31-12-2020, 11:30 AM
پردیس فناوری کیش - طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت - گروه فناوری اطلاعات و ارتباطاط :
1.تعریف معیار درست
2.تولید امنیت
اگر به سازمانتان نگاه کنید، میبینید که هر کس در حال تولید چیزی است. بعضی در حال خلق ایده هستند، بعضی در حال ارائه خدمات و رضایت مشتری، عدهای هم در حال ایجاد استرس و بیانگیزگی. در سازمان خود دقت کنید و ببینید افراد چه چیزهایی تولید میکنند.
3.انعطافپذیری
در دنیای امروز که هیچ ثباتی وجود ندارد، یکی از ویژگیهای مهم کارکنان این است که انعطافپذیر باشند. بزرگترین چالش ما در زندگی این است که به دنبال ثبات هستیم؛ آن هم در دنیایی که هیچ ثباتی وجود ندارد. به همین دلیل، زمانی که میخواهید رشد و ثبات ایجاد کنید، بازار و شرایط تغییر میکند و روحیهی شما و سازمانتان گرفته میشود.
4.دارایی بهجای هزینه
دیدگاهتان باید تغییر کند. داراییها باید جای هزینهها را بگیرد. شما برای هزینههای خود و نگهداری آنها هیچ هزینهای نمیکنید؛ اما برای داراییهایتان هزینه میکنید. تا زمانی که به کارکنان به چشم هزینه نگاه کنید، سازمانتان نمیتواند نیروهای توانمند و قدرتمندی پیدا کند. طبق آمار مکنزی، هر نیروی انسانی حداقل باید 5 تا 15 برابر هزینهای که برای سازمان دارد، در سازمان رشد ایجاد کند.
5.همترازی
6.هدف مشخص
7.ابزار مشخص
بیشتر مواقع، هدف مشخصی وجود دارد؛ اما ابزارهای لازم برای دستیابی به این هدف وجود ندارد. سازمانها باید ابزارهای زیادی داشته باشد. منظور از ابزار همان اسلحه است.
8.استراتژی پشتیبانی
9.اتحاد
بیشتر مواقع، کارکنانی که استخدام میکنید، استعداد و توانایی خوبی دارند و هر کس در کار خودش بهترین است؛ اما کارکنان متحد نیستند. فکر میکنند چون بهترین هستند، باید مستقل از دیگران عمل کنند.
10.مدیریت مشوقهای مالی و غیرمالی
11.وفاداری
1.تعریف معیار درست
واقعیت این است که وقتی میخواهید نیرویی استخدام کنید، با خود میگویید اگر من کارمند بودم، چه معیارهایی داشتم و براساس همین معیارها نیرو استخدام میکنید. درحالیکه یکی از دلایل اصلی نتیجه نگرفتن از کارکنان، همین مسئله است. خیلی از مدیران میگویند: «اگر من جای شما بودم،…» این قیاس درستی نیست. برای مثال، مدیری میگوید: «چقدر خوب بود اگر میتوانستم نیرویی با 70 درصد کارایی خودم پیدا کنم.» چنین چیزی امکان ندارد. راستش کمی جرأت میخواهد که نیرویی بهتر از خودتان استخدام کنید. اینکه خودتان را نیروی خوبی بدانید و براساس آن دیگران را استخدام کنید، معیار درستی نیست.
2.تولید امنیت
اگر به سازمانتان نگاه کنید، میبینید که هر کس در حال تولید چیزی است. بعضی در حال خلق ایده هستند، بعضی در حال ارائه خدمات و رضایت مشتری، عدهای هم در حال ایجاد استرس و بیانگیزگی. در سازمان خود دقت کنید و ببینید افراد چه چیزهایی تولید میکنند.
3.انعطافپذیری
در دنیای امروز که هیچ ثباتی وجود ندارد، یکی از ویژگیهای مهم کارکنان این است که انعطافپذیر باشند. بزرگترین چالش ما در زندگی این است که به دنبال ثبات هستیم؛ آن هم در دنیایی که هیچ ثباتی وجود ندارد. به همین دلیل، زمانی که میخواهید رشد و ثبات ایجاد کنید، بازار و شرایط تغییر میکند و روحیهی شما و سازمانتان گرفته میشود.
4.دارایی بهجای هزینه
دیدگاهتان باید تغییر کند. داراییها باید جای هزینهها را بگیرد. شما برای هزینههای خود و نگهداری آنها هیچ هزینهای نمیکنید؛ اما برای داراییهایتان هزینه میکنید. تا زمانی که به کارکنان به چشم هزینه نگاه کنید، سازمانتان نمیتواند نیروهای توانمند و قدرتمندی پیدا کند. طبق آمار مکنزی، هر نیروی انسانی حداقل باید 5 تا 15 برابر هزینهای که برای سازمان دارد، در سازمان رشد ایجاد کند.
5.همترازی
خیلیوقتها کارکنان سازمانها همتراز نیستند. گاهی هدفتان این است که افراد جدیدی را استخدام کنید تا نیروهای قدیمی را بازنشسته کنید. این کار هم اصول خاص خودش را دارد. شاید بگویید فرد جدید در مرحلهی کارآموزی است. یکی از علتهای همتراز نبودن، ترس مدیران است که به آن خواهم پرداخت.
6.هدف مشخص
از کارکنانتان بپرسید هدف سازمان شما چیست؟ ببینید چه پاسخهایی میدهند. اگر احساس کردید دچار معذوریت میشوند، از آنها بخواهید نظرشان را بنویسند. نزدیک بودن هدف کارکنان به هدف سازمان، اهمیت بسیار زیادی دارد. این کار، قدم کوچکی است که تأثیر شگرفی دارد. برای رشد کردن نیاز به انجام کارهای بزرگ ندارید. فقط کافی است کارهای کوچک را همیشه انجام دهید. مطمئن باشید به نتیجه میرسید.
7.ابزار مشخص
بیشتر مواقع، هدف مشخصی وجود دارد؛ اما ابزارهای لازم برای دستیابی به این هدف وجود ندارد. سازمانها باید ابزارهای زیادی داشته باشد. منظور از ابزار همان اسلحه است.
8.استراتژی پشتیبانی
گاهی فردی را استخدام میکنید که هم خوب کار میکند، هم وفادار است؛ ولی از او پشتیبانی نمیکنید. فراموش نکنید که سازمان مثل خانوادهی شماست. با فرزندانتان چگونه رفتار میکنید؟ او را به حال خودش رها میکنید؟ پشتیبانی شما از فرزندانتان، دقیقاً همان استراتژی پشتیبانی است. کارکنان به پشتیبانی نیاز دارند. بیشتر سازمانها استراتژیهای رشد دارند؛ ولی پشتیبانی نمیکنند.
9.اتحاد
بیشتر مواقع، کارکنانی که استخدام میکنید، استعداد و توانایی خوبی دارند و هر کس در کار خودش بهترین است؛ اما کارکنان متحد نیستند. فکر میکنند چون بهترین هستند، باید مستقل از دیگران عمل کنند.
10.مدیریت مشوقهای مالی و غیرمالی
در مدیریت منابع انسانی، مشوقهای غیرمالی اهمیت بسیار زیادی دارد. یادتان باشد که همهچیز پول نیست. پاداش مالی برای کارمندی که بیانگیزه شده، تا یکجایی جواب میدهد؛ ولی همیشه نتیجهبخش نیست. حتی ممکن است کارمند سازمان شما را ترک کند.ما عادت کردهایم دیگران را تربیت و تنبیه کنیم. شما نمیتوانید دیگران را تربیت کنید؛ ولی میتوانید شرایطی به وجود بیاورید و الگوهایی ایجاد کنید که خودشان تغییر کنند.
پاداشهای مالی نقطهی رشد نیست؛ نقطهی بحران است. هروقت احساس کردید که باید پاداش مالی بدهید، بدانید که سازمانتان به نقطهی بحرانی رسیده است. نباید اجازه میدادید کار به اینجا و به باجگیری برسد.11.وفاداری
وفاداری نماد رشد هر سازمان و عامل امنیت شغلی است؛ هم برای مدیر، هم برای کارکنان. وفاداری یعنی کارکنان مطمئن باشند تا زمانی که در سازمان شما هستند، دیده میشوند؛ در خانواده و اجتماع دیده میشوند. اگر وفاداری ایجاد شود، افراد ایدههایشان را به اشتراک میگذارند. بیشتر کارکنان سازمانها فکر میکنند چطور میتوانند از اعتبار آن سازمان استفاده کنند و بعد از مدتی از سازمان جدا شوند و برای خودشان کار کنند. برای مثال، کارخانهای راهاندازی کنند، حسابدار مستقلی شوند، شرکت نرمافزاری تأسیس کند و… اگر با مدیریت صحیح نیروهای انسانی بتوانید وفاداری ایجاد کنید و کارکنان سازمان شما بفهمند که در رشد شما سهیم هستند و با شما باید بازنشسته شوند، به شما و سازمانتان وفادار میمانند. این مسئله برای سازمان شما عمق ایجاد میکنند.
همانطورکه در ابتدا اشاره کردم، سازمانها عمر کوتاهی دارند. خیلی از شما نگران نسل بعد از خود سازمانتان هستید. اگر در خانواده به کودکانمان وفاداری را نیاموزیم، آنها هم در آینده وفاداری در سازمان را بلد نخواهند بود. از دیدگاه مدیریت منابع انسانی، حمایت از نوآوری باعث ایجاد وفاداری در کارکنان سازمان میشود