15-04-2017, 02:42 AM
جف بزوس، مارک زاکربرگ، ایلان ماسک، استیو جابز، وارن بافت و ریچارد برانسون برخی از محبوبترین مدیر عاملهایی هستند که در دنیای کسب و کار میدرخشند و به دلیل دیدگاهها، نقطه نظرات، شخصیت و موفقیتهای بزرگشان بسیار محبوبند. اما هرچقدر هم که اقتدار داشته باشید باز هم ممکن است با شکست مواجه شوید؛ مانند مریسا مایر و تونی هسیه.
اگر برنامهی خود را بر این هدف گذاشتهاید که روی صندلی مدیریت بنشینید؛ پس خود را برای شنیدن چیزی که انتظارش را ندارید آماده کنید! عموما بین چیزی که انتظار دارید و واقعیت تفاوت بسیاری وجود دارد و به همین دلیل آماده شدن برای تصاحب صندلی مدیریت، آن هم یک مدیر اجرایی عالی، دشوار است؛ بسیار دشوار. به منظور آماده شدن برای این جایگاه مهم، ۵ نکتهای که در ادامهی مقاله میخوانید را فراموش نکنید.
۱. مشوق نهایی شوید
در جایگاه یک مدیر عامل، مشغله کاری زیادی خواهید داشت. اما بدون در نظر گرفتن این که چه کاری انجام میدهید، شما هر روز در حال فروش هستید. هر کسی که تجریه کافی در کسب و کار داشته باشد به خوبی میداند که راه رسیدن به فروش عموما عجیب، غیر منسجم و طولانیتر از چیزی است که انتظارش میرود. فروش در مقام مدیر اجرایی یعنی سرمایه گذاری روی هر شخصی که ملاقات میکنید.
حتی مکالمه با یک غریبه در سبزی فروشی میتواند به فروش منتهی شود. یک مشتری که امروز از شما رویگردان میشود ممکن است دوباره به سوی شما بازگردد.
بله درست است که مدیر عامل وقت زیادی برای صرف کردن در این راه ندارد؛ اما باید در نظر داشت که هر از چندگاهی پیگیر وضعیت کارها باشد و حتی برای مکالمه و ملاقات شخصی آمادگی داشته باشد. هر زمان و هر گاه که امکانش را داشته باشد از درخواست دیگران - بخصوص مشتریها - به مراجعه استقبال کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانید از همین حالا شروع کنید. خودتان را معرفی کنید و سعی کنید در هفته حداقل با یک فرد جدید آشنا شوید.
اگر برنامهی خود را بر این هدف گذاشتهاید که روی صندلی مدیریت بنشینید؛ پس خود را برای شنیدن چیزی که انتظارش را ندارید آماده کنید! عموما بین چیزی که انتظار دارید و واقعیت تفاوت بسیاری وجود دارد و به همین دلیل آماده شدن برای تصاحب صندلی مدیریت، آن هم یک مدیر اجرایی عالی، دشوار است؛ بسیار دشوار. به منظور آماده شدن برای این جایگاه مهم، ۵ نکتهای که در ادامهی مقاله میخوانید را فراموش نکنید.
۱. مشوق نهایی شوید
در جایگاه یک مدیر عامل، مشغله کاری زیادی خواهید داشت. اما بدون در نظر گرفتن این که چه کاری انجام میدهید، شما هر روز در حال فروش هستید. هر کسی که تجریه کافی در کسب و کار داشته باشد به خوبی میداند که راه رسیدن به فروش عموما عجیب، غیر منسجم و طولانیتر از چیزی است که انتظارش میرود. فروش در مقام مدیر اجرایی یعنی سرمایه گذاری روی هر شخصی که ملاقات میکنید.
حتی مکالمه با یک غریبه در سبزی فروشی میتواند به فروش منتهی شود. یک مشتری که امروز از شما رویگردان میشود ممکن است دوباره به سوی شما بازگردد.
بله درست است که مدیر عامل وقت زیادی برای صرف کردن در این راه ندارد؛ اما باید در نظر داشت که هر از چندگاهی پیگیر وضعیت کارها باشد و حتی برای مکالمه و ملاقات شخصی آمادگی داشته باشد. هر زمان و هر گاه که امکانش را داشته باشد از درخواست دیگران - بخصوص مشتریها - به مراجعه استقبال کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که نتوانید از همین حالا شروع کنید. خودتان را معرفی کنید و سعی کنید در هفته حداقل با یک فرد جدید آشنا شوید.
۲. هیچ وقت پل پشت سر خود را خراب نکنید
تقریبا همهی ما در شرایطی قرار گرفتهایم که بخواهیم تمام خشم خود را روی سر یک نفر خالی کنیم. شخصی که اعتقاد داریم مانع کار ما و مسئول به هم ریختن اعصابمان است. در چنین شرایطی خراب کردن پلهای پشت سر و از بین بردن همه راههای ارتباطی اجتناب ناپذیر بنظر میرسد.
اما با این خشم و این تصمیم نادرست مقابله کنید. این شاید سختترین کاری باشد که در کار خود انجام میدهید. شما با افراد بسیاری مواجه خواهید شد که مهربان و دوست داشتنی نیستند؛ کسانی که علیه شما اقدام خواهند کرد و کار کردن با آنها بسیار چالش برانگیز خواهد بود. اما شما نمیدانید که شاید لازم باشد برای مدت طولانی و یا به دفعات با آن فرد کار کنید یا شاید آنها روزی با مهمترین مشتری شما در ارتباط قرار بگیرند یا حتی شریک کاری شما شوند. پس اجازه ندهید یک رابطه بد همچون بومرنگ به سمت شما برگردد و به صورتتان برخورد کند!
۳. فرهنگ شرکت را اجرا کنید
مدیر عامل یک شرکت همه چیز آن شرکت است. هر کاری که انجام دهید روی شرکت بازتاب میکند و هر کاری که در شرکت انجام شود بازتابش به شما بر میگردد. در چشم کارمندان و عموم مردم، شما در مرکزیت شرکت و کسب و کار قرار دارید؛ حتی اگر واقعا نباشید. اگر شک دارید، درباره تجربههای مشابه مدیران شرکتهای دیگر بیشتر مطالعه کنید.
تقریبا همهی ما در شرایطی قرار گرفتهایم که بخواهیم تمام خشم خود را روی سر یک نفر خالی کنیم. شخصی که اعتقاد داریم مانع کار ما و مسئول به هم ریختن اعصابمان است. در چنین شرایطی خراب کردن پلهای پشت سر و از بین بردن همه راههای ارتباطی اجتناب ناپذیر بنظر میرسد.
اما با این خشم و این تصمیم نادرست مقابله کنید. این شاید سختترین کاری باشد که در کار خود انجام میدهید. شما با افراد بسیاری مواجه خواهید شد که مهربان و دوست داشتنی نیستند؛ کسانی که علیه شما اقدام خواهند کرد و کار کردن با آنها بسیار چالش برانگیز خواهد بود. اما شما نمیدانید که شاید لازم باشد برای مدت طولانی و یا به دفعات با آن فرد کار کنید یا شاید آنها روزی با مهمترین مشتری شما در ارتباط قرار بگیرند یا حتی شریک کاری شما شوند. پس اجازه ندهید یک رابطه بد همچون بومرنگ به سمت شما برگردد و به صورتتان برخورد کند!
۳. فرهنگ شرکت را اجرا کنید
مدیر عامل یک شرکت همه چیز آن شرکت است. هر کاری که انجام دهید روی شرکت بازتاب میکند و هر کاری که در شرکت انجام شود بازتابش به شما بر میگردد. در چشم کارمندان و عموم مردم، شما در مرکزیت شرکت و کسب و کار قرار دارید؛ حتی اگر واقعا نباشید. اگر شک دارید، درباره تجربههای مشابه مدیران شرکتهای دیگر بیشتر مطالعه کنید.
نه تنها رفتارهای شما بیرون از محل کار، بلکه در محل کار نیز نشانگر فرهنگ شرکت است؛ حتی چیزهای ساده مانند نحوه دکوراسیون اتاق کارتان درباره نحوه رهبری شما سخن میگوید و لاجرم به کل سازمان بسط داده میشود.
یک نکته مهم دیگر این است که باید خصیصههای خوب را یاد بگیرید و باید هشیار باشید که تیمی که برای کسب و کار خود جمع میکنید در نهایت روی رفتارها و شخصیت شما و یکدیگر تاثیر مثبت بگذارند.
۴. تعادل زندگی شخصی و کاری را فراموش نکنید
مدیر عاملها سخت و طولانی کار میکنند و هیچ چارهای برای آن نیست. میتوان تعادل بین کار و زندگی قرار کردو برای نزدیک شدن به این هدف باید بخشی از زمانهای کاری و شخصی را به یکدیگر اختصاص دهید.
این یعنی سعی میکنید که برای سایر افرادی که در زندگی شما وجود دارند نیز زمانهایی را در نظر بگیرید؛ پیش از آنکه شما را مجبور به این کار کنند! درست است که شما مدیر عامل هستید و افراد بسیاری با تکیه بر شما و تصمیمهای شما کار و فعالیت میکنند؛ اما به جای جنگیدن، بپذیرید که میتوانید راهی پیدا کنید که همه را خوشحال و راضی نگهدارید؛ چه در محل کار و چه در خانواده.
یک نکته مهم دیگر این است که باید خصیصههای خوب را یاد بگیرید و باید هشیار باشید که تیمی که برای کسب و کار خود جمع میکنید در نهایت روی رفتارها و شخصیت شما و یکدیگر تاثیر مثبت بگذارند.
۴. تعادل زندگی شخصی و کاری را فراموش نکنید
مدیر عاملها سخت و طولانی کار میکنند و هیچ چارهای برای آن نیست. میتوان تعادل بین کار و زندگی قرار کردو برای نزدیک شدن به این هدف باید بخشی از زمانهای کاری و شخصی را به یکدیگر اختصاص دهید.
این یعنی سعی میکنید که برای سایر افرادی که در زندگی شما وجود دارند نیز زمانهایی را در نظر بگیرید؛ پیش از آنکه شما را مجبور به این کار کنند! درست است که شما مدیر عامل هستید و افراد بسیاری با تکیه بر شما و تصمیمهای شما کار و فعالیت میکنند؛ اما به جای جنگیدن، بپذیرید که میتوانید راهی پیدا کنید که همه را خوشحال و راضی نگهدارید؛ چه در محل کار و چه در خانواده.
۵. بدانید که احساسات شما اهمیتی ندارند
وقتی تصمیم گرفتید که در نقش مدیر عامل یک شرکت ظاهر شوید، بدانید که آن آخرین تصمیم خوب و خودخواهانهای است که میگیرید. از این جا به بعد همه چیز درباره دیگران است. این یک تمرین فروتنانه است که فروتنانهتر و سختتر نیز خواهد شد.
احتمالا این حرف با باور عمومی - که مدیر عاملها بسیار خودخواه هستند - در تناقض بسیار باشد. اما واقعیت این است که بیشتر مدیر عاملهای موفق - حتی گاهی بی آنکه متوجه باشند - بسیار دیگر اندیشاند.
و اما یک خبر بد! در جایگاه مدیر عامل، هرگز نباید به دیگران نشان دهید که بیانگیزه و ناامید شدهاید. یک رهبر خوب هرگز اجازه نمیدهد حسهای منفی در او قوت بگیرد و به کارمندانش انتقال داده شود. هر روز شما باید پر انرژی و انرژی بخش برای سایرین باشد تا آنها را نیز مشتاق به ادامه کار کند.
بدون در نظر گرفتن هزاران مقاله که درباره سختی کار نوشته شده، در پایان هر روز، کار شما باید الهام بخش فردای شما باید باشد و هر تصمیمی که میگیرید باید در راستای رسین به هدف نهاییتان باشد.
در این راه پیشنهادها و راهکارهای بسیاری دریافت خواهید که به شما کمک میکند رهبر و مدیر بهتری باشد و در شرایط حساس چطور ریسک پذیر باشد. مدیریت مالی و مدیریت بحران را یاد خواهید گرفت و همه آنها بسیار مهم و تاثیر گذارند. اما در طول این راه، دقت کنید که به نکات گفته شده نیز پایبند باشید.
وقتی تصمیم گرفتید که در نقش مدیر عامل یک شرکت ظاهر شوید، بدانید که آن آخرین تصمیم خوب و خودخواهانهای است که میگیرید. از این جا به بعد همه چیز درباره دیگران است. این یک تمرین فروتنانه است که فروتنانهتر و سختتر نیز خواهد شد.
احتمالا این حرف با باور عمومی - که مدیر عاملها بسیار خودخواه هستند - در تناقض بسیار باشد. اما واقعیت این است که بیشتر مدیر عاملهای موفق - حتی گاهی بی آنکه متوجه باشند - بسیار دیگر اندیشاند.
و اما یک خبر بد! در جایگاه مدیر عامل، هرگز نباید به دیگران نشان دهید که بیانگیزه و ناامید شدهاید. یک رهبر خوب هرگز اجازه نمیدهد حسهای منفی در او قوت بگیرد و به کارمندانش انتقال داده شود. هر روز شما باید پر انرژی و انرژی بخش برای سایرین باشد تا آنها را نیز مشتاق به ادامه کار کند.
بدون در نظر گرفتن هزاران مقاله که درباره سختی کار نوشته شده، در پایان هر روز، کار شما باید الهام بخش فردای شما باید باشد و هر تصمیمی که میگیرید باید در راستای رسین به هدف نهاییتان باشد.
در این راه پیشنهادها و راهکارهای بسیاری دریافت خواهید که به شما کمک میکند رهبر و مدیر بهتری باشد و در شرایط حساس چطور ریسک پذیر باشد. مدیریت مالی و مدیریت بحران را یاد خواهید گرفت و همه آنها بسیار مهم و تاثیر گذارند. اما در طول این راه، دقت کنید که به نکات گفته شده نیز پایبند باشید.