غیر قابل تحمل بودن وجود
جنسیت و زبان
جنسیت شدن
تمرین بالینی
نارسایی جنسیتی
پل زدن شکاف
توصیه هایی برای تمرین بالینی
دریافت الهام بی پایان و
بینش متخصصان درمانگر،
محتوای فقط اعضا و بیشتر
غیر قابل تحمل بودن وجود
تصور کنید راه خود را در دنیایی باز کردهاید که در آن ظاهر فیزیکی شما دیگران را ناراحت، مضطرب، سردرگم یا نسبت به خود نامطمئن میسازد. حضور شما ممکن است به عنوان تهدیدی برای احساس خود یا گرایش جنسی فرد دیگر تلقی شود. هر جا که می روید، مردم به شما خیره می شوند – گاهی اوقات با محتاطانه، اغلب آشکارا – و فضای کمی برای گذراندن ناخودآگاه در زندگی برای شما باقی می گذارند. واکنشهایی که از سوی دیگران تجربه میکنید، در حالی که نتیجه ناآگاهی و گاهی اوقات «کنجکاوی» است، به شما آسیب میزند، زیرا شما به عنوان «دیگری» تلقی میشوید. گاهی اوقات، واکنشهای افراد خصمانهتر است، نتیجه ترسهای آگاهانه و ناخودآگاه در مورد معنای انحراف از هنجارهای جنسیتی است، و ممکن است فقط به این دلیل که شما هستید مورد آزار کلامی یا فیزیکی قرار بگیرید.
هر جا که می روید، مردم به شما خیره می شوند – گاهی اوقات با محتاطانه، اغلب آشکارا – و فضای کمی برای گذراندن ناخودآگاه در زندگی برای شما باقی می گذارند.
این چیزی است که در دنیای امروز یک فرد ناسازگار جنسیتی یا تغییر جنسیت است. اگرچه آگاهی و مدارا در مورد مسائل جنسیتی در بخشهای کوچکی از فرهنگ آمریکایی وجود دارد، حقیقت این است که سطح سوء تفاهم، جهل و تعصبی که افراد ناسازگار جنسیتی را در حین انجام زندگیشان احاطه کرده است، یک بحران سلامت روان در جامعه ما ایجاد کرده است. . برای نشان دادن ماهیت اپیدمی این بحران، در اینجا چند آمار از گزارش بنیاد آمریکایی برای پیشگیری از خودکشی در سال 2014، " اقدام به خودکشی در میان تراجنسیتی یا افراد ترنس ها و بزرگسالان ناسازگار با جنسیت " آورده شده است.
در مجموعه ای متشکل از 6000 پاسخ دهنده تراجنسیتی یا افراد ترنس که خود را شناسایی کرده اند:
درصد اقدام به خودکشی کرده بودند
از مراقبت های بهداشتی و/یا درمان توسط پزشکان خودداری کردند.
درصد از سوی خانواده طرد شده بودند و با آنها در تماس نبودند.
درصد بی خانمانی را تجربه کرده بودند.
60 تا 70 درصد آزار و اذیت جسمی یا جنسی توسط افسران مجری قانون را تجربه کرده بودند.
درصد در محل کار آزار جسمی یا جنسی را تجربه کرده بودند.
درصد در مدرسه آزار جسمی یا جنسی را تجربه کرده بودند.
برای افراد ناسازگار جنسیتی، ماهیت حس «خود» آنها در تعارض آشکار با «آرمانها» هویت جنسیتی جامعه و متنهای اجتماعی نهفته است. تعصب ناشی از آن (ترنس هراسی و هوموفوبیا)، چه آشکار و چه پنهان، اغلب به شکل های انکار، نامرئی، آزار و اذیت، قلدری یا در موارد شدیدتر، حمله و قتل ظاهر می شود. گویی این کافی نیست، افراد ناسازگار جنسیتی و تراجنسیتی یا افراد ترنس ممکن است بیشتر به دلیل هویت قومی و نژادی، وضعیت اقتصادی، تواناییهای فیزیکی و سن خود به حاشیه رانده شوند.
آسیب شناسی بیش از حد، تشخیص نادرست، بدرفتاری (از جمله امتناع از خدمات)، بی توجهی و شیطان سازی تنها برخی از روش هایی است که افراد تراجنسیتی یا افراد ترنس به طور معمول مورد تبعیض قرار می گیرند.
اشکال ظریف تری از تبعیض وجود دارد که بسیاری از آنها در مشاغل کمکی از جمله بهداشت روانی و پزشکی، خدمات پشتیبانی غیرانتفاعی، موسسات قانونی و دولتی و مدارس دولتی رخ می دهد. آسیب شناسی بیش از حد، تشخیص نادرست، بدرفتاری (از جمله امتناع از خدمات)، بی توجهی و شیطان سازی تنها برخی از راه هایی است که افراد تراجنسیتی یا افراد ترنس به طور معمول در درون سیستم هایی که وظیفه آنها حمایت و خدمت است، مورد تبعیض قرار می گیرند. این شیوههای تبعیضآمیز توسط ارائهدهندگانی انجام میشود که موفق به تحصیل نمیشوند و به آنها احترام میگذارند، از آنها محافظت میکنند یا رفتاری را ارائه میکنند که مناسب، بیطرفانه و برابر با مراقبتهایی است که به سایر مراجعان میشود. در ادامه، من سعی خواهم کرد برای پزشکان مشتاقی که میخواهند با مشتریان ناسازگار جنسیتی و تراجنسیتی یا افراد ترنس خود به شیوهای شایسته از نظر فرهنگی کار کنند، ابزار لازم را ارائه دهم.
جنسیت و زبان
من اغلب به همکاران، دانشآموزان و مشتریانم یادآوری میکنم که همه ما یک هویت جنسیتی و شیوههای متفاوتی داریم که در آن بیان خود را انتخاب میکنیم. بهعنوان یک زن همجنسگرا (یعنی با جنسیتی که در بدو تولد به من اختصاص داده شده است - زن همذات پنداری میکنم)، از میزان زیادی که میتوانم از راحتیهای روزمره ممتاز بودن استقبال کنم، آگاهم. من به خاطر جنسیت خودم طرد نشده ام و هیچکس انتخاب من در استفاده از سرویس بهداشتی عمومی را زیر سوال نمی برد. برای مشتریان ناسازگار جنسیتی و ترنسجندر، این مشکل به عنوان "مسئله حمام" شناخته می شود.
ما همه یک هویت جنسیتی و رفتارهای متنوعی داریم که در آن بیان خود را انتخاب می کنیم.
ما تمرینکنندگان باید مسلط باشیم و به همان زبان مشتریان ناسازگار جنسیتی و تراجنسیتی یا افراد ترنس مان صحبت کنیم. با انجام این کار، قصد ترویج ارتباطات محترمانه را نشان می دهیم که مجموعه پیچیده ای از افکار، ایده ها و احساسات مرتبط با جنسیت، جنسیت، تمایلات جنسی و هویت را بیان می کند. زبان مورد استفاده در میان این جامعه متنوع چندوجهی است زیرا یافتن کلماتی برای بیان مفاهیم پیچیده هویت دشوار است. در واقع، جوانان در دفتر من اغلب به من، یک متخصص جنسیت، اطلاع می دهند که چگونه برخی از زبان و مفاهیمی که استفاده می کنم اکنون قدیمی شده اند. با این وجود، به روز ماندن زبانی که در جامعه ناسازگار جنسیتی استفاده می شود، بخش مهمی از نه تنها یک درمانگر شایسته فرهنگی، بلکه یک درمانگر همدلانه است. چنین سواد زبانی همچنین متخصصان سلامت روان را قادر میسازد تا مفاهیم را درک کنند، افکار را سازماندهی کنند، بحث را تقویت کنند، ایدهها را تبادل کنند و از جامعه با کمترین گیجکننده، شرمآور و مضر حمایت کنند. آشنایی با بیان مثبت جامعه از خود و هویت نه تنها به مراجع کمک می کند تا احساس درک شود، بلکه تضمین می کند که درمانگران برای آموزش آنها به مراجع اعتماد نمی کنند - تجربه ای کاملاً آشنا برای اقلیت های فرهنگی.
فهرست زیر یک نمای کلی بسیار کلی از چگونگی درک معنای جنسیت، جنسیت/هویت جنسیتی، نقشهای جنسیتی و تمایلات جنسی برای مشتریان و خودمان ارائه میکند. مهم است که به یاد داشته باشید که این اصطلاحات به طور مداوم در جوامع ناسازگار جنسیتی، تراجنسیتی یا افراد ترنس ، دگرباش یا ترنسجنسی یا افراد ترنس و همچنین توسط تمرینکنندگانی که قصد کمک به آنها را دارند، در حال تغییر هستند. هویتهای ناسازگار جنسیتی و ترنسجندر شامل موارد زیر است، اما محدود به این موارد نیست: تراجنسیتی یا افراد ترنس ()، زن به مرد ()، مرد به زن ()، ترنس دختر یا ترنس پسر، دختر/زن (پسر زایمان)، پسر/مرد. (دختر ناتال)، آنها/آنها، بزرگتر، سیال جنسیتی، آجندر، درگ کینگ یا ملکه، جنس کوئیر، ترنسکوئر، دگرباش، دو روح، متقابل، آندروژن. اصطلاحات (زن به مرد) و (مرد به زن) طیف یا زنجیرهای را در بر میگیرد از کسانی که در اصل زن یا مرد هستند، تا کسانی که جایی در وسط یا هر دو شناسایی میکنند (مثلاً دگرباش). بین این دو پست یا "افراطی" (زن و مرد) اکثر افراد ناسازگار جنسیتی قرار دارند.
گرایش جنسی مشتریان ناسازگار و تراجنسیتی یا افراد ترنس هویت جداگانه ای است و هرگز نباید فرض یا فرض شود. این به جنسیت اشاره دارد که معمولاً عاشقانه است و تمایلات جنسی به آن جذب می شود (مثلاً همجنس گرا، دگرجنس گرا، دوجنسه/پان جنس، چندجنس گرا، غیرجنس گرا و غیره).
جنسیت شدن
مهم است که به این فکر کنیم که چگونه «جنسیت» می شویم. تا حدی ما این کار را از طریق سازماندهی و ساخت زبان انجام می دهیم. بیشتر زبان انگلیسی "جنسیتی" است و به گونه ای ساخته شده است که انحراف از مفاهیم کاملاً دوتایی مرد و زن را دشوار می کند. ما تمایل داریم از طریق ضمایر یکدیگر را بشناسیم و به آنها ارجاع دهیم و در نتیجه در تجربیات رابطه ای خود جنسیت پیدا کنیم. به عنوان مثال، وقتی به کافی شاپ محلی خود مراجعه می کنیم، "ببخشید، آقا... مامان... ممکن است یک قهوه بزرگ بخورم؟" در اینجا یک مثال ساده از این است که چگونه ما قبلاً جنسیت را به یک غریبه کاملاً غریبه نسبت داده ایم.
"ببخشید قربان...مامان...میشه یه قهوه بزرگ بخورم؟" در اینجا یک مثال ساده از این است که چگونه ما قبلاً جنسیت را به یک غریبه کاملاً غریبه نسبت داده ایم.
بهعنوان پزشک، باید یاد بگیریم که از مشتریان خود بپرسیم و به درستی با آنها تماس بگیریم. مهمتر از آن، ما باید ظرفیت آگاهی از شیوه های جنسیتی خود را توسعه دهیم. به طور خاص، ما باید از همه مشتریان خود در مورد هویت جنسیتی و رشد آنها و همچنین ترجیحات ضمیر جنسیتی آنها بپرسیم. جوانانی که در دفتر من ظاهر میشوند اغلب این مدل دوتایی را به چالش میکشند، اکثر ما بسیار به آن عادت کردهایم و درخواست میکنیم که به آنها به عنوان: ze، hir، one یا جمع «آنها» «آنها»، «آنها» اشاره شود. جالب است که من اغلب متوجه می شوم که با همکاران خود که گرفتار پلیس دستور زبان شده اند، در مورد اهمیت احترام به خودشناسی این مشتریان بحث می کنم. به هر حال زبان انگلیسی دائما در حال تکامل است و مبارزات حقوق بشر و مدنی نقش مهمی در تکامل آن ایفا می کند. در عین حال، مهم است که هیچ گونه فرضی در مورد ترجیحات شناسایی افراد ایجاد نکنید. بسیاری از مشتریان ناسازگار جنسیتی یا تراجنسیتی یا افراد ترنس ترجیح میدهند با ضمایر مرسوم مانند «او» یا «او» ارجاع داده شوند، زیرا احساس میکنند با هویت درونیشان مطابقت دارد.
افراد مدت ها قبل از تولد کودک، درگیر جنسیت هستند. "آیا جنسیت کودک خود را می دانید؟" یک سوال همیشگی برای والدین باردار است. در این مورد، جنسیت بیشتر به اندام تناسلی خارجی کودک اشاره دارد تا خود جنسیتی درونی بالقوه او.
جنسیت قبل از تولد تعیین می شود و از آن لحظه بیانات و تمایلات جنسی قابل قبول را تعیین می کند - و به شدت محدود می کند.
جنسیت قبل از تولد تعیین می شود و از آن لحظه بیانات و تمایلات جنسی قابل قبول را تعیین می کند - و به شدت محدود می کند. آموزش اولیه ما با انتخاب رنگ توسط والدینمان برای مهدکودک ها، نام هایی که به ما داده می شود و فعالیت هایی که تشویق می شویم از آنها لذت ببریم آغاز می شود، و از آنجا که ما خواهان محبت و تایید آنها هستیم، از آنچه از ما خواسته می شود الگوبرداری می کنیم. ما نقشها، رفتارها و باورهای اجتماعی را که فرهنگ اطرافمان (از جمله فرهنگ خانوادهمان) به ما نسبت میدهد، درونی میکنیم و ممکن است ندانیم که راه دیگری برای بودن ممکن است. پسران اقلام آبی می گیرند، کامیون اسباب بازی و اسلحه به آنها داده می شود و از آنها خواسته می شود که قاطعیت و اعتماد به نفس داشته باشند. دختران صورتی می پوشند، عروسک هایی به آنها داده می شود تا با آنها بازی کنند و تشویق می شوند که همدلی و سازش کنند. این رفتارها، باورها و آداب و رسوم به صورت اجتماعی ساخته شدهاند - در چارچوب زمان تاریخی، طبقه اجتماعی، قومیت، فرهنگ، قدرت، سیاست، فیزیولوژی و روانشناسی قرار گرفتهاند - اما عمیقاً در روانها و شیوههای بودن ما جا افتادهاند.
تمرین بالینی
از آنجایی که حضور و تجربه افراد تراجنسیتی یا افراد ترنس هم وارد آگاهی عمومی و هم به مراکز بهداشت روانی شده است، پزشکان اکنون شروع به فکر کردن در مورد مسائل تراجنسیتی یا افراد ترنس /جنسیتی کرده اند. با این حال، اکثر پزشکان برای شناسایی موضوعات بالینی رایج برای افراد تراجنسیتی یا افراد ترنس و ناسازگار جنسیتی آموزش ندیده اند و در نتیجه سلامت روان و نیازهای درمانی جهانی خود را به درستی درک نمی کنند. آموزش سنتی ما در بررسی جنسیت و رشد جنسی برای افراد تراجنسیتی یا افراد ترنس از منظر غیرآسیب شناختی شکست خورده است. علاوه بر این، انتقال منفی منفی از سوی ارائه دهندگان و مؤسسات امری رایج است و خود را به اعمال تبعیض آمیز یا بدتر از آن، تجزیه و تحلیل بدون فکر نیازهای مشتریان می رساند که ممکن است به مداخلات پزشکی برگشت ناپذیر منجر شود. احساسات و نگرشهای رایج پزشکان بیتجربه نسبت به این مراجعین ممکن است شامل اضطراب، ترس، انزجار، خشم، سردرگمی، کنجکاوی بیمارگونه، و طرد شدن باشد که همگی میتوانند به شدت رابطه درمانی، توانایی ما برای کمک کردن، و توسعه و انتقال هویت فرد را به خطر بیندازند. روند.
سفر خودیابی برای افراد ناسازگار جنسیتی و تراجنسیتی یا افراد ترنس پر زحمت و اغلب تنها است، زیرا به بیان ساده، تمایل به همخوانی بیشتر با «خود واقعی» در بدن و ذهن ممکن است نیازمند تغییر هویت فیزیکی باشد. کودکان معمولاً در این مرحله از زندگی محرومترین افراد هستند، زیرا ممکن است از آنها خواسته شود که تمایلات خود را برای بازی با اسباببازیهای «متقابل» سرکوب کنند و از پذیرفتن رنگها و فعالیتهای مورد علاقهشان خجالت میکشند (مثلا پسری که از بازی منع شده است. بازی با عروسک ها و داشتن اتاق خواب صورتی).
کودکان معمولاً در این مرحله از زندگی محرومترین افراد هستند، زیرا ممکن است از آنها خواسته شود که تمایلات خود را برای بازی با اسباببازیهای «متقابل» سرکوب کنند و از پذیرش رنگها و فعالیتهای مورد علاقه خود احساس شرمندگی کنند.
از آنجایی که افراد ناسازگار جنسیتی از نظر روانی مضطرب تر می شوند، اغلب احساس می کنند که نیاز به تجربه هماهنگ تری از خود درونی و بیرونی خود دارند. آنها ممکن است نیاز داشته باشند ابتدا یک گذار اجتماعی را در آغوش بگیرند – انتخاب نام جایگزینی که جنسیت شناسایی شده درونی آنها را تقویت کند، لباسی کلیشه ای بپوشند که از هویت جنسیتی آنها حمایت می کند و درگیر شدن در رفتارهای جنسیتی "متقابل". در تجربه بالینی من، هنگامی که اجازه و حمایت داده می شود، کودکان و بزرگسالان ناسازگار جنسیتی در نتیجه کمتر مضطرب، افسرده و ناخوشایند جنسیتی می شوند.
با این حال، برخی از افراد ناسازگار با جنسیت و تراجنسیتی یا افراد ترنس ها نیاز دائمی به اصلاح یا انتقال ویژگیهای فیزیکی بدن خود به خلاف جنسیت تولد دارند. درک این فرآیند اغلب برای اکثر مردم بسیار گیج کننده است و به ویژه دشوار است زیرا بیان جنسیت و رفتارهای فرد معمولاً نشانگر شناسایی اولیه برای سازماندهی تجارب رابطه ای فرد در میان دیگران است. مشتریانی که من با آنها کار می کنم اغلب مایل به تغییر بدنی هستند نه تنها برای اینکه با خود درونی خود هماهنگی بیشتری داشته باشند، بلکه به این امید که از نظر رابطه آنطور که واقعا هستند تجربه شوند. به عنوان مثال، مشتریان تراجنسیتی یا افراد ترنس من FTM از کلاسورهای سنگین برای صاف کردن سینه های خود استفاده می کنند تا به اشتباه به عنوان پسر بچه یا لزبین شناخته نشوند. این تجربه همخوانی تمایل به کاهش تجارب درون فردی و بین فردی ناخوشایند جنسیتی دارد. مشتریان تراجنسیتی یا افراد ترنس ما به حمایت بیشتری در مورد استفاده از مداخلات فیزیکی و پزشکی نیاز دارند، بنابراین بسیار مهمتر است که ما به خوبی آموزش ببینیم و نسبت به این مسائل حساس باشیم.
نارسایی جنسیتی
اضافه شدن جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-V)، که در می 2013 منتشر شد، تشخیص اختلال هویت جنسیتی را حذف کرد و نارسایی جنسیتی را به عنوان یک وضعیت بالینی طبقه بندی کرد که جنسیت ناسازگار، تراجنسیتی یا افراد ترنس و ترنسجنسی یا افراد ترنس است. مشتریان ممکن است تجربه کنند. علائم ناهنجاری جنسیتی زمانی به وجود میآیند که خودپنداره و جنسیت بیان شده در رابطه با جنسیت نسبت داده شده «ناهمخوان» باشد. پریشانی روانی ناشی از این تعارضات درونی و بیرونی میتواند منجر به نارسایی، افسردگی و مجموعهای از شرایط دیگر شود که معمولاً توسط افراد تراجنسیتی یا افراد ترنس یا ناسازگار با جنسیت تجربه میشود. این آشفتگی اغلب با درونی کردن «نگاه» به دنیای اطرافشان ایجاد میشود، یعنی به دلیل سوءجنسیت عمومی، ناراحتی روانی زیادی را تجربه میکنند. با این حال، توجه به این نکته نیز مهم است که بسیاری از مشتریان ناسازگار جنسیتی و تراجنسیتی یا افراد ترنس ها اختلال جنسیتی را تجربه نمیکنند. آنها تمایل دارند به اتاق های مشاوره ما راه پیدا نکنند.
مشتریانی که در دفاتر ما قرار می گیرند چطور؟
چگونه به یک کودک تراجنسیتی یا افراد ترنس که در بدو تولد گماشته شده است و بعد از اولین قاعدگی خود در مضیقه است کمک کنیم؟
اگر یک مشتری ناسازگار با جنسیت یا یک مشتری تراجنسیتی یا افراد ترنس و خانواده اش به دنبال حمایت ما باشند، آیا ما در دسترس هستیم تا آنها را دلداری دهیم، از طرف آنها آموزش دهیم و از آنها حمایت کنیم، و بدون اینکه درگیر مسائل ما شوند، رفتاری فرهنگی آگاهانه و حساس به مشتری و خانواده ارائه دهیم. برنامه های خود؟ چگونه تشخیص دهیم که آیا کودک کاندید مناسبی برای انتقال اجتماعی، مسدود کننده های هورمونی یا حتی مداخلات متقابل هورمونی است؟ چگونه تشخیص دهیم که آیا کودک کاندید مناسبی برای جراحی تغییر تناسلی است که اغلب غیرقابل برگشت است؟ چگونه در مورد گزینه های باروری و برنامه های خانوادگی آینده آنها فکر می کنیم؟ چگونه به یک کودک تراجنسیتی یا افراد ترنس که در بدو تولد گماشته شده است و بعد از اولین قاعدگی خود در مضیقه است کمک کنیم؟ برخی از این مداخلات ممکن است رادیکال به نظر برسند، اما اگر نتوانیم خود را به اندازه کافی در مورد این مسائل آموزش دهیم و آموزش دهیم، میتوانیم به طور فعال به مشتریان خود آسیب برسانیم. آسیب به خود (نقاط بدن)، سوء مصرف مواد، بی خانمانی، افکار خودکشی یا حتی اقدام به خودکشی می تواند منجر شود.
تعدادی از شرایط دیگر در کودکان ناسازگار با جنسیت ظاهر می شود، به ویژه زمانی که خانواده های آنها قادر به حمایت و عشق بی قید و شرط لازم برای رشد آنها نیستند. اینها شامل مسائل سازگاری، افسردگی و اختلالات اضطرابی، تروما، وابستگی به مواد و آسیب شناسی شخصیتی است. پزشکان باید بدانند که خانواده ها نیز باید در مورد مسائل تراجنسیتی یا افراد ترنس آموزش ببینند، مهارت های مقابله با تغییر جنسیت کودک را بیاموزند و بتوانند عزاداری کنند و از خود حمایت اجتماعی و عاطفی بگیرند. و البته، بسیاری از مراجعین ممکن است شرایطی مانند اختلالات طیف اوتیسم داشته باشند که خارج از حوصله این مقاله است.
هنگامی که با یک مشتری با هویت ناسازگار جنسیتی یا ترنسجندر درمان می شود، پزشکان ممکن است خود را در چند موقعیت منحصر به فرد این مراجعان درگیر کنند. ممکن است از آنها خواسته شود که آمادگی مشتری را برای مداخلات زیست پزشکی مختلف - که معمولاً شامل تست زندگی واقعی / تجربه زندگی واقعی یا ارزیابی آمادگی جنسیتی است - که شامل تشویق یک مشتری ناسازگار جنسیتی برای شروع زندگی در نقش جنسیتی خود تعیین شده است را ارزیابی و اثبات کنند. و سپس ارزیابی تاثیر آن تجربه. به عنوان مثال، برخی از مراجعان ممکن است کاهش در ناراحتی ناخوشایند جنسیتی را تجربه کنند، در حالی که برخی دیگر - مثلاً کسانی که زمینه خانوادگی یا اجتماعی آنها با عدم انطباق آنها خصمانه است - ممکن است افزایش علائم را تجربه کنند. الزامی نیست ، بسیاری از ارائه دهندگان پزشکی و آژانس های بیمه آن را برای پوشش درخواست می کنند. اگرچه این ارزیابی دیگر توسط استانداردهای مراقبت برای سلامت افراد تراجنسی، تراجنسیتی یا افراد ترنس و ناسازگار با جنسیت منتشر شده توسط انجمن حرفه ای جهانی برای سلامت تراجنسیتی یا افراد ترنس ها
پل زدن شکاف
روان یک فرد تراجنسیتی یا افراد ترنس یا ناسازگار با جنسیت و مسائلی که با آن روبرو هستند بسیار پیچیده - و گاه پیچیده - با عوارضی در حوزههای روانی، پزشکی، حقوقی و اجتماعی است. به دلیل این پیچیدگی و شدت رنج آنها، نباید آموزش پزشکان خود را صرفاً به دست مراجعان واگذار کرد و همچنین نباید این مراجعین را در موقعیت آسیب پذیری قرار داد که با تکیه بر همدلی پزشک خود تعیین کنند که آیا دریافت خواهند کرد یا خیر. مراقبتی که نیاز دارند یک پزشک نادان که به چنین مراجعانی پاسخ منفی می دهد - حتی اگر فقط در سطح ناخودآگاه باشد - می تواند صدمات نامحدودی به بار آورد و جستجوی کمکی را که به شدت به آن نیاز دارند برای مراجعان بسیار دشوارتر کند. ما باید مسئولیت تحصیل کرده شدن را بپذیریم و از متخصصان جنسیت راهنمایی بجوییم - ارائه دهندگان آموزش دیده که می توانند پزشکان را در مورد تاریخچه ترنسجندرها آگاه کنند و دیدگاه های روانکاوی و روان پویشی سنتی را با نظریه دگرباش ادغام کنند.
دایان ارنسفت، دکترا، مدیر سلامت روان در مرکز جنسیت کودک و نوجوان در سانفرانسیسکو، و همکارانش در حال انجام کارهای پیشگامانه در این زمینه هستند، و با استفاده از آنچه او "جنسیت" می نامد، شکاف بین نظریه رشدی، بیولوژیکی، عجیب و غریب و روانکاوی را پر می کند. مدل تأییدی.» او از ایدههای وینیکات در مورد «خود جنسیتی واقعی» و «خود جنسیتی کاذب» در فرمولبندی مفهوم خود از خلاقیت جنسیتی برای درک بهتر کودکان و بزرگسالان ناسازگار و ترنسجنسی یا افراد ترنس تی استفاده میکند. او با عطف به عقل غالب، مخالف برچسب زدن افراد ناسازگار جنسیتی به عنوان افراد ناخوشایند است و در عوض، عبارات متفاوت جنسیتی آنها را سیال می بیند که به طور پویا بین زیست شناسی، توسعه، اجتماعی شدن و بافت فرهنگی در زمان در هم تنیده شده است. جنسیت باینری نیست و ممکن است در طول عمر تغییر کند.
درک مسائلی که مراجعان ناسازگار جنسیتی با آن مواجه هستند، امکان یک درمان معتبر و همدلانه را ایجاد می کند که می تواند یک تجربه عاطفی اصلاحی واقعی باشد. داشتن صلاحیت و اعتماد به نفس برای اجرای ارزیابی آمادگی زندگی واقعی/جنسیتی میتواند همه تفاوتها را در زندگی بیماران ما ایجاد کند و به آنها اجازه میدهد تا از نظر اجتماعی تغییر کنند و هویت جنسی خود را با سایر جنبههای خود ادغام کنند. فکر کردن به مشتری به عنوان یک کل، برای رفاه کلی آنها مفید است.
تا زمانی که ما به عنوان پزشک با هویت جنسی، رفتارها و نگرشهای خود دست و پنجه نرم نکنیم، نمیتوانیم از مهارتهای ارزیابی خود در ایجاد برداشتهای تشخیصی، شناسایی و مشاهده احساسات ضدانتقال خود، و اجرای مداخلات درمانی که منجر به حس درونی و بیرونی متعادل میشود، استفاده کنیم. از خود که کیفیت کلی زندگی مشتری را بهبود می بخشد. من همه همکارانم را تشویق میکنم که هویت، ارزشها و باورهای خود را بیشتر بشناسند و بهویژه هنگام کار با افراد ترنسجندر با ترسها و تعصبات خود مقابله کنند. ما باید در مصاحبههای بالینی خود به آنچه میپرسیم و نمیپرسیم توجه داشته باشیم.
انحراف جنسیتی آسیب شناسی نیست و اگر فکر می کنید اینطور است، باید کارهای زیادی انجام دهید.
همچنین نباید تصور کنیم که مشتریان ناسازگار با جنسیت به دلیل جنسیت یا هویت جنسی خود به سراغ ما میآیند و در ایجاد فرضیههای خود درباره نیازها و خواستههای مشتریان خود باز باشیم. اجازه دهید شرایط بالینی واقعی را که با آن مبارزه مشتری ما با آن مواجه است، منعکس کنیم. همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره کردم: تصور کنید راه خود را در دنیایی ایجاد کنید که در آن احساس واقعی شما دیگران را مضطرب، سردرگم و نسبت به خود نامطمئن می کند. با داشتن صلاحیت فرهنگی، بهتر میتوانیم رویکردی همدلانه برای درمان ارائه دهیم که طیفی از عبارات و رفتارهای ناسازگار با جنسیت را سالم، به عنوان هویت جنسی واقعی و نمایش بدنی، هرچند متفاوت از انتظارات جامعه، در نظر میگیرد. انحراف جنسیتی آسیب شناسی نیست و اگر فکر می کنید اینطور است، باید کارهای زیادی انجام دهید. از سوی دیگر، مهم است که به طور انعکاسی "پیشرو" نباشیم و بدون فکر از انتقالی حمایت کنیم که ابتدا عمیقاً از نظر بالینی درک نشده است.
تأملات در مورد تئوری رشد جنسیت، شرایط تشخیصی و پیامدهای درمان بالینی باید شامل نقش پزشک به عنوان دروازهبان بدن، قلب و ذهن خود تعیینکننده جنسیت دیگری باشد. بررسی رابطه انتقال-مقابل انتقال مهم است، صرف نظر از اینکه مدیر پرونده، پزشک یا روان درمانگر هستید. بیایید با جنسیت بازی کنیم و در سفرمان، کالیدوسکوپ امکانات را برای مشتریان و همچنین خودمان کشف کنیم. به عنوان ارائه دهندگان، این مسئولیت اجتماعی ماست که نقش پزشک را از دروازه بان به کسی که می تواند یک رابطه درمانی ایجاد کند که راهی را برای مراجعان ارائه دهد تا حس خود را در رابطه با دیگری ادغام کنند، تغییر دهیم که امیدواریم بتوان آن را در دنیای بیرون. احساس قوی از خود احتمالاً باعث ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس می شود که روابط سالم تری را تقویت می کند و عدم اطمینان و ترس را کاهش می دهد و خطر آسیب به خود و - امیدوارم - خشونت را نسبت به افراد ناسازگار جنسیتی و تغییر جنسیت کاهش دهد.
توسعه هویت چندگانه و یکپارچه را تقویت کنید: نژاد، قومیت، جنسیت، طبقه، تمایلات جنسی، حرفه و غیره.
به والدین در مورد اهمیت آسیب شناسی نکردن بیان جنسیت فرزندانشان آموزش دهید.
مداخلات درمانی باید شامل اجازه دادن به کودکان برای کشف بیان جنسیت، آموزش و حمایت خانواده، و همچنین حمایت والدین برای سوگواری از دست دادن خیالپردازیهایشان در مورد جنسیت فرزندشان باشد.
در تلاش های درمانی با ارائه دهندگان درگیر همکاری کنید، به عنوان مثال، مددکاران اجتماعی، متخصص غدد برای مسدود کننده های هورمونی و درمان هورمونی، درمانگر خانواده، و کارکنان تیم درمان.
به یاد داشته باشید: عدم انطباق جنسیتی بیان طبیعی رشد و تجربه انسانی است.
ضرر نکنید: با یک متخصص جنسیت مشورت کنید. انتقال متقابل را زیر نظر بگیرید و اگر نمی توانید به طور کامل به نفع مشتری خود عمل کنید، به آن مراجعه کنید.
منابع بالینی
گزارش کارگروه در مورد هویت جنسیتی و تنوع جنسیتی .
استانداردهای مراقبت برای سلامت افراد تراجنسی، ترنسجندر و ناسازگار با جنسیت، نسخه 7 .
دستیابی به ادغام هویت جنسیتی مطلوب برای بیماران بالغ زن به مرد ترنسجندر: راهنمای روانکاوی غیر متعارف برای درمان ()، کاریسا بارو.
جنسیت متولد شده، جنسیت ساخته شده: تربیت کودکان سالم با جنسیت ناسازگار ()، دایان ارنسفت.
ساختارشکنی جنسیت: تمرین خودکاوی
هویت جنسی شما چیست؟
چند ساله بودی که فهمیدی "دختر" یا "پسر" هستی؟
چه کسی و چه چیزی این را برای شما روشن کرده است؟
آیا در دوران کودکی با انتخاب لباس والدین خود برای شما موافق بودید؟
از چه فعالیت هایی لذت می برید؟
آیا در طول زندگی خود هویت جنسیتی خود را متفاوت بیان کرده اید؟
چه احساسی نسبت به بدن خود دارید؟ اندام تناسلی شما؟
چه پیام هایی در مورد جنسیت خود و از چه کسی (مثلاً والدین، رسانه ها، مذهب و غیره) دریافت کرده اید؟ آیا شما توسط دیگران پیرامون هویت، نقش های جنسیتی و اعمال اجتماعی یا بدنتان «پلیس» شده اید؟
جنسیت شما چگونه باورها، تعاملات اجتماعی و اعمال شما را شکل داده است؟
به دلیل هویت جنسیتی خود به شما اجازه/ تشویق به انجام چه کاری داده اید و با چه محدودیت هایی مواجه بوده اید (مثلاً تحریم ها/ترفیعات اجتماعی)؟