05-05-2021, 11:25 AM
Gryphus prend le caïeu tout noir et le jette par terre, puis il l’écrase.
Vous êtes un homme bien méchant, Gryphus, pour arracher a un pauvre prisonnier sa seule consolation : un oignon de tulipe.
یک روز صبح وقتی کورنلیوس می خواست که گیاه را بکارد متوجه آمدن گریفوس نشد و او گلدان را دید و از او پرسید ؟این دیگر چیست ؟ کورنلیوس گفت: گلدان , گلدان بین دو پایش بود .با خود گفت: اه , اه این دیگه چی بود ؟ بعد او گلدان را می گیرد وکورنلیوس از عصبانیت انگشتانش را به زمین فشار می دهد.گلدانم را بدهید! گریفوس گلدان را پرت می کند کف زمین و آنرا می شکند .
شما خیلی آدم بدی هستید , که با یک زندانی بیچاره که دلخوشی جز این گلدان ندارد این چنین می کنید.
درهمان لحظه رزا رسید و گفت : حقیقت نداره پدر گریفوس گفت: اما دخترم این فقط یک گل لاله است . و بعد آهسته رزا که از ماجرا با خبر بود به کورنلیوس گفت: فردا آن یکی را می کاریم آقای کورنلیوس عزیز.
-پدر من دیگر مانع پرورش لاله های شما نمی شود. اگر فقط می دانستید که دوستش چگونه او را سرزنش میکرد!
-آه! آقای جاکوب ، آیا او تو را ترک نمی کند ، آقای جکوب؟
او فعلا ما را ترک نمی کند , پدرم داستان میخک را که گلدان آنرا شکسته برای او تعریف کرد و او نزدیک بود پدرم را خفه کند و بعد از من پرسید؟آیا او دو میخک دیگر دارد ؟ و او به پدرم پیشنهاد داد تا در اتاق شما جستجو کند ببیند آیا میخک دیگری هم دارید یا نه؟
کورنلیوس می گوید او مرد بدجنسی است . روزا به من بگو روزی که به دنبال خاک رفتی او تو را تعقیب می کرد؟ بله . و بعد کورنلیوس آهسته گفت: رزا او عاشق شما نیست .
Vous êtes un homme bien méchant, Gryphus, pour arracher a un pauvre prisonnier sa seule consolation : un oignon de tulipe.
-Ce n’est vrai, mon père, dit Rosa, qui vient d’arriver devant la porte.
-Ce n’est qu’une tulipe, ma fille.
-Nous planterons l’autre demain, cher monsieur- Laissez-moi ma tulipe !
Cornelius, dit a voix basse Rosa, qui comprend l’immense douleur du tulipier.
شما خیلی آدم بدی هستید , که با یک زندانی بیچاره که دلخوشی جز این گلدان ندارد این چنین می کنید.
درهمان لحظه رزا رسید و گفت : حقیقت نداره پدر گریفوس گفت: اما دخترم این فقط یک گل لاله است . و بعد آهسته رزا که از ماجرا با خبر بود به کورنلیوس گفت: فردا آن یکی را می کاریم آقای کورنلیوس عزیز.
Le soir, la jeune fille revient.
-Mon père ne vous empêchera plus de cultiver vos tulipes. Si vous saviez comme son ami le gronde !
-Ah ! M.Jacob, il ne vous quitte donc pas .M.Jacob ?
-Il nous quitte le moins possible. Mon père a raconté l’histoire du caïeu et a dit qu’il l’avait écrasé. Si vous aviez vu maitre Jacob ! J’ai cru qu’il allait étrangler mon père. Puis il m’a demandé si vous aviez deux autres caïeux.
Il a Démade cela ?
-Oui. Et il a proposé à mon père de fouiller votre chambre pour savoir si vous aviez d’autres caïeux.
-Oh! oh! fait Cornelius. Mais ce Jacob est un scélérat. Dites-moi, vous m’avez raconté que le jour où vous aviez préparé la terre dans le jardin, cet homme vous avait suivie ?
-Oui.
-Rosa …, dit Cornelius en palissant. Ce n’est pas vous qu’il suivait. Ce n’est pas de vous qu’il est amoureux.
عصر ، دختر جوان برمی گردد.-پدر من دیگر مانع پرورش لاله های شما نمی شود. اگر فقط می دانستید که دوستش چگونه او را سرزنش میکرد!
-آه! آقای جاکوب ، آیا او تو را ترک نمی کند ، آقای جکوب؟
او فعلا ما را ترک نمی کند , پدرم داستان میخک را که گلدان آنرا شکسته برای او تعریف کرد و او نزدیک بود پدرم را خفه کند و بعد از من پرسید؟آیا او دو میخک دیگر دارد ؟ و او به پدرم پیشنهاد داد تا در اتاق شما جستجو کند ببیند آیا میخک دیگری هم دارید یا نه؟
کورنلیوس می گوید او مرد بدجنسی است . روزا به من بگو روزی که به دنبال خاک رفتی او تو را تعقیب می کرد؟ بله . و بعد کورنلیوس آهسته گفت: رزا او عاشق شما نیست .
-De qui donc, alors ?
-De mon caïeu ! Rosa, il faut que nous soyons très prudents, Vous cultiverez le deuxième caïeu selon mes instructions ; et quant au troisième caïeu, garde-le dans votre armoire ! Garde-le comme l’avare garde sa première ou sa dernière pièce d’or, garde-le, Rosa et si le feu du ciel tombait sur Loevestein, jurez-moi qu’au lieu de vos bijoux, bous emporteriez ce dernier caïeu qui renferme ma tulipe noire.
-Soyez tranquille, monsieur Cornelius, dit Rosa.
-Et si vous vous apercevez que vous êtes suivie, eh bien ! Rosa, sacrifiez-moi tout de suite, moi qui n’ai plus que vous au monde, et ne me voyez plus