07-02-2017, 01:42 PM
LEARN URDU
تاریخچه
نویسه ها (=الفبا)
زبان اُردو زبان ملی کشور پاکستان و یکی از ۲۲ زبان ملی در هندوستان است. از دیدگاه شمار گویشور، زبان اردو بیستمین زبان جهان است. این زبان از خانوادهی زبانهای آریایی است و از چشم انداز تبارشناسی به پارسی کمابیش نزدیک است. زبانهای هندی و اردو به راستی دو گویش از زبان هندوستانی (هندی-اردو) هستند. اردو و هندی برای گویشوران یکدیگر کمابیش یکسان هستند و همانندی هایشان از دید واجشناسی و دستور به اندازهای است که بیشتر زبانشناسان آنها را یک زبان میدانند. اردو گویشی از این زبان است که در پاکستان به کار میرود، با دپیره (=خط) پارسی-اَرَبی (=عربی) نوشته میشود و سرشاراز واژگان خُبرگی (=تخصصی) و فرهنگی (=ادبی) پارسی و اربی است اما هندی گویشی است که در هندوستان به کار میرود و با خط دیواناگری نوشته میشود و در گزینش واژگان خُبرگی و فرهنگی بر زبان سانسکریت پشت (=تکیه) دارد. زبان یگانه هندوستانی از دید شمار گویشوران چهارمین زبان جهان است. اردو، زبان مادری کمتر از هشت درسد مردم پاکستان است اما نزدیک به نود درسد مردم این کشور اردو را بلدند و میتوانند به این زبان گپ بزنند.
تاریخچه
پایه این زبان درهم دو مردمان هندو و مسلمان است. با یورش مسلمان از جانب ایران ، آخشیج های (=عناصر) نخستین این زبان در هندوستان ساخته شد. در زمان پادشاهی محمود غزنوی و پسر وی مسعود، بسیاری از هندوان مانند تلک و ناتها در دربار غزنین کارهایی انجام دادند. یک سپاه هندی زیر فرمان سوندرارائو در زمان محمود در غزنین باشنده (=ساکن) بود. آخرین پادشاهان غزنوی ، غزنین را ترک گفتند و در پنجاب ماندگار گردیدند و تا پایان پادشاهی غزنویان در آنجا بودند. بدینگونه در یکزمان هم در غزنه و هم در لاهور مسلمانان و هندوان با یکدیگر پیوند یافتند. گروهی از بزرگان و نجبای وابسته به دربار مسعود که در پی یورش سلجو قیان میهن خویش را ترک گفتند، ناگزیر شدند در لاهور جای گزینند. پیوند همشیگی بین مسلمانان و هندوان در زبان دو مردم کارساز گردید.
اردو واژه ای مونگولی به چم لشکرگاه و سپاه . چون در سپاه پادشاه ایران ، ایرانیان و ترکان و هندوان با هم می زیستند، زبان آنان که آمیزه ای از زبان این سه تیره بود بنام زبان « خویشاوندِ (=اهل ِ ) اردو» یا به گونه کوتاه زبان «اردو» خوانده شد. در آن زمان پادشاهان مسلمان هندوستان به زبان پارسی که زبان درباری بود، سخن می گفتند ولی زبان رواگ میان مردم همان زبان هندی بود که از پراکریت و آنهم از سانسکریت گرفته شده بود. زبان پارسی با این زبان رواگ میان مردم هند درآمیخت و از این آمیزه، زبان اردو پدید آمد. نه تنها بسیاری از واژگان پارسی به زبان اردو وارد گردیده افزون بر آن چکامه (=شعر) اردو، دیب (=نثر) اردو، روش نگارش ، واژه های مردمی و کنایه ها ، دستور و ویژ گی های زبان پارسی نیز در اردو دیده می شود.
نخستین شاعر و نویسنده ی بزرگ پارسی هندوستان که واژه های هندی را در چکامه های خود آورده، امیرخسرو (653 – 725 ه . ق .) است و او پنجه یا پنج بندی (=ملمعاتی) نو آوری کرده است که یکی از بندها (=مصراع) آنها پارسی و دیگری هندی است و این روش زمانی دراز پس از امیرخسرو مورد پیروی بود و این نوع چکامه را «ریخته » می گفتند. ریختن به چم «گوناگون» آمده است اما از آنگاه که امیرخسرو به آمیغ (=ترکیب) بندواژه (=قافیه) ها پارسی و هندی کامیاب گردید کلمه ی « ریخته » به پاژنام زبانزد(=اصطلاحی) خنیاگری (= موسیقی) و نامور به چکامه های آمیغی از بند های پارسی و هندی که در یک جُستار (=موضوع) خوانده (=سروده) شده باشد، به کار رفت. سپس، همه ی گونه های چکامه های اردو بنام «ریخته » نامیده شد و سپس زبان اردو، که دورانی هندی یا هندوئی خوانده می شد، بنام«ریخته » و پس از زمانی به « اردو» نام گذاری گردید و همین نام کنونی همه جا رواگ شده و تا امروز مانده است. با آنکه، زبان اردو در دوآب (نواحی دو رودگنگ و جمن ) و دهلی و سرزمین های آن سرچشمه یافته بود، با این وجود، در دکن به پاژنام زبان فرهنگی(= ادبی) آن به کاربرد می رفت. نخستین کسانی که از اردو پشتیبانی کردند و آفرین باد گفتند گروهی از دانشمندان درویش (=صوفی) بودند. چنانکه بودا زبان سانسکریت را ترک گفت و زبان پالی را برای پیام رسانی پیام خویش مناسب دید، این درویشان نیز دو زبان پارسی و اَربی را که جنبه ی فرهنگی داشتند یک سو نهادند و برای آنکه در دل های مردم بیشتر به یاد بماند، زبان اردو را برگزیدند و چون این دسته در گردش خود به بخش های دکن مانند دولت آباد، گلبرگه ، احمدآباد، بیجاپور، پتن (گجرات ) و جاهای دیگر رسیدند، برای بومیان این سرزمین ها بزبانی که خود از دهلی پیشکش آورده بودند، سخنرانی کردند. برخی از آنان همانند «سیدمحمد بنده نواز» (که در سال 800 ه . ق . به دکن آمد و بارگاهش در گلبرگه است) سامانه (=منظومه) ها و ماتیکان (=رسایل) به این زبان نوشتند و شاگردان این گروه نیز روش آنان راپیروی و نسک های بسیار بدان زبان نگاشتند. کاربرد گزار های پارسی و اَربی در سخن گفتن روبرو با یکدیگر (=تخاطب) و به کاربردن دپیره پارسی این زبان را از زبان هندی «برگزیده تر» کرده است.
نویسه ها (=الفبا)