04-05-2021, 05:50 PM
سبک ویکتورین انگلستان (victorian style)
مبلمان ویکتوریایی:
این سبک مبلمان به نام ملکه ویکتوریا، ملکه انگلستان نامگذاری شد که سلطنت وی از سال 1837 تا 1901 ادامه داشت. سبک ویکتوریایی به شدت تحت تأثیر روکوکو و لویی پانزدهم بود و در نمونه های به جا مانده از آن، به تناسب های شدید ، پرداخت تیره رنگ، کنده کاری های پر نقش و نگار و تزییناتی از این دست بر می خوریم. سبک ویکتوریایی اولین سبک از مبلمان بود که به تولید انبوه رسید.
در مبلمان این سبک می توان منحنی های اغراق شده، تشک دوزی مجلل و کنده کاری های تزئینی را مشاهده نمود. اتاقی که به این سبک آرایش شده، معمولا نمایی پر و شلوغ دارد. مشخصه اصلی آن ایجاد حس غنی تر از سبک های فرانسوی در بیننده و تناسب های شدیدتر است.
مبلمان ویکتوریایی طرحی شکیل، منحنی و زیبا داشت، اما به گونه ای شکل گرفته که برای اتاقی شلوغ با قرنیزهای تزئینی و گل های برجسته رز در سقف اتاق متناسب به نظر برسد. استفاده از چرم ظریف با دکمه های الماس مانند، مبلمان را برای مردان مناسب می نماید، در حالی که خانم ها پارچه ای مخملی و ظریف را ترجیح می دهند.
اتاق های انگلیسی کوچک تر و سردترند و برای انطباق با شرایط آب و هوایی این کشور، اتاق ها به هم نزدیک تر آرایش می شوند تا حس گرم بودن محیط را به بیننده انتقال دهند. در مبلمان سبک ویکتوریایی از منحنی های عمیق استفاده شده و پایه های برگشته آنها با نمایی سنگین و توپی در قسمت فوقانی آغاز می شود. برای ساخت آنها از تخته های سنگین افقی استفاده شده و مشخصه اصلی آن کشوهایی با حالت استوانه ای یا برجسته در جلوی آنهاست.
معماری ویکتوریایی:
معماری ویکتوریایی به طور خاص به معماری همان سال های سلطنت ملکه ویکتوریا اطلاق می شود. ولی تأثیرات این سبک در سالهای میانی و پایانی قرن نوزدهم به قدری وسیع بود که می توان گفت که اکثر بناهای این فرن به خصوص در انگلستان از معماری ویکتوریایی تأثیر گرفته اند. معماری ویکتوریایی تلفیقی از معماری سنتی اروپایی به علاوه الهاماتی از معماری خاورمیانه و آسیایی بود. در قرن نوزدهم به کارگیری فولاد در سازه ها، تحولی بزرگ در معماری را فراهم کرده بود. معماران زیادی در این دوره به دنبال روش های جدید در ساخت بناها بودند که از آن جمله می توان آگوست پاگین agustus pagin ، السکاندر تامسون در گلاسکو اسکاتلند، آرکیبالد سیمپسون archibald simpson و الکساندر مارشال مکنزی alexander marshall makenzie نام برد. معماری ویکتوریایی در کشورهای تحت سلطه و مرتبط با انگلستان از جمله آمریکا، استرالیا، و نیوزلند تأثیر فراوانی گذاشت. همچنین گسترش ارتباطات و از جمله انتشار مجله بین المللی the biulder باعث انتشار مد روز معماری انگلیس به سایر کشورها شد.
سبک جنبش ضد طراحی (anti design movement)
این جنبش در سال 1960 در ایتالیا شکل گرفت و در حقیقت واکنشی بود نسبت به بسیاری از طراحان آوانگارد که گفته می شد این طراحان از نظر زبان مدرنیسم، تأکیدشان بر سبک و زیبایی شناسی و فرم خوب بود، به منظور رسیدن به اهداف بسیاری از تولید کنندگان پیشرو در عرصه تولیدات صنعتی.
حس نارضایتی مردم، از کاهش ارتباط اجتماعی با لوازم و محیط های زندگی، از طرف طراحی و طراحان، که ناشی از رشد فزاینده ی سرمایه داری شده بود در طول ده ی 50 به اوج خود رسید. همچنین این جنبش به قرینه در بحث های گسترده تر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در دهه ی 60 گریبانگیر ایتالیا بود مطرح شد.
ضد طراحی پاسخ به راهی است که طراحی مدرن بر پایه مصرف هرچه بیشتر کالاها آن را پی ریزی کرده است. راهی که مردم را مجبور به انطباق با طراحی قرار می داد و راه دیگری برای مصرف کننده باقی نمی گذاشت.
پیروان این جنبش، به جای اینکه از طراحی به عنوان جای ابزاری برای فروش بیشتر محصولات استفاده کنند، به دنبال بهره برداری از پتانسیل های اجتماعی و فرهنگی برای اصلاح شیوه های زندگی به منظور ایجاد مردم سالم تر و مولّد تر بودند. جایی که مدرنیسم به دنبال مصرف گرایی و دوام کوتاه محصولات و همچنین شیوع استفاده از رنگ های سیاه و سفید و خاکستری در محصولات بود، این جنبش دنباله روی استفاده از محصولات با دوام و رنگ های غنی در محصولات بود. جایی که مدرنیسم به دنبال یکپارچگی طراحی و خواص مواد گوناگون به عنوان شاخصه خود بود، ضد طراحی به تزئین محصولات و دکوراسیون تمایل داشت.
همچنین این نظریه مدرنیسم که طراحی خوب، طراحی ای است که «فرم آن تابع عملکردش» می باشد، توسط طراحان این جنبش به استهزا گرفته شد و از طریق طنز و تحریف آن، ویژگی هایی برای تبدیل شدن به نشانه های پست مدرنیسم دیده شد.
اتوره سوتساس به عنوان معروف ترین طراح جنبش ضد طراحی مطرح شد. طراحان جنبش ضد طراحی، برای بیان نظرات خود، ایده هایشان را در طراحی نمونه های مبلمان، فضای نمایشگاهی و انتشار اعلامیه نشان می دادند.
به طور کلی جنبش ضد طراحی سعی در شکستن حرمت بیش از حدّ اشیا داشت. در سال 1972 موزه هنر مدرن نیویورک نمایشگاهی بین المللی تحت عنوان: «ایتالیا: چشم انداز داخلی جدید» برگزار کرد که نشان از طراحی معاصر ایتالیا، با تمر کز بر جنبش رادیکال ضد طراحی بود.
صندلی Selene توسط Magistretti Vico در سال 1966 از جنس پلی استر تقویت شده ساخته شد. دغدغه ی بزرگ در طراحی صندلی رابطه با فضا و ذخیره سازی بود. به همین خاطر این صندلی به گونه ای طراحی شده که با انباشته شدن روی هم، در فضا صرفه جویی کند که این مسئله برای تولید کنندگان امری مهم تلقی می شود. طراحان مدرن اغلب به عنوان چهره ها قهرمانانه مورد توجه قرار می گیرند؛ ولی جنبش ضد طراحی بر این مسئله تأکید داشت که این تصویر قهرمانانه طراح را بشکند. یکی از این راه ها شرکت دادن مشتری در دروند طراحی بود.
چراغ Boalum توسط Gianfranco Frattini و Livio Castiglioni در سال 1960 طراحی شد.
این چراغ از یک لوله خرطوی پلاستیکی، چندین لامپ و سیم داخل آن تشکیل شده، که یک لوله ی نورانی را به وجود می آورد. رشد این لوله و فرم دادن به آن نا محدود است و مالک می تواند آن را دستکاری کند. از آن جا که کاربر می تواند طرح چراغ را به سلیقه خود تغییر دهد، این کار می تواند عاملی باشد که شخصیت قهرمانانه طراح را زیر سؤال ببرد.
یکی دیگر از نمونه ها، گلدان Reversible Vase است که توسط Enzo Mari در سال 1969 طراحی شده است و جنس آن از پلاستیک ABS می باشد. خصوصیت این گلدان این است که می توان آن را وارونه نشان داد که باعث می شود فرم آن با محیط سازگار باشد. طراح این مسئله را مد نظر قرار داده که این ایده مدرن که «طراحی راه حل کاملی ارائه می کند» را غیر ممکن جلوه دهد، به گونه ای که قابلیت مانوور و انعطاف پذیری محصول را سازگار با محیط زندگی کند.
Gilardi در سال 1967 وسیله ای به نام I Sassi به معنی «سنگ» را طراحی کرد که در اصل صندلی ای از جنس پلی اورتان می باشد. در این محصول فرم به گونه ای طراحی شده که همه به چشم سنگ به آن نگاه می کنند، بنابراین فرم آن تقلید از یک جسم طبیعی است. بدیهی است که سنگ سخت و محکم است و این در تقابل با عملکرد یه صندلی که قرار است نرم و راحت باشد قرار دارد. پس دوباره هجوم به کارکردگرایی مدرن را شاهد هستیم و این به عنوان یک تابع ناخوانا در چشم بیننده ظاهر می شود.
Ettore Sottsass طراحی مجموعه ای از گنجه ها را در سال 1966 انجام داد. او در آن زمان طراحی جوان و در ابتدای راه خود قرار داشت. این گنجه ها از جنس تخته سه لا ساخته شده اند. در طراحی این گنجه ها ما شاهد تناقض در آن ها هستیم؛ آن ها عجیب و نفوذ ناپذیر هستند و عمدتا با ورقه های پلاستیکی رنگ و رو رفته پوشیده شده اند. همچنین سطوح تزئینی آن ها با عث تضعیف در فرم آن می شود.
مبلمان ویکتوریایی:
این سبک مبلمان به نام ملکه ویکتوریا، ملکه انگلستان نامگذاری شد که سلطنت وی از سال 1837 تا 1901 ادامه داشت. سبک ویکتوریایی به شدت تحت تأثیر روکوکو و لویی پانزدهم بود و در نمونه های به جا مانده از آن، به تناسب های شدید ، پرداخت تیره رنگ، کنده کاری های پر نقش و نگار و تزییناتی از این دست بر می خوریم. سبک ویکتوریایی اولین سبک از مبلمان بود که به تولید انبوه رسید.
در مبلمان این سبک می توان منحنی های اغراق شده، تشک دوزی مجلل و کنده کاری های تزئینی را مشاهده نمود. اتاقی که به این سبک آرایش شده، معمولا نمایی پر و شلوغ دارد. مشخصه اصلی آن ایجاد حس غنی تر از سبک های فرانسوی در بیننده و تناسب های شدیدتر است.
مبلمان ویکتوریایی طرحی شکیل، منحنی و زیبا داشت، اما به گونه ای شکل گرفته که برای اتاقی شلوغ با قرنیزهای تزئینی و گل های برجسته رز در سقف اتاق متناسب به نظر برسد. استفاده از چرم ظریف با دکمه های الماس مانند، مبلمان را برای مردان مناسب می نماید، در حالی که خانم ها پارچه ای مخملی و ظریف را ترجیح می دهند.
اتاق های انگلیسی کوچک تر و سردترند و برای انطباق با شرایط آب و هوایی این کشور، اتاق ها به هم نزدیک تر آرایش می شوند تا حس گرم بودن محیط را به بیننده انتقال دهند. در مبلمان سبک ویکتوریایی از منحنی های عمیق استفاده شده و پایه های برگشته آنها با نمایی سنگین و توپی در قسمت فوقانی آغاز می شود. برای ساخت آنها از تخته های سنگین افقی استفاده شده و مشخصه اصلی آن کشوهایی با حالت استوانه ای یا برجسته در جلوی آنهاست.
معماری ویکتوریایی:
معماری ویکتوریایی به طور خاص به معماری همان سال های سلطنت ملکه ویکتوریا اطلاق می شود. ولی تأثیرات این سبک در سالهای میانی و پایانی قرن نوزدهم به قدری وسیع بود که می توان گفت که اکثر بناهای این فرن به خصوص در انگلستان از معماری ویکتوریایی تأثیر گرفته اند. معماری ویکتوریایی تلفیقی از معماری سنتی اروپایی به علاوه الهاماتی از معماری خاورمیانه و آسیایی بود. در قرن نوزدهم به کارگیری فولاد در سازه ها، تحولی بزرگ در معماری را فراهم کرده بود. معماران زیادی در این دوره به دنبال روش های جدید در ساخت بناها بودند که از آن جمله می توان آگوست پاگین agustus pagin ، السکاندر تامسون در گلاسکو اسکاتلند، آرکیبالد سیمپسون archibald simpson و الکساندر مارشال مکنزی alexander marshall makenzie نام برد. معماری ویکتوریایی در کشورهای تحت سلطه و مرتبط با انگلستان از جمله آمریکا، استرالیا، و نیوزلند تأثیر فراوانی گذاشت. همچنین گسترش ارتباطات و از جمله انتشار مجله بین المللی the biulder باعث انتشار مد روز معماری انگلیس به سایر کشورها شد.
سبک جنبش ضد طراحی (anti design movement)
این جنبش در سال 1960 در ایتالیا شکل گرفت و در حقیقت واکنشی بود نسبت به بسیاری از طراحان آوانگارد که گفته می شد این طراحان از نظر زبان مدرنیسم، تأکیدشان بر سبک و زیبایی شناسی و فرم خوب بود، به منظور رسیدن به اهداف بسیاری از تولید کنندگان پیشرو در عرصه تولیدات صنعتی.
حس نارضایتی مردم، از کاهش ارتباط اجتماعی با لوازم و محیط های زندگی، از طرف طراحی و طراحان، که ناشی از رشد فزاینده ی سرمایه داری شده بود در طول ده ی 50 به اوج خود رسید. همچنین این جنبش به قرینه در بحث های گسترده تر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در دهه ی 60 گریبانگیر ایتالیا بود مطرح شد.
ضد طراحی پاسخ به راهی است که طراحی مدرن بر پایه مصرف هرچه بیشتر کالاها آن را پی ریزی کرده است. راهی که مردم را مجبور به انطباق با طراحی قرار می داد و راه دیگری برای مصرف کننده باقی نمی گذاشت.
پیروان این جنبش، به جای اینکه از طراحی به عنوان جای ابزاری برای فروش بیشتر محصولات استفاده کنند، به دنبال بهره برداری از پتانسیل های اجتماعی و فرهنگی برای اصلاح شیوه های زندگی به منظور ایجاد مردم سالم تر و مولّد تر بودند. جایی که مدرنیسم به دنبال مصرف گرایی و دوام کوتاه محصولات و همچنین شیوع استفاده از رنگ های سیاه و سفید و خاکستری در محصولات بود، این جنبش دنباله روی استفاده از محصولات با دوام و رنگ های غنی در محصولات بود. جایی که مدرنیسم به دنبال یکپارچگی طراحی و خواص مواد گوناگون به عنوان شاخصه خود بود، ضد طراحی به تزئین محصولات و دکوراسیون تمایل داشت.
همچنین این نظریه مدرنیسم که طراحی خوب، طراحی ای است که «فرم آن تابع عملکردش» می باشد، توسط طراحان این جنبش به استهزا گرفته شد و از طریق طنز و تحریف آن، ویژگی هایی برای تبدیل شدن به نشانه های پست مدرنیسم دیده شد.
اتوره سوتساس به عنوان معروف ترین طراح جنبش ضد طراحی مطرح شد. طراحان جنبش ضد طراحی، برای بیان نظرات خود، ایده هایشان را در طراحی نمونه های مبلمان، فضای نمایشگاهی و انتشار اعلامیه نشان می دادند.
به طور کلی جنبش ضد طراحی سعی در شکستن حرمت بیش از حدّ اشیا داشت. در سال 1972 موزه هنر مدرن نیویورک نمایشگاهی بین المللی تحت عنوان: «ایتالیا: چشم انداز داخلی جدید» برگزار کرد که نشان از طراحی معاصر ایتالیا، با تمر کز بر جنبش رادیکال ضد طراحی بود.
صندلی Selene توسط Magistretti Vico در سال 1966 از جنس پلی استر تقویت شده ساخته شد. دغدغه ی بزرگ در طراحی صندلی رابطه با فضا و ذخیره سازی بود. به همین خاطر این صندلی به گونه ای طراحی شده که با انباشته شدن روی هم، در فضا صرفه جویی کند که این مسئله برای تولید کنندگان امری مهم تلقی می شود. طراحان مدرن اغلب به عنوان چهره ها قهرمانانه مورد توجه قرار می گیرند؛ ولی جنبش ضد طراحی بر این مسئله تأکید داشت که این تصویر قهرمانانه طراح را بشکند. یکی از این راه ها شرکت دادن مشتری در دروند طراحی بود.
چراغ Boalum توسط Gianfranco Frattini و Livio Castiglioni در سال 1960 طراحی شد.
این چراغ از یک لوله خرطوی پلاستیکی، چندین لامپ و سیم داخل آن تشکیل شده، که یک لوله ی نورانی را به وجود می آورد. رشد این لوله و فرم دادن به آن نا محدود است و مالک می تواند آن را دستکاری کند. از آن جا که کاربر می تواند طرح چراغ را به سلیقه خود تغییر دهد، این کار می تواند عاملی باشد که شخصیت قهرمانانه طراح را زیر سؤال ببرد.
یکی دیگر از نمونه ها، گلدان Reversible Vase است که توسط Enzo Mari در سال 1969 طراحی شده است و جنس آن از پلاستیک ABS می باشد. خصوصیت این گلدان این است که می توان آن را وارونه نشان داد که باعث می شود فرم آن با محیط سازگار باشد. طراح این مسئله را مد نظر قرار داده که این ایده مدرن که «طراحی راه حل کاملی ارائه می کند» را غیر ممکن جلوه دهد، به گونه ای که قابلیت مانوور و انعطاف پذیری محصول را سازگار با محیط زندگی کند.
Gilardi در سال 1967 وسیله ای به نام I Sassi به معنی «سنگ» را طراحی کرد که در اصل صندلی ای از جنس پلی اورتان می باشد. در این محصول فرم به گونه ای طراحی شده که همه به چشم سنگ به آن نگاه می کنند، بنابراین فرم آن تقلید از یک جسم طبیعی است. بدیهی است که سنگ سخت و محکم است و این در تقابل با عملکرد یه صندلی که قرار است نرم و راحت باشد قرار دارد. پس دوباره هجوم به کارکردگرایی مدرن را شاهد هستیم و این به عنوان یک تابع ناخوانا در چشم بیننده ظاهر می شود.
Ettore Sottsass طراحی مجموعه ای از گنجه ها را در سال 1966 انجام داد. او در آن زمان طراحی جوان و در ابتدای راه خود قرار داشت. این گنجه ها از جنس تخته سه لا ساخته شده اند. در طراحی این گنجه ها ما شاهد تناقض در آن ها هستیم؛ آن ها عجیب و نفوذ ناپذیر هستند و عمدتا با ورقه های پلاستیکی رنگ و رو رفته پوشیده شده اند. همچنین سطوح تزئینی آن ها با عث تضعیف در فرم آن می شود.