21-08-2019, 02:10 PM
طلاق :
ازدواج رابطهای اساسی، پیچیده و پویا است (نوابی نژاد، ۱۳۸۰)؛ و رسمی مهم در جوامع مختلف محسوب میشود (ماداتیل و بنشف[۱]، ۲۰۰۸). هر چند اکثر همسران در نخستین روزهای ازدواج احساس تعهد دائمی به یکدیگر میکنند، با این وجود، برخی از همسران به مرور زمان دچار تعارض میشوند (کارتر و مک گلدریک[۲]، ۲۰۰۴).
چانگ[۳] (۲۰۰۸) بیان میکند که سالهای اولیه ازدواج از مراحل اصلی و مهم در چرخه زندگی خانوادگی[۴]است که با گذشت زمان تعارضات زناشویی افزایش مییابد. دووال برای نخستین بار این چهارچوب را مطرح کرد، و بیان داشت که خانواده از هشت مرحله عبور میکند و هر مرحله دارای تکالیف تحولی مربوط به خود می باشد (میدوری و براون[۵]، ۱۹۹۵). تکالیف تحولی خانواده شبیه بحرانهای روانشناختی اریکسون است (بیگنر[۶]، ۱۹۹۴). چرخه زندگی خانوادگی به این واقعیت اشاره میکند، که خانوادهها مراحل خاصی را در قالب یک فرایند تحولی طی میکنند؛ و به صورتی خاص به درک ما از خانواده در گذر زمان مربوط میشود، و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و مادی حاکم بر جامعه معنا پیدا میکند (مک کارتی، ۲۰۱۱؛ لبیبی، ۱۳۹۰).
طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی، یکی از مهمترین پدیدههای حیات انسانی است. میتوان گفت کمتر پدیده اجتماعی است که به پیچیدگی طلاق باشد (آقاجانی مرسا، ۱۳۸۷). نگاهي به وضعيت طلاق در ايران، نشان میدهد كه نرخ رشد طلاق طي سالهای اخير سیر صعودی داشته است. افزایش بی شمار طلاق در جامعه کنونی (به طوری که در جهان ۲۵ تا ۳۵ درصد ازدواجها به طلاق منتهی میشود)، موجب تلقی آن، به عنوان بخشی از ازدواج شده است (قهاری و بوالهری، ۱۳۸۷). بیشترین نسبت طلاقها در فاصلهی ۵ تا ۹ سال پس از ازدواج رخ میدهد؛ بعد از این سالها طلاق کاهش مییابد، اما تعداد زیادی از افراد هم در فاصلهی ۱۵ تا ۲۰ سال پس از ازدواج طلاق میگیرند. در تمام این موارد تمایز بین از هم پاشیدن عملی زندگی مشترک (طلاق عملی) و به مورد اجرا گذاشتن قانون طلاق (طلاق رسمی) بسیار مهم است (چستر[۷]،۱۹۷۱؛ قاضیان،۱۳۸۴).
طلاق فرایند عاطفی و فیزیکی جدایی یک زوج است (تبریزی، دیبائیان، کاردانی و جعفری ، ۱۳۸۹).اين پديده داراي اضلاعي به تعداد جوانب جامعه انساني است (ساروخاني، ۱۳۷۶). آسیب شناسان اجتماعی به طلاق به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده برخی از انحرافات اجتماعی مینگرند (کی نیا، ۱۳۷۳ ).طبق نتایج پژوهشهای مختلف تعارضات زناشویی و طلاق پیامدهای منفی بر اعضای خانواده و به تبع آن بر جامعه میگذارد. تعارضات زناشویی همسران اگر منجر به طلاق نیز نشود
[/url]
پیامدهای مخربی بر سلامت افراد میگذارد (لایک[url=http://hamavardgah.ir/%d8%b7%d9%84%d8%a7%d9%82/#_ftn1][۱]، ۲۰۰۹). پیامدهایی مثل اختلالات اضطرابی (داس، سیمپسون و کریستنس[۲]، ۲۰۰۴؛ کرمی، زکییی، علیخانی و خدادادي، ۱۳۹۰)، افسردگی (بیچ، فینچام و کارتر[۳]، ۱۹۸۸؛ کارن، اگولسکی، هازن و بوش[۴]، ۲۰۱۱؛ کرمی، ۱۳۹۰)، ناسازگاری و پرخاشگری فرزندانشان (جرارد و بوهلر[۵]، ۲۰۰۳؛ دویل و مارکیتز[۶]، ۲۰۰۳؛ الیس و هیو-یی[۷]، ۲۰۰۹؛ اکرودیودیو[۸]، ۲۰۱۰)، کاهش ایمنی بدن، افزایش فشار خون، تصلب شرایین و درد ناشی از بیماریهای مزمن، هم چنین پدیده خشونت (هالفورد[۹]، ۲۰۰۱)، فقط بخشی از عوارضی هستند که در این پژوهشها به آنها اشاره شده است.
در سالهاي اخير نابسامانيهاي اجتماعي به ویژه در حوزههاي شهري روندي رو به رشد دارد. در اين ميان، تهران در قياس با ديگر شهرهاي كشور به دليل شرايط خاص اجتماعي و اقتصادي داراي بالاترين آمار آسيبهاي شهري از جمله طلاق است. (پوراحمد، ۱۳۸۰). بر اساس گزارشات ثبت احوال کشور در چند سال اخیر علاوه بر کاهش گرایش جوانان به ازدواج، نرخ طلاق نیز در کشور و به خصوص شهر تهران بالا رفته است.
ازدواج رابطهای اساسی، پیچیده و پویا است (نوابی نژاد، ۱۳۸۰)؛ و رسمی مهم در جوامع مختلف محسوب میشود (ماداتیل و بنشف[۱]، ۲۰۰۸). هر چند اکثر همسران در نخستین روزهای ازدواج احساس تعهد دائمی به یکدیگر میکنند، با این وجود، برخی از همسران به مرور زمان دچار تعارض میشوند (کارتر و مک گلدریک[۲]، ۲۰۰۴).
چانگ[۳] (۲۰۰۸) بیان میکند که سالهای اولیه ازدواج از مراحل اصلی و مهم در چرخه زندگی خانوادگی[۴]است که با گذشت زمان تعارضات زناشویی افزایش مییابد. دووال برای نخستین بار این چهارچوب را مطرح کرد، و بیان داشت که خانواده از هشت مرحله عبور میکند و هر مرحله دارای تکالیف تحولی مربوط به خود می باشد (میدوری و براون[۵]، ۱۹۹۵). تکالیف تحولی خانواده شبیه بحرانهای روانشناختی اریکسون است (بیگنر[۶]، ۱۹۹۴). چرخه زندگی خانوادگی به این واقعیت اشاره میکند، که خانوادهها مراحل خاصی را در قالب یک فرایند تحولی طی میکنند؛ و به صورتی خاص به درک ما از خانواده در گذر زمان مربوط میشود، و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و مادی حاکم بر جامعه معنا پیدا میکند (مک کارتی، ۲۰۱۱؛ لبیبی، ۱۳۹۰).
طلاق به عنوان یک مسئله اجتماعی، یکی از مهمترین پدیدههای حیات انسانی است. میتوان گفت کمتر پدیده اجتماعی است که به پیچیدگی طلاق باشد (آقاجانی مرسا، ۱۳۸۷). نگاهي به وضعيت طلاق در ايران، نشان میدهد كه نرخ رشد طلاق طي سالهای اخير سیر صعودی داشته است. افزایش بی شمار طلاق در جامعه کنونی (به طوری که در جهان ۲۵ تا ۳۵ درصد ازدواجها به طلاق منتهی میشود)، موجب تلقی آن، به عنوان بخشی از ازدواج شده است (قهاری و بوالهری، ۱۳۸۷). بیشترین نسبت طلاقها در فاصلهی ۵ تا ۹ سال پس از ازدواج رخ میدهد؛ بعد از این سالها طلاق کاهش مییابد، اما تعداد زیادی از افراد هم در فاصلهی ۱۵ تا ۲۰ سال پس از ازدواج طلاق میگیرند. در تمام این موارد تمایز بین از هم پاشیدن عملی زندگی مشترک (طلاق عملی) و به مورد اجرا گذاشتن قانون طلاق (طلاق رسمی) بسیار مهم است (چستر[۷]،۱۹۷۱؛ قاضیان،۱۳۸۴).
طلاق فرایند عاطفی و فیزیکی جدایی یک زوج است (تبریزی، دیبائیان، کاردانی و جعفری ، ۱۳۸۹).اين پديده داراي اضلاعي به تعداد جوانب جامعه انساني است (ساروخاني، ۱۳۷۶). آسیب شناسان اجتماعی به طلاق به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده برخی از انحرافات اجتماعی مینگرند (کی نیا، ۱۳۷۳ ).طبق نتایج پژوهشهای مختلف تعارضات زناشویی و طلاق پیامدهای منفی بر اعضای خانواده و به تبع آن بر جامعه میگذارد. تعارضات زناشویی همسران اگر منجر به طلاق نیز نشود
[/url]
پیامدهای مخربی بر سلامت افراد میگذارد (لایک[url=http://hamavardgah.ir/%d8%b7%d9%84%d8%a7%d9%82/#_ftn1][۱]، ۲۰۰۹). پیامدهایی مثل اختلالات اضطرابی (داس، سیمپسون و کریستنس[۲]، ۲۰۰۴؛ کرمی، زکییی، علیخانی و خدادادي، ۱۳۹۰)، افسردگی (بیچ، فینچام و کارتر[۳]، ۱۹۸۸؛ کارن، اگولسکی، هازن و بوش[۴]، ۲۰۱۱؛ کرمی، ۱۳۹۰)، ناسازگاری و پرخاشگری فرزندانشان (جرارد و بوهلر[۵]، ۲۰۰۳؛ دویل و مارکیتز[۶]، ۲۰۰۳؛ الیس و هیو-یی[۷]، ۲۰۰۹؛ اکرودیودیو[۸]، ۲۰۱۰)، کاهش ایمنی بدن، افزایش فشار خون، تصلب شرایین و درد ناشی از بیماریهای مزمن، هم چنین پدیده خشونت (هالفورد[۹]، ۲۰۰۱)، فقط بخشی از عوارضی هستند که در این پژوهشها به آنها اشاره شده است.
در سالهاي اخير نابسامانيهاي اجتماعي به ویژه در حوزههاي شهري روندي رو به رشد دارد. در اين ميان، تهران در قياس با ديگر شهرهاي كشور به دليل شرايط خاص اجتماعي و اقتصادي داراي بالاترين آمار آسيبهاي شهري از جمله طلاق است. (پوراحمد، ۱۳۸۰). بر اساس گزارشات ثبت احوال کشور در چند سال اخیر علاوه بر کاهش گرایش جوانان به ازدواج، نرخ طلاق نیز در کشور و به خصوص شهر تهران بالا رفته است.