22-04-2020, 12:44 PM
آیا می دانستید که دوران کودکی شما در شیوه عشق ورزی تان تاثیرگذار است؟
والدین و افراد نزدیک تر به شما در دوران کودکی چه قدر در روابط عاطفی شما موثر هستند؟
محیطی که در آن بزرگ شده اید، چه تأثیری در روابط عاشقانه شما دارد؟
محیط خانه ی دوران کودکی شما چه نقشی در شکل گیری شخصیت تان دارد؟
با اینکه در زندگی مختاریم که کسی که می خواهیم شویم، ولی بدون شک دوران کودکی ما تا حدودی در شکلگیری شخصیت ما مؤثر است. این دقیقاً همان چیزی است که در [font=iranyekan, sans-serif]طرحواره درمانی بررسی می کنیم.
در این مطلب به بررسی شیوه های مختلف عشق ورزی، با توجه به محیطی که افراد در دوران کودکی در آن پرورش یافته اند، می پردازیم.[/font]
شیوه ی برخورد ما در موقعیت های گوناگون و روش رفتار و گفتار ما، یک سری الگوهای رفتاری هستند که در سنین کم شکل پیدا کرده اند. یعنی اولین باری که شروع به درک منطق اطرافمان کردیم. دکتر ملان و کی یر کوویچ، مشاوره خانواده و ازدواج، کشف کردند: هر کسی با توجه به روش پرورش خود در دوران کودکی ، شیوه ی خاصی برای عشق ورزیدن دارد. شیوه ی عشق ورزی همان تمایلات و گرایشهای ما در پاسخ به شریک احساسی مان است.
در ادامه به بررسی ۵ شیوه ی عشق ورزی افراد مختلف با توجه به دوران کودکی آنها می پردازیم.
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]1- رابطه عاشقانه ی راضی کننده ها[/font]
راضی کننده ها اغلب در دوران کودکی خانه ای با یک والد بسیار حمایت گر، خشمگین یا منتقد بزرگ می شوند. آنها تمام تلاش شان را میکنند که خوب بوده و بهترین رفتار را داشته باشند تا بازخورد منفی از والدین شان نگیرند. راضی کننده ها آرامشی دریافت نمی کنند. در عوض زمان و انرژی خود را صرف آرامش بخشیدن به والدین واکنش گر خود می کنند. آنها با درگیری مشکل دارند و اغلب در برابر مخالفت ها تسلیم شده یا به سرعت توجیه می کنند. اغلب با نه گفتن مشکل دارند. چون می خواهند درگیری را کمتر کنند. ممکن است راستگو نباشند و برای جلوگیری از مواجهه، دروغ بگویند.
هنگامی که کودکان راضی کننده بزرگ می شوند، یاد می گیرند حالت افراد اطرافشان را حدس بزنند تا مطمئن باشند که همه را خوشحال می کنند. اگر چه وقتی راضی کننده ها دچار اضطراب می شوند و فکر می کنند که دارند کسی را مدام ناامید می کنند، دچار فروپاشی عصبی شده و از ارتباط و ایجاد رابطه فرار می کنند. به جای ایجاد حدود سالم، بیشتر روی نیازها و خواسته های اطرافیان شان متمرکز می شوند.
راضی کننده ها برای داشتن رابطه ی باثبات باید به جای تلاش برای انجام آنچه که از آنها انتظار می رود، درباره احساسات خودشان صادق باشند.
[/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]2- روابط عاطفی قربانی ها[/font]
قربانی اغلب در دوران کودکی خانه ای ناآرام بزرگ می شود. قربانی ها یاد می گیرند فرمان بردار باشند تا با جلب کمترین توجه نسبت به خودشان جان سالم به در ببرند. کودکان قربانی برای کنار آمدن با والدین عصبانی و خشن، از دوران کودکی یاد می گیرند که پنهان شوند و ساکت بمانند. چون حضور کامل برای کودکان قربانی دردآور است، اغلب در ذهنشان دنیایی خیالی می سازند تا با خطرات موجود کنار بیایند.
آنها اعتماد به نفس کمی دارند و اغلب با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم می کنند. آنها اغلب با کنترل گرها ازدواج می کنند که رفتاری شبیه به والدین شان دارند. کودکان قربانی یاد می گیرند سازگار باشند و با جریان حرکت کنند. آنها آنقدر به شرایط اضطراب آور عادت دارند که وقتی آرامش را تجربه می کنند، احساس خوبی ندارند. علتش این است که منتظر طوفان بعدی هستند.
برای این که قربانی ها به رابطه ای سالم و با ثبات برسند، باید عشق به خود را یاد بگیرند و در مواقع لازم به جای خرد شدن توسط شریک شان از خود دفاع کنند.
آیا می خواهی رابطه عاطفی بهتری داشته باشی؟ کلیک کن![/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]3- رابطه عاطفی کنترل گرها[/font]
کنترل گرها اغلب در دوران کودکی خانه ای بزرگ می شوند که در آن از حمایت خبر زیادی نبوده و درنتیجه آنها یاد گرفته اند قوی باشند و از خودشان مراقبت کنند. آنها همیشه باید احساس کنترل کرده و از تأثیر احساس ضعفی که در دوران کودکی تجربه کرده اند بر روی بزرگسالی شان جلوگیری شود. افرادی که چنین شیوه ای در عشق دارند که می توانند از احساسات منفی مثل ترس، تحقیر و درماندگی جلوگیری کنند. اگرچه کنترل گرها خم را یک ضعف حساب نمی کنند، در نتیجه از آن به عنوان یک اسلحه استفاده می کنند تا در قدرت باقی بمانند.
کنترل گرها تمایلات سخت گیرانه دارند اما می توانند غیرقابل پیش بینی هم باشند. آنها دوست ندارند از محدوده ی مورد اعتماد خودشان خارج بشوند چون باعث می شود احساس کنند که ضعیف و بدون حامی هستند. ترجیح می دهند که مسائل را خودشان حل کنند و امور را به روش خاصی انجام دهند. در غیر این صورت عصبانی می شوند.
برای اینکه کنترل گرها رابطه ای باثبات و بادوام داشته باشند، باید یاد بگیرند چطور خود را رها کرده و به دیگران اعتماد کنند و خشم خود را کنترل کنند.
[/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]4- روابط عاشقانه ی افراد ناپایدار[/font]
دسته ی ناپایدارها دوران کودکی اغلب با والدی غیر قابل پیش بینی بزرگ شده اند. آنها یاد می گیرند که نیازهای آنها در اولویت والدین شان نیست. فقدان محبتی همیشگی از سمت والدین، ترس عمیق ترک و رها شدن را برایشان ایجاد می کند. در نهایت زمانی که والدین به وقت گذاشتن و توجه کردن تمایل پیدا می کنند، کودک ناپایدار خشمگین می شود و تمایلی نشان نمی دهد.
وقتی آنها وارد بزرگسالی می شوند، سعی می کنند عشق مداومی که در دوران کودکی از آنها دریغ شده بود را پیدا کنند.
آنها تمایل به بی نقص شمردن رابطه های جدید را دارند. اما وقتی احساس سرخوردگی یا ناامیدی کنند، افسرده و مشکوک می شوند. اغلب احساس می کنند درک نشده اند و تضادهای درونی و اضطراب های عاطفی زیادی در روابط عاطفی خود احساس می کنند. آنها می توانند به شدت حساس و نکته بین باشند. این ویژگی به آنها اجازه می دهد که حتی کوچک ترین تغییرات در افراد و زمان عقب نشینی آنها در رابطه را تشخیص دهند.
برای این که گروه ناپایدار، رابطه ای سالم و پایدار داشته باشند، باید یاد بگیرند که چطور سرعتشان را کنترل کنند و قبل از تعهد سریع و آسیب دیدن از انتظارات خود، طرف مقابل را بشناسند.
[/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]5- رابطه عاطفی افراد خوددار
فرد خوددار اغلب در دوران کودکی خانه ای بزرگ می شود که محبت کمتری وجود دارد و استقلال و اتکا به خود از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان یک کودک افراد خوددار از دوران کودکی یاد می گیرند که از خودشان مراقبت کرده و احساسات و نیازهای خود را به تعلیق درآورند تا با اضطراب ناشی از آرامش کم یا حتی عدم احساس آرامش از سمت والدین کنار بیایند.
خوددارها فضای خودشان را دوست دارند و علاقه دارند به منطق تکیه کرده و از احساسات رها باشند. وقتی افراد اطراف آنها دچار تغییرات شدید خلق و خو می شوند، آنها احساس بدی پیدا می کنند.
برای این که خوددارها رابطه ای سالم و پایدار داشته باشند، باید یاد بگیرند که چطور خودشان را رها کرده و صادقانه احساسات خود را بیان کنند.
[/font][/font]
والدین و افراد نزدیک تر به شما در دوران کودکی چه قدر در روابط عاطفی شما موثر هستند؟
محیطی که در آن بزرگ شده اید، چه تأثیری در روابط عاشقانه شما دارد؟
محیط خانه ی دوران کودکی شما چه نقشی در شکل گیری شخصیت تان دارد؟
با اینکه در زندگی مختاریم که کسی که می خواهیم شویم، ولی بدون شک دوران کودکی ما تا حدودی در شکلگیری شخصیت ما مؤثر است. این دقیقاً همان چیزی است که در [font=iranyekan, sans-serif]طرحواره درمانی بررسی می کنیم.
در این مطلب به بررسی شیوه های مختلف عشق ورزی، با توجه به محیطی که افراد در دوران کودکی در آن پرورش یافته اند، می پردازیم.[/font]
شیوه ی برخورد ما در موقعیت های گوناگون و روش رفتار و گفتار ما، یک سری الگوهای رفتاری هستند که در سنین کم شکل پیدا کرده اند. یعنی اولین باری که شروع به درک منطق اطرافمان کردیم. دکتر ملان و کی یر کوویچ، مشاوره خانواده و ازدواج، کشف کردند: هر کسی با توجه به روش پرورش خود در دوران کودکی ، شیوه ی خاصی برای عشق ورزیدن دارد. شیوه ی عشق ورزی همان تمایلات و گرایشهای ما در پاسخ به شریک احساسی مان است.
در ادامه به بررسی ۵ شیوه ی عشق ورزی افراد مختلف با توجه به دوران کودکی آنها می پردازیم.
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]1- رابطه عاشقانه ی راضی کننده ها[/font]
راضی کننده ها اغلب در دوران کودکی خانه ای با یک والد بسیار حمایت گر، خشمگین یا منتقد بزرگ می شوند. آنها تمام تلاش شان را میکنند که خوب بوده و بهترین رفتار را داشته باشند تا بازخورد منفی از والدین شان نگیرند. راضی کننده ها آرامشی دریافت نمی کنند. در عوض زمان و انرژی خود را صرف آرامش بخشیدن به والدین واکنش گر خود می کنند. آنها با درگیری مشکل دارند و اغلب در برابر مخالفت ها تسلیم شده یا به سرعت توجیه می کنند. اغلب با نه گفتن مشکل دارند. چون می خواهند درگیری را کمتر کنند. ممکن است راستگو نباشند و برای جلوگیری از مواجهه، دروغ بگویند.
هنگامی که کودکان راضی کننده بزرگ می شوند، یاد می گیرند حالت افراد اطرافشان را حدس بزنند تا مطمئن باشند که همه را خوشحال می کنند. اگر چه وقتی راضی کننده ها دچار اضطراب می شوند و فکر می کنند که دارند کسی را مدام ناامید می کنند، دچار فروپاشی عصبی شده و از ارتباط و ایجاد رابطه فرار می کنند. به جای ایجاد حدود سالم، بیشتر روی نیازها و خواسته های اطرافیان شان متمرکز می شوند.
راضی کننده ها برای داشتن رابطه ی باثبات باید به جای تلاش برای انجام آنچه که از آنها انتظار می رود، درباره احساسات خودشان صادق باشند.
[/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]2- روابط عاطفی قربانی ها[/font]
قربانی اغلب در دوران کودکی خانه ای ناآرام بزرگ می شود. قربانی ها یاد می گیرند فرمان بردار باشند تا با جلب کمترین توجه نسبت به خودشان جان سالم به در ببرند. کودکان قربانی برای کنار آمدن با والدین عصبانی و خشن، از دوران کودکی یاد می گیرند که پنهان شوند و ساکت بمانند. چون حضور کامل برای کودکان قربانی دردآور است، اغلب در ذهنشان دنیایی خیالی می سازند تا با خطرات موجود کنار بیایند.
آنها اعتماد به نفس کمی دارند و اغلب با اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم می کنند. آنها اغلب با کنترل گرها ازدواج می کنند که رفتاری شبیه به والدین شان دارند. کودکان قربانی یاد می گیرند سازگار باشند و با جریان حرکت کنند. آنها آنقدر به شرایط اضطراب آور عادت دارند که وقتی آرامش را تجربه می کنند، احساس خوبی ندارند. علتش این است که منتظر طوفان بعدی هستند.
برای این که قربانی ها به رابطه ای سالم و با ثبات برسند، باید عشق به خود را یاد بگیرند و در مواقع لازم به جای خرد شدن توسط شریک شان از خود دفاع کنند.
آیا می خواهی رابطه عاطفی بهتری داشته باشی؟ کلیک کن![/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]3- رابطه عاطفی کنترل گرها[/font]
کنترل گرها اغلب در دوران کودکی خانه ای بزرگ می شوند که در آن از حمایت خبر زیادی نبوده و درنتیجه آنها یاد گرفته اند قوی باشند و از خودشان مراقبت کنند. آنها همیشه باید احساس کنترل کرده و از تأثیر احساس ضعفی که در دوران کودکی تجربه کرده اند بر روی بزرگسالی شان جلوگیری شود. افرادی که چنین شیوه ای در عشق دارند که می توانند از احساسات منفی مثل ترس، تحقیر و درماندگی جلوگیری کنند. اگرچه کنترل گرها خم را یک ضعف حساب نمی کنند، در نتیجه از آن به عنوان یک اسلحه استفاده می کنند تا در قدرت باقی بمانند.
کنترل گرها تمایلات سخت گیرانه دارند اما می توانند غیرقابل پیش بینی هم باشند. آنها دوست ندارند از محدوده ی مورد اعتماد خودشان خارج بشوند چون باعث می شود احساس کنند که ضعیف و بدون حامی هستند. ترجیح می دهند که مسائل را خودشان حل کنند و امور را به روش خاصی انجام دهند. در غیر این صورت عصبانی می شوند.
برای اینکه کنترل گرها رابطه ای باثبات و بادوام داشته باشند، باید یاد بگیرند چطور خود را رها کرده و به دیگران اعتماد کنند و خشم خود را کنترل کنند.
[/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]4- روابط عاشقانه ی افراد ناپایدار[/font]
دسته ی ناپایدارها دوران کودکی اغلب با والدی غیر قابل پیش بینی بزرگ شده اند. آنها یاد می گیرند که نیازهای آنها در اولویت والدین شان نیست. فقدان محبتی همیشگی از سمت والدین، ترس عمیق ترک و رها شدن را برایشان ایجاد می کند. در نهایت زمانی که والدین به وقت گذاشتن و توجه کردن تمایل پیدا می کنند، کودک ناپایدار خشمگین می شود و تمایلی نشان نمی دهد.
وقتی آنها وارد بزرگسالی می شوند، سعی می کنند عشق مداومی که در دوران کودکی از آنها دریغ شده بود را پیدا کنند.
آنها تمایل به بی نقص شمردن رابطه های جدید را دارند. اما وقتی احساس سرخوردگی یا ناامیدی کنند، افسرده و مشکوک می شوند. اغلب احساس می کنند درک نشده اند و تضادهای درونی و اضطراب های عاطفی زیادی در روابط عاطفی خود احساس می کنند. آنها می توانند به شدت حساس و نکته بین باشند. این ویژگی به آنها اجازه می دهد که حتی کوچک ترین تغییرات در افراد و زمان عقب نشینی آنها در رابطه را تشخیص دهند.
برای این که گروه ناپایدار، رابطه ای سالم و پایدار داشته باشند، باید یاد بگیرند که چطور سرعتشان را کنترل کنند و قبل از تعهد سریع و آسیب دیدن از انتظارات خود، طرف مقابل را بشناسند.
[/font]
[font=iranyekan, sans-serif][font=iranyekan, sans-serif]5- رابطه عاطفی افراد خوددار
فرد خوددار اغلب در دوران کودکی خانه ای بزرگ می شود که محبت کمتری وجود دارد و استقلال و اتکا به خود از اهمیت بیشتری برخوردار است. به عنوان یک کودک افراد خوددار از دوران کودکی یاد می گیرند که از خودشان مراقبت کرده و احساسات و نیازهای خود را به تعلیق درآورند تا با اضطراب ناشی از آرامش کم یا حتی عدم احساس آرامش از سمت والدین کنار بیایند.
خوددارها فضای خودشان را دوست دارند و علاقه دارند به منطق تکیه کرده و از احساسات رها باشند. وقتی افراد اطراف آنها دچار تغییرات شدید خلق و خو می شوند، آنها احساس بدی پیدا می کنند.
برای این که خوددارها رابطه ای سالم و پایدار داشته باشند، باید یاد بگیرند که چطور خودشان را رها کرده و صادقانه احساسات خود را بیان کنند.
[/font][/font]