11-05-2023, 01:20 PM
(آخرین ویرایش: 11-05-2023, 01:20 PM، توسط lavazemkhanegi.)
چه دلایلی باید در درخواست طلاق ذکر شود. زمان طلاق گرفتن از شوهر و نحوه تصمیم گیری در این مرحله - توصیه روانشناسان چه زمانی است غالباً هنگام تقدیم دادخواست طلاق، وصی در صورت نیاز به بیان صحیح دلیل فسخ نکاح با مشکل مواجه می شود. ابتدایی به نظر می رسد. احساسات سرد شده است، رویکردهای تربیت فرزندان متفاوت است، درگیری های خانوادگی شعله ور است، نارضایتی از زندگی در حال افزایش است... اما چگونه می توان همه اینها را در یک سند رسمی توصیف کرد؟ و من نمی خواهم از کلبه دعوا کنم و در عین حال دلایل باید قانع کننده باشد تا قاضی بتواند در مورد دعوی تصمیم مثبت بگیرد. فرمول های ساده شده "صحیح" وجود دارد، و اگر آنها را در سند وارد کنید، همه چیز به درستی درک می شود. دلایل شخصی برای طلاق "ما نتوانستیم توافق کنیم" ساده ترین و کلی ترین عبارت است.
اگر طلاق بدون شرکت فرزندان و اختلاف بر سر اموال مشترك واقع شود، قابل تعدیل است. اما در شرایط پیچیده تر، شما باید مشخص باشید، در غیر این صورت قاضی دلیل طلاق را در دادخواست قانع کننده نمی داند. اگر طرفین فقط خواهان طلاق بدون تقسیم دارایی باشند (یا اگر دارایی بر اساس قرارداد پیش از ازدواج یا توافقنامه رایگان تأیید شده توسط دفتر اسناد رسمی تقسیم شده باشد)، ادعا ممکن است شامل جملاتی بر اساس هنجارهای قانون خانواده باشد. در بیانیه با توجه به محتوای ماده 22 قانون خانواده به سادگی می توانید بنویسید: «ما تقاضای طلاق داریم چون احساس محبت متقابل را که مبنای حفظ خانواده است از دست داده ایم». اگر فقط یکی از زوجین مبتکر طلاق باشد، خاتمه رابطه گذشته را می توان به روشی متفاوت توجیه کرد، به عنوان مثال، به شرح زیر: "احساس عشق و احترام متقابل به همسرم را از دست دادم (یا از دست دادم). (من). همسر) بر این اساس من امکان ادامه ایجاد روابط خانوادگی را نمی بینم.
بنابراین طلاق را تنها گزینه قابل قبول می دانم. اگر همسران برای مدت طولانی به طور جداگانه زندگی می کنند و یکی از آنها قبلاً خانواده دیگری را به دست آورده است، می توان از عبارت زیر استفاده کرد: "زندگی مشترک با همسر به نتیجه نرسید، روابط خانوادگی از این یا آن تاریخ خاتمه یافت. . خانه مشترک، اختلاف ملک و محل سکونت فرزندان وجود ندارد. آشتی غیر ممکن است، طلاق لطفا" اگر این رابطه وارد چنین تناقضاتی شد، پس ارزش آن را دارد که آشکارا بنویسید: "نجات خانواده غیرممکن است، زیرا ما روابط خصمانه شخصی ایجاد کرده ایم." گاهی اوقات شایان ذکر است که دلیل این روابط خصمانه به عنوان مثال: خیانت؛ خشونت علیه شما یا فرزندانتان؛ رفتار خشن با حیوانات؛ عدم حمایت خانواده؛ رهایی از مسائل مربوط به تربیت و حمایت از کودکان. در عمل این اتفاق افتاد که نیازی به توجیه رابطه خصمانه شما نیست. گاهی اوقات آنها حتی بدون هیچ دلیل خاصی پیچیده هستند. فقط انزجار را جمع می کند، که در نقطه ای بیرون می ریزد. بنابراین قاعدتاً قضات یک ماه مهلت می دهند تا طرفین مصالحه کنند. مراجعه به دادگاه برای طلاق آخرین راه حل است. روند درخواست بسیاری از زوج ها را بیدار می کند و آنها شروع به بازسازی رابطه خود می کنند. آیا خیانت دلیل طلاق است؟ این به شما بستگی دارد. به نظر می رسد تعداد کمی بخواهند طرف اشتباه رابطه را نشان دهند.
مرکز مشاوره تلاس
بنابراین، آنها معمولا با یک فرمول ساده که دلالت بر "روابط خصمانه" دارد، مدیریت می کنند. اگر نتوان از علنی شدن دلیل اجتناب کرد، دلیل طلاق را می توان به موارد زیر اشاره کرد: «به نظر من حفظ خانواده محال است، زیرا همسر مرتکب زنا شده است. احساسات و کرامت انسانی من را پایین می آورد و نشان دهنده تحقیر او نسبت به احساسات من است. رابطه ما با تصور من از زندگی زناشویی مطابقت ندارد، بنابراین طلاق را تنها راه برون رفت از این وضعیت می دانم. گاه صرفاً لازم است که زنا را دلیل فسخ نکاح ذکر کرد، مثلاً زنا، نقض عقد نکاح تلقی شود. در این مورد، الفاظ باید با شواهد همراه باشد، به خصوص اگر همسر دیگر با اتهام موافق نباشد. حتی گاهی لازم است از خدمات یک کارآگاه خصوصی استفاده کنید تا «همسر روح» را به آب تمیز بیاورید. در صورت اثبات خیانت و نقض صیغه عقد، هر قاضی طلاق می دهد. تخطی از بندهای عقد نکاح دلیل طلاق قرارداد ازدواج، به عنوان سندی که روابط حقوقی بین همسران را در صورت طلاق تنظیم می کند، در روسیه به اندازه غرب محبوب نیست. به نظر میرسد افراد عملگرای بیشتری در آنجا زندگی میکنند که تشکیل خانواده را یک فرآیند نسبتاً رسمی میدانند. در کشور ما، طراحی روابط خانوادگی بیشتر از برخی روابط عاشقانه الهام گرفته شده است. و من نمی خواهم در آستانه عروسی در مورد طلاق صحبت کنم. و حتی بیشتر از این، من نمی خواهم احساسات متقابل خود را با یک مقاله رسمی ثابت کنم. هر یک از زوجین در تصمیم داوطلبانه در مورد طلاق چه اموال و به چه میزان می رسد. موضوع پرداخت نفقه حل شده است; دلایل فسخ نکاح را بیان می کند. می توان گفت در صورت تخلف از یکی از بندهای قرارداد (مثلاً در صورت زنا یا خشونت علیه اعضای خانواده)، کل اموال مشترک به قربانی منتقل می شود. آخرین بند نه تنها خانواده را در برابر سفر احتمالی یکی از همسران "به چپ" بیمه می کند و او را در زرادخانه "وسایل متقاعدسازی" محدود می کند، بلکه طلاق را هنگام مراجعه به دادگاه تضمین می کند. دلایل خانگی طلاق هنگام طرح دعوی می توانید دلیل داخلی طلاق را نیز بیان کنید. مثلا: اعتیاد به الکل یا اعتیاد همسر؛ بیماری روانی؛ تمایل به قمار؛ فرار از مسائل تربیت و نگهداری فرزندان؛ اختلال خانوادگی این پدیده ها معمولاً دست به دست هم می دهند. گاهی اوقات طلاق تنها راه حل خانواده ای است که دارای اعتیاد به الکل، خشونت، درگیری و مشکلات مالی است. و اگر اقوام نیز با هم مرتبط باشند، تعداد مشکلات فقط افزایش می یابد. ممکن است دلیل قطع رابطه حقوقی موارد زیر باشد: «همسر از اعتیاد پیشرونده به الکل رنج می برد که در نتیجه موارد خشونت خانگی افزایش یافته، تعداد درگیری ها افزایش یافته است. علاوه بر این، برخورد همسر ما را در شرایط سخت مالی قرار می دهد. از این نظر، تربیت کامل فرزندان غیرممکن است، همانطور که ادامه روابط خانوادگی غیرممکن است. لازم نیست رنگ آمیزی شود که چه نوع درگیری هایی رخ می دهد. همه مردم، از جمله قضات، وضعیت خانواده ای را که یکی از همسران از الکل سوء استفاده می کند، کاملاً نشان می دهند. قابل درک است که طرف مقابل آسیب دیده و ناراحت است. این را می توان در محاکمه به زبان شهود بیان کرد.
مشاوره ازدواج
با این حال، احساسات در سند رسمی جایی ندارند. ثبت کلمات خود در برنامه با عصاره سابقه پزشکی از داروخانه روان شناسی که نشان می دهد همسر از چه بیماری رنج می برد، متناقض نخواهد بود. این گواهی به ویژه در صورتی مفید خواهد بود که شاکی به همراه دادخواست طلاق، دعوی سلب حقوق والدین را نیز مطرح کند. در صورتی که شاکی خشونت خانگی را دلیل طلاق ذکر کند، باید اظهارنامه ای از کلانتری مبنی بر مشاهده واقعیات نزاع خانوادگی توسط ماموران پلیس منطقه و اعمال اقدامات اداری علیه همسر ضمیمه شود. در صورت وجود گزارش معاینه پزشکی در مورد ماهیت آسیب بدنی، باید به دادگاه نیز ارائه شود. اگر شوهر خرج خانواده را ندهد انگلی خانوادگی نیز می تواند دلیلی برای طلاق باشد. این به این دلیل است که همسر دوم در هیچ کجا کار نمی کند و فقط با هزینه دیگری زندگی می کند. انگلی در "شکل خالص" آن نادر است، معمولاً با اعتیاد به الکل یا بیماری روانی همراه است. دلیل طلاق باید در تقاضانامه به شرح زیر ذکر شود: «همسرم (یا همسرم) خانواده را در شرایط سخت مالی قرار می دهد، زیرا از هیچ جا درآمدی دریافت نمی کند. او قاطعانه از جستجوی کار خودداری می کند، در مرکز کار ثبت نام نمی کند و یارانه دریافت نمی کند. به طور مرتب از الکل سوء استفاده می کند. در این راستا، من معتقدم که توسعه کامل روابط خانوادگی غیرممکن است. درآمد من کفاف هزینه های خودم، فرزندان و همسر غیرکارم را نمی دهد. در نتیجه نمی توانم منابع مادی کافی به بچه ها بدهم.» این اظهارات باید با گواهی (به طور دقیق تر، در غیاب آنها از پاسخ دهنده - که به معنای گواهی از محل کار یا منبع درآمد دیگری است) و سخنان شاهدان تأیید شود. توجه داشته باشید که اگر همسر دیگر از کارافتاده یا بازنشسته باشد و یا تمام درآمد او به عنوان مثال برای پرداخت وام یا نفقه باشد، این نمی تواند دلیلی برای طلاق محسوب شود. درآمد هنوز هم برای پوشش درآمد خانواده می آید و می رود. و اگر شخصی به دلایل عینی شغلی نداشته باشد، اما از مزایای دولتی (به دلیل از کارافتادگی) برخوردار شود، این نیز درآمد محسوب می شود و قاضی می تواند به راحتی از این ادعا خودداری کند.
نارضایتی جنسی و دلایل "عجیب" طلاق گاهی همسران نارضایتی جنسی یکدیگر را دلیل طلاق می دانند. البته این با خود آنهاست که چه دلیلی را در اظهارنامه قید کنند. با این حال، در عمل قضایی به گونه ای توسعه یافته است که چنین استدلال هایی به طور جدی مورد توجه قرار نمی گیرد. قانون خانواده روابط جنسی همسران را تنظیم نمی کند، فقط از "عشق و احترام متقابل" صحبت می کند و اینکه چگونه این مظاهر تنظیم می شود، کار همه است. طبق نظر دادگاه، انحلال ازدواج به دلایل قانع کننده تری نسبت به نارضایتی جنسی طرف مقابل نیاز دارد. گاهی اوقات شاکیان در اظهارات خود دلایل بسیار غیرعادی برای طلاق ذکر می کنند. بهتر است از این گونه صورت بندی ها پرهیز شود و استدلال های اساسی تری ارائه شود. به عنوان مثال، ادعاها عبارتند از: او از مسواک زدن همسرش خوشش نمی آید. نحوه آشپزی همسر را راضی نمی کند. رابطه جنسی دهانی نمی خواهد؛ نمی خواهد چیزهای مربوط به من را حمل کند. با بچه ها در حیاط راه نمی رود. او آخر هفته با دوستانش به ماهیگیری می رود و غیره. البته در هر خانواده ای تناقضاتی وجود دارد. اما باید آنها را هموار کرد و نه برای بحث کلی. به هر حال، تمام آگهی های طلاق توسط غریبه ها خوانده می شود. تاتیانا شاراندا روانشناس عملی مشاور خانواده و ازدواج رئیس مرکز رشد روانی درک اینکه شما رها شده اید هم برای زنان و هم برای مردان دشوار است. - خیلی سخت است که بگوییم طلاق برای فلان مرد یا زن سخت تر است. اولاً، همه چیز به موقعیت بستگی دارد و ثانیاً به ویژگی های شخصی هر فرد بستگی دارد. البته اگر از آمار کلی صحبت کنیم، زنان ذاتاً حساس ترند، اما باز هم عامل اصلی این است که چه کسی رفته است.
تقریباً همیشه یک نفر کنار گذاشته می شود. به عنوان یک قاعده، برای او دشوارتر است. کسی که می رود پیشینی قوی تر است. فشار روانی بر یک فرد رها شده می تواند بسیار قوی باشد. گاهی اوقات مردان نمی توانند چنین موقعیت هایی را تحمل کنند. و اغلب رستگاری را در الکل، قمار و غیره جستجو می کنند. اما اتفاق می افتد که تصمیم به صورت دو طرفه گرفته می شود. پایان همیشه غم انگیز نیست. - البته. چنین زوج هایی وجود دارند و من با آنها احترام زیادی دارم. متأسفانه همه موافق نیستند. روابط خوب بین همسران سابق نادر است. اما افرادی به سراغ من آمدند که با وجود طلاق هنوز با هم دوست هستند. در مراسم پذیرایی در مورد مشکلات فرزند مشترکشان صحبت کردند. به عنوان مثال، یکی از کودکان مشکلات روانی نشان داد و هر دو والدین علاقه مند به در آغوش گرفتن او بودند که به او کمک کرد تا خودش را درک کند. این یک مثال عالی برای دیگران است. طلاق گرفت، ازدواج کرد، دوباره طلاق گرفت، دوباره ازدواج کرد - آنها می گویند که اگر یکی از همسران، در اصل، فکر طلاق را داشته باشد، پس چیزی برای بازگشت وجود ندارد. دیر یا زود یک وقفه رخ خواهد داد. - و نمی توان اینجا بدون ابهام صحبت کرد. شرایط متفاوت است. این بستگی به این دارد که هر فرد چه نقشی در خانواده ایفا می کند، که درونی بر کدام یک حاکم است. زوج هایی هستند که او و او علیرغم سن واقعی شان نوجوان هستند. در این مورد، همه چیز غیرقابل پیش بینی است، زیرا برای آنها روابط بیشتر شبیه یک بازی است. در کلام، همسران تقریبا هر روز از هم جدا می شوند. به تدریج حتی اطرافیان نیز به رسوایی های آنها عادت می کنند. زمان هایی وجود دارد که افراد واقعاً طلاق می گیرند. بعد دوباره ازدواج می کنند. بعد دوباره از هم جدا می شوند و ... ازدواج می کنند (می خندد). این روش آموزش شخصی آنهاست. اغلب در چنین ازدواجی کودک نقش یک بزرگسال را بر عهده می گیرد. متناقض، اما واقعی! او مسئول ترین و عاقل ترین مرد خانه است. برای زنده ماندن باید اینطور می شد. ازدواجی که در آن یکی از شرکا نقش والدین را بازی می کند می تواند مدت زیادی طول بکشد، زیرا یک فرد بالغ چیزهای زیادی را می فهمد، از قبول مسئولیت نمی ترسد و می داند چگونه تسلیم شود. اتحادیه هایی وجود دارد که زن و شوهر هر دو افراد مستقل هستند، هر دو بزرگسال. در این مورد، دلیل طلاق معمولاً بسیار جدی است، به عنوان مثال، ناسازگاری ساختار جنسی. وقتی یکی از طرفین بیش فعال است، طرف دیگر خیلی کمتر به جنبه صمیمی زندگی علاقه دارد.
یا کسی نه تنها یک رابطه گذرا دارد، بلکه یک عشق قوی دارد که به تدریج به عشق واقعی تبدیل می شود و با هم بودن به سادگی غیرقابل تحمل است. خانواده دیگر همسری را که خانواده را ترک کرده محکوم نمی کند - با توجه به تجربه شما، چه کسی احتمال بیشتری برای طلاق دارد؟ - احتمالاً تعجب خواهید کرد: امروز تعداد زنان بیشتر و بیشتر شده است! آنها می توانند از نظر مالی خود را تامین کنند، والدینشان به آنها کمک می کنند، آنها جاه طلبی دارند، اهداف شخصی دارند، جامعه دیگر همسری را که خانواده را ترک کرده است سرزنش نمی کند، این دیگر شرم آور است. گاهی اوقات رسیدن به آمازون مدرن تقریبا غیرممکن است. هنگامی که او ذهن خود را به چیزی معطوف می کند، متوقف کردن او دشوار است. - آزادی درونی خوب است. اما آیا تصمیم برای سوزاندن پل ها همیشه درست است؟ - شاید، من یک روانشناس بسیار محافظه کار هستم. امروز استقلال و قدرت ارتقا یافته است. با این حال، به نظر من باید تا آخر سعی کنید خانواده را نجات دهید. در نتیجه گیری عجله نکنید. از این گذشته، می توانید بعداً پشیمان شوید و همیشه نمی توانید همه چیز را پس بگیرید. خیلی ها به من مراجعه می کنند و با اطمینان کامل می گویم این بچه ها هستند که از جدایی پدر و مادرشان بیشترین آسیب را می بینند. اینها مشکلات روحی و روانی هستند که با بزرگسالی بعدی و بیماری های مختلف ناشی از استرس شدید عصبی همراه هستند. در نوجوانی ممکن است افکار خودکشی ظاهر شود. و اینها اظهارات بی اساس نیست، بلکه موقعیت های واقعی است که من به عنوان یک متخصص مجبور بودم با آنها دست و پنجه نرم کنم. روان کودکان کاملاً منعطف است، اما پسران و دختران 13-17 ساله بسیار حساس هستند. به مدت 47 سال، این مرد احساس عذاب آور رها شدن را به همراه داشت آیا ارزش دارد که ازدواج فقط به خاطر فرزندان حفظ شود؟ - اگر این امکان وجود ندارد، همیشه از والدین خواهش می کنم که حداقل سعی کنند رابطه گرم خود را با یکدیگر حفظ کنند.
این برای کودکان مهم است. فحش ندهید، در مقابل آنها متوجه نشوید که حق با کیست، سعی کنید به نوعی سازش کنید، زیرا همانطور که گفتم شرایط طلاق به دختر و پسر آسیب زیادی می زند. اگر به موقع به آن توجه نکنید، درد انسان را تا آخر عمر عذاب می دهد. اخیراً با زنی صحبت کردم که قبلاً 47 سال دارد. پدرش وقتی کوچک بود خانواده را ترک کرد. اوضاع اینگونه پیش آمد. پدرش او را ندید. الان تصمیم گرفتم آدرس را فهمیدم و پدر و مادرم را که مدت ها پیش به مسکو نقل مکان کرده بودند، دیدم. جلسه بسیار گرم بود. پدر از دیدن دخترش خوشحال شد، پایتخت را نشان داد، از سرنوشت او به او گفت. زن اعتراف کرد که فقط اکنون متوجه شد: او در تمام زندگی خود احساس حقارت می کرد. و فقط اکنون برای او آسان تر شد. برای تقریباً 47 سال، این مرد احساس دردناک رها شدن را به همراه داشت. - آیا در عمل شما مواردی وجود داشته که مردم از قطع رابطه پشیمان شده باشند؟ - من در این مورد می پرسم و قاعدتاً افراد بالای 35 سال به این سؤال پاسخ مثبت می دهند. - دلیل اصلی چیست؟ - ارتباطی از طرفی که شریک زندگی نمی تواند آن را ببخشد، حتی اگر در واقع چیزی بیهوده باشد. من فقط سه دلیل خوب برای طلاق می دانم - از کجا بفهمیم که طلاق واقعاً ضروری است، چون چنین شرایطی وجود دارد؟ برای درک بهتر، یک داستان کوچک برای شما تعریف می کنم. در اتحاد جماهیر شوروی، نامه یک زن را در یک مجله بسیار جدی خواندم. به نوعی پیامی برای همه بود. او از زندگی خود نوشت. راوی خانواده فوق العاده ای داشت: یک شوهر خوب و دو فرزند، صلح و هماهنگی. اما زن متوجه شد که شوهرش شروع به جدا شدن کرد - او تمام وقت آزاد خود را فقط به نوزادان اختصاص داد. در مقطعی همسر شروع به سوال پرسیدن کرد. شوهر صادقانه پاسخ داد که برای او بسیار عزیز است و به او احترام بی نهایت می گذارد، اما... همانطور که مادر فرزندانشان بود، معلوم شد که او عاشق دیگری شده است. زن گریه می کرد، ناراحت بود، فحش می داد. تحمل کرد و توجیه نکرد. این مرد خیلی به فرزندانش وابسته بود، نمی توانست خانواده اش را ترک کند. بله همسرش اجازه نداد داخل شود. آهسته و دردناک اما با این حال متوجه شد که عزیزش جلوی چشمانش می میرد. صحبتی شد و از هم جدا شدند. بدون اینکه منتظر صبح شود، عجله کرد تا وسایل را بردارد. با این حال او آنقدر عجله داشت که کنترل خود را از دست داد و تصادف کرد. در یک ثانیه امید و حمایت همه از بین رفت. او در این نامه از او خواسته که اشتباهش را تکرار نکند، بلکه احساسات دیگران را درک کند و بپذیرد و هر چقدر هم که دردناک باشد، آنها را رها کند. چرا این داستان؟ عشق بزرگترین دلیل است . اگر احساس می کنید که به شما دروغ نمی گویند، یک احساس جدی فرد را مجبور به ترک می کند، پس باید آن را بپذیرید. دلیل دوم اعتیاد هر فرد اعم از الکل، مواد مخدر، قمار است. اگر خود فرد آمادگی مبارزه با خودش را نداشته باشد، بیرون کشیدن او از باتلاق غیرممکن است، هر چقدر هم که همسر یا همسر تلاش کند، باید با هم غرق شوند. در اینجا من یک موضع نسبتاً سختگیرانه دارم، زیرا این درست است. سرنوشت های شکسته خیلی زیاد هیچ معتاد سابق وجود ندارد. دلیل سوم خشونت است. فکر می کنم همه این را می فهمند. لازم نیست منتظر بمانید تا متجاوز در نهایت شما را از نظر جسمی یا ذهنی فلج کند. وسایلتان را جمع کنید، کمک بخواهید، حمایت کنید و بروید. همیشه گزینه هایی وجود دارد.
مرکز مشاوره تلاس
به نظر من سه عامل اصلی وجود دارد. در همه موارد دیگر به شما توصیه می کنم در تصمیم گیری عجله نکنید. عینک صورتی را بردارید! - شاید از خود سوال بپرسید تا بهتر بفهمید در روح چه می گذرد؟ - بدون مراجعه به روانشناس، می توانید از روش های فرافکنانه جملات ناتمام با موضوع "روابط خانوادگی" عبور کنید. فقط باید جمله را کامل کنند. توصیه می شود این کار را با هم انجام دهید، و سپس نتایج را مبادله کنید، آنها هر دو را شگفت زده خواهند کرد. فقط توصیه می کنم به سایت های جدی روانشناسی مراجعه کنید. وقتی ازدواج میکنیم، اغلب انتظارات را با واقعیت اشتباه میگیریم، ویژگیهای ناموجود را به شریک زندگی خود نسبت میدهیم، رفتار او را در یک زمان معین از موقعیت مطلوب خود درک میکنیم. و همانطور که تجربه نشان می دهد، برداشتن "عینک رز رنگ" و دیدن یک فرد از زاویه ای دیگر بسیار دردناک است. اگر شرکا فقط تصمیم بگیرند با یکدیگر صحبت کنند - این یک گام جدی به جلو است! من برای این مردم کلاه برمی دارم. متأسفانه زوج ها بیشتر و بیشتر به من مراجعه می کنند، جایی که او با لحنی تقریباً آمرانه می خواهد: "به شوهرم (همسرم) بگو چه کار کند!" مدت هاست که چنین اظهاراتی مرا شگفت زده نکرده است. متأسفانه ما فقط خودمان و درد خود را درک می کنیم، بدون اینکه به آنچه در روح یک شخص دیگر می گذرد فکر کنیم. من همیشه می خواهم به چنین افرادی بگویم: «وقت آن است که عینک های رز رنگ را بردارید!» اما این کار باید قبل از ازدواج انجام می شد. اگر آمادگی پذیرش شخص دیگری را ندارید، پس بهتر است وارد رابطه نشوید. و اگر تغییر کنند، فقط با هم. یک طرح کوچک دیگر من اغلب به مردم نگاه می کنم. موضوع این است که چه باید کرد. بنابراین من یک صحنه را به خوبی به خاطر می آورم (اگرچه در تعابیر دیگر بارها تکرار شده است). زیرزمینی قطار رسید. زوج جوانی در ایستگاه خداحافظی کردند. او را بوسید و جلو رفت. دم در حمل و نقل، دختر برگشت و به پسر نگاه کرد. اما مرد جوان قبلاً گوشی را درآورده و در دماغش گذاشته است. وضعیت چندان خوشایندی نیست. دختر هرگز پیامی را که انتظارش را داشت دریافت نکرد. احمقانه به نظر می رسید! اما حقیقت در چیزهای کوچک آشکار می شود. من می توانم آینده روابط مردم را بر اساس همین یک داستان پیش بینی کنم. و حکم من ناامید کننده خواهد بود.
این رابطه در مرحله اولیه است، اما در اینجا ارزش دارد که از خود بپرسید که آیا این فرد مناسبی است و آیا ما واقعاً به یکدیگر نیاز داریم. آزادی بسیار وسوسه انگیز است - امروزه زمانی که یک زوج تصمیم می گیرند برای مدتی دور شوند و جدا زندگی کنند، "یک استراحت" مد شده است. آیا این روش مفید است؟ - فکر می کنم بله. با این حال، یک چیز وجود دارد. آزادی می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد. اول از همه برای مردان. چرا مشکلات در ازدواج شروع می شود؟ در طول دوره Candy Bunch هیچ تعهدی وجود ندارد. امروز همدیگر را دیدیم، به سینما رفتیم، فردا تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. احساسات مثبت بیشتری وجود دارد و هنوز برای هر ادعایی زود است. و سپس باید دائماً با یک شخص باشید، با هم بر موانع غلبه کنید، به یکدیگر عادت کنید. و برای برخی بسیار دشوار است. پس اینجا اگر دوباره طعم آزادی را احساس کردید، میل جذابی برای پرواز برای همیشه دارید. وقتی موج شادی استقلال فروکش کرد، ممکن است معلوم شود که این آزادی واقعاً لازم نبوده است. آیا می توانید راهنمایی کنید که چگونه یک ازدواج را نجات دهید؟ کاستی های خود را به یکدیگر بگویید. وقتی به مشتریانم این را می گویم، چشمانشان گشاد می شود. و با این حال، بله، برای یک مرد صادقانه بگوید که هر از گاهی جوراب های خود را در تمام آپارتمان پراکنده می کند، که نمی تواند قاب ها را به دیوار آویزان کند و غیره. و گاهی از چیزهای کوچک ناراحت می شود. با برداشتن نقاب ایده آل، حرکت به سمت یکدیگر را آغاز می کنیم. قبل از ازدواج، زن و مرد اغلب شریک زندگی خود را ایده آل می کنند و از قبل انتظار یک رابطه خاص را دارند و سپس معلوم می شود که همه چیز به زیبایی آن در رویا نیست. در هر شرایطی سعی کنید دیالوگ داشته باشید نه دوئل لفظی، خود را به جای همسرتان بگذارید، فکر کنید، سپس انجام دهید.
این همیشه ازدواج را نجات نمی دهد، اما، باور کنید، اعصاب شما و احترام به یکدیگر را نجات می دهد. همانطور که کلاسیک گرا می گوید، هر خانواده به روش خود ناراضی است. با این وجود، جامعه شناسان توانستند بررسی ها و دلایل اصلی طلاق و انگیزه های تا حدودی متفاوت یا دلایل اجتماعی پایان ازدواج را خلاصه کنند. اکثر زوجهایی که با آنها مصاحبه شدند، اذعان داشتند که در پس عبارت رسمی «تفاوتهای آشتی ناپذیر» در طلاق، مشکلات دیگری وجود دارد. بنابراین، 40٪ از شرکت کنندگان در نظرسنجی از ویژگی های شخصیتی شریک زندگی خود ناامید بودند، 20٪ نمی توانستند فقر را تحمل کنند (اکثریت زنان بودند)، 30٪ دیگر همسر خود را به رفتار غیر مسئولانه نسبت به کل خانواده متهم کردند. تنها یک دهم آنها سردی احساسات را دلیل طلاق از همسران خود عنوان کردند. کدام خانواده ها در معرض خطر هستند؟ آمارها یک سوم ازدواج ها در روسیه را به طلاق های رسمی اختصاص می دهند. در گروه خطر، به طور عجیبی، جایگاه اول را خانواده های 3 تا 6 ساله ازدواج با فرزندان کوچک و نوزادان به خود اختصاص داده اند. بنابراین، فرزندان برخلاف انتظار، جلوی همسران مدرن را نمی گیرند. در رتبه دوم خانواده هایی با 20 تا 25 سال سابقه قرار داشتند که همسرانی که فرزندان خود را بزرگ کرده و بزرگ کرده اند از سندروم «لانه خالی» رنج می برند. اما نادرترین موارد طلاق در خانوادههای بدون فرزند زمانی است که دلیل طلاق این است که یکی از همسران تمایلی به داشتن فرزند خود یا فرزندخوانده نداشته باشد. خطر طلاق در واقع علت طلاق زوجین نیست و نمی تواند شاخص دقیقی باشد، اما برخی عوامل مطرح کننده هستند. اگر برخی از ازدواج ها از همان ابتدا شانس بقای کمی داشته باشند چه؟ به عنوان مثال، در بسیاری از خانواده های درگیری، دختر و پسر کمتر از 6 ماه قبل از عروسی همدیگر را می شناختند و به سادگی فرصت آشنایی درست با یکدیگر را نداشتند. روانشناسان استدلال نمی کنند که شش ماه دیگر خواستگاری قبل از ازدواج به شناسایی عیوب شریک آینده و جلوگیری از ازدواج ناموفق کمک می کند. برعکس، همسران از هر فرصتی برای یک رابطه موفق تر و طولانی تر برخوردار می شوند، زیرا از نظر ذهنی برای کمبودهای یکدیگر آماده می شوند. ناامیدی و اغلب شوک ناشی از ناهماهنگی بین رویاها و واقعیت، خیلی سریع فضای مخربی را در یک خانواده جوان ایجاد می کند. در شرایط زندگی خانوادگی به سختی شروع شده، تعداد کمی می توانند درگیری "بود - شد" را تحمل کنند. یکی دیگر از منادی طلاق زودهنگام، نگرش خودخواهانه یکی از همسران است، به عبارت دیگر، ازدواج از روی مصلحت. علاوه بر این، شما می توانید نه تنها به ثروت و موقعیت تأثیرگذار زن و شوهر آینده اعتماد کنید. به عنوان مثال، وابستگی عاطفی یک دختر به شریک مسن تر، قوی تر و با تجربه تر می تواند به یک فاجعه تبدیل شود.
زنان همیشه به دنبال حمایت در شوهر خود هستند، که به خودی خود خانواده را از بین نمی برد - این نشانه یک ازدواج عادی است. اما در شرایطی که زن به هزینه محبوب ترین شوهرش حمایت می شود، به عنوان مجموعه ای با عصبانیت، عصبانیت، حسادت و روان رنجوری تهدید می شود و ممکن است مرد شروع به رفتار خودسرانه کند. چنین ازدواجی به دلیل فقدان عشق در هسته آن محکوم به طلاق است. علل رفتاری طلاق در خانواده مدرن مبارزه یکی از همسران با رفتار غیرقابل قبول دیگری می تواند تا آخر عمر ادامه داشته باشد. زنان روسی با شجاعت اعتیاد به الکل شوهرشان را به گونه ای تحمل می کنند که گویی یک ویژگی شخصیتی ناخوشایند مانند بی ادبی یا تحریک پذیری است. در همان زمان، دلایلی برای طلاق مانند بیماری همسر و هیچ چیز برای افتخار در پاسخ پاسخ دهندگان ظاهر شد - این یک روند منفی خیانت تقریبا مستقیم به ازدواج و وعده های خانواده است. خیانت از ویژگی های غیرقابل قبول زن و شوهر که منجر به طلاق می شود، اغلب اشاره می شود: حل منازعه دائمی از طریق دعوا و رسوایی؛ امتناع از تأمین معاش خانواده (برای مردان) و اداره خانواده مشترک؛ جدایی غیر موجه؛ خیانت، خیانت، دروغ را کشف کرد. اعتیاد به الکل و مواد مخدر؛ دزدی و سایر فعالیت های غیرقانونی. دلایل مالی نیز مهم است. روانشناسان می گویند شرایط فقر اعضای خانواده را به شدت نسبت به یکدیگر بی تاب می کند. حتی اگر هر دو شریک به طور مساوی سعی کنند از وام ها خارج شوند یا به سادگی وجود خود را تضمین کنند، فضای تنش تمام قدرت آنها را جذب می کند و احساسات لطیف به چیزی کاهش نمی یابد. فقر یک آزمون واقعی برای ازدواج است، به خصوص ازدواجی که دارای فرزندان زیاد است. این اتفاق می افتد که شوهر توانایی خود را در کسب درآمد از دست می دهد و زن مجبور می شود خانواده را تامین کند. در این شرایط تکیه بر صبر و وفاداری همسر بسیار دشوار است، زیرا او احساس بی انصافی می کند.
افراد ممکن است شرایط تغییر یافته را بپذیرند، با ریتم زندگی فرد بیمار سازگار شوند، زمان و تلاش خود را اختصاص دهند، از او حمایت کنند. این احساس که همه چیز می توانست به گونه ای دیگر رقم بخورد و همچنین احساس گناه، از درون ویران می کند. دلایل طلاق در روسیه اغلب به موضوع مسکن مربوط می شود. خانواده های جوانی که مجبور هستند با والدین خود زیر یک سقف زندگی کنند، خطر جشن گرفتن پنجمین سالگرد ازدواج خود را نیز تهدید می کنند. به طور کلی، شش ماه تا دو سال طول می کشد تا درگیری با نسل قدیمی ایجاد شود. سپس یک استراحت دردناک وجود دارد: یا همسران به اتاق دیگری نقل مکان می کنند، احتمالاً در شرایط بدتر، یا یکی از آنها در خانه والدین می ماند و ازدواج از هم می پاشد. چرا این اتفاق می افتد؟ والدین سعی می کنند زندگی خانوادگی فرزندان خود را کنترل کنند، بر مشکلات بین همسران تمرکز کنند، آنها را با خصومت احاطه کنند و ناامیدی را القا کنند. گاهی اوقات وقتی نسل جوان نمی خواهد کارهای خانه را مطابق با خواسته های والدین خود انجام دهد، زندگی روزمره به منبع دائمی درگیری تبدیل می شود. در هر صورت خانه پدر و مادر امن ترین مکان برای یک خانواده جوان نیست. شایع ترین دلایل طلاق مادی عبارتند از: فقر، فقدان ضروری ترین ها؛ بدهی یکی از همسران؛ از دست دادن ظرفیت کاری همسر؛ مشکل مسکن اگر احساسات تغییر کرده است - این یک علامت هشدار دهنده است كوچك بودن، استقلال بيش از حد، ناتواني در قبول مسئوليت تصميمات خود و بسياري ويژگي هاي منفي ديگر به تدريج باعث مي شود همسران فكر كنند كه فقط يك زوج نيستند. صبری که برای برخی سال ها طول می کشد ممکن است در سال اول ازدواج برای برخی دیگر به پایان برسد. همسرانی که نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند، خود به خود وارد روابط صمیمی ناهماهنگ می شوند.
مشاوره ازدواج
آنها همچنین تمایلی به برنامه ریزی مشترک برای آینده ندارند و به سرعت متوجه می شوند که ادامه چنین ازدواجی فایده ای ندارد. دلایل روانی طلاق: از دست دادن عشق تحریک؛ بی اعتمادی و حسادت؛ تفاوت در دیدگاه های زندگی؛ ناسازگاری جنسی بعید است فردی با فردی که احساس می کند دوستش ندارد، عمیقاً به او احترام نمی گذارد یا به او اعتماد ندارد، ازدواج کند یا با او ازدواج کند. همه در هنگام تشکیل خانواده به سهمی از خوشبختی امیدوارند و امیدوارند از رابطه با همسر خود لذت ببرند. افراد بی سواد حقوقی اغلب دلایل فسخ نکاح و دلایل طلاق مندرج در دادخواست طلاق را با هم اشتباه می گیرند. مبنای انحلال نکاح، شروع امری قانونی است که نتیجه آن قطع رابطه خانوادگی خواهد بود. دلیل اینکه رابطه قطع شده تصمیم به قطع ازدواج گرفت، شرایط واقعی است که باعث شد یکی از زوجین تقاضای طلاق کند. به عنوان مثال، مفهوم و زمینه های فسخ نکاح، فوت زوج، تشخیص ناتوانی وی و... است. و دلایل ذکر شده در دادخواست طلاق خیانت همسر، مستی، خشونت خانگی و ... می باشد. شما باید تفاوت بین این دو مفهوم را بدانید و درک کنید. در متن زیر به مفهوم و رویه دلایل فسخ نکاح تا حد امکان می پردازیم. همچنین به این موضوع خواهیم پرداخت که آیا لازم است دلیل انحلال ازدواج ذکر شود و چه دلیلی بیشتر ذکر شده است (صرف نظر از اینکه واقعاً در خانواده چه اتفاقی می افتد). برای کسانی که مایل به دریافت مشاوره انفرادی از یک وکیل شاغل در موضوع "دلایل تغییر و خاتمه روابط حقوقی خانواده" هستند، پورتال حقوقی Sud.Guru به صورت شبانه روزی در دسترس است. می توانید از طریق فرم بازخورد به صورت رایگان سوال بپرسید. مبناي تغيير و فسخ رابطه حقوقي خانوادگي در صورت وقوع حادثه حائز اهميت حقوقي است. به عنوان مثال، زوجه به دلیل نوشیدن مکرر مشروبات الکلی و اعمال زور علیه او و فرزندان، تصمیم به طرح دعوای فسخ می کند. در این صورت رفتار مرد دلیل بر گسستن نکاح و تقدیم درخواست به دادگاه دلیل طلاق خواهد بود. قانون مبنای خاتمه زندگی خانوادگی چیست: دعوی کتبی و تقدیم شده در دادگاه با تقاضای طلاق یا تقاضای ثبت اسناد (یعنی اراده یکی از زوجین یا اراده هر دو بر حسب شرایط لازم است). مرگ زن و شوهر (در واقع، پس از فوت یکی از زوجین، ازدواج خود به خود از بین می رود). به رسمیت شناختن یکی از همسران به عنوان متوفی طبق روال تعیین شده توسط قانون فدراسیون روسیه. اظهارات قیم یکی از زوجین که توسط دادگاه غیر صلاحیت شناخته شده است. این ازدواج توسط دادگاه باطل شد. اگرچه در مورد «بطلان» پیوند خانوادگی، در اینجا نه از پایان زندگی خانوادگی، بلکه در مورد بطلان کامل ازدواج، لازم است. بنابراین تبعات قانونی آن متفاوت خواهد بود. هر یک از دلایل فوق باید با جزئیات بیشتری در نظر گرفته شود. عقد ازدواج باطل نکاح در صورتی از طریق دادگاه فسخ می شود که در زمان انعقاد آن هنجارهای قانون داخلی نقض شده باشد یا یکی از زوجین (یا هر دو) هدف تشکیل خانواده به معنای کامل کلمه را نداشته باشد. مفهوم جهات و تشریفات ابطال نکاح در باطل بودن نکاح تنها با توجه به روند دادگاه قابل بحث است.
در چنین مواردی ممکن است دلایل مختلفی برای مراجعه به دادگاه وجود داشته باشد: در صورتی که یکی از زوجین به نحوی مجبور به ازدواج شده باشد (یعنی عدم وجود حسن نیت). در صورتی که یکی از عاشقانی که برای ازدواج عجله دارد به سن ازدواج نرسیده باشد و اجازه خاصی برای این اقدام از مراجع قیمومیت و پدر و مادر گرفته نشده باشد (در کشور ما ازدواج در سن شانزده سالگی مجاز است. ، اما تایید ذکر شده در بالا)؛ ثبت رسمی رابطه یکی از آنها در ازدواج اولین بار نیست (یعنی قبلاً یک همسر پشت سر آنها وجود دارد ، اما طلاق وجود نداشت). اگر افراد دارای روابط نزدیک خانوادگی ازدواج کنند. یکی از عاشقان از دیگری پنهان می کرد که او ناقل یک بیماری مقاربتی صعب العلاج است. ازدواج ساختگی، زمانی که یکی از زوجین با قصد خاصی (برای اهداف خود، اما نه برای ایجاد خانواده) ازدواج / ازدواج می کند. عواقب حقوقی طلاق و فسخ متفاوت است. در گزینه دوم پیوندهای فامیلی لغو می شود یعنی تمام تعهدات بین زوجین لغو می شود. اموال مشترک خریداری شده را نمی توان در میان آنها گنجاند. باید رسیدها را جمع کنیم و ثابت کنیم چه کسی چه چیزی خریده است. در مورد ازدواج های باطل می توان اطلاعات بیشتری کسب کرد. طلاق با درخواست یکی دیگر از دلایل پایان زندگی خانوادگی، ارائه درخواست طلاق از طرف یکی از زوجین است. شما می توانید بر اساس درخواست یا بسته به شرایط همراه طلاق دهید. انتخاب بین اداره ثبت و دادگاه (جهانی و منطقه/شهر) به موارد زیر بستگی دارد: آیا طلاق گرفته دارای فرزندان بالغ هستند. آیا همسران توانستند توافق کنند که فرزندان با چه کسی زندگی کنند و به چه ترتیبی با والدین دیگر تماس بگیرند (این شامل حل همه مسائل مربوط به نفقه نیز می شود). اینکه آیا طرفین طلاق می توانند از قبل در مورد اینکه چه کسی چه اموالی را دریافت می کند، توافق کنند. معلوم می شود که هر چه تضادها بین یک زن و شوهر بیشتر باشد، روند پایان دادن به رابطه رسمی دشوارتر است.
و احتمال طولانی شدن پرونده طلاق بیشتر است. وقتی می توانید به درخواست یکی طلاق بگیرید در صورت تسلیم یک طرفه درخواست به اداره ثبت، دلایل زیر نیز وجود دارد: شناسایی همسر دوم به عنوان مفقود شده (فقط از طریق دادگاه)؛ اعلام ناتوانی زوج (فقط از طریق دادگاه)؛ یکی از زوجین در حال گذراندن حکم حبس بیش از سه سال (شما می توانید از لحظه اجرای حکم درخواست دهید). همچنین اگر هنوز صاحب فرزند مشترک نشده اید و بر سر همه شرایط طلاق توافق شده است، در دفتر ثبت اسناد می توانید با هم طلاق بگیرید. در سایر موارد، آزادی مورد نظر تنها از طریق یک روند قضایی قابل دستیابی است. لازم به ذکر است که هنوز در مراجع قضایی و یا در مراجع ثبت احوال هموطنان به درستی اظهارنامه نویسی کافی نیست. همچنین تهیه مدارک لازم و در برخی موارد جمع آوری شواهد ضروری است. هنگام تقسیم ملک، ممکن است برای ارزیابی آن نیاز به کمک کارشناسان داشته باشید. در اینجا می توانید در مورد دادگاه بخوانید. در مورد دلایل در این مقاله لازم است به اختصار به دلایل فسخ نکاح اشاره شود. دلایل طلاق انگیزه شخصی افراد است.
شرایط واقعی که به دلیل آن یکی از زوجین امکان ادامه زندگی خانوادگی را در آینده نمی بیند. از جمله انگیزه های شخصی و مادی است. به طور کلی این است: زنا (به عبارت دیگر زنا)؛ خشونت فیزیکی و اخلاقی علیه اعضای خانواده؛ سوء مصرف الکل؛ نگرش تمایل به کار؛ سرد شدن احساسات متقابل (هم از طرف یکی از زوجین و هم بر اساس حمایت متقابل)، ظهور خصومت و از دست دادن احترام (شایع ترین دلیل ذکر شده در دادخواست)؛ عدم توجه به فرزندان خود؛ "عشق جدید"؛ نارضایتی جنسی حتی برخی از افراد به این دلیل طلاق می گیرند که نیمه دیگر آنها خمیردندان را اشتباه می بندد. اما دادگاه چنین دلایلی را قابل قبول نمی داند و از طلاق خواهان خودداری می شود. اگر در اداره ثبت احوال طلاق بگیرید، احتمالاً دلایل را از شما نخواهند پرسید. اما در دادگاه (مخصوصاً زمانی که همسر دیگر موافقت نمی کند)، قاضی برای تصمیم گیری درباره اینکه آیا نجات خانواده امکان پذیر است یا خیر، آیا همسران برای آشتی به زمان نیاز دارند یا خیر، سؤالاتی را مطرح می کند. قطع رابطه خانوادگی در لحظه ثبت این واقعه از طریق مقامات ثبت احوال فسخ می شود. در حکم دادگاه، افراد در روزی که رای قاضی لازم الاجرا می شود از تعهدات زناشویی رها می شوند. به عبارت دقیق تر، پس از پایان مهلت اعتراض به تصمیم دادگاه، باید حدود سه روز منتظر بمانید تا دادگاه رونوشت را به اداره ثبت ارسال کند. روند طلاق می تواند ظرافت ها و مشکلات زیادی داشته باشد، برای اینکه با همه چیز به سرعت و به صرفه ترین حالت ممکن برخورد کنید، با یک وکیل خانواده در وب سایت Sud.Guru مشاوره رایگان دریافت کنید. فسخ نکاح یا طلاق یک روش بسیار دردناک است. در صورتی که زن و شوهر با هم تصمیم به ترک خانه داشته باشند و دارای فرزند زیر 18 سال نباشند، یک ماه پس از ثبت درخواست، طلاق توسط مرجع انجام می شود.
انحلال ازدواج در حضور فرزندان خردسال تا حدودی دشوارتر است. اما در صورتی که زوجین نسبت به یکدیگر دعاوی مادی نداشته باشند و در مورد محل سکونت و تربیت فرزندان به توافق برسند، فرآیند طلاق با کمک دادگاه جهانی انجام می شود. خوانندگان عزیز! مقالات ما در مورد روش های معمولی برای حل مسائل حقوقی صحبت می کنند، اما هر مورد منحصر به فرد است. اگر می خواهید بدانید دقیقا چگونه مشکل خود را حل کنید - با فرم مشاور آنلاین در سمت راست تماس بگیرید یا با شماره های زیر تماس بگیرید. این سریع و رایگان است! متأسفانه اغلب طلاق با عوارض مختلفی همراه است، در صورتی که طلاق بدون کمک قانون غیرممکن است. در این صورت، رسیدگی به انحلال ازدواج در دادگاه منطقه یا شهرستان صورت می گیرد. در این مورد، مدعی باید اظهارنامه ادعایی بنویسد . دلایل طلاق در دادگاه فرم شکایت را می توانید از اینجا دانلود کنید. در دادخواست طلاق آمده است: وقتی یکی از زوجین مخالف طلاق باشد. در صورت امتناع زوج از طلاق. مثلاً از نوشتن بیانیه طلاق خودداری می کند; همسران نمی توانند در مورد تربیت فرزندان، محل زندگی و حمایت مادی توافق کنند. در این صورت در سند باید دلیل لزوم فسخ از نظر شاکی ذکر شود تا دادگاه به طور عینی شرایط را برای بهینه ترین راه حل بررسی کند. دادخواست طلاق توسط ماده 131 قانون آیین دادرسی مدنی فدراسیون روسیه تنظیم می شود . در محل ثبت رسمی خوانده (نه شاکی) ارائه می شود. عدم رعایت ضوابط هنگام اقامه دعوی طبق ماده فوق می تواند مبنای خودداری قاضی از رسیدگی به موضوع طلاق صیغه باشد. دلایل طلاق توسط قانون فدراسیون روسیه تنظیم نمی شود. آنها بعدی هستند. ملک شخصی این دلایل عبارتند از از دست دادن عشق و جاذبه برای همسر، نشان دادن خصومت. طبق اصول مندرج در فصل اول قانون خانواده، ازدواج باید بر اساس محبت، اعتماد و احترام متقابل باشد. بنابراین از دست دادن این احساسات می تواند دلیل کافی برای فسخ نکاح توسط قاضی باشد. خانواده این دلایل شامل عادات بد همسر مانند مستی، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به قمار و ... است. همچنین شامل خشونت خانگی و همسر آزاری عمدی است. هنگامی که دلایل داخلی در بیانیه شکایت ذکر می شود، باید با گزارش های پلیس در مورد تماس و گزارش های پزشکی در مورد حذف ضرب و شتم مستند شود.
اگر اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر به عنوان دلیل ذکر شده باشد، این ادعا باید همراه با گواهی از کلینیک مواد مخدر مبنی بر ثبت نام همسر در آنجا باشد. طبیعت مادی این نوع دلایل شامل نداشتن خانه شخصی و در نتیجه زندگی مشترک با والدین و همچنین درآمد ناکافی یا انگلی نان آور خانواده است. مخصوصاً وقتی بچه های کوچکی هستند . صمیمی ناسازگاری جنسی اغلب دلیلی برای طلاق است، اما وکلا ذکر آن را در بیانیه دعوی توصیه نمی کنند. بحث در مورد زندگی صمیمی زوجین در دادگاه علنی می تواند به سلامت روان و شهرت زوج آسیب برساند. اگر پنهان کردن چنین دلایلی غیرممکن باشد (مثلاً در مورد انحراف جنسی با آسیب بدنی)، شاکی باید با درخواست برای برگزاری جلسات دادگاه غیرعلنی بیانیه ای در مورد حفاظت از اسرار زندگی شخصی بنویسد . نقض عهد ازدواج یا خیانت دلایل طلاق برای دادگاه طبق ماده 22 قانون خانواده فدراسیون روسیه، دادگاه با تشخیص این واقعیت که حفظ خانواده غیرممکن است، اتحادیه ازدواج را فسخ می کند.
بنابراین در اظهار دعوی نوشتن دلیلی که قاضی قانع کننده بداند بسیار مهم است. دلایل رسمی طلاق یکی از متداول ترین دلایلی که در بیانیه ادعا آمده است، ناسازگاری روانی یا تفاوت شخصیت هاست. این شامل از دست دادن عشق، احترام و اعتماد است. در صورت عدم وجود فرزندان صغیر، قاضی این دلیل را برای طلاق کافی میداند . 1 قانون خانواده فدراسیون روسیه. مشروبات الکلی، اعتیاد به مواد مخدر و سوء مصرف نیز زمینه های طلاق هستند، اما در این مورد این حقایق باید توسط پلیس و گزارش های توزیع مواد مخدر مستند شود . اگر شاکی فرصتی برای دریافت اسنادی که رفتار نامناسب همسر را تایید می کند را ندارد، بهتر است این دلایل را بیان نکنید. ایجاد یک زن خانه دار جداگانه و یک خانواده دوم. این یک دلیل بسیار قانع کننده است، اما باید در جلسه توسط دو شاهد بالغ تأیید شود. اگر در خانواده فرزندان وجود داشته باشد اگر خانواده دارای فرزند زیر 18 سال باشد ، دادگاه ممکن است دلایل شخصی طلاق را ناکافی بداند و تصمیم را به تعویق بیندازد. بنابراین در این مورد بهتر است دلایل مادی و خانگی ذکر شود. به عنوان مثال: درآمد ناکافی نان آور، صرف بیش از حد برای نیازهای شخصی، تمایل به کار، انگلی. عدم مشارکت در تربیت فرزندان همسر از جمله امتناع از حمایت مادی. دیدنش لذت بخشه 89 قانون خانواده فدراسیون روسیه، زن و شوهر باید از یکدیگر حمایت مادی کنند، از جمله پرورش فرزندان. بنابراین ممکن است دادگاه این دلیل را برای طلاق قانع کننده بداند. عادات بد همسر نیز دلیل محکمی برای طلاق است، اما باید مستند باشد. شایع ترین دلایل طلاق بسیاری از علل اختلافات جدی خانواده قبل از فروپاشی خانواده به هم مرتبط هستند.
مرکز مشاوره تلاس
با این حال، جامعه شناسان با همکاری روانشناسان خانواده به موارد زیر دست یافته اند: خیانت یا زنا. نقض عهد، به خصوص اگر همسر دیگر در شرایط سختی باشد (مثلاً زوجه در انتظار بچه دار شدن، بستری شدن در بیمارستان یا مریض بودن یکی از زوجین در سفر کاری طولانی)، اعتماد را تضعیف می کند و باعث سرد شدن محبت زن و شوهر می شود. مشکلات مالی یا به سادگی فقر. نداشتن مسکن شخصی در این صورت یک خانواده جوان می تواند با والدین خود زندگی کند که بهترین تأثیر را در روابط ندارد یا آپارتمان اجاره کند که تأثیر مخربی بر بودجه دارد. عادات بد یکی از همسران این نه تنها مستی، اعتیاد به الکل و بی خانمانی، بلکه هزینه های بیش از حد، اعتیاد به قمار، وسواس به علایق و سرگرمی های شخصی را نیز شامل می شود. ناسازگاری جنسی فقدان اهداف مشترک در زندگی بی سوادی روانی، یعنی ناتوانی در رفتار در موقعیت های درگیری و تمایل به درک نیمه خود. ناباروری یکی از همسران دلایل خوبی برای طلاق از شوهر قان
اگر طلاق بدون شرکت فرزندان و اختلاف بر سر اموال مشترك واقع شود، قابل تعدیل است. اما در شرایط پیچیده تر، شما باید مشخص باشید، در غیر این صورت قاضی دلیل طلاق را در دادخواست قانع کننده نمی داند. اگر طرفین فقط خواهان طلاق بدون تقسیم دارایی باشند (یا اگر دارایی بر اساس قرارداد پیش از ازدواج یا توافقنامه رایگان تأیید شده توسط دفتر اسناد رسمی تقسیم شده باشد)، ادعا ممکن است شامل جملاتی بر اساس هنجارهای قانون خانواده باشد. در بیانیه با توجه به محتوای ماده 22 قانون خانواده به سادگی می توانید بنویسید: «ما تقاضای طلاق داریم چون احساس محبت متقابل را که مبنای حفظ خانواده است از دست داده ایم». اگر فقط یکی از زوجین مبتکر طلاق باشد، خاتمه رابطه گذشته را می توان به روشی متفاوت توجیه کرد، به عنوان مثال، به شرح زیر: "احساس عشق و احترام متقابل به همسرم را از دست دادم (یا از دست دادم). (من). همسر) بر این اساس من امکان ادامه ایجاد روابط خانوادگی را نمی بینم.
بنابراین طلاق را تنها گزینه قابل قبول می دانم. اگر همسران برای مدت طولانی به طور جداگانه زندگی می کنند و یکی از آنها قبلاً خانواده دیگری را به دست آورده است، می توان از عبارت زیر استفاده کرد: "زندگی مشترک با همسر به نتیجه نرسید، روابط خانوادگی از این یا آن تاریخ خاتمه یافت. . خانه مشترک، اختلاف ملک و محل سکونت فرزندان وجود ندارد. آشتی غیر ممکن است، طلاق لطفا" اگر این رابطه وارد چنین تناقضاتی شد، پس ارزش آن را دارد که آشکارا بنویسید: "نجات خانواده غیرممکن است، زیرا ما روابط خصمانه شخصی ایجاد کرده ایم." گاهی اوقات شایان ذکر است که دلیل این روابط خصمانه به عنوان مثال: خیانت؛ خشونت علیه شما یا فرزندانتان؛ رفتار خشن با حیوانات؛ عدم حمایت خانواده؛ رهایی از مسائل مربوط به تربیت و حمایت از کودکان. در عمل این اتفاق افتاد که نیازی به توجیه رابطه خصمانه شما نیست. گاهی اوقات آنها حتی بدون هیچ دلیل خاصی پیچیده هستند. فقط انزجار را جمع می کند، که در نقطه ای بیرون می ریزد. بنابراین قاعدتاً قضات یک ماه مهلت می دهند تا طرفین مصالحه کنند. مراجعه به دادگاه برای طلاق آخرین راه حل است. روند درخواست بسیاری از زوج ها را بیدار می کند و آنها شروع به بازسازی رابطه خود می کنند. آیا خیانت دلیل طلاق است؟ این به شما بستگی دارد. به نظر می رسد تعداد کمی بخواهند طرف اشتباه رابطه را نشان دهند.
مرکز مشاوره تلاس
بنابراین، آنها معمولا با یک فرمول ساده که دلالت بر "روابط خصمانه" دارد، مدیریت می کنند. اگر نتوان از علنی شدن دلیل اجتناب کرد، دلیل طلاق را می توان به موارد زیر اشاره کرد: «به نظر من حفظ خانواده محال است، زیرا همسر مرتکب زنا شده است. احساسات و کرامت انسانی من را پایین می آورد و نشان دهنده تحقیر او نسبت به احساسات من است. رابطه ما با تصور من از زندگی زناشویی مطابقت ندارد، بنابراین طلاق را تنها راه برون رفت از این وضعیت می دانم. گاه صرفاً لازم است که زنا را دلیل فسخ نکاح ذکر کرد، مثلاً زنا، نقض عقد نکاح تلقی شود. در این مورد، الفاظ باید با شواهد همراه باشد، به خصوص اگر همسر دیگر با اتهام موافق نباشد. حتی گاهی لازم است از خدمات یک کارآگاه خصوصی استفاده کنید تا «همسر روح» را به آب تمیز بیاورید. در صورت اثبات خیانت و نقض صیغه عقد، هر قاضی طلاق می دهد. تخطی از بندهای عقد نکاح دلیل طلاق قرارداد ازدواج، به عنوان سندی که روابط حقوقی بین همسران را در صورت طلاق تنظیم می کند، در روسیه به اندازه غرب محبوب نیست. به نظر میرسد افراد عملگرای بیشتری در آنجا زندگی میکنند که تشکیل خانواده را یک فرآیند نسبتاً رسمی میدانند. در کشور ما، طراحی روابط خانوادگی بیشتر از برخی روابط عاشقانه الهام گرفته شده است. و من نمی خواهم در آستانه عروسی در مورد طلاق صحبت کنم. و حتی بیشتر از این، من نمی خواهم احساسات متقابل خود را با یک مقاله رسمی ثابت کنم. هر یک از زوجین در تصمیم داوطلبانه در مورد طلاق چه اموال و به چه میزان می رسد. موضوع پرداخت نفقه حل شده است; دلایل فسخ نکاح را بیان می کند. می توان گفت در صورت تخلف از یکی از بندهای قرارداد (مثلاً در صورت زنا یا خشونت علیه اعضای خانواده)، کل اموال مشترک به قربانی منتقل می شود. آخرین بند نه تنها خانواده را در برابر سفر احتمالی یکی از همسران "به چپ" بیمه می کند و او را در زرادخانه "وسایل متقاعدسازی" محدود می کند، بلکه طلاق را هنگام مراجعه به دادگاه تضمین می کند. دلایل خانگی طلاق هنگام طرح دعوی می توانید دلیل داخلی طلاق را نیز بیان کنید. مثلا: اعتیاد به الکل یا اعتیاد همسر؛ بیماری روانی؛ تمایل به قمار؛ فرار از مسائل تربیت و نگهداری فرزندان؛ اختلال خانوادگی این پدیده ها معمولاً دست به دست هم می دهند. گاهی اوقات طلاق تنها راه حل خانواده ای است که دارای اعتیاد به الکل، خشونت، درگیری و مشکلات مالی است. و اگر اقوام نیز با هم مرتبط باشند، تعداد مشکلات فقط افزایش می یابد. ممکن است دلیل قطع رابطه حقوقی موارد زیر باشد: «همسر از اعتیاد پیشرونده به الکل رنج می برد که در نتیجه موارد خشونت خانگی افزایش یافته، تعداد درگیری ها افزایش یافته است. علاوه بر این، برخورد همسر ما را در شرایط سخت مالی قرار می دهد. از این نظر، تربیت کامل فرزندان غیرممکن است، همانطور که ادامه روابط خانوادگی غیرممکن است. لازم نیست رنگ آمیزی شود که چه نوع درگیری هایی رخ می دهد. همه مردم، از جمله قضات، وضعیت خانواده ای را که یکی از همسران از الکل سوء استفاده می کند، کاملاً نشان می دهند. قابل درک است که طرف مقابل آسیب دیده و ناراحت است. این را می توان در محاکمه به زبان شهود بیان کرد.
مشاوره ازدواج
با این حال، احساسات در سند رسمی جایی ندارند. ثبت کلمات خود در برنامه با عصاره سابقه پزشکی از داروخانه روان شناسی که نشان می دهد همسر از چه بیماری رنج می برد، متناقض نخواهد بود. این گواهی به ویژه در صورتی مفید خواهد بود که شاکی به همراه دادخواست طلاق، دعوی سلب حقوق والدین را نیز مطرح کند. در صورتی که شاکی خشونت خانگی را دلیل طلاق ذکر کند، باید اظهارنامه ای از کلانتری مبنی بر مشاهده واقعیات نزاع خانوادگی توسط ماموران پلیس منطقه و اعمال اقدامات اداری علیه همسر ضمیمه شود. در صورت وجود گزارش معاینه پزشکی در مورد ماهیت آسیب بدنی، باید به دادگاه نیز ارائه شود. اگر شوهر خرج خانواده را ندهد انگلی خانوادگی نیز می تواند دلیلی برای طلاق باشد. این به این دلیل است که همسر دوم در هیچ کجا کار نمی کند و فقط با هزینه دیگری زندگی می کند. انگلی در "شکل خالص" آن نادر است، معمولاً با اعتیاد به الکل یا بیماری روانی همراه است. دلیل طلاق باید در تقاضانامه به شرح زیر ذکر شود: «همسرم (یا همسرم) خانواده را در شرایط سخت مالی قرار می دهد، زیرا از هیچ جا درآمدی دریافت نمی کند. او قاطعانه از جستجوی کار خودداری می کند، در مرکز کار ثبت نام نمی کند و یارانه دریافت نمی کند. به طور مرتب از الکل سوء استفاده می کند. در این راستا، من معتقدم که توسعه کامل روابط خانوادگی غیرممکن است. درآمد من کفاف هزینه های خودم، فرزندان و همسر غیرکارم را نمی دهد. در نتیجه نمی توانم منابع مادی کافی به بچه ها بدهم.» این اظهارات باید با گواهی (به طور دقیق تر، در غیاب آنها از پاسخ دهنده - که به معنای گواهی از محل کار یا منبع درآمد دیگری است) و سخنان شاهدان تأیید شود. توجه داشته باشید که اگر همسر دیگر از کارافتاده یا بازنشسته باشد و یا تمام درآمد او به عنوان مثال برای پرداخت وام یا نفقه باشد، این نمی تواند دلیلی برای طلاق محسوب شود. درآمد هنوز هم برای پوشش درآمد خانواده می آید و می رود. و اگر شخصی به دلایل عینی شغلی نداشته باشد، اما از مزایای دولتی (به دلیل از کارافتادگی) برخوردار شود، این نیز درآمد محسوب می شود و قاضی می تواند به راحتی از این ادعا خودداری کند.
نارضایتی جنسی و دلایل "عجیب" طلاق گاهی همسران نارضایتی جنسی یکدیگر را دلیل طلاق می دانند. البته این با خود آنهاست که چه دلیلی را در اظهارنامه قید کنند. با این حال، در عمل قضایی به گونه ای توسعه یافته است که چنین استدلال هایی به طور جدی مورد توجه قرار نمی گیرد. قانون خانواده روابط جنسی همسران را تنظیم نمی کند، فقط از "عشق و احترام متقابل" صحبت می کند و اینکه چگونه این مظاهر تنظیم می شود، کار همه است. طبق نظر دادگاه، انحلال ازدواج به دلایل قانع کننده تری نسبت به نارضایتی جنسی طرف مقابل نیاز دارد. گاهی اوقات شاکیان در اظهارات خود دلایل بسیار غیرعادی برای طلاق ذکر می کنند. بهتر است از این گونه صورت بندی ها پرهیز شود و استدلال های اساسی تری ارائه شود. به عنوان مثال، ادعاها عبارتند از: او از مسواک زدن همسرش خوشش نمی آید. نحوه آشپزی همسر را راضی نمی کند. رابطه جنسی دهانی نمی خواهد؛ نمی خواهد چیزهای مربوط به من را حمل کند. با بچه ها در حیاط راه نمی رود. او آخر هفته با دوستانش به ماهیگیری می رود و غیره. البته در هر خانواده ای تناقضاتی وجود دارد. اما باید آنها را هموار کرد و نه برای بحث کلی. به هر حال، تمام آگهی های طلاق توسط غریبه ها خوانده می شود. تاتیانا شاراندا روانشناس عملی مشاور خانواده و ازدواج رئیس مرکز رشد روانی درک اینکه شما رها شده اید هم برای زنان و هم برای مردان دشوار است. - خیلی سخت است که بگوییم طلاق برای فلان مرد یا زن سخت تر است. اولاً، همه چیز به موقعیت بستگی دارد و ثانیاً به ویژگی های شخصی هر فرد بستگی دارد. البته اگر از آمار کلی صحبت کنیم، زنان ذاتاً حساس ترند، اما باز هم عامل اصلی این است که چه کسی رفته است.
تقریباً همیشه یک نفر کنار گذاشته می شود. به عنوان یک قاعده، برای او دشوارتر است. کسی که می رود پیشینی قوی تر است. فشار روانی بر یک فرد رها شده می تواند بسیار قوی باشد. گاهی اوقات مردان نمی توانند چنین موقعیت هایی را تحمل کنند. و اغلب رستگاری را در الکل، قمار و غیره جستجو می کنند. اما اتفاق می افتد که تصمیم به صورت دو طرفه گرفته می شود. پایان همیشه غم انگیز نیست. - البته. چنین زوج هایی وجود دارند و من با آنها احترام زیادی دارم. متأسفانه همه موافق نیستند. روابط خوب بین همسران سابق نادر است. اما افرادی به سراغ من آمدند که با وجود طلاق هنوز با هم دوست هستند. در مراسم پذیرایی در مورد مشکلات فرزند مشترکشان صحبت کردند. به عنوان مثال، یکی از کودکان مشکلات روانی نشان داد و هر دو والدین علاقه مند به در آغوش گرفتن او بودند که به او کمک کرد تا خودش را درک کند. این یک مثال عالی برای دیگران است. طلاق گرفت، ازدواج کرد، دوباره طلاق گرفت، دوباره ازدواج کرد - آنها می گویند که اگر یکی از همسران، در اصل، فکر طلاق را داشته باشد، پس چیزی برای بازگشت وجود ندارد. دیر یا زود یک وقفه رخ خواهد داد. - و نمی توان اینجا بدون ابهام صحبت کرد. شرایط متفاوت است. این بستگی به این دارد که هر فرد چه نقشی در خانواده ایفا می کند، که درونی بر کدام یک حاکم است. زوج هایی هستند که او و او علیرغم سن واقعی شان نوجوان هستند. در این مورد، همه چیز غیرقابل پیش بینی است، زیرا برای آنها روابط بیشتر شبیه یک بازی است. در کلام، همسران تقریبا هر روز از هم جدا می شوند. به تدریج حتی اطرافیان نیز به رسوایی های آنها عادت می کنند. زمان هایی وجود دارد که افراد واقعاً طلاق می گیرند. بعد دوباره ازدواج می کنند. بعد دوباره از هم جدا می شوند و ... ازدواج می کنند (می خندد). این روش آموزش شخصی آنهاست. اغلب در چنین ازدواجی کودک نقش یک بزرگسال را بر عهده می گیرد. متناقض، اما واقعی! او مسئول ترین و عاقل ترین مرد خانه است. برای زنده ماندن باید اینطور می شد. ازدواجی که در آن یکی از شرکا نقش والدین را بازی می کند می تواند مدت زیادی طول بکشد، زیرا یک فرد بالغ چیزهای زیادی را می فهمد، از قبول مسئولیت نمی ترسد و می داند چگونه تسلیم شود. اتحادیه هایی وجود دارد که زن و شوهر هر دو افراد مستقل هستند، هر دو بزرگسال. در این مورد، دلیل طلاق معمولاً بسیار جدی است، به عنوان مثال، ناسازگاری ساختار جنسی. وقتی یکی از طرفین بیش فعال است، طرف دیگر خیلی کمتر به جنبه صمیمی زندگی علاقه دارد.
یا کسی نه تنها یک رابطه گذرا دارد، بلکه یک عشق قوی دارد که به تدریج به عشق واقعی تبدیل می شود و با هم بودن به سادگی غیرقابل تحمل است. خانواده دیگر همسری را که خانواده را ترک کرده محکوم نمی کند - با توجه به تجربه شما، چه کسی احتمال بیشتری برای طلاق دارد؟ - احتمالاً تعجب خواهید کرد: امروز تعداد زنان بیشتر و بیشتر شده است! آنها می توانند از نظر مالی خود را تامین کنند، والدینشان به آنها کمک می کنند، آنها جاه طلبی دارند، اهداف شخصی دارند، جامعه دیگر همسری را که خانواده را ترک کرده است سرزنش نمی کند، این دیگر شرم آور است. گاهی اوقات رسیدن به آمازون مدرن تقریبا غیرممکن است. هنگامی که او ذهن خود را به چیزی معطوف می کند، متوقف کردن او دشوار است. - آزادی درونی خوب است. اما آیا تصمیم برای سوزاندن پل ها همیشه درست است؟ - شاید، من یک روانشناس بسیار محافظه کار هستم. امروز استقلال و قدرت ارتقا یافته است. با این حال، به نظر من باید تا آخر سعی کنید خانواده را نجات دهید. در نتیجه گیری عجله نکنید. از این گذشته، می توانید بعداً پشیمان شوید و همیشه نمی توانید همه چیز را پس بگیرید. خیلی ها به من مراجعه می کنند و با اطمینان کامل می گویم این بچه ها هستند که از جدایی پدر و مادرشان بیشترین آسیب را می بینند. اینها مشکلات روحی و روانی هستند که با بزرگسالی بعدی و بیماری های مختلف ناشی از استرس شدید عصبی همراه هستند. در نوجوانی ممکن است افکار خودکشی ظاهر شود. و اینها اظهارات بی اساس نیست، بلکه موقعیت های واقعی است که من به عنوان یک متخصص مجبور بودم با آنها دست و پنجه نرم کنم. روان کودکان کاملاً منعطف است، اما پسران و دختران 13-17 ساله بسیار حساس هستند. به مدت 47 سال، این مرد احساس عذاب آور رها شدن را به همراه داشت آیا ارزش دارد که ازدواج فقط به خاطر فرزندان حفظ شود؟ - اگر این امکان وجود ندارد، همیشه از والدین خواهش می کنم که حداقل سعی کنند رابطه گرم خود را با یکدیگر حفظ کنند.
این برای کودکان مهم است. فحش ندهید، در مقابل آنها متوجه نشوید که حق با کیست، سعی کنید به نوعی سازش کنید، زیرا همانطور که گفتم شرایط طلاق به دختر و پسر آسیب زیادی می زند. اگر به موقع به آن توجه نکنید، درد انسان را تا آخر عمر عذاب می دهد. اخیراً با زنی صحبت کردم که قبلاً 47 سال دارد. پدرش وقتی کوچک بود خانواده را ترک کرد. اوضاع اینگونه پیش آمد. پدرش او را ندید. الان تصمیم گرفتم آدرس را فهمیدم و پدر و مادرم را که مدت ها پیش به مسکو نقل مکان کرده بودند، دیدم. جلسه بسیار گرم بود. پدر از دیدن دخترش خوشحال شد، پایتخت را نشان داد، از سرنوشت او به او گفت. زن اعتراف کرد که فقط اکنون متوجه شد: او در تمام زندگی خود احساس حقارت می کرد. و فقط اکنون برای او آسان تر شد. برای تقریباً 47 سال، این مرد احساس دردناک رها شدن را به همراه داشت. - آیا در عمل شما مواردی وجود داشته که مردم از قطع رابطه پشیمان شده باشند؟ - من در این مورد می پرسم و قاعدتاً افراد بالای 35 سال به این سؤال پاسخ مثبت می دهند. - دلیل اصلی چیست؟ - ارتباطی از طرفی که شریک زندگی نمی تواند آن را ببخشد، حتی اگر در واقع چیزی بیهوده باشد. من فقط سه دلیل خوب برای طلاق می دانم - از کجا بفهمیم که طلاق واقعاً ضروری است، چون چنین شرایطی وجود دارد؟ برای درک بهتر، یک داستان کوچک برای شما تعریف می کنم. در اتحاد جماهیر شوروی، نامه یک زن را در یک مجله بسیار جدی خواندم. به نوعی پیامی برای همه بود. او از زندگی خود نوشت. راوی خانواده فوق العاده ای داشت: یک شوهر خوب و دو فرزند، صلح و هماهنگی. اما زن متوجه شد که شوهرش شروع به جدا شدن کرد - او تمام وقت آزاد خود را فقط به نوزادان اختصاص داد. در مقطعی همسر شروع به سوال پرسیدن کرد. شوهر صادقانه پاسخ داد که برای او بسیار عزیز است و به او احترام بی نهایت می گذارد، اما... همانطور که مادر فرزندانشان بود، معلوم شد که او عاشق دیگری شده است. زن گریه می کرد، ناراحت بود، فحش می داد. تحمل کرد و توجیه نکرد. این مرد خیلی به فرزندانش وابسته بود، نمی توانست خانواده اش را ترک کند. بله همسرش اجازه نداد داخل شود. آهسته و دردناک اما با این حال متوجه شد که عزیزش جلوی چشمانش می میرد. صحبتی شد و از هم جدا شدند. بدون اینکه منتظر صبح شود، عجله کرد تا وسایل را بردارد. با این حال او آنقدر عجله داشت که کنترل خود را از دست داد و تصادف کرد. در یک ثانیه امید و حمایت همه از بین رفت. او در این نامه از او خواسته که اشتباهش را تکرار نکند، بلکه احساسات دیگران را درک کند و بپذیرد و هر چقدر هم که دردناک باشد، آنها را رها کند. چرا این داستان؟ عشق بزرگترین دلیل است . اگر احساس می کنید که به شما دروغ نمی گویند، یک احساس جدی فرد را مجبور به ترک می کند، پس باید آن را بپذیرید. دلیل دوم اعتیاد هر فرد اعم از الکل، مواد مخدر، قمار است. اگر خود فرد آمادگی مبارزه با خودش را نداشته باشد، بیرون کشیدن او از باتلاق غیرممکن است، هر چقدر هم که همسر یا همسر تلاش کند، باید با هم غرق شوند. در اینجا من یک موضع نسبتاً سختگیرانه دارم، زیرا این درست است. سرنوشت های شکسته خیلی زیاد هیچ معتاد سابق وجود ندارد. دلیل سوم خشونت است. فکر می کنم همه این را می فهمند. لازم نیست منتظر بمانید تا متجاوز در نهایت شما را از نظر جسمی یا ذهنی فلج کند. وسایلتان را جمع کنید، کمک بخواهید، حمایت کنید و بروید. همیشه گزینه هایی وجود دارد.
مرکز مشاوره تلاس
به نظر من سه عامل اصلی وجود دارد. در همه موارد دیگر به شما توصیه می کنم در تصمیم گیری عجله نکنید. عینک صورتی را بردارید! - شاید از خود سوال بپرسید تا بهتر بفهمید در روح چه می گذرد؟ - بدون مراجعه به روانشناس، می توانید از روش های فرافکنانه جملات ناتمام با موضوع "روابط خانوادگی" عبور کنید. فقط باید جمله را کامل کنند. توصیه می شود این کار را با هم انجام دهید، و سپس نتایج را مبادله کنید، آنها هر دو را شگفت زده خواهند کرد. فقط توصیه می کنم به سایت های جدی روانشناسی مراجعه کنید. وقتی ازدواج میکنیم، اغلب انتظارات را با واقعیت اشتباه میگیریم، ویژگیهای ناموجود را به شریک زندگی خود نسبت میدهیم، رفتار او را در یک زمان معین از موقعیت مطلوب خود درک میکنیم. و همانطور که تجربه نشان می دهد، برداشتن "عینک رز رنگ" و دیدن یک فرد از زاویه ای دیگر بسیار دردناک است. اگر شرکا فقط تصمیم بگیرند با یکدیگر صحبت کنند - این یک گام جدی به جلو است! من برای این مردم کلاه برمی دارم. متأسفانه زوج ها بیشتر و بیشتر به من مراجعه می کنند، جایی که او با لحنی تقریباً آمرانه می خواهد: "به شوهرم (همسرم) بگو چه کار کند!" مدت هاست که چنین اظهاراتی مرا شگفت زده نکرده است. متأسفانه ما فقط خودمان و درد خود را درک می کنیم، بدون اینکه به آنچه در روح یک شخص دیگر می گذرد فکر کنیم. من همیشه می خواهم به چنین افرادی بگویم: «وقت آن است که عینک های رز رنگ را بردارید!» اما این کار باید قبل از ازدواج انجام می شد. اگر آمادگی پذیرش شخص دیگری را ندارید، پس بهتر است وارد رابطه نشوید. و اگر تغییر کنند، فقط با هم. یک طرح کوچک دیگر من اغلب به مردم نگاه می کنم. موضوع این است که چه باید کرد. بنابراین من یک صحنه را به خوبی به خاطر می آورم (اگرچه در تعابیر دیگر بارها تکرار شده است). زیرزمینی قطار رسید. زوج جوانی در ایستگاه خداحافظی کردند. او را بوسید و جلو رفت. دم در حمل و نقل، دختر برگشت و به پسر نگاه کرد. اما مرد جوان قبلاً گوشی را درآورده و در دماغش گذاشته است. وضعیت چندان خوشایندی نیست. دختر هرگز پیامی را که انتظارش را داشت دریافت نکرد. احمقانه به نظر می رسید! اما حقیقت در چیزهای کوچک آشکار می شود. من می توانم آینده روابط مردم را بر اساس همین یک داستان پیش بینی کنم. و حکم من ناامید کننده خواهد بود.
این رابطه در مرحله اولیه است، اما در اینجا ارزش دارد که از خود بپرسید که آیا این فرد مناسبی است و آیا ما واقعاً به یکدیگر نیاز داریم. آزادی بسیار وسوسه انگیز است - امروزه زمانی که یک زوج تصمیم می گیرند برای مدتی دور شوند و جدا زندگی کنند، "یک استراحت" مد شده است. آیا این روش مفید است؟ - فکر می کنم بله. با این حال، یک چیز وجود دارد. آزادی می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد. اول از همه برای مردان. چرا مشکلات در ازدواج شروع می شود؟ در طول دوره Candy Bunch هیچ تعهدی وجود ندارد. امروز همدیگر را دیدیم، به سینما رفتیم، فردا تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. احساسات مثبت بیشتری وجود دارد و هنوز برای هر ادعایی زود است. و سپس باید دائماً با یک شخص باشید، با هم بر موانع غلبه کنید، به یکدیگر عادت کنید. و برای برخی بسیار دشوار است. پس اینجا اگر دوباره طعم آزادی را احساس کردید، میل جذابی برای پرواز برای همیشه دارید. وقتی موج شادی استقلال فروکش کرد، ممکن است معلوم شود که این آزادی واقعاً لازم نبوده است. آیا می توانید راهنمایی کنید که چگونه یک ازدواج را نجات دهید؟ کاستی های خود را به یکدیگر بگویید. وقتی به مشتریانم این را می گویم، چشمانشان گشاد می شود. و با این حال، بله، برای یک مرد صادقانه بگوید که هر از گاهی جوراب های خود را در تمام آپارتمان پراکنده می کند، که نمی تواند قاب ها را به دیوار آویزان کند و غیره. و گاهی از چیزهای کوچک ناراحت می شود. با برداشتن نقاب ایده آل، حرکت به سمت یکدیگر را آغاز می کنیم. قبل از ازدواج، زن و مرد اغلب شریک زندگی خود را ایده آل می کنند و از قبل انتظار یک رابطه خاص را دارند و سپس معلوم می شود که همه چیز به زیبایی آن در رویا نیست. در هر شرایطی سعی کنید دیالوگ داشته باشید نه دوئل لفظی، خود را به جای همسرتان بگذارید، فکر کنید، سپس انجام دهید.
این همیشه ازدواج را نجات نمی دهد، اما، باور کنید، اعصاب شما و احترام به یکدیگر را نجات می دهد. همانطور که کلاسیک گرا می گوید، هر خانواده به روش خود ناراضی است. با این وجود، جامعه شناسان توانستند بررسی ها و دلایل اصلی طلاق و انگیزه های تا حدودی متفاوت یا دلایل اجتماعی پایان ازدواج را خلاصه کنند. اکثر زوجهایی که با آنها مصاحبه شدند، اذعان داشتند که در پس عبارت رسمی «تفاوتهای آشتی ناپذیر» در طلاق، مشکلات دیگری وجود دارد. بنابراین، 40٪ از شرکت کنندگان در نظرسنجی از ویژگی های شخصیتی شریک زندگی خود ناامید بودند، 20٪ نمی توانستند فقر را تحمل کنند (اکثریت زنان بودند)، 30٪ دیگر همسر خود را به رفتار غیر مسئولانه نسبت به کل خانواده متهم کردند. تنها یک دهم آنها سردی احساسات را دلیل طلاق از همسران خود عنوان کردند. کدام خانواده ها در معرض خطر هستند؟ آمارها یک سوم ازدواج ها در روسیه را به طلاق های رسمی اختصاص می دهند. در گروه خطر، به طور عجیبی، جایگاه اول را خانواده های 3 تا 6 ساله ازدواج با فرزندان کوچک و نوزادان به خود اختصاص داده اند. بنابراین، فرزندان برخلاف انتظار، جلوی همسران مدرن را نمی گیرند. در رتبه دوم خانواده هایی با 20 تا 25 سال سابقه قرار داشتند که همسرانی که فرزندان خود را بزرگ کرده و بزرگ کرده اند از سندروم «لانه خالی» رنج می برند. اما نادرترین موارد طلاق در خانوادههای بدون فرزند زمانی است که دلیل طلاق این است که یکی از همسران تمایلی به داشتن فرزند خود یا فرزندخوانده نداشته باشد. خطر طلاق در واقع علت طلاق زوجین نیست و نمی تواند شاخص دقیقی باشد، اما برخی عوامل مطرح کننده هستند. اگر برخی از ازدواج ها از همان ابتدا شانس بقای کمی داشته باشند چه؟ به عنوان مثال، در بسیاری از خانواده های درگیری، دختر و پسر کمتر از 6 ماه قبل از عروسی همدیگر را می شناختند و به سادگی فرصت آشنایی درست با یکدیگر را نداشتند. روانشناسان استدلال نمی کنند که شش ماه دیگر خواستگاری قبل از ازدواج به شناسایی عیوب شریک آینده و جلوگیری از ازدواج ناموفق کمک می کند. برعکس، همسران از هر فرصتی برای یک رابطه موفق تر و طولانی تر برخوردار می شوند، زیرا از نظر ذهنی برای کمبودهای یکدیگر آماده می شوند. ناامیدی و اغلب شوک ناشی از ناهماهنگی بین رویاها و واقعیت، خیلی سریع فضای مخربی را در یک خانواده جوان ایجاد می کند. در شرایط زندگی خانوادگی به سختی شروع شده، تعداد کمی می توانند درگیری "بود - شد" را تحمل کنند. یکی دیگر از منادی طلاق زودهنگام، نگرش خودخواهانه یکی از همسران است، به عبارت دیگر، ازدواج از روی مصلحت. علاوه بر این، شما می توانید نه تنها به ثروت و موقعیت تأثیرگذار زن و شوهر آینده اعتماد کنید. به عنوان مثال، وابستگی عاطفی یک دختر به شریک مسن تر، قوی تر و با تجربه تر می تواند به یک فاجعه تبدیل شود.
زنان همیشه به دنبال حمایت در شوهر خود هستند، که به خودی خود خانواده را از بین نمی برد - این نشانه یک ازدواج عادی است. اما در شرایطی که زن به هزینه محبوب ترین شوهرش حمایت می شود، به عنوان مجموعه ای با عصبانیت، عصبانیت، حسادت و روان رنجوری تهدید می شود و ممکن است مرد شروع به رفتار خودسرانه کند. چنین ازدواجی به دلیل فقدان عشق در هسته آن محکوم به طلاق است. علل رفتاری طلاق در خانواده مدرن مبارزه یکی از همسران با رفتار غیرقابل قبول دیگری می تواند تا آخر عمر ادامه داشته باشد. زنان روسی با شجاعت اعتیاد به الکل شوهرشان را به گونه ای تحمل می کنند که گویی یک ویژگی شخصیتی ناخوشایند مانند بی ادبی یا تحریک پذیری است. در همان زمان، دلایلی برای طلاق مانند بیماری همسر و هیچ چیز برای افتخار در پاسخ پاسخ دهندگان ظاهر شد - این یک روند منفی خیانت تقریبا مستقیم به ازدواج و وعده های خانواده است. خیانت از ویژگی های غیرقابل قبول زن و شوهر که منجر به طلاق می شود، اغلب اشاره می شود: حل منازعه دائمی از طریق دعوا و رسوایی؛ امتناع از تأمین معاش خانواده (برای مردان) و اداره خانواده مشترک؛ جدایی غیر موجه؛ خیانت، خیانت، دروغ را کشف کرد. اعتیاد به الکل و مواد مخدر؛ دزدی و سایر فعالیت های غیرقانونی. دلایل مالی نیز مهم است. روانشناسان می گویند شرایط فقر اعضای خانواده را به شدت نسبت به یکدیگر بی تاب می کند. حتی اگر هر دو شریک به طور مساوی سعی کنند از وام ها خارج شوند یا به سادگی وجود خود را تضمین کنند، فضای تنش تمام قدرت آنها را جذب می کند و احساسات لطیف به چیزی کاهش نمی یابد. فقر یک آزمون واقعی برای ازدواج است، به خصوص ازدواجی که دارای فرزندان زیاد است. این اتفاق می افتد که شوهر توانایی خود را در کسب درآمد از دست می دهد و زن مجبور می شود خانواده را تامین کند. در این شرایط تکیه بر صبر و وفاداری همسر بسیار دشوار است، زیرا او احساس بی انصافی می کند.
افراد ممکن است شرایط تغییر یافته را بپذیرند، با ریتم زندگی فرد بیمار سازگار شوند، زمان و تلاش خود را اختصاص دهند، از او حمایت کنند. این احساس که همه چیز می توانست به گونه ای دیگر رقم بخورد و همچنین احساس گناه، از درون ویران می کند. دلایل طلاق در روسیه اغلب به موضوع مسکن مربوط می شود. خانواده های جوانی که مجبور هستند با والدین خود زیر یک سقف زندگی کنند، خطر جشن گرفتن پنجمین سالگرد ازدواج خود را نیز تهدید می کنند. به طور کلی، شش ماه تا دو سال طول می کشد تا درگیری با نسل قدیمی ایجاد شود. سپس یک استراحت دردناک وجود دارد: یا همسران به اتاق دیگری نقل مکان می کنند، احتمالاً در شرایط بدتر، یا یکی از آنها در خانه والدین می ماند و ازدواج از هم می پاشد. چرا این اتفاق می افتد؟ والدین سعی می کنند زندگی خانوادگی فرزندان خود را کنترل کنند، بر مشکلات بین همسران تمرکز کنند، آنها را با خصومت احاطه کنند و ناامیدی را القا کنند. گاهی اوقات وقتی نسل جوان نمی خواهد کارهای خانه را مطابق با خواسته های والدین خود انجام دهد، زندگی روزمره به منبع دائمی درگیری تبدیل می شود. در هر صورت خانه پدر و مادر امن ترین مکان برای یک خانواده جوان نیست. شایع ترین دلایل طلاق مادی عبارتند از: فقر، فقدان ضروری ترین ها؛ بدهی یکی از همسران؛ از دست دادن ظرفیت کاری همسر؛ مشکل مسکن اگر احساسات تغییر کرده است - این یک علامت هشدار دهنده است كوچك بودن، استقلال بيش از حد، ناتواني در قبول مسئوليت تصميمات خود و بسياري ويژگي هاي منفي ديگر به تدريج باعث مي شود همسران فكر كنند كه فقط يك زوج نيستند. صبری که برای برخی سال ها طول می کشد ممکن است در سال اول ازدواج برای برخی دیگر به پایان برسد. همسرانی که نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند، خود به خود وارد روابط صمیمی ناهماهنگ می شوند.
مشاوره ازدواج
آنها همچنین تمایلی به برنامه ریزی مشترک برای آینده ندارند و به سرعت متوجه می شوند که ادامه چنین ازدواجی فایده ای ندارد. دلایل روانی طلاق: از دست دادن عشق تحریک؛ بی اعتمادی و حسادت؛ تفاوت در دیدگاه های زندگی؛ ناسازگاری جنسی بعید است فردی با فردی که احساس می کند دوستش ندارد، عمیقاً به او احترام نمی گذارد یا به او اعتماد ندارد، ازدواج کند یا با او ازدواج کند. همه در هنگام تشکیل خانواده به سهمی از خوشبختی امیدوارند و امیدوارند از رابطه با همسر خود لذت ببرند. افراد بی سواد حقوقی اغلب دلایل فسخ نکاح و دلایل طلاق مندرج در دادخواست طلاق را با هم اشتباه می گیرند. مبنای انحلال نکاح، شروع امری قانونی است که نتیجه آن قطع رابطه خانوادگی خواهد بود. دلیل اینکه رابطه قطع شده تصمیم به قطع ازدواج گرفت، شرایط واقعی است که باعث شد یکی از زوجین تقاضای طلاق کند. به عنوان مثال، مفهوم و زمینه های فسخ نکاح، فوت زوج، تشخیص ناتوانی وی و... است. و دلایل ذکر شده در دادخواست طلاق خیانت همسر، مستی، خشونت خانگی و ... می باشد. شما باید تفاوت بین این دو مفهوم را بدانید و درک کنید. در متن زیر به مفهوم و رویه دلایل فسخ نکاح تا حد امکان می پردازیم. همچنین به این موضوع خواهیم پرداخت که آیا لازم است دلیل انحلال ازدواج ذکر شود و چه دلیلی بیشتر ذکر شده است (صرف نظر از اینکه واقعاً در خانواده چه اتفاقی می افتد). برای کسانی که مایل به دریافت مشاوره انفرادی از یک وکیل شاغل در موضوع "دلایل تغییر و خاتمه روابط حقوقی خانواده" هستند، پورتال حقوقی Sud.Guru به صورت شبانه روزی در دسترس است. می توانید از طریق فرم بازخورد به صورت رایگان سوال بپرسید. مبناي تغيير و فسخ رابطه حقوقي خانوادگي در صورت وقوع حادثه حائز اهميت حقوقي است. به عنوان مثال، زوجه به دلیل نوشیدن مکرر مشروبات الکلی و اعمال زور علیه او و فرزندان، تصمیم به طرح دعوای فسخ می کند. در این صورت رفتار مرد دلیل بر گسستن نکاح و تقدیم درخواست به دادگاه دلیل طلاق خواهد بود. قانون مبنای خاتمه زندگی خانوادگی چیست: دعوی کتبی و تقدیم شده در دادگاه با تقاضای طلاق یا تقاضای ثبت اسناد (یعنی اراده یکی از زوجین یا اراده هر دو بر حسب شرایط لازم است). مرگ زن و شوهر (در واقع، پس از فوت یکی از زوجین، ازدواج خود به خود از بین می رود). به رسمیت شناختن یکی از همسران به عنوان متوفی طبق روال تعیین شده توسط قانون فدراسیون روسیه. اظهارات قیم یکی از زوجین که توسط دادگاه غیر صلاحیت شناخته شده است. این ازدواج توسط دادگاه باطل شد. اگرچه در مورد «بطلان» پیوند خانوادگی، در اینجا نه از پایان زندگی خانوادگی، بلکه در مورد بطلان کامل ازدواج، لازم است. بنابراین تبعات قانونی آن متفاوت خواهد بود. هر یک از دلایل فوق باید با جزئیات بیشتری در نظر گرفته شود. عقد ازدواج باطل نکاح در صورتی از طریق دادگاه فسخ می شود که در زمان انعقاد آن هنجارهای قانون داخلی نقض شده باشد یا یکی از زوجین (یا هر دو) هدف تشکیل خانواده به معنای کامل کلمه را نداشته باشد. مفهوم جهات و تشریفات ابطال نکاح در باطل بودن نکاح تنها با توجه به روند دادگاه قابل بحث است.
در چنین مواردی ممکن است دلایل مختلفی برای مراجعه به دادگاه وجود داشته باشد: در صورتی که یکی از زوجین به نحوی مجبور به ازدواج شده باشد (یعنی عدم وجود حسن نیت). در صورتی که یکی از عاشقانی که برای ازدواج عجله دارد به سن ازدواج نرسیده باشد و اجازه خاصی برای این اقدام از مراجع قیمومیت و پدر و مادر گرفته نشده باشد (در کشور ما ازدواج در سن شانزده سالگی مجاز است. ، اما تایید ذکر شده در بالا)؛ ثبت رسمی رابطه یکی از آنها در ازدواج اولین بار نیست (یعنی قبلاً یک همسر پشت سر آنها وجود دارد ، اما طلاق وجود نداشت). اگر افراد دارای روابط نزدیک خانوادگی ازدواج کنند. یکی از عاشقان از دیگری پنهان می کرد که او ناقل یک بیماری مقاربتی صعب العلاج است. ازدواج ساختگی، زمانی که یکی از زوجین با قصد خاصی (برای اهداف خود، اما نه برای ایجاد خانواده) ازدواج / ازدواج می کند. عواقب حقوقی طلاق و فسخ متفاوت است. در گزینه دوم پیوندهای فامیلی لغو می شود یعنی تمام تعهدات بین زوجین لغو می شود. اموال مشترک خریداری شده را نمی توان در میان آنها گنجاند. باید رسیدها را جمع کنیم و ثابت کنیم چه کسی چه چیزی خریده است. در مورد ازدواج های باطل می توان اطلاعات بیشتری کسب کرد. طلاق با درخواست یکی دیگر از دلایل پایان زندگی خانوادگی، ارائه درخواست طلاق از طرف یکی از زوجین است. شما می توانید بر اساس درخواست یا بسته به شرایط همراه طلاق دهید. انتخاب بین اداره ثبت و دادگاه (جهانی و منطقه/شهر) به موارد زیر بستگی دارد: آیا طلاق گرفته دارای فرزندان بالغ هستند. آیا همسران توانستند توافق کنند که فرزندان با چه کسی زندگی کنند و به چه ترتیبی با والدین دیگر تماس بگیرند (این شامل حل همه مسائل مربوط به نفقه نیز می شود). اینکه آیا طرفین طلاق می توانند از قبل در مورد اینکه چه کسی چه اموالی را دریافت می کند، توافق کنند. معلوم می شود که هر چه تضادها بین یک زن و شوهر بیشتر باشد، روند پایان دادن به رابطه رسمی دشوارتر است.
و احتمال طولانی شدن پرونده طلاق بیشتر است. وقتی می توانید به درخواست یکی طلاق بگیرید در صورت تسلیم یک طرفه درخواست به اداره ثبت، دلایل زیر نیز وجود دارد: شناسایی همسر دوم به عنوان مفقود شده (فقط از طریق دادگاه)؛ اعلام ناتوانی زوج (فقط از طریق دادگاه)؛ یکی از زوجین در حال گذراندن حکم حبس بیش از سه سال (شما می توانید از لحظه اجرای حکم درخواست دهید). همچنین اگر هنوز صاحب فرزند مشترک نشده اید و بر سر همه شرایط طلاق توافق شده است، در دفتر ثبت اسناد می توانید با هم طلاق بگیرید. در سایر موارد، آزادی مورد نظر تنها از طریق یک روند قضایی قابل دستیابی است. لازم به ذکر است که هنوز در مراجع قضایی و یا در مراجع ثبت احوال هموطنان به درستی اظهارنامه نویسی کافی نیست. همچنین تهیه مدارک لازم و در برخی موارد جمع آوری شواهد ضروری است. هنگام تقسیم ملک، ممکن است برای ارزیابی آن نیاز به کمک کارشناسان داشته باشید. در اینجا می توانید در مورد دادگاه بخوانید. در مورد دلایل در این مقاله لازم است به اختصار به دلایل فسخ نکاح اشاره شود. دلایل طلاق انگیزه شخصی افراد است.
شرایط واقعی که به دلیل آن یکی از زوجین امکان ادامه زندگی خانوادگی را در آینده نمی بیند. از جمله انگیزه های شخصی و مادی است. به طور کلی این است: زنا (به عبارت دیگر زنا)؛ خشونت فیزیکی و اخلاقی علیه اعضای خانواده؛ سوء مصرف الکل؛ نگرش تمایل به کار؛ سرد شدن احساسات متقابل (هم از طرف یکی از زوجین و هم بر اساس حمایت متقابل)، ظهور خصومت و از دست دادن احترام (شایع ترین دلیل ذکر شده در دادخواست)؛ عدم توجه به فرزندان خود؛ "عشق جدید"؛ نارضایتی جنسی حتی برخی از افراد به این دلیل طلاق می گیرند که نیمه دیگر آنها خمیردندان را اشتباه می بندد. اما دادگاه چنین دلایلی را قابل قبول نمی داند و از طلاق خواهان خودداری می شود. اگر در اداره ثبت احوال طلاق بگیرید، احتمالاً دلایل را از شما نخواهند پرسید. اما در دادگاه (مخصوصاً زمانی که همسر دیگر موافقت نمی کند)، قاضی برای تصمیم گیری درباره اینکه آیا نجات خانواده امکان پذیر است یا خیر، آیا همسران برای آشتی به زمان نیاز دارند یا خیر، سؤالاتی را مطرح می کند. قطع رابطه خانوادگی در لحظه ثبت این واقعه از طریق مقامات ثبت احوال فسخ می شود. در حکم دادگاه، افراد در روزی که رای قاضی لازم الاجرا می شود از تعهدات زناشویی رها می شوند. به عبارت دقیق تر، پس از پایان مهلت اعتراض به تصمیم دادگاه، باید حدود سه روز منتظر بمانید تا دادگاه رونوشت را به اداره ثبت ارسال کند. روند طلاق می تواند ظرافت ها و مشکلات زیادی داشته باشد، برای اینکه با همه چیز به سرعت و به صرفه ترین حالت ممکن برخورد کنید، با یک وکیل خانواده در وب سایت Sud.Guru مشاوره رایگان دریافت کنید. فسخ نکاح یا طلاق یک روش بسیار دردناک است. در صورتی که زن و شوهر با هم تصمیم به ترک خانه داشته باشند و دارای فرزند زیر 18 سال نباشند، یک ماه پس از ثبت درخواست، طلاق توسط مرجع انجام می شود.
انحلال ازدواج در حضور فرزندان خردسال تا حدودی دشوارتر است. اما در صورتی که زوجین نسبت به یکدیگر دعاوی مادی نداشته باشند و در مورد محل سکونت و تربیت فرزندان به توافق برسند، فرآیند طلاق با کمک دادگاه جهانی انجام می شود. خوانندگان عزیز! مقالات ما در مورد روش های معمولی برای حل مسائل حقوقی صحبت می کنند، اما هر مورد منحصر به فرد است. اگر می خواهید بدانید دقیقا چگونه مشکل خود را حل کنید - با فرم مشاور آنلاین در سمت راست تماس بگیرید یا با شماره های زیر تماس بگیرید. این سریع و رایگان است! متأسفانه اغلب طلاق با عوارض مختلفی همراه است، در صورتی که طلاق بدون کمک قانون غیرممکن است. در این صورت، رسیدگی به انحلال ازدواج در دادگاه منطقه یا شهرستان صورت می گیرد. در این مورد، مدعی باید اظهارنامه ادعایی بنویسد . دلایل طلاق در دادگاه فرم شکایت را می توانید از اینجا دانلود کنید. در دادخواست طلاق آمده است: وقتی یکی از زوجین مخالف طلاق باشد. در صورت امتناع زوج از طلاق. مثلاً از نوشتن بیانیه طلاق خودداری می کند; همسران نمی توانند در مورد تربیت فرزندان، محل زندگی و حمایت مادی توافق کنند. در این صورت در سند باید دلیل لزوم فسخ از نظر شاکی ذکر شود تا دادگاه به طور عینی شرایط را برای بهینه ترین راه حل بررسی کند. دادخواست طلاق توسط ماده 131 قانون آیین دادرسی مدنی فدراسیون روسیه تنظیم می شود . در محل ثبت رسمی خوانده (نه شاکی) ارائه می شود. عدم رعایت ضوابط هنگام اقامه دعوی طبق ماده فوق می تواند مبنای خودداری قاضی از رسیدگی به موضوع طلاق صیغه باشد. دلایل طلاق توسط قانون فدراسیون روسیه تنظیم نمی شود. آنها بعدی هستند. ملک شخصی این دلایل عبارتند از از دست دادن عشق و جاذبه برای همسر، نشان دادن خصومت. طبق اصول مندرج در فصل اول قانون خانواده، ازدواج باید بر اساس محبت، اعتماد و احترام متقابل باشد. بنابراین از دست دادن این احساسات می تواند دلیل کافی برای فسخ نکاح توسط قاضی باشد. خانواده این دلایل شامل عادات بد همسر مانند مستی، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به قمار و ... است. همچنین شامل خشونت خانگی و همسر آزاری عمدی است. هنگامی که دلایل داخلی در بیانیه شکایت ذکر می شود، باید با گزارش های پلیس در مورد تماس و گزارش های پزشکی در مورد حذف ضرب و شتم مستند شود.
اگر اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر به عنوان دلیل ذکر شده باشد، این ادعا باید همراه با گواهی از کلینیک مواد مخدر مبنی بر ثبت نام همسر در آنجا باشد. طبیعت مادی این نوع دلایل شامل نداشتن خانه شخصی و در نتیجه زندگی مشترک با والدین و همچنین درآمد ناکافی یا انگلی نان آور خانواده است. مخصوصاً وقتی بچه های کوچکی هستند . صمیمی ناسازگاری جنسی اغلب دلیلی برای طلاق است، اما وکلا ذکر آن را در بیانیه دعوی توصیه نمی کنند. بحث در مورد زندگی صمیمی زوجین در دادگاه علنی می تواند به سلامت روان و شهرت زوج آسیب برساند. اگر پنهان کردن چنین دلایلی غیرممکن باشد (مثلاً در مورد انحراف جنسی با آسیب بدنی)، شاکی باید با درخواست برای برگزاری جلسات دادگاه غیرعلنی بیانیه ای در مورد حفاظت از اسرار زندگی شخصی بنویسد . نقض عهد ازدواج یا خیانت دلایل طلاق برای دادگاه طبق ماده 22 قانون خانواده فدراسیون روسیه، دادگاه با تشخیص این واقعیت که حفظ خانواده غیرممکن است، اتحادیه ازدواج را فسخ می کند.
بنابراین در اظهار دعوی نوشتن دلیلی که قاضی قانع کننده بداند بسیار مهم است. دلایل رسمی طلاق یکی از متداول ترین دلایلی که در بیانیه ادعا آمده است، ناسازگاری روانی یا تفاوت شخصیت هاست. این شامل از دست دادن عشق، احترام و اعتماد است. در صورت عدم وجود فرزندان صغیر، قاضی این دلیل را برای طلاق کافی میداند . 1 قانون خانواده فدراسیون روسیه. مشروبات الکلی، اعتیاد به مواد مخدر و سوء مصرف نیز زمینه های طلاق هستند، اما در این مورد این حقایق باید توسط پلیس و گزارش های توزیع مواد مخدر مستند شود . اگر شاکی فرصتی برای دریافت اسنادی که رفتار نامناسب همسر را تایید می کند را ندارد، بهتر است این دلایل را بیان نکنید. ایجاد یک زن خانه دار جداگانه و یک خانواده دوم. این یک دلیل بسیار قانع کننده است، اما باید در جلسه توسط دو شاهد بالغ تأیید شود. اگر در خانواده فرزندان وجود داشته باشد اگر خانواده دارای فرزند زیر 18 سال باشد ، دادگاه ممکن است دلایل شخصی طلاق را ناکافی بداند و تصمیم را به تعویق بیندازد. بنابراین در این مورد بهتر است دلایل مادی و خانگی ذکر شود. به عنوان مثال: درآمد ناکافی نان آور، صرف بیش از حد برای نیازهای شخصی، تمایل به کار، انگلی. عدم مشارکت در تربیت فرزندان همسر از جمله امتناع از حمایت مادی. دیدنش لذت بخشه 89 قانون خانواده فدراسیون روسیه، زن و شوهر باید از یکدیگر حمایت مادی کنند، از جمله پرورش فرزندان. بنابراین ممکن است دادگاه این دلیل را برای طلاق قانع کننده بداند. عادات بد همسر نیز دلیل محکمی برای طلاق است، اما باید مستند باشد. شایع ترین دلایل طلاق بسیاری از علل اختلافات جدی خانواده قبل از فروپاشی خانواده به هم مرتبط هستند.
مرکز مشاوره تلاس
با این حال، جامعه شناسان با همکاری روانشناسان خانواده به موارد زیر دست یافته اند: خیانت یا زنا. نقض عهد، به خصوص اگر همسر دیگر در شرایط سختی باشد (مثلاً زوجه در انتظار بچه دار شدن، بستری شدن در بیمارستان یا مریض بودن یکی از زوجین در سفر کاری طولانی)، اعتماد را تضعیف می کند و باعث سرد شدن محبت زن و شوهر می شود. مشکلات مالی یا به سادگی فقر. نداشتن مسکن شخصی در این صورت یک خانواده جوان می تواند با والدین خود زندگی کند که بهترین تأثیر را در روابط ندارد یا آپارتمان اجاره کند که تأثیر مخربی بر بودجه دارد. عادات بد یکی از همسران این نه تنها مستی، اعتیاد به الکل و بی خانمانی، بلکه هزینه های بیش از حد، اعتیاد به قمار، وسواس به علایق و سرگرمی های شخصی را نیز شامل می شود. ناسازگاری جنسی فقدان اهداف مشترک در زندگی بی سوادی روانی، یعنی ناتوانی در رفتار در موقعیت های درگیری و تمایل به درک نیمه خود. ناباروری یکی از همسران دلایل خوبی برای طلاق از شوهر قان