22-05-2021, 12:52 AM
پردیس فناوری کیشـطرح مشاوره متخخصصین صنعت و مدیریت-گروه حسابداری مالی
نوگرایی یا نوینگرایی
که از آن به نامهای تجددگرایی یا مدرنیسم (modernism) نیز یاد میشود، به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاشتن برخی از سنتهای قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بسترمدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم، گسترهای از جنبشهای فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد را توصیف میکند. این واژه مجموعهای از جنبشهای هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ دادهاند، دربردارد.
تاریخچه
نوگرایی، جریانی فکری است به معنای استفاده انسان از دانش، فناوری و توان تجربی خود برای تولید، بهبود و تغییر محیط. پیدایش مدرنیسم در غرب را میتوان واکنشی ضد سنت و دین مسیحیت دانست.
تورج اتابکی استاد تاریخ معتقد است «تجدد یا مدرنیتهای که ما از آن نام میبریم یک شیوه زندگی در نهادهای اجتماعی و سیاسی مرتبط با این شیوه زندگی است، که تقریباً از میانه قرن شانزدهم میلادی به این سو در گوشههای مختلف جهان شکل گرفت، اشاره دارد. ما یک تجدد نداریم، ما تجددها داریم. یا اگر بخواهیم همسنگ فرنگیاش را بکار ببریم ازمدرنیتیز باید استفاده کنیم تا مدرنیتی. این نگاه در حقیقت اروپامدار که تجدد یا مدرنیته را تنها یک پدیده اروپایی میداند و زایشگاه این مدرنیته را فرانسه قبول میکند مورد نظر من نیست.» به عقیده او نقش شرق را در تجدد نباید دستکم گرفت نقش شرق و به خصوص ایران در تجدد توسط محمد توکلی طرقی، استاد دانشگاه تورنتو، معرفی شده و وحید وحدت، تاریخنگار معماری، نیز تجدد ایرانی را به عنوان یکی از مدرنیتههای بومی و غیرغربی مورد بررسی قرار دادهاست
فرآیند تکوین مدرنیته و انسان مدرن را میتوان در چند محور زیر خلاصه کرد.
۱. موضع انسان در جهان پس از رنسانس تغییر کردهاست و همانگونه که از زمان کوپرنیک زمین به دور خورشید میگردد، با دکارت نیز «سوژهٔ مدرن انسان»، مرکز کائنات میشود و اومانیسم شکل میگیرد.
۲. عقلانیسازی برآمده از فلسفهٔ رنه دکارت (با جمله میاندشم پس هستم) و فیزیک گالیله به قلمروهای دیگر زندگی انسان از جمله سیاست نیز گسترش مییابد و با ظهور مدرنیته جامعه رفته رفته از همه قید و بندهای ماوراءالطبیعه رها میشود.
۳. واقعنمایی برآمده از اندیشههای خرد باوران و تجربهٔ باوران جریان جدیدی را در اندیشههای انسانها رقم میزند.
۴. فناوری: شاید بتوان آن را شکل نمادین آزادی مدرنیته یعنی سرور و مالک طبیعت گشتن دانست. فناوری افسون قصههای کهن را زایل نمود و اوهام او را از میان برد.
۵. شکلگیری فرد در مدرنیته به مانند چهرهٔ اصلی جهان مدرن، به عبارت دیگر مدرنیته را میتوان نظام اندیشهها و ارزشهایی دانست که به پیدایش فرد باوری در جهان مدرن انجامیدهاست.
۶. با کانت عصر مدرنیته رسماً آغاز میشود. کانت بارها از «انسانها و انسانیت» نام برده تا نشان دهد روشنگری رستگاه آدمی و آغازگر رهایی همهٔ انسانهاست.
مولفههای نوگرایی
تجدد یا مدرنیته به یک شیوه زندگی و نهادهای اجتماعی و سیاسی مرتبط با این شیوه زندگی اشاره دارد. تجددهای نقاط گوناگون جهان جانمایهای یکسان دارند و تلاش میکنند صغارت را از انسان بگیرد: صغارت انسان در برابر جامعه، انسان در برابر تاریخ، انسان در برابر قانون؛ و میخواهد تمام این حقوق فردی را به انسان بدهد.
اندیشههای تأثیرگذار بر نوگرایی عبارتند از
۱. انسان محوری: انسان محوری به معنای باور به قدرت اندیشه انسان.
۲. ماده گرایی: جهانبینی مدرن نیازهای روحانی انسان را به نیازهای عاطفی او تحویل میکند.
۳. خردگرایی: نگرش به جهان به صورت عقلانی و بر اساس خرد و استدلال.
نوگرایی یا نوینگرایی
که از آن به نامهای تجددگرایی یا مدرنیسم (modernism) نیز یاد میشود، به معنی گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی نو و پیشرفتهتر و کنار گذاشتن برخی از سنتهای قدیمی است. نوگرایی فرایند گسترش خردگرایی در جامعه و تحقق آن در بسترمدرنیته است. نوگرایی یا مدرنیسم، گسترهای از جنبشهای فرهنگی که ریشه در تغییرات جامعه غربی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم دارد را توصیف میکند. این واژه مجموعهای از جنبشهای هنری، معماری، موسیقی، ادبیات و هنرهای کاربردی را که در این دوره زمانی رخ دادهاند، دربردارد.
تاریخچه
نوگرایی، جریانی فکری است به معنای استفاده انسان از دانش، فناوری و توان تجربی خود برای تولید، بهبود و تغییر محیط. پیدایش مدرنیسم در غرب را میتوان واکنشی ضد سنت و دین مسیحیت دانست.
تورج اتابکی استاد تاریخ معتقد است «تجدد یا مدرنیتهای که ما از آن نام میبریم یک شیوه زندگی در نهادهای اجتماعی و سیاسی مرتبط با این شیوه زندگی است، که تقریباً از میانه قرن شانزدهم میلادی به این سو در گوشههای مختلف جهان شکل گرفت، اشاره دارد. ما یک تجدد نداریم، ما تجددها داریم. یا اگر بخواهیم همسنگ فرنگیاش را بکار ببریم ازمدرنیتیز باید استفاده کنیم تا مدرنیتی. این نگاه در حقیقت اروپامدار که تجدد یا مدرنیته را تنها یک پدیده اروپایی میداند و زایشگاه این مدرنیته را فرانسه قبول میکند مورد نظر من نیست.» به عقیده او نقش شرق را در تجدد نباید دستکم گرفت نقش شرق و به خصوص ایران در تجدد توسط محمد توکلی طرقی، استاد دانشگاه تورنتو، معرفی شده و وحید وحدت، تاریخنگار معماری، نیز تجدد ایرانی را به عنوان یکی از مدرنیتههای بومی و غیرغربی مورد بررسی قرار دادهاست
فرآیند تکوین مدرنیته و انسان مدرن را میتوان در چند محور زیر خلاصه کرد.
۱. موضع انسان در جهان پس از رنسانس تغییر کردهاست و همانگونه که از زمان کوپرنیک زمین به دور خورشید میگردد، با دکارت نیز «سوژهٔ مدرن انسان»، مرکز کائنات میشود و اومانیسم شکل میگیرد.
۲. عقلانیسازی برآمده از فلسفهٔ رنه دکارت (با جمله میاندشم پس هستم) و فیزیک گالیله به قلمروهای دیگر زندگی انسان از جمله سیاست نیز گسترش مییابد و با ظهور مدرنیته جامعه رفته رفته از همه قید و بندهای ماوراءالطبیعه رها میشود.
۳. واقعنمایی برآمده از اندیشههای خرد باوران و تجربهٔ باوران جریان جدیدی را در اندیشههای انسانها رقم میزند.
۴. فناوری: شاید بتوان آن را شکل نمادین آزادی مدرنیته یعنی سرور و مالک طبیعت گشتن دانست. فناوری افسون قصههای کهن را زایل نمود و اوهام او را از میان برد.
۵. شکلگیری فرد در مدرنیته به مانند چهرهٔ اصلی جهان مدرن، به عبارت دیگر مدرنیته را میتوان نظام اندیشهها و ارزشهایی دانست که به پیدایش فرد باوری در جهان مدرن انجامیدهاست.
۶. با کانت عصر مدرنیته رسماً آغاز میشود. کانت بارها از «انسانها و انسانیت» نام برده تا نشان دهد روشنگری رستگاه آدمی و آغازگر رهایی همهٔ انسانهاست.
مولفههای نوگرایی
تجدد یا مدرنیته به یک شیوه زندگی و نهادهای اجتماعی و سیاسی مرتبط با این شیوه زندگی اشاره دارد. تجددهای نقاط گوناگون جهان جانمایهای یکسان دارند و تلاش میکنند صغارت را از انسان بگیرد: صغارت انسان در برابر جامعه، انسان در برابر تاریخ، انسان در برابر قانون؛ و میخواهد تمام این حقوق فردی را به انسان بدهد.
اندیشههای تأثیرگذار بر نوگرایی عبارتند از
۱. انسان محوری: انسان محوری به معنای باور به قدرت اندیشه انسان.
۲. ماده گرایی: جهانبینی مدرن نیازهای روحانی انسان را به نیازهای عاطفی او تحویل میکند.
۳. خردگرایی: نگرش به جهان به صورت عقلانی و بر اساس خرد و استدلال.
![[تصویر: 2618d846-7f1c-4852-964e-db1242167263.jpg]](https://cdn01.eavar.com/2019/9/2618d846-7f1c-4852-964e-db1242167263.jpg)