنها عملکرد خود بلکه همچنین کیست را ارزیابی کنید. مردم دقیقاً به شما می گویند آنچه درباره شما فکر می کنند. این می تواند یک تجربه بسیار سخت باشد. افرادی که عادت به پنهان شدن در پشت قدرت دارند - یا استعداد - در عادت به آن مشکل دارند.

مخاطرات خلاق خود را از کجا می یابید؟

استعدادیابی بزرگترین چالش ماست. ما به سراغ شکارچیان سر می رویم ، از نامزدها دعوت می کنیم که درخواست دهند و تبلیغ می کنیم. در نتیجه ، ما حداکثر 100 درخواست در هفته دریافت می کنیم. اما ما هنوز هم در لندن در مورد استخدام نام بدی داریم زیرا افراد طولانی مدت لعنتی را استخدام می کنیم. اگر تمام فرصت های شغلی را که به ما پیشنهاد می شد استفاده کنیم و فقط دست و پا استخدام کنیم تا بتوانیم کار را انجام دهیم ، همین حالا می توانیم اندازه آژانس را دو برابر کنیم. اما جذابیت این است که ، ما فقط افرادی را استخدام می کنیم که واقعاً می فهمند که باید ریسک کنند و ما هیچ مشاغل جدیدی را قبول نمی کنیم مگر اینکه توسط افرادی که به آنها اعتماد داریم سرویس دهی شود.

استخدام شدن در اینجا طاقت فرسا است. به طور متوسط ، متقاضیان هفت مصاحبه را پشت سر می گذارند و آفتابگیر تبلیغاتی مصاحبه کنندگان صمیمی و محرمانه ای را می پرسند که هدف آنها مصاحبه با مصاحبه شود. به عنوان مثال ، وقتی از خطر شخصی می کنیم ، انتظار داریم مردم در مورد چیز اساسی صحبت کنند - ترک همسران یا تقریباً غرق شدن. ما اغلب می پرسیم: "چه چیزی شما را از کار فعلی خود بیشتر خوشحال کرده است ، و آیا شما آماده اید که در سنت لوک از این کار دست بکشید؟" به طور معمول ، از داوطلبی شود که آیا آنها با همان حقوقی که در جای دیگر می گیرند در اینجا کار می کنند؟ در هر مرحله از مصاحبه ، ما به مردم این گزینه را می دهیم که عقب نشینی کنند. این کسانی هستند که می گویند ، "نه! نه ما می خواهیم ادامه دهیم ، "که سعی می کنیم آنها را جذب کنیم. ضمناً ، ما تمام تصمیمات خود را در مورد استخدام های جدید با همفکری اتخاذ می کنیم. همه مصاحبه کنندگان باید در مورد یک نامزد توافق کنند. نمی تواند رای اکثریت باشد.

هنگامی که افراد سوار می شوند ، چگونه انگیزه آنها را برای آزاد کردن خلاقیت خود ایجاد می کنید؟
ما همه را مجبور می کنیم که در لحظه زندگی کنند. یک مثال کوچک اما مهم بگیرید. شرکت های تبلیغاتی هنگامی که برای مشتریان احتمالی تبلیغاتی درست می کنند ، تعداد زیادی تبلیغات را نشان می دهند. حلقه ها نمونه کارهای گذشته است. آنها می توانند به همان اندازه که دوست دارید قدیمی باشند. اما نه بار از هر ده ، ما فقط از سه ماه گذشته حلقه نشان می دهیم. قدیمی ترین حلقه ای که نشان می دهیم - اگر مثلاً لازم بود نکته خاصی را بیان کنیم - شش ماهه خواهد بود. ما هرگز یک حلقه هفت ماهه را نشان نمی دهیم ، حتی اگر کار فوق العاده ای باشد. این خیلی سریع افراد را به محدودیت ها می رساند.

در عین حال ، ما دائماً در حال آزمایش هستیم. با ماندن در همان مکان خلاق نمی شوید. در واقع ، گرسنگی ، هوس ، بی صبری برای حرکت در این شرکت وجود دارد. به همین دلیل ما در ماه اکتبر دفتر خود را در استکهلم افتتاح می کنیم. چرا استکهلم؟ ما بازار را آنالیز نکردیم تا ببینیم آیا فرصتی در آنجا وجود دارد یا خیر. اما ما خودمان را تجزیه و تحلیل کردیم و دیدیم که به یک بوم بزرگتر برای آزمایش افراد نیاز داریم و به گروه متنوع تری از کارمندان برای تولید کارهای خلاقانه تر نیاز داریم. بنابراین ما به استکهلم می رویم تا با انجام آزمایشات بین فرهنگی فرایند خلاقیت را به آتش بکشیم. ما می خواهیم از افرادی بیاموزیم که به آنها آموخته اند که متفاوت از آنچه ما می اندیشیدند و فرهنگ آنها ایجاب می کند به شیوه دیگری ارتباط برقرار کنند. اگر دوست دارید ما در حال مخلوط کردن ژن خلاق هستیم. ما قبلاً وقتی با استفاده از استعدادهای بریتانیایی و اسکاندیناوی کمپینی برای IKEA در چین ایجاد کردیم ، مانند این کار کردیم.

یکی از نتایج بارز این جنبش در داخل شرکت این است که افراد در سنت لوک مهارتهای متعددی را کسب می کنند. هیچ کس فقط نویسنده متن یا تهیه کننده تلویزیون نیست. این بدان معنی است که مردم اغلب دیده می شوند که کارهای عجیب و غریب انجام می دهند. یک برنامه ریز استراتژیک که به طور معمول تشخیص های آماری را برای ما انجام می دهد ، به تازگی فیلمنامه ای نوشته است که به زودی پخش می شود. یک تیم داخلی فیلمنامه های یک پروژه آزمایشی داخلی را درخواست کرد و بهترین آنها بود. هیچ کس نمی دانست که این پسر از استعداد هنری برخوردار است زیرا طبق استانداردهای تجاری معمول ، او مرد شماره ای بود.

ما همچنین با ایجاد بی ثبات سازی در محیط کار ، خلاقیت را تشویق می کنیم. صبح که به کار در St. Luke می آیید ، هرگز نمی دانید کجا می خواهید بنشینید. اینجا فضای کاملاً باز است. نداشتن میز کار یا فضای کمی که بتوانید عکس های خود را در آن قرار دهید بسیار بی ثبات کننده است. مثل این است که پس از دور بودن به خانه خود برگردید و متوجه شوید کسی دستشویی شما را به داخل گاراژ منتقل کرده است. اما ما به طور جمعی تصمیم گرفتیم این کار را انجام دهیم زیرا می خواهیم عادت را از بین ببریم. خلاقیت عبارت است از شکست عادت با تحمیل اصالت و تغییر.

سنت لوک در تعهد به تغییر تقریبا دیوانه وار است. وقتی افراد را در سیستم ثبت نام می کنیم ، در قراردادشان به آنها هشدار می دهیم که شغل ، عنوان شغلی ، شرح شغلشان - در واقع همه چیز - تغییر خواهد کرد. ما از آنها می خواهیم جسم و روح خود را متعهد کنند تا تغییر کنند. ما حتی از آنها می خواهیم که موافقت کنند هر کاری را که دیگران در سازمان انجام می دهند انجام دهند. از زمان تاسیس سنت لوک پنج سال پیش ، حدود 25٪ از مردم ما از مشاغل استخدام شده تغییر مکان داده اند. یکی از کارمندان که در تلاش برای سرویس دهی به مشتری بود ، نویسنده متن شد. یکی دیگر از کارمندان خدمات مشتری اکنون یک برنامه ریز استراتژیک است. مدیر دفتر به نماینده خدمات مشتری تبدیل شده است.