13-04-2024, 12:52 PM
مشاوره در شرایط طلاق
در کشور ما کمک های روانی به افراد در شرایط طلاق تا همین اواخر مطرح نمی شد و نه به این دلیل که خود مشکل و تجربیات مرتبط با آن وجود نداشت، بلکه به دلیل این واقعیت بود که طلاق به عنوان یک پدیده مشخصه تلقی نمی شد. سبک زندگی شوروی. در سالهای اخیر، روانشناسان به طور فعال بحث میکنند که کدام روشهای مشاوره برای افرادی که طلاق میگیرند مؤثرتر است. تجربه همکاران خارجی نشان می دهد که این افراد در سطوح مختلف - اجتماعی، مادی، فیزیکی و غیره به کمک نیاز دارند.
به گفته روانشناس Yu.E. آلشینا، مشاوره به کسانی که تصمیم به طلاق گرفته اند، با سایر انواع اصلاح روانشناختی با یک عملکرد اطلاع رسانی به وضوح بیان شده متفاوت است. بنابراین، متخصصانی که با همسران طلاق میگیرند، باید از جنبههای حقوقی طلاق و بهویژه مسائل مربوط به فرزندان آگاه باشند. هر طلاق، حتی دلخواه، آسیب جدی است که با نیاز به سازماندهی کامل زندگی و تجربه تشدید می شود. گاهی برای چندین سال قبل از طلاق، اکثر افراد نمی دانند با چه مشکلاتی روبرو می شوند، اما مشکل اصلی آنها تسویه زندگی پس از جدایی است.
زن و شوهر می توانند با هم به جلسه مشاوره بیایند، یا یکی از همسران بیاید، اغلب آن که تنها می ماند. گاهی اوقات مبتکر طلاق با درخواست کمک به اثبات صحت تصمیم خود و اقدامات پس از اتخاذ آن به خانواده به متخصص مراجعه می کند. تغییر انتظارات و برنامه های زندگی، ساختار خانواده و نقش های خانوادگی، حل مشکلات مالی و حقوقی - هر یک از این مسائل می تواند به موضوعی برای یک واحد مستقل در کار مشاوره تبدیل شود.
یکی از بنیانگذاران خانواده درمانی آمریکایی، آر. لانگ، متقاعد شده است که حتی امروزه کلمه "ازدواج" برای بسیاری به معنای سوگند، وعده است و شخص نقض این سوگند را بسیار دردناک درک می کند. مشکلات روانی در مراحل مختلف طلاق به ویژه برای شرکای زندگی دشوار است. بنابراین حمایت درمانی در تمام مراحل طلاق ضروری است. بسته به ویژگی های فردی زوجین و روند طلاق، می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. همسران ممکن است به حمایت اطلاعاتی، مشاوره ای و روان درمانی نیاز داشته باشند.
سیستم کار با خانواده را می توان در دو جهت ساخت: کمک به فرد، توجه به مشکلات شخصی او و مطالعه گروه های اجتماعی متعارض که در یک خانواده خاص نمایندگی می کنند (V. Satir).
روانشناسی اجتماعی و روان درمانی از این واقعیت ناشی می شود که روابط اجتماعی قابل اعتماد بین اعضای خانواده، بستگان و دوستان تأثیر مثبتی بر بهزیستی و سلامت روان دارد. تعلق داشتن به یک گروه یا خانواده از احساس ارزشمندی حمایت می کند، به مقابله با بحران ها، درگیری ها و تنش ها و همچنین عوامل خطر سلامت کمک می کند. فعالیت های مشاوره روانشناختی نه تنها باید بر آسیب شناسی و توسعه راه هایی برای غلبه بر آن تمرکز کند، بلکه شامل جستجوی هدفمند و حمایت از منابع اجتماعی نیز باشد.
بنابراین، تمرین روانی اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با مفهوم اقدام برای حمایت از شایستگی ذهنی (منابع فردی و استراتژیهای ایجاد یک شبکه اجتماعی) دارد - این شبکهسازی نامیده میشود.
مشاوره متمرکز بر شبکه روابط اجتماعی نه به عنوان جایگزینی برای مفاهیم موجود درمان و مشاوره، بلکه به عنوان مکمل و توسعه بیشتر آنها درک می شود.
اولین سطح مشاوره شبکهمحور، یک تحلیل معنادار، تشخیص روابط مراجعان با افراد اطراف است.
تحلیل شبکه روشی برای نمایش بصری معنادار روابط اجتماعی انسانی است. با استفاده از یک نقشه شبکه، می توانید در هم تنیدگی روابط یک فرد را به منظور درک بهتر کلیت آنها، تجزیه و تحلیل ساختار تعهدات و روابط، و گفتگو در مورد کیفیت و کارکردهای مختلف آنها در زندگی یک فرد ضبط کنید. تجربه پژوهشی نشان میدهد که این شکل از ارائه، فرد نیازمند به کمک روانشناختی را تشویق میکند تا در مورد روابط اجتماعی خود فکر کند و در عین حال به متخصص اجازه میدهد تا تمرین تجسم را با سهولت نسبی در مصاحبهها ادغام کند.
به لطف ویژگیهای محاورهای و انعکاسی بارز آن، روش «نقشه شبکه» میتواند به طور مؤثر در مشاوره و تمرین درمانی استفاده شود. هنگام کاوش در یک شبکه، گزینه های مختلفی برای نمایش بصری روابط اجتماعی امکان پذیر است. به عنوان مثال، گروهی از روانشناسان به رهبری دانشمند اتریشی F. Strauss از یک فرم سیستماتیک استفاده کردند که به آزمودنی ها اجازه می داد حوزه های مختلف زندگی خود را در مقایسه با حوزه های شبکه خویشاوندی (خانواده، اقوام، دوستان، همسایگان) تجزیه و تحلیل کنند.
سپس از او در مورد افرادی که در زندگی او بسیار مهم هستند سؤال می شود، اما او نسبت به افراد حلقه اولش کمتر با آنها ارتباط دارد. این افراد دورتر و در دایره های دورتر قرار دارند.
افراد در انتها قرار می گیرند. ارتباط اجتماعی با آنها برقرار است، اما ارتباطات عاطفی ضعیف تر یا دورتر است. اینها می توانند همکاران کار، همسایگان، آشنایان از یک گروه اوقات فراغت، انجمن یا سازمانی باشند که مشتری با آنها در ارتباط است.
در نتیجه، هنگام ترسیم یک نقشه شبکه، نمادهای ویژه کسانی را که با مشکلات مطرح شده مرتبط هستند، مشخص می کنند، که رابطه با آنها به ویژه در تضاد است یا دچار تنش شده است.
این بازسازی بصری به عنوان مبنایی برای تحلیل کلی ساختار رابطه عمل می کند، تحلیلی که اغلب در مشاوره های بعدی ادامه می یابد. در گفتگویی که با ابراز احساسات شدید همراه است، می توان به مجموعه موضوعات زیر دست زد.
نوع رابطه (خانواده، اقوام، دوست دختر، همکاران کار).
ساختار خانواده اجتماعی (ترکیب و حجم، تراکم شبکه روابط، فراوانی، تعدد تماس ها و غیره).
تغییرات کیفی در روابط در سالهای اخیر (برخی از روابط با بروز مشکلات شدیدتر میشوند، برخی دیگر ضعیف میشوند یا کاملاً فرو میپاشند. از چه کسی دور شدهاید؟ با چه کسی ارتباطات جدید یا قدیمی برقرار کردهاید؟).
خواسته ها، آرزوها (داشتن تماس شدیدتر با افراد خاص، داشتن علایق متقابل، روابط نزدیک، اعتماد و امنیت عاطفی).
تجارب رابطه (وابستگی، کنترل، مداخله، آسیب، صداقت، توجه و علاقه).
مشاوره طلاق[url=https://clinicroya.com/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82/][/url]
درک و تجسم تعریفی که یک فرد در آن زندگی می کند، او را به تحلیل انتقادی فشرده تر از روابط اجتماعی خود تحریک می کند و میل به استفاده از منابع برای حمایت از حوزه اجتماعی خود را فعال می کند.
اینکه آیا شبکه اجتماعی و فرصت های عینی ایجاد شده به عنوان منابع حمایتی مورد استفاده قرار خواهند گرفت به هنجارها و ارزش های بیرونی خانواده ای که مشتری در آن متولد شده است، به تجربه بیوگرافی و همچنین به خواسته ها، ترس ها و آرزوهای او بستگی دارد. L. Tolsdorf (1976) "رفتار کاربر" را مورد مطالعه قرار داد: در جمعیت های بالینی مختلف، او مفهوم "گرایش شبکه" را معرفی کرد، که به وسیله آن کلیت باورها، نگرش ها و انتظارات یک فرد را در مورد حمایتی که می تواند از اعضای آن دریافت کند، درک کرد. شبکه او هنگام غلبه بر مشکلات زندگی
افرادی که جهت گیری شبکه ای منفی دارند، عزت نفس پایین، ترس از وابستگی و بی اعتمادی به دیگران دارند. آنها احساس نمی کنند که می توانند از منابع محیط خود استفاده کنند، نمی خواهند مشکلات خود را تبلیغ کنند و معتقدند که همه باید خودشان با آنها کنار بیایند.
مشاوره شبکه محور در درجه اول بر درک فرد از موقعیتی که در آن قرار دارد متمرکز است. وظیفه روانشناس در مرحله اول این است که به مراجعه کننده بیاموزد ترس ها و مشکلات خود را درک کند و او را به تحلیل انتقادی آگاهانه از زندگی نامه خود سوق دهد. این کار دسترسی به تجربه او از روابط با مردم را آسانتر میکند و درک احساسات خود به تشدید تعامل با دیگران و ایجاد ارتباطات نزدیکتر کمک میکند.
اغلب نارضایتی ها و ناامیدی های مشتری با بی تفاوتی عزیزان یا حتی امتناع از کمک همراه است. مشاوره در مرحله اول با هدف تضعیف تدریجی واکنشهای دفاعی وی، گسترش فضای ارتباطی و مشارکت دادن افراد مهم برای مشتری در مشکلات شخصی وی است. قاعدتاً فردی که نزد روانشناس مراجعه می کند متقاعد می شود که هیچکس نمی تواند خدمات لازم را به او ارائه دهد و به همین دلیل است که از بسیج منابع اجتماعی اجتناب می کند.
تجزیه و تحلیل عمومی و تشریح جهت گیری شخصی آنلاین، قبل از هر چیز نیازمند اقدامات روان درمانی است.
مرحله دوم کار با شبکه شامل روش های مداخله در ساختار روابط روزمره و روزمره شخص متقاضی کمک است. هدف آنها بهبود تعاملات دفاعی یا تغییرات ساختاری در روابط اجتماعی اوست. کار مشورتی معمولاً مبتنی بر حمایت از شایستگی بین فردی و تقویت اعتماد به نفس مراجع است. اول از همه، هدف آن جستجوی فعال برای پتانسیل کمک و ایجاد روابط نزدیک و محافظتی است. او تشویق میشود که بیشتر با افراد دیگر تماس بگیرد، به عنوان مثال، با افرادی از شبکه که میتوانند بهعنوان کمکرسان شایسته در نظر گرفته شوند، به او آموزش میدهند که تماسهای مؤثری ایجاد کند.
هنگام کار با یک روانشناس، مشتریان اغلب تمایل به تجدید یا تقویت روابط با افرادی را پیدا می کنند که در گذشته از نظر عاطفی به آنها نزدیک بودند، اما به دلایل مختلف در پس زمینه محو شده اند یا به طور کامل از زندگی روزمره خود ناپدید شده اند. از طریق تجسم پیوندهای رابطه در نقشه شبکه، گاهی اوقات افرادی به طور ناگهانی ظاهر می شوند که با آنها روابط ضعیف و دوری وجود دارد، اما مشتری به آنها احترام و اعتماد دارد.
اگر فقط یک شبکه کاهش یافته و کاهش یافته در دسترس باشد، که به اندازه کافی نیازهای پشتیبانی را برآورده نکند، آنگاه مداخله بیشتر بر تغییرات در ساختار روابط متمرکز می شود. هدف از مشاوره در این مورد، بازگرداندن اتصالات بین قسمت های متلاشی شده شبکه و همچنین تثبیت و تقویت تماس های سطحی قبلی است.
روشهای شبکهسازی به تقویت روابط موجود و تشدید تماسهای ضعیف یا شکسته محدود نمیشود، بلکه هدف آنها ایجاد ارتباطات و سیستمهای پشتیبانی جدید است. نقطه شروع کار با شبکه، تشویق و ابتکار خودیاری فعال، جستجوی اشکال اضافی حمایت روزانه و کمک عملی است که ممکن است شامل راه هایی برای گذراندن وقت آزاد، مشاوره، اطلاعات در مورد مراقبت از کودک باشد.
مفهوم شبکه یک چارچوب نظری برای تحلیل ارتباطات و وابستگی های متقابل متقابل بین سطح روابط خرد اجتماعی، فرآیندهای میان اجتماعی و شرایط کلان اجتماعی فرآیندهای ذهنی ارائه می دهد. هدف از پشتیبانی شبکه تحریک نقاط قوت و قابلیت های خود مشتری، کمک به استفاده آگاهانه و بسیج منابع اجتماعی برای غلبه بر مشکلات و همچنین کشف و ایجاد روابط جدید است.