25-07-2023, 04:47 PM
درمان شناختی رفتاری برای اضطراب و افسردگی
این درمان رفتار درمانی شناختی نامیده می شود و یک درمان روانشناختی است که در ربع قرن گذشته به سرعت در حال رشد و گسترش بوده و بر اساس تعدادی از مطالعات موفقیت آمیز است.
درمان شناختی رفتاری مبتنی بر این واقعیت اساسی است که تفکر ما تأثیر زیادی بر احساس و رفتار ما دارد.
اطلاعات کاربردی
چگونه برگزار می شود؟
درمان برای چه کسانی است؟
علائم افسردگی و اضطراب
هدف از درمان
بعد از درمان چه اتفاقی می افتد؟
پیگیری
درمان کجا و چه زمانی انجام می شود؟
درمانگران
درمان شناختی رفتاری برای اضطراب و افسردگی یک پروژه مشارکتی است:
افسردگی
روانشناس
تونگلیندی
همه ما می دانیم که خلق و خوی ممکن است هر از گاهی تغییر کند. اغلب اوقات، چنین نوساناتی طبیعی است. با این حال، اگر نوسانات از حد مشخصی فراتر رود و برای روزها یا هفته ها زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار دهد، احتمالاً یک وضعیت پاتولوژیک است. این برای افرادی اتفاق می افتد که از افسردگی یا روان پریشی رنج می برند.
همه ما می دانیم که خلق و خوی ممکن است هر از گاهی تغییر کند. گاهی اوقات احساس بدی داریم و غمگین و حتی افسرده می شویم. ما دوست داریم چیزهایی در امتداد این جمله بگوییم که «امروز احساس بدی داریم». گاهی اوقات ما فوقالعاده مناسب هستیم و بهویژه آمادگی خوبی داریم. اغلب اوقات، چنین نوساناتی طبیعی است. با این حال، اگر نوسانات از حد مشخصی فراتر رود و برای روزها یا هفته ها زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار دهد، احتمالاً یک وضعیت پاتولوژیک است. این برای افرادی اتفاق می افتد که از افسردگی یا روان پریشی رنج می برند.
افسردگی تنها شامل خلق و خوی غمگین نمی شود، بلکه تغییرات مختلفی در تفکر، رفتار و سلامت جسمانی با افسردگی همراه است. از آنجایی که علائم زیادتر و مکررتر می شوند یا تداوم می یابند، تاثیر بیشتری بر زندگی روزمره می گذارند. افسردگی احتمال از دست دادن شغل، مشکلات در روابط و غرق شدن کشتی در تحصیل یا کار را افزایش می دهد. این امر چشم انداز افراد مبتلا به بیماری های جسمی را بدتر می کند (مثلاً همه توانبخشی دشوارتر می شود) و اغلب مصرف بیش از حد الکل و سایر مسکرات را تشویق می کند. خطر استفاده بیش از حد از مسکن ها، قرص های خواب آور و آرام بخش ها نیز افزایش می یابد.
علائم افسردگی چیست؟
ما بسیاری از علائم افسردگی را از نزدیک می دانیم و می دانیم که آنها می توانند تأثیرات گسترده ای بر رفتار، رفاه، توانایی ها، نگرش ها و سلامت جسمانی ما داشته باشند. اگرچه علائم متفاوت و تا حدی فردی هستند، اما می توان آنها را به چند دسته اصلی تقسیم کرد:
تغییر رفتار
شکایات مختلف، به عنوان مثال در مورد بی پولی، کار، سر و صدا، محیط زیست، تنهایی، عدم عشق و مراقبت و تمرکز بدتر از قبل. همچنین انفعال، ارتباط با دیگران اغلب کاهش می یابد، حضور در محل کار بدتر می شود، مشکلات در بیان و صحبت با دیگران اغلب آشکار می شود، تمایل به دراز کشیدن اغلب احساس می شود، کاهش میل جنسی و بی توجهی به ظاهر خود. لذت کمی با آنچه قبلاً سرگرم کننده بود همراه می شود. تهدید به خودکشی و اقدام به خودکشی نیز در افراد مبتلا به افسردگی بسیار رایج است، به خصوص اگر فرد مورد نظر به طور منظم الکل یا سایر مسکرات مصرف کند. افکار خودکشی در افسردگی مزمن یا شدید بسیار رایج است و اغلب منعکس کننده ناامیدی و/یا احساس گناه است. گاهی اوقات چنین تهدیدهایی عمدتاً منعکس کننده خشم نسبت به بستگان و دوستان است.
تغییر واکنش عاطفی
پوچی، مالیخولیا، برخی احساسات نسبتاً بی حس می کنند، در حالی که برخی دیگر احساس دردناک تر و مداوم تر از قبل می کنند. خستگی شایع است، همچنین اضطراب، تنش، بی قراری، بی حوصلگی، عدم علاقه، افزایش احساس گناه، عدم اعتماد به توانایی های خود، افزایش حساسیت، گریه های مکرر از قبل.
توانایی مختل شده است
مهارت های اجتماعی ضعیف تر، حس شوخ طبعی کمتر نسبت به قبل، مهارت های سازمانی ضعیف تر و کاهش توانایی در حل مشکلات زندگی روزمره.
تغییر نگرش
اعتماد به نفس پایین، تصور منفی تر از قبل، بدبینی، ناامیدی، درماندگی، انتظار بدترین ها، سرزنش خود، انتقاد از خود، افکار خودکشی. معمولاً احساس می کنید که دیگران شما را رها کرده اند یا از برقراری ارتباط دست می کشند، که با کاهش علاقه به ارتباط با دیگران، رابطه جنسی، غذا، نوشیدنی، موسیقی و هر چیزی که معمولاً مورد علاقه فرد است همراه است.
علائم فیزیکی
مشکل در خواب (مشکل به خواب رفتن، زیاد خوابیدن یا زود بیدار شدن)، کاهش میل جنسی، تغییر در اشتها (افزایش یا کاهش)، افزایش یا کاهش وزن، سوء هاضمه، یبوست، سردرد، سرگیجه، درد و سایر شکایات یا علائم مشابه.
اگرچه می توان گفت که نوستالژی می تواند یک احساس مفید باشد که فرد را به برقراری ارتباط مجدد با افرادی که برای او مهم هستند ترغیب کند، اما در مورد تغییرات مختلفی که در بالا توضیح داده شد نمی توان گفت: این تغییرات در همه زمینه های زندگی انسان بازدارنده هستند و اغلب منجر به رنج بی اندازه فرد بیمار و عزیزانش می شوند.
میکروپاتی
با تغییر در رفتار مشخص می شود که در آن فرد می تواند تقریباً مانند یک توپ راه رفتن انرژی شود که دائماً به کاری نیاز دارد. همانند افسردگی، علائمی که بیشتر قابل توجه هستند از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما علائم زیر رایج هستند:
شادی غیرعادی یا بیش از حد با توجه به شرایط.
نوسانات خلقی غیرمعمول یا تحریک پذیری شدید.
کاهش نیاز به خواب و استراحت.
افزایش نیاز به خط خطی / بیانی که حداقل نزدیکان شما متوجه آن می شوند.
افزایش سرعت فکر، حتی به طوری که افکار جدید و هیجان انگیز به طور غیرقابل کنترلی جریان پیدا کنند.
افزایش میل جنسی.
افزایش فعالیت و انرژی.
اختلال در قضاوت و این اغلب منجر به افزایش خطرات در امور مالی، کار و زندگی خصوصی می شود.
تغییر رفتار به طور کلی در ارتباطات مطابق با موارد فوق.
آیا سایر اختلالات همراه با افسردگی هستند؟
افسردگی اغلب در کنار سایر مشکلات سلامت روان ظاهر می شود. اختلالات اضطرابی در آنجا شایع ترین هستند. اضطراب در افرادی که افسرده هستند رایج است. سپس علائم اضطراب در کنار علائم افسردگی ظاهر می شود، بنابراین لازم است در درمان نیز به آنها توجه شود. همیشه مشخص نیست که آیا این یک بیماری در این موارد است و اضطراب بخشی از طیف افسردگی درگیر است یا اینکه دو اختلال روانی جداگانه در یک فرد به طور همزمان وجود دارد.
آیا انواع مختلفی از افسردگی وجود دارد؟
محققان ایده هایی را در مورد انواع مختلفی از افسردگی مطرح کرده اند که می توان آنها را از راه های عادی یا واکنش های غمگینی متمایز کرد. نمونه هایی از زیرمجموعه های افسردگی افسردگی کوتاه مدت یا افسردگی پس از زایمان است. درمان اساساً یکسان است، مگر در مواردی که روان پریشی درگیر باشد، و بنابراین هنگام فکر کردن به راه هایی برای دستیابی به رفاه بهتر، معمولاً زیرمجموعه ها خیلی مهم نیستند. در اینجا چند زیرمجموعه افسردگی به اختصار توضیح داده خواهد شد.
افسردگی- افسردگی
با یک یا چند دوره مشخص می شود که در آن فرد مورد نظر علائم افسردگی را تجربه می کند که باید حداقل 2 هفته طول بکشد. خلق و خوی سنگین است، علاقه کمی وجود دارد یا اصلاً وجود ندارد، و ظرفیت شادی به طور قابل توجهی کاهش یافته یا از بین می رود. خستگی و عدم ابتکار عمل غالب خواهد شد. افت عزت نفس، بدبینی یا ناامیدی اغلب مشخصه افکار هستند. اشتها و خواب اغلب تغییر می کند (کاهش یا افزایش می یابد)، احساس گناه اغلب برجسته می شود و تمرکز کافی نیست. این وضعیت معمولاً با مقداری ناراحتی فیزیکی (مثلاً سردرد) همراه است. بسیاری احساس درماندگی میکنند و آرزو میکنند که کاش صبحها از خواب بیدار نمیشدند یا فکر میکردند که افکار خودکشی به درون میروند و میتوانند بسیار مزاحم و فریبنده شوند. در افسردگی شدید، ناامیدی و احساس گناه می تواند باعث شود فرد متقاعد شود که دیگران بدون آنها وضعیت بهتری دارند. چنین ناراحتی توانایی فرد را برای کار، مطالعه، استراحت، غذا خوردن و شرکت در فعالیت هایی که قبلاً مفید یا جالب بوده اند، به طور قابل توجهی مختل می کند.
با خلق و خوی مداوم مشخص می شود که تقریباً بدون وقفه برای حداقل 2 سال طول کشیده است. برای مثال افرادی که از افسردگی رنج می برند می توانند احساسات خود را به گونه ای بیان کنند که تقریباً هرگز یک روز شاد را نبینند یا نمی توانند غم و اندوه را از خود دور کنند. با این حال، علائم افسردگی کمتر و خفیف تر از افسردگی عمیق است و توانایی افراد را برای مشارکت عادی در زندگی مختل نمی کند. با این حال، خطر افسردگی عمیق برای این گروه بسیار بالا یا حدود 10 درصد در سال است.
اختلال دوقطبی یا بیماری افسردگی شیدایی
اختلال خلقی که به عنوان اختلال دوقطبی و اختلال خلقی دوقطبی نیز شناخته می شود، به اندازه افسردگی رایج نیست. از سوی دیگر، روان پریشی یک بیماری پایدارتر است که معمولاً ریشه های بیولوژیکی بیشتری دارد. روان پریشی با یک حالت ذهنی نوسانی مشخص می شود که شامل فراز و نشیب (افسردگی) است. همچنین، اغلب مواقعی وجود دارد که علائم افسردگی و اضطراب می تواند همزمان وجود داشته باشد (از جمله دوسوگرایی می توان نام برد). در شیدایی (شیدایی)، فرد ممکن است تحریک پذیر، تحریک پذیر و پر انرژی باشد. شکنندگی بر طرز تفکر، قضاوت و رفتار اجتماعی تأثیر می گذارد و اغلب باعث ایجاد مشکلات و درگیری های جدی با محیط می شود.
چه کسی افسرده خواهد شد؟
افسردگی یکی از شایع ترین علل ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در سراسر جهان است. این در حالی است که اخیراً این بیماری مورد توجه مقامات بهداشتی در سراسر جهان قرار گرفته است و سازمان بهداشت جهانی افسردگی را در رتبه چهارم در میان بیماری هایی قرار داده است که بیشترین ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی را به همراه دارد. بر اساس همین مفروضات، افسردگی تا سال 2020 به دومین عامل شایع ناتوانی و کاهش کیفیت زندگی در جهان تبدیل خواهد شد و پس از بیماری عروق کرونر قلب، که با افزایش امید به زندگی نیز به یک مشکل رو به رشد تبدیل خواهد شد.
افسردگی اساسی حداقل 25 درصد از زنان و 12 درصد از مردان را در مقطعی از زندگی خود تحت تأثیر قرار می دهد. اگرچه درمانهای مؤثری برای افسردگی وجود دارد، اما افراد زیادی هستند که ماهها و سالها رنج میبرند و متاسفانه میزان خودکشی در این افراد بالاست. با این حال، علائم ممکن است عود کنند و مهم است که همیشه آنها را در اسرع وقت با تمام وسایل موجود که برای بیمار در دوره های قبلی افسردگی موفق بوده اند، درمان کنید.
تخمین زده می شود که از هر 10 نفر مبتلا به افسردگی مکرر، یک نفر جان خود را از دست می دهد. نکته قابل توجه این است که با وجود میزان بالای افسردگی و اقدام به خودکشی در زنان، مردان بیشتر از زنان جان خود را از دست می دهند. آیا این موضوع از جمله به این واقعیت مرتبط است که مردان اغلب از راه های جدی تری برای پایان دادن به زندگی خود استفاده می کنند. افسردگی در همه گروههای سنی رخ میدهد، اگرچه فراوانی آن بر اساس سن متفاوت است، اما در زنان 40-20 ساله در مطالعات خارجی و در میان افراد مسن بیشترین میزان آن است. با این حال، عواملی مانند تروما، موقعیت های اجتماعی دشوار، بیماری جسمی و وراثت از عوامل خطر قوی تری نسبت به جنسیت و سن هستند.
افسردگی در بین زنان
افسردگی در بین زنان دو برابر بیشتر از مردان است. توضیحات را احتمالاً باید در تعامل چند وجهی عوامل بیولوژیکی، روانی و اجتماعی یافت. نمونه هایی از این نوسانات هورمونی مرتبط با قاعدگی، بارداری، سقط جنین و زایمان است. به عنوان یک گروه، زنان بیشتر از مردان مضطرب هستند و بیشتر از مردان، زمانی که مشکلی در زندگی روزمره شان پیش می آید، خود را سرزنش می کنند. با این حال، باید در نظر داشت که همیشه بین افراد درون گروهی تنوع بیشتری نسبت به بین گروه ها وجود دارد.
بسیاری از زنان با فشار چند وجهی کار در خارج از خانه، انجام کارهای خانه و مراقبت از بستگان بزرگتر و به طور کلی بیماران دست و پنجه نرم می کنند. بسیاری از زنان به ویژه پس از زایمان آسیب پذیر هستند. تغییرات هورمونی و همچنین تغییرات فیزیکی، در کنار افزایش مسئولیت پذیری با یک فرد جدید، می تواند از عواملی باشد که منجر به افسردگی پس از زایمان می شود. درمان توسط یک پزشک فهیم، ماما یا پرستار مراقبت از زایمان و حمایت عاطفی شریک زندگی و سایر بستگان مادر جدید برای کمک به بهبودی او بسیار مهم است. درمان افسردگی در کرج در مادران دارای نوزاد مستلزم این است که آنها توانایی و تمایل مراقبت از نوزاد را داشته باشند و از گذراندن وقت با آن لذت ببرند.
افسردگی در میان سالمندان
افسردگی در میان سالمندان غیرقابل انکار است. عوامل بسیاری در این امر نقش دارند، مانند سلامت جسمانی ضعیف، تنهایی و تغییر موقعیت اجتماعی. افسردگی در افرادی که تنها هستند، شریک زندگی خود را از دست داده اند، بیماری های جسمی دارند یا در شرایط سخت زندگی می کنند، بیشتر دیده می شود. نشانه های زیادی وجود دارد که نشان می دهد افسردگی ممکن است در میان سالمندان کمتر تشخیص داده شود و این احتمالاً به دلیل فراوانی شکایات جسمی همراه با افسردگی در سالمندان است. ممکن است برخی از متخصصان بهداشت و برخی از بستگان علائم افسردگی را در میان سالمندان "طبیعی" ببینند و بنابراین ممکن است سالمندان درمان کمتر مناسبی دریافت کنند. با این حال، ممکن است مهمتر باشد که سالمندانی که از افسردگی رنج می برند ممکن است همیشه متوجه آنچه در حال رخ دادن است نباشند و ممکن است ناراحتی خود را محصول جانبی طبیعی پیری و سلامت جسمی ضعیف تر ببینند.
افسردگی در کودکان و نوجوانان
برای مدت طولانی، نظر غالب در بین روانشناسان و روانپزشکان این بود که افسردگی در بین کودکان و نوجوانان بسیار نادر است. امروزه مشخص شده است که این اشتباه است. افسردگی در بین نوجوانان بسیار شایع است و در کودکان کوچکتر نیز رخ می دهد. علائم اغلب به اندازه بزرگسالان آشکار نیست.
افسردگی در میان کودکان می تواند به طرق مختلف خود را نشان دهد. بیشتر اوقات، به شکل مالیخولیا، تحریک پذیری، عدم شادی و تمرکز ضعیف تر از قبل ظاهر می شود. برخی از کودکان بدخلق تر از قبل می شوند. بعید نیست که بچه ها برای رفتن به مدرسه مضطرب شوند و ترجیح دهند همیشه نزدیک والدین خود باشند. عواملی مانند تغییر نیاز به خواب (اغلب در نوجوانان افزایش می یابد)، تغییر اشتها (اغلب در نوجوانان افزایش می یابد)، تغییرات خلقی شدید، بدتر شدن عملکرد تحصیلی، سوء مصرف الکل و مواد مخدر، بی بند و باری، طلسم گریه، بزهکاری و فرار از خانه می تواند از علائم افسردگی در نوجوانان باشد. شایان ذکر است که در بین کودکان تفاوت جنسیتی از نظر فراوانی وجود ندارد، اما از سن 13 تا 15 سالگی متفاوت می شود و دختران نصف پسران در معرض افسردگی و مشکلات اضطرابی هستند. اکثر کودکانی که والدین افسرده دارند علائم آشکار افسردگی را نشان نمی دهند. به نظر می رسد عوامل زیر برای خطر افسردگی کودک مهم ترین باشند:
اگر افسردگی والدین کوتاه مدت باشد، کمتر باعث افسردگی فرزندان می شود
اگر بیشتر از افسردگی والدین خانواده را تحت تأثیر قرار دهد، مانند بیکاری، بدهی زیاد یا مشکلات عمده زناشویی، احتمال اینکه کودک نیز دچار افسردگی شود، بیشتر است.
به طور کلی هرچه حمایت بیشتر و بهتری از خانواده دریافت شود، احتمال افسردگی فرزندان کمتر می شود.
این امر اهمیت والدینی را که از افسردگی رنج می برند، نه تنها برای خود، بلکه برای فرزندان و شریک زندگی خود نیز نشان می دهد.
چه چیزی باعث افسردگی می شود؟
به طور قطع مشخص نیست که چه چیزی باعث افسردگی می شود. علل ادعایی را می توان به طور تقریبی به 3 دسته تقسیم کرد: عوامل بیولوژیکی، عوامل روانی و عوامل اجتماعی. این تقسیمبندی هنوز هم سادهسازی بزرگی است، زیرا در بیشتر مواقع وقتی افسردگی شدید به فرد مبتلا میشود، عوامل مختلفی وارد عمل میشوند.
علل بیولوژیکی
تحقیقات زیادی وجود دارد که نشان می دهد عوامل بیولوژیکی در ایجاد افسردگی نقش دارند. برخی از مطالعات عدم تعادل یا کمبود برخی از انتقال دهنده های عصبی را در مغز نشان داده اند، زیرا اکثر داروهای ضد افسردگی بر فعالیت این انتقال دهنده های عصبی (سروتونین و نوراپی نفرین) تأثیر می گذارند.
ژنتیک
تحقیقات ژنتیکی قویاً نشان می دهد که وراثت در ایجاد افسردگی نقش دارد، حداقل در کسانی که به طور مکرر بیمار می شوند. فاکتور وراثت هنوز به راحتی قابل درک نیست و تشخیص تأثیر وراثت از تأثیر محیط بسیار دشوار است زیرا عوامل بسیاری در ایجاد افسردگی اغلب در هم تنیده می شوند. فاکتور ژنتیکی در افرادی که مبتلا به شیدایی هستند قوی تر از افرادی است که افسردگی دارند اما هرگز دچار شیدایی نمی شوند. این خود بیماری نیست که ارثی است، بلکه تمایل به بیمار شدن تحت استرس است.
نوسان روزانه
مدت زیادی است که مردم نمیدانستند اختلالات خلقی و الگوهای خواب غیرطبیعی با هم همراه هستند. هر دو مشخص است که اختلالات خواب باعث ایجاد این بیماری می شود و اختلالات خواب بخشی از تصویر بیماری است، اما مورد دوم بسیار شایع تر است. هم برای افسردگی و هم برای اضطراب کاربرد دارد.
روانی عوامل
اگرچه عوامل ژنتیکی و بیولوژیکی در ایجاد افسردگی نقش دارند، اما عوامل مختلف روانی یا محیطی نیز مهم هستند.
ضرب المثلی می گوید که اولین بار اول است و بیشتر والدین می دانند که بسیاری از چیزها می تواند بر رشد کودکان تأثیر بگذارد. تحقیقات عمدتاً بر روی تأثیرات زیر متمرکز شده است:
انتقاد در بزرگ شدن
عزت نفس منفی
ایثار را به دست آورد
از دست دادن والدین، به ویژه مادر، در سنین پایین
محافظت بیش از حد بدون اختیار
حال بیایید نگاهی دقیق تر به این عوامل و برخی فرضیه ها در مورد اهمیت آنها بیندازیم:
انتقاد در بزرگ شدن
هنگامی که توسعه یک بیماری مطالعه می شود، به دقت بررسی می شود که آیا کودک در محیطی شکل گرفته است که با انتقاد و غرض ورزی نسبت به او شکل گرفته است، اما در عین حال بی تفاوتی عاطفی نسبت به عکس العمل های اوست. این امر باعث میشود که وقتی کودک مجبور است با محرکهای اجتنابناپذیر بزرگشدن کنار بیاید، رشد و حفظ عزت نفس خود را دشوار میکند. این تجربه ممکن است مانع از رشد کودک بر اساس خواسته ها و نیازهای خود شود. در نتیجه به دریافت شناخت، حمایت و پاداش از سوی دیگران وابسته می شود. از این رو، شخصیتی می تواند شکل بگیرد که با اعتماد به نفس ناکافی و سکوت مشخص می شود، به ویژه در مورد تضاد منافع و اختلاف، زیرا این افراد از خراب شدن روابط با دیگران می ترسند. ترس از توهین به دیگران یا خراب کردن روابط با دیگران می تواند بازدارنده شود زیرا به رسمیت شناختن دیگران برای عزت نفس آنها بسیار مهم است. در نظر این افراد، پیروی از خواسته ها، خواسته ها و نیازهای آنها رشد می کند، که از سوی دیگر، در نظر اکثر دیگران، هم ضروری و هم بدیهی است.
عزت نفس منفی
سایر نظریههای عقب ماندگی ذهنی چندان بر دوران کودکی تمرکز نمیکنند، بلکه تصور میکنند که شناخت یک فرد مبتنی بر عقل و تجربه است. به موجب چنین شناختی، زندگی و رفتار عاطفی تا حد قابل توجهی با نحوه نگرش یا ارزیابی فرد از خود و روابطش با دیگران تعیین می شود. در افسردگی، بیمار تمایل دارد پیام های محیط را به صورت منفی و انتقادی تفسیر کند و در عین حال نظر منفی و انتقادی را که نسبت به خود دارد تقویت کند. این می تواند منجر به تفکری شود که بر موارد خسته کننده، منفی و انتقادی تأکید دارد و می خواهد مردم را به پایین بکشاند.
ایثار را به دست آورد
درماندگی اکتسابی ممکن است با ایجاد افسردگی شدید مرتبط باشد. احساس ناامیدی یا درماندگی از عوارض جانبی رایج افسردگی است که ممکن است اکتسابی باشد و ناشی از این واقعیت باشد که فرد قادر به شکل دادن به شرایط زندگی خود بر اساس نیازهای خود نبوده است. چنین عدم اتکا به خود ممکن است در فرزندان والدینی که مکرراً مورد آزار عاطفی یا جسمی قرار میگیرند و به نیازهای عاطفی فرزندان خود پاسخ نمیدهند یا درک نمیکنند، مشهودتر باشد. بزرگسالانی که در دوران کودکی به طور مکرر مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند، بیشتر در معرض خطر عزت نفس پایین قرار دارند و بیشتر خود را سرزنش میکنند و علائم روانی و جسمی مختلفی را تحت استرس تجربه میکنند.
از دست دادن والدین
از دست دادن والدین به تنهایی لزوماً باعث اختلالات خلقی نمی شود. باید کارهای بیشتری انجام شود، اما سن کودکان و حمایت و مراقبتی که در نتیجه دریافت میکنند احتمالاً عوامل مهمی هستند. از دست دادن والدین می تواند ناشی از عواملی بیش از مرگ باشد، به عنوان مثال طلاق، مهاجرت موقت به نقطه دیگری از کشور یا کشور، و بیماری.
محافظت بیش از حد بدون اختیار
برخی حمایت بیش از حد بدون حساسیت یا حساسیت به نیازهای کودک را برای رشد روانی کودکان ناگوار دانسته اند. با این حال، عواملی مانند عدم شناخت، انتقاد زیاد و عدم حمایت عاطفی در طول سالهای شکلگیری احتمالاً تأثیر بیشتری بر خطر افسردگی در بزرگسالی دارند.
تشخیص چگونه انجام می شود؟
تشخیص معمولاً در مصاحبه با یک متخصص، به عنوان مثال با یک روانشناس بالینی یا روانپزشک صورت می گیرد. معمولاً آزمایشاتی مانند شاخص افسردگی بک یا سایر آزمایشات مشابه در نظر گرفته می شود. چنین آزمایشاتی برای ارزیابی اثربخشی درمان اهمیت کمتری ندارند. در این کشور، سیستم طبقه بندی ICD-10 عمدتاً در موسسات پزشکی استفاده می شود، اما این یک سیستم طبقه بندی است که توسط سازمان بین المللی بهداشت منتشر شده است. همچنین استفاده از معیارهای سیستم تشخیصی انجمن روانپزشکی آمریکا توسط متخصصان این کشور بسیار رایج است.
تمایز بین بیماری های روانی فردی اغلب می تواند نامشخص باشد. با این حال، باید به خوبی بین افسردگی و سایر اشکال بیماری تمایز قائل شد و/یا بیماری هایی را که در فرد مورد نظر نیز وجود دارد شناسایی کرد.
اول از همه، افسردگی را باید از یک اختلال خلقی به دلیل یک بیماری یا وضعیت جسمانی تشخیص داد. یک مثال خوب از این کم کاری تیروئید است که اغلب باعث افسردگی می شود. تنها چیزی که نیاز است تجویز هورمون تیروئید است تا خلق و خوی در چند روز بهتر شود. با این حال، بهبودی کامل بیشتر طول می کشد. علائم افسردگی اغلب با بیماری های مغزی مانند سکته مغزی و مولتیپل اسکلروزیس همراه است. افسردگی را نیز باید از اختلالات خلقی ناشی از مواد مخدر یا مسکرات تشخیص داد. استروئیدها هم می توانند باعث افسردگی و هم اضطراب شوند و داروهایی مانند کوکائین، آمفتامین ها و قرص های الکترونیکی می توانند به دنبال مصرف باعث افسردگی تهدید کننده زندگی شوند. قرص الکترونیکی به ویژه خطرناک است و می تواند باعث افسردگی مداوم شود که با آسیب به سیستم عصبی مرکزی ناشی از استفاده منظم از آن مرتبط است.
در میان افراد مسن، درک اینکه آیا علائم شناختی (مانند از دست دادن حافظه، عدم سازماندهی و مشکل در تمرکز) به دلیل زوال عقل یا افسردگی است، اغلب دشوار است. در چنین مواردی، گاهی اوقات تشخیص دقیق پزشکی، عصبی و عصب روانشناختی برای افتراق بین این دو مورد نیاز است.
همچنین لازم است افسردگی را از واکنشهای عادی به موقعیتهای غیرطبیعی، مانند زمانی که افراد در حال بهبودی از غم و اندوه یا تروما هستند، تشخیص دهیم.
از چه تست های روانشناسی استفاده می شود؟
افسردگی یک مفهوم پیچیده است. زدن خط کش بر روی پیشانی فرد و اندازه گیری عمق افسردگی ممکن نیست، بنابراین باید از راه های دیگری ارزیابی شود. برای این منظور، تست های مختلفی برای متخصصان و محققین سلامت و خودآزمایی برای افراد ایجاد شده است. رایج ترین در بسیاری از نقاط جهان پرسشنامه افسردگی بک (BDI) است. این مقیاس برای سنجش عمق افسردگی استفاده می شود و شامل 21 سوال چند گزینه ای است که میزان و شدت علائم افسردگی را اندازه گیری می کند. تقریبا طول می کشد. 5-10 دقیقه برای پاسخ دادن به این تست و شما می توانید این تست را در فواصل زمانی منظم (به عنوان مثال هفتگی یا دو ماه یکبار) انجام دهید تا بر خلق و خوی خود نظارت داشته باشید و بررسی کنید که آیا نتایج درمان جواب می دهد یا خیر.
چه درمانی در دسترس است؟
اغلب ممکن است ابراز احساسات و اعتراف ناراحتی خود به دیگران دشوار باشد. ایسلندیها اغلب به خاطر پنهان کردن احساسات و رفتار انسانی خود مورد انتقاد قرار میگیرند، علیرغم اینکه در زیر آن شرارتهایی وجود دارد. هنوز هم بسیار مهم است که به روی دیگران باز شوید و احساسات خود را ابراز کنید، زیرا در چنین چیزی شرم نیست. افسردگی یک وضعیت واقعی است و به هیچ وجه نشانه ضعیف یا ضعیف بودن فرد نیست.
گزینه های درمانی مختلفی برای مقابله با افسردگی وجود دارد. تحقیقات نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق افراد پس از درمان بهبود قابل توجهی پیدا می کنند. با این حال، موارد زیادی وجود دارد که باید در انتخاب روش درمانی در نظر گرفته شود، از جمله اینکه افسردگی چقدر شدید است، خود فرد چه می خواهد و پزشک یا روانشناس مورد نظر چه چیزی را مطلوب می داند. هیچ دو نفری شبیه هم نیستند و شما باید این را در نظر بگیرید. برای مثال، ترکیب دارو درمانی با مصاحبه درمانی اغلب می تواند مناسب باشد. همیشه به خاطر داشته باشید که تمام ورزش ها و سبک زندگی سالم شانس بهبودی را افزایش می دهند. اما اکنون بیایید نگاهی دقیق تر به اشکال درمانی بیاندازیم که تحقیقات از آنها در مبارزه با افسردگی مفید هستند.
درمان مصاحبه
مصاحبه درمانی می تواند برای افراد افسرده بسیار مفید باشد. در موارد خفیف تر، این اغلب تنها شکل درمانی مورد نیاز برای کمک به احساس بهتر فرد است. انواع مختلفی از مصاحبه درمانی وجود دارد و موثر در نظر گرفته می شود، مانند درمان شناختی رفتاری، رفتار درمانی، درمان ارتباطی (درمانی بین فردی) و خانواده درمانی.
درمان شناختی رفتاری
در درمان شناختی رفتاری برای افسردگی، ما به طور خاص با افکار بیمار کار می کنیم، زیرا افکار یک بیمار افسرده با انتقاد از خود، بدبینی و تمایل به بزرگنمایی مشکلاتی که تجربه می کنیم مشخص می شود. درمان شامل آموزش به فرد است که نسبت به این افکار تحریف شده به جای پذیرش غیر انتقادی آنها انتقاد کند و علاوه بر انجام آزمایشاتی در زندگی روزمره برای کشف چگونگی دستیابی به بیشترین موفقیت ممکن در درمان. به این ترتیب می توان بدبینی و درماندگی را که مشخصه افسردگی است کاهش داد. تکالیف خانگی با هدف انتقال آنچه در جلسات درمانی آموخته می شود به وضعیت واقعی بیمار و تغییر چرخه معیوبی که بیماران تمایل دارند با رفتار و افکار خود وارد آن شوند. چنین درمانی اغلب 12-20 جلسه طول می کشد.
رفتار درمانی
در این شکل درمان، در درجه اول روی رفتار بیمار کار می شود. به طور کلی تأثیر گذاشتن بر احساسات افراد دشوارتر از رفتار است. از سوی دیگر، رفاه بهتر اغلب با تغییر رفتار همراه است، به عنوان مثال در روابط در محل کار یا ازدواج. به این ترتیب می توانید فرآیندی را شروع کنید که به تدریج به خلق و خوی بهتر و ارتباط بهتر منجر می شود. افراد افسرده اغلب به شدت غیر فعال و غیر فعال هستند، که منجر به غرق شدن آنها در ناراحتی خود می شود. با اتخاذ یک الگوی رفتاری تغییر یافته، اغلب می توان چرخه ای از رشد را آغاز کرد که منجر به سلامتی بهتر می شود.
ارتباط درمانی
این یک درمان کوتاه مدت است که معمولاً بین 12 تا 18 بیمار در فواصل زمانی هفتگی انجام می شود. این نوع درمان به طور خاص برای مقابله با افسردگی ایجاد شده است و تمرکز اصلی بر اصلاح یا تغییر وضعیت اجتماعی فعلی بیمار است. امروزه تمرکز درمان و ارتباطی است که بین درمانگر و بیمار برقرار می شود. سپس به موقعیت های واقعی منتقل می شوند.
خانواده درمانی
خانواده درمانی گاهی برای درمان موفقیت آمیز افسردگی ضروری است، به خصوص اگر چیزی در الگوهای ارتباطی خانواده باعث افسردگی شود. افسردگی یک شریک همیشه تاثیر زیادی بر طرف مقابل در رابطه دارد. در تمام درمان ها باید از شریک زندگی بیمار دعوت شود تا بسته به موقعیت برای 1 یا چند مصاحبه همراه شود.
درمان پزشکی
دارو می تواند در مبارزه با افسردگی بسیار مفید باشد. تحولات در تولید داروهای روانگردان، وضعیت افراد افسرده را به طور کامل به سمت بهتر شدن تغییر داده است. اکنون میتوانید از بین انواع مختلفی از داروهایی که برتری خود را در درمان افسردگی در کرج در تحقیقات ثابت کردهاند، انتخاب کنید. به طور کلی، می توان در مورد این داروهای ضد افسردگی گفت که میزان پیام رسان های سروتونین و/یا نوراپی نفرین را در مغز افزایش می دهند، اما در افسردگی شدید کاهش می یابد و در نتیجه تعادل را در شیمی سیستم عصبی به ارمغان می آورد. رایج ترین گروه های ضد افسردگی، مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین () و ضد افسردگی های سه حلقه ای () هستند. همچنین می توان به یک داروی طبیعی حاوی خار مریم اشاره کرد که می تواند توسط افراد مبتلا به انواع خفیف افسردگی استفاده شود. با این حال، نباید آن را با داروهای ضد افسردگی معمولی مصرف کرد. در این رابطه میتوان به لیتیوم نیز اشاره کرد که در مواقعی که افراد دارای نوسانات شدید خلقی هستند، یا بیش از حد بالا میروند یا خیلی پایین میروند، یا زمانی که افسردگیها با وجود درمان طولانیمدت دارویی با داروهای ضدافسردگی سنتی تکرار و شدید میشوند، استفاده میشود. تصمیم در مورد درمان دارویی با مشورت پزشک خانواده، روانپزشک یا سایر پزشکانی که فرد با آنها تحت درمان است، گرفته می شود. همه داروها می توانند عوارض جانبی داشته باشند، آنها با داروهای جدیدتر و گران تر خفیف تر هستند و فقط در تعداد کمی از مصرف کنندگان رخ می دهد. با این حال، آنتی سایکوتیک های جدیدتر از داروهای سه حلقه ای قدیمی موثرتر نیستند.
الکتروتراپی
الکتروتراپی ممکن است زمانی ضروری باشد که افسردگی بسیار شدید شده و به دارو پاسخ نداده باشد. قبل از هر درمان بیمار بیهوش می شود. الکتریسیته برای ایجاد تشنج استفاده می شود، اما آنها توسط شل کننده های عضلانی تضعیف می شوند. الکتروتراپی می تواند با سفتی خفیف و از دست دادن موقت حافظه همراه باشد، اما بدون عوارض جانبی طولانی مدت. این نوع درمان اغلب در صورت امکان اثر سریع دارد و به بیمار این امکان را می دهد که زودتر از سایر انواع درمان دوباره به یک شرکت فعال در زندگی روزمره تبدیل شود.
خودتان چه کاری می توانید انجام دهید؟
علائم افسردگی در افراد احساس فرسودگی، بی ارزشی، درماندگی و ناامیدی است. عجیب نیست که افراد افسرده گاهی اوقات تمایل به تسلیم شدن دارند. درک این نکته مهم است که این طرز فکر و احساس بخشی از افسردگی است. افسردگی لازم نیست چیزی جز یک وضعیت موقتی باشد و افکار در چنین بیماری هایی معمولاً منعکس کننده وضعیت صحیح و امکان رفاه بهتر و افزایش توانایی مقابله با مشکلات نیست. افسردگی شامل یک تفکر منفی است که با پیشرفت درمان به تدریج از بین می رود.
تا آن زمان به یاد داشته باشید:
اهداف واقع بینانه تعیین کنید و مسئولیت زیادی را به عهده نگیرید.
کارهای بزرگ را به کارهای کوچکتر تقسیم کنید، اولویت بندی کنید و هر کاری که می توانید انجام دهید.
بودن در کنار مردم و اعتماد به کسی در مورد احساس خود معمولا بهتر از انزوای عاطفی است.
در هر کاری که باعث می شود احساس بهتری داشته باشید شرکت کنید و به یاد داشته باشید که حتی اگر مانند قبل از آن لذت نمی برید، این بخشی از کاری است که برای احساس بهتر انجام می دهید.
ورزش سبک، سفر به سینما یا شرکت در هر نوع فعالیت اجتماعی ممکن است کمک کننده باشد.
آماده باشید که احساس بهتر شدن به آرامی در طی چند هفته ایجاد می شود و ممکن است روزهای بدی در این بین وجود داشته باشد.
تصمیمات بزرگ را تا زمانی که افسردگی فروکش کند به تعویق بیندازید. قبل از اینکه تغییرات بزرگی ایجاد کنید - طلاق بگیرید یا شغل خود را تغییر دهید - با کسی که شما را خوب می شناسد و نگرش خنثی تری نسبت به مسائل شما دارد صحبت کنید.
سعی کنید افسردگی خود را تکان ندهید و به یاد داشته باشید که با درمان و خودیاری، شانس بهبودی شما روز به روز افزایش می یابد.
به یاد داشته باشید که وقتی درمان شروع به تأثیرگذاری کرد، تفکر مثبت به طور فزاینده ای جایگزین تفکر منفی می شود.
اجازه دهید دوستان و خانواده به شما کمک کنند.
کجا نگاه کنیم؟
اکثر روانشناسان و روانپزشکانی که درمان را در سطح دیگری ارائه می کنند، می توانند در یافتن منابع مناسب کمک کنند. اگر متخصص مورد نظر در درمان افسردگی در کرج تخصص نداشته باشد، تقریباً مطمئناً میتواند شما را به کسی معرفی کند که برای کمک به شما مناسبتر است. پزشکان عمومی بیشتر برای درمان افسردگی در کرج در مراجعان خود استفاده می کنند و اغلب مشاوره و داروی خوبی ارائه می دهند. اگر درمان پزشک عمومی شما جواب نداد، احتمالاً پزشک عمومی شما را برای کمک بیشتر به یک روانپزشک یا روانشناس بالینی ارجاع می دهد.
بستگان چگونه می توانند کمک کنند؟
اعضای خانواده اغلب نقش مهمی در بهبودی یک فرد افسرده دارند. به خوبی شناخته شده است که کیفیت و کمیت حمایتی که از جانب عزیزانمان دریافت می کنیم، ما را از استرس و فشارهای زندگی روزمره محافظت می کند. با این حال، کمک آنها همیشه از بروز افسردگی شدید جلوگیری نمی کند و با وجود کمک فراوان و خوب دوستان و اقوام نزدیک، در برخی موارد خودکشی رخ می دهد. پس از شروع درمان، اعضای خانواده می توانند با حمایتی که می تواند به شکل تشویق، نظارت بر دارو و گذراندن وقت با هم باشد، بهبودی را تسریع بخشند. به ویژه، تلاش برای بسیج افراد ضعیف تا حد امکان مفید است. درمانگران اغلب می توانند خانواده را در این فرآیند راهنمایی کنند. به همین ترتیب، فقدان روابط نزدیک و حمایت می تواند احتمال مزمن شدن افسردگی را افزایش دهد. اما در برخی موارد، افسردگی بسیار جدی است که نیاز به اقدامات گوناگونی دارد و مهم این است که بستگان حتی در صورت دمیدن مخالفان تسلیم نشوند، بلکه به دنبال همه راه های ممکن برای بهبودی فرد بیمار باشند. گاهی ممکن است لازم باشد برای مدتی در بخش روانپزشکی بستری شوید.درمان افسردگی