25-08-2020, 06:11 PM
http://kishindustry.com/
چكيده :
كشور ما از لحاظ وجود مخازن هيدروكربوري جزء كشور هاي بسيار غني دنيا محسوب مي شود. ولي با وجود اين آگاهي ما دانشجويان زمين شناسي و ديگر هم وطنان درباره ذخاير ملي كشورمان بسيار پراكنده و ناچيز است. به طوري كه براي دسترسي به چنين اطلاعاتي بايد دست به دامان مقالات خارجي و قديمي شويم. عدم وجود پايگاه اطلاعاتي ((Data base، اكتشاف ميادين جديد در سالهاي اخير، تغيير نام ميادين، فقدان ومشكلات دسترسي به منابع مفيد و به روز شده و عدم وجود گزارش هاي دقيق داخلي در مورد مخازن هيدروكربوري كشور عزيزمان ايران از دلايل اصلي در اين باره استكشور هاي خاورميانه كه شامل ايران، بحرين، عراق، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي است، ٦٠ در صد مخازن قطعي نفت جهان و ٤٠ درصد مخازن گاز طبيعي دنيا را دارا هستند (Riazi and AliMansoori, 2006). مخازن خاورميانه عمدتاً سن مزوزوئيك، تله از نوع ساختماني، سنگ مخزن كربناته، عمق مخزني متوسط (كمتر از ٥/٤ كيلومتر) و قابليت بازيافت دارند كه در ٦٠ سال اخير اكتشاف يافته اند (Horn, 2003).
كشور ما از لحاظ منابع نفتي و گازي به ترتيب مقام سوم و دوم را در جهان دارد. در واقع ١٠ درصد كل نفت كره زمين (٥/١٣٢ بيليون بشكه) و ١٦ درصد كل گاز كشف شده جهان (٩٧١ تريليون فوت مكعب) در سرزمين ما قرار دارد. تنها كشورهاي عربستان سعودي و كانادا ذخيره نفتي بيشتري از ايران دارند. در مورد مخازن گازي نيز كشور روسيه ركورد بالاتري از ايران را داراست ((Saxton, 2006; Bahmannia, 2006.
تاريخچه توليد اقتصادي نفت در خاورميانه با اكتشاف مخزن نفتي (مسجد سليمان) در سال ١٩٠٨ در ايران آغاز شد. در سالهاي بعد اكتشافات با ميادين نفتي در كويت (١٩٣٧) و عربستان صعودي (1938) ادامه يافت (Riazi et al, 2004).
قسمت اعظم مخازن ايران در پهنه زمين شناسي زاگرس و حوضه خليج هميشه فارس واقع شده است. در شمال شرق (كپه داغ) و شمال غرب (دشت مغان) كشور نيز اكتشافاتي صورت گرفته است و هم اكنون پي جويي ها براي يافتن مخازن جديدتر در اين قسمت ها نيز در حال انجام است.
برخي از اين مخازن در مرز سياسي بين ايران و كشورهاي همسايه توسعه يافته است. اين مخازن از لحاظ زمين شناسي يكپارچه و از لحاظ مالكيت مشترك است. بزرگترين ميادين نفتي و گازي كشف شده ايران تاكنون جزء مخازن مشترك محسوب مي شوند. ميدان نفتي فوق عظيم آزادگان كه در 80 كيلومتري غرب اهواز و نزديك مرز ايران و عراق واقع است با ذخيره 31 ميليارد بشكه نفت درجا و وسعت 1400 كيلومتر مربع در سال 1378 كشف شده است و احتمالاً يك مخزن مشترك باشد و قسمتهايي از آن تا كشور عراق توسعه يافته باشد. تاكنون فعاليت اكتشافي در اين رابطه در طرف همسايه جهت تأييد اين مسئله صورت نگرفته است. بزرگترين مخزن گازي دنيا (ميدان پارس جنوبي به همراه ميدان شمال قطر) نيز يك مخزن مشترك مي باشد كه به تنهايي ١٩ درصد گاز كل دنيا را در خود ذخيره كرده است سهم ايران از اين مخزن مشترك ٥ درصد (در ميدان پارس جنوبي) و قطر 14 درصد (در ميدان شمال) است (Kessler, 2006).
طي پروژه عظيم انرژي جهان سازمان زمين شناسي ايالات متحده آمريكا (199٨) كل كره زمين به ٨ منطقه انرژي تقسيم شده است. در اين تقسيم بندي ايالت هاي زمين شناسي، نفتي، گازي ايران به ٢٦ زون طبقه بندي شده است. اين زون ها عبارتند از: حوضه كاسپين مياني، حوضه كاسپين جنوبي، حوضه كورا، بلندي هاي قره بغاز-قره قوم، حوضه آمودريا، كوه هاي عمان، حوضه خليج عمان، حوضه رب الخالي، كمان هموكلاين داخلي-مركزي، بالاآمدگي غوار بزرگ، حوضه ويدين-پلتفرم داخلي، حوضه پيش گودال مزوپوتامين، ارس، لسركوكاسوس، حوضه هاي ايران مركزي، ريز قاره ايران مركزي، بلوك لوت و مناطق پست، كمربند چين خورده البرز، افغانستان جنوبي، مكران، بلوچستان، افغانستان مركزي، زون زاگرس رورانده، كمربند زاگرس چين خورده، حوضه پيش گودال مزوپوتامين، كمان قطر (Pollastro et al, 1998).
در حدود ٤٣ درصد مخازن ايران جزء مخازن بزرگ و بسيار بزرگ محسوب مي شود كه تعداد ٦٤ مخزن گازي و نفتي را شامل مي شود. صرفاً از لحاظ تعداد مخازن و بدون توجه به حجم هيدروكربورها تقريباً ٩٠ درصد مخازن بزرگ ايران كربناته و ١٠ درصد ماسه سنگي مي باشد از اين تعداد 12/53 درصد مخازن بزرگ نفتي و 87/46 درصد آن گازي مي باشد ( شكل ٢ و جدول1) (Horn, 2006). به نظر مي رسد از لحاظ حجم هيدروكربوري نيز نسبت مخازن كربناته به ماسه سنگي تقريباً 9 به 1 صادق باشد.
مخازن اهواز، نوروز، فريدون، ابوذر، فروزان، ساختارB ، سروش از مخازن بزرگ ماسه سنگي و برخي از مشهورترين مخازن بزرگ كربناته شامل ميدان پارس جنوبي،آزادگان، آسماري، هفت كل ، بي بي حكيمه و خانگيران است (مراجعه شود به جدول 3).
اكتشاف ميادين هيدروكربوري جديد و توسعه ميادين در حال توليد فعلي، ارائه گزارش هاي دقيق از ذخيره قطعي هيدروكربوري كشورمان را بسيار دشوار ساخته است. اين در حالي است كه برخي حوادث نيز چون بلاياي طبيعي و بعضاً نا آرامي هاي مرزي حمايت شده از طرف كشور هاي استعماري اين ارقام را تحت الشعاع قرار مي دهد براي مثال طي جنگ تحميلي ١٩٨٠ چندين ميدان هيدروكربوري توسط رژيم بعث عراق از بين رفت (Alsharhan and Nairn, 1997).
بسياري از نام هاي ميادين نفتي و گازي ايران بعد از انقلاب اسلامي تغيير يافت و گزارشي دقيق از آن ارائه نشد. گاهاً برخي ميادين داراي دو نام متفاوت مي باشند و يا با تلفظ هاي مختلف بيان مي شوند. براي مثال ميادين كوشك و حسينيه امروزه با يك نام (يادآوران) مصطلح مي باشد يا ميادين ابوذر (اردشير سابق) و دورود (داريوش سابق) از مثال هاي تغيير نامي مي باشد اين چنين تغييرات اسمي اجتناب ناپذير است و در اكثر كشور هاي ديگر نيز رايج مي باشد مثلاً بعد از فروپاشي رژيم بعث عراق ميدان نفتي صدام به آجيل (Ajil) تغيير نام يافت Horn, 2006; Alsharhan and Nairn, 1997)).
در كنار اين مسائل دشواري دسترسي به اطلاعات به روز شده و دقيق، خلأ يك بانك اطلاعاتي براي كشوري كه جز سه كشور اول از لحاظ منابع انرژي هيدروكربوري است را نشان مي دهد. داشتن اطلاعاتي كلي درباره موقعيت و پراكندگي، ذخيره قطعي، نوع تله مخزني، سنگ مخزن، سنگ منشاً، سنگ پوش و معلوماتي از اين قبيل بسيار ضروري است.
بر اساس تخمين مجله نفت و گاز در سال ٢٠٠٥ مخازن قطعي نفتي ايران به ٨/١٢٥ بيليون بشكه (١٠ درصد كل نفت دنيا) رسيده است. با محاسبه گزارش وزارت نفت بعد از كشف ميادين كوشك و حسينيه در ايالت خوزستان ذخيره قطعي به ١٣٢ بيليون بشكه افزايش يافت. اكثر مخازن نفتي ايران در ميادين بزرگ خشكي (Onshore) در منطقه خوزستان و نزديك مرز عراق قرار دارد. بطور كلي ايران ٤٠ مخزن توليدي بزرگ ( ٢٧ ميدان در خشكي و ١٣ ميدان در دريا (Offshore)) دارد. ميادين نفتي خشكي به ترتيب اهميت و حجم توليد عبارتند از: اهواز- آسماري ، گچساران، بنگستان، مارون، آقاجري، كرنج- پارسي، رگه سفيد، بي بي حكيمه، پازانان. همچنين ميادين نفتي سلمان، دورود ، ابوذر، سيري EوA وسروش- نوروز به ترتيب داراي مهم ترين مخازن نفتي دريايي هستند ( EIA, 2006).
متد اكتشاف اكثر مخازن هيدروكربوري ايران بررسي هاي لرزه اي و زمين شناسي بوده است ولي در برخي موارد تراوش هيدروكربورها به سطح زمين موجب اكتشاف ميادين شده است براي مثال مخازن مسجد سليمان، نفت شاه، آقاجري، نفت سفيد به اين طريق يافت شده اند. عمدتاً مخازن در ايران داراي تله هاي ساختماني طاقديسي مي باشند و تعدادي نيز تله هاي ساختماني در ارتباط با نفوذ توده هاي نمكي مي باشد (مثلاً ميدان رخش) (Alsharhan and Nairn, 1997).
ايران داراي مخازن شكسته بزرگ و بسيار بزرگي مي باشد كه غالباً سنگ مخزن آنها سازند آسماري با سن اليگو ميوسن مي باشد مخازن آقاجري، بي بي حكيمه، هفت كل، سليمان (كوه آسماري)، كازرون (كوه دشتك)، لالي (كوه پابده-گورپي)، گچساران (كوه پاهين)، پاريس، پازانان، كرنج، پر سياه، مسجد سليمان از اين جمله مخازن هستند همچنين شكستگي گروه بنگستان در مخزن بل حوران و ياماما در مخزن دورود (هر دو به سن كرتاسه) عامل اصلي ايجاد مخزن بوده است (Nelson, 2001; Alsharhan and Nairn, 1997).
عمدتاً شيل ها و سنگ آهك هاي آرژيليتي سازند هاي گورپي و كژدمي سنگ منشأ اكثر ميادين را تشكيل مي دهد در برخي مخازن نيز، سازند گرو، برخي از سازندهاي گروه بنگستان (بويژه سروك و ايلام) و برخي از سازندهاي گروه خامي (بويژه گدون و بخش زيرين سورمه) سنگ منشأ نفت و گاز شناخته شده است. سازند گورپي در ميادين هفت كل، كرنج، مسجد سليمان، نفت شاه ، پرسياه، پاريس، پازانان، مارون، نفت سفيد و سازند كژدمي در مخازن سيروس، بل حوران، نوروز به تنهايي سنگ منشأ مي باشند و در مخازن آقاجري، بي بي حكيمه، بينك، لبه سفيد، رگه سفيد، اهواز و منصوري هر دو اين سازند ها (گورپي و كژدمي) مشتركاً سنگ منشأ را تشكيل مي دهند. در بقيه مخازن چون خرگ ( گدون و گچساران)، كوپل ( گورپي و گروه بنگستان)، مارون و نفت سفيد (گروه بنگستان) ، رستم ( سروك و بخش زيرين سورمه )، رخش ( گدون و بخش زيرين سورمه)، سولابدار (كژدمي و گروه خامي)، بحرگانسار (گورپي، ايلام و كژدمي) سنگ منشأ مي باشند. سنگ منشأ ايالت مخازن گازي حوضه خليج فارس شيل هاي سيلورين زيرين (سازند سرچاهان) است.(Alsharhan and Nairn, 1997).
سنگ مخازن نفتي ايران عمدتاً سن كرتاسه و ترشيري دارد در مياديني مانند ساسان و رخش سازند عرب به سن ژوراسيك سنگ مخزن مي باشد. سازند آسماري در مخازن شكسته و همچنين در مخازن لبه سفيد، رگه سفيد، بينك، خرگ، كوپل، مارون، نفت شاه، نفت سفيد از اصلي ترين سنگ مخازن ايران است. گروه بنگستان (در مخازن بل حوران، آقاجري، بينك، كوپال، مارون، لبه سفيد، نفت سفيد) ، نحر امر، كژدمي، بورگان، سروك، فهليان، گروه خامي، ايلام، عرب، غار،جهرم از ديگر توالي هاي مخزني مهم مي باشند (Alsharhan and Nairn, 1997). برخي مخازن داراي سنگ مخزن ماسه تحكيمنيافته هستند كه مخازن سيروس (بورگان) و فروزان از آن جمله مي باشند (Horn, 2006).
سنگ مخزن مخازن گازي ايران عمدتاً سن پرموترياس داشته و در گروه دهرم (سازند هاي فراقون، دالان و كنگان) واقع شده است. توليد مخازن بسيار بزرگ گازي کوه مند، پارس جنوبي و پارس شمالي، نار، دالان، آغار، لامرد، واروي، سمند، کنگان، بندوبست ، هما ، تابناک، شانول وعسلويه در ايران و ساير ميادين در منطقه خليج فارس و کشورهاي پيرامون آن نيز از اين توالي هاي کربناته صورت مي گيرد. بقيه مخازن سني جوانتر دارند همچون ميدان هاي تنگ بيجار در سازند سروك، سرخون در سازند جهرم و عضو گوري، گورزين در سازند آسماري، سازندهاي سروك و فهليان، گشوي جنوبي در سازندهاي سروك، پايده و آسماري، سورو در سازندهاي گدوان و داريان. مخازن پارس جنوبي ، پارس شمالي، كنگان، نار در حوضه خليج فارس و خانگيران ( حوضه شمال شرق) به ترتيب بيشترين حجم گاز را دارا هستند (Bahmannia,2006).
سنگ پوش مخازن نيز اغلب سازند گچساران و بنگستان بوده و همچنين سازندهاي كژدمي، هيث، بورگان، سروك، گدون، گورپي، گروه خامي، بخش زيرين سورمه، بخش زيرين فارس، جهرم در ميادين مختلف سنگ پوش مي باشند. سازند گچساران در هفت كل، كرنج، مسجد سليمان، پرسياه، پاريس، پازانان، آقاجري، بي بي حكيمه، بينك، خرگ، لبه سفيد، مارون، نفت سفيد، رگه سفيد، اهواز، ميدان گچساران ، منصوري، نفت شاه سنگ پوش مي باشد. سازند بنگستان هم در ميادين بل حوران، نفت سفيد، آقاجري، بينك، لبه سفيد، مارون، گچساران، بحر گانسار و كوپال و سازند كژدمي در مخازن رخش، رستم، منصوري، نوروز و سولابدار (به همراه گروه خامي) سنگ پوش مي باشد. سازند هاي سروك ( در مخازن بي بي حكيمه ، رگه سفيد و اهواز)، هيث (در مخازن ساسان، رخش و رستم) ، بورگان به همراه كژدمي (سيروس)، گدون (خرگ)، گورپي (در مخازن كوپال و اهواز)، سورمه زيرين (رستم)، فارس زيرين (بحر گانسار) و جهرم (بحرگانسار) نيز سنگ پوش مي باشد
چكيده :
كشور ما از لحاظ وجود مخازن هيدروكربوري جزء كشور هاي بسيار غني دنيا محسوب مي شود. ولي با وجود اين آگاهي ما دانشجويان زمين شناسي و ديگر هم وطنان درباره ذخاير ملي كشورمان بسيار پراكنده و ناچيز است. به طوري كه براي دسترسي به چنين اطلاعاتي بايد دست به دامان مقالات خارجي و قديمي شويم. عدم وجود پايگاه اطلاعاتي ((Data base، اكتشاف ميادين جديد در سالهاي اخير، تغيير نام ميادين، فقدان ومشكلات دسترسي به منابع مفيد و به روز شده و عدم وجود گزارش هاي دقيق داخلي در مورد مخازن هيدروكربوري كشور عزيزمان ايران از دلايل اصلي در اين باره استكشور هاي خاورميانه كه شامل ايران، بحرين، عراق، كويت، عمان، قطر، عربستان سعودي و امارات متحده عربي است، ٦٠ در صد مخازن قطعي نفت جهان و ٤٠ درصد مخازن گاز طبيعي دنيا را دارا هستند (Riazi and AliMansoori, 2006). مخازن خاورميانه عمدتاً سن مزوزوئيك، تله از نوع ساختماني، سنگ مخزن كربناته، عمق مخزني متوسط (كمتر از ٥/٤ كيلومتر) و قابليت بازيافت دارند كه در ٦٠ سال اخير اكتشاف يافته اند (Horn, 2003).
كشور ما از لحاظ منابع نفتي و گازي به ترتيب مقام سوم و دوم را در جهان دارد. در واقع ١٠ درصد كل نفت كره زمين (٥/١٣٢ بيليون بشكه) و ١٦ درصد كل گاز كشف شده جهان (٩٧١ تريليون فوت مكعب) در سرزمين ما قرار دارد. تنها كشورهاي عربستان سعودي و كانادا ذخيره نفتي بيشتري از ايران دارند. در مورد مخازن گازي نيز كشور روسيه ركورد بالاتري از ايران را داراست ((Saxton, 2006; Bahmannia, 2006.
تاريخچه توليد اقتصادي نفت در خاورميانه با اكتشاف مخزن نفتي (مسجد سليمان) در سال ١٩٠٨ در ايران آغاز شد. در سالهاي بعد اكتشافات با ميادين نفتي در كويت (١٩٣٧) و عربستان صعودي (1938) ادامه يافت (Riazi et al, 2004).
قسمت اعظم مخازن ايران در پهنه زمين شناسي زاگرس و حوضه خليج هميشه فارس واقع شده است. در شمال شرق (كپه داغ) و شمال غرب (دشت مغان) كشور نيز اكتشافاتي صورت گرفته است و هم اكنون پي جويي ها براي يافتن مخازن جديدتر در اين قسمت ها نيز در حال انجام است.
برخي از اين مخازن در مرز سياسي بين ايران و كشورهاي همسايه توسعه يافته است. اين مخازن از لحاظ زمين شناسي يكپارچه و از لحاظ مالكيت مشترك است. بزرگترين ميادين نفتي و گازي كشف شده ايران تاكنون جزء مخازن مشترك محسوب مي شوند. ميدان نفتي فوق عظيم آزادگان كه در 80 كيلومتري غرب اهواز و نزديك مرز ايران و عراق واقع است با ذخيره 31 ميليارد بشكه نفت درجا و وسعت 1400 كيلومتر مربع در سال 1378 كشف شده است و احتمالاً يك مخزن مشترك باشد و قسمتهايي از آن تا كشور عراق توسعه يافته باشد. تاكنون فعاليت اكتشافي در اين رابطه در طرف همسايه جهت تأييد اين مسئله صورت نگرفته است. بزرگترين مخزن گازي دنيا (ميدان پارس جنوبي به همراه ميدان شمال قطر) نيز يك مخزن مشترك مي باشد كه به تنهايي ١٩ درصد گاز كل دنيا را در خود ذخيره كرده است سهم ايران از اين مخزن مشترك ٥ درصد (در ميدان پارس جنوبي) و قطر 14 درصد (در ميدان شمال) است (Kessler, 2006).
طي پروژه عظيم انرژي جهان سازمان زمين شناسي ايالات متحده آمريكا (199٨) كل كره زمين به ٨ منطقه انرژي تقسيم شده است. در اين تقسيم بندي ايالت هاي زمين شناسي، نفتي، گازي ايران به ٢٦ زون طبقه بندي شده است. اين زون ها عبارتند از: حوضه كاسپين مياني، حوضه كاسپين جنوبي، حوضه كورا، بلندي هاي قره بغاز-قره قوم، حوضه آمودريا، كوه هاي عمان، حوضه خليج عمان، حوضه رب الخالي، كمان هموكلاين داخلي-مركزي، بالاآمدگي غوار بزرگ، حوضه ويدين-پلتفرم داخلي، حوضه پيش گودال مزوپوتامين، ارس، لسركوكاسوس، حوضه هاي ايران مركزي، ريز قاره ايران مركزي، بلوك لوت و مناطق پست، كمربند چين خورده البرز، افغانستان جنوبي، مكران، بلوچستان، افغانستان مركزي، زون زاگرس رورانده، كمربند زاگرس چين خورده، حوضه پيش گودال مزوپوتامين، كمان قطر (Pollastro et al, 1998).
در حدود ٤٣ درصد مخازن ايران جزء مخازن بزرگ و بسيار بزرگ محسوب مي شود كه تعداد ٦٤ مخزن گازي و نفتي را شامل مي شود. صرفاً از لحاظ تعداد مخازن و بدون توجه به حجم هيدروكربورها تقريباً ٩٠ درصد مخازن بزرگ ايران كربناته و ١٠ درصد ماسه سنگي مي باشد از اين تعداد 12/53 درصد مخازن بزرگ نفتي و 87/46 درصد آن گازي مي باشد ( شكل ٢ و جدول1) (Horn, 2006). به نظر مي رسد از لحاظ حجم هيدروكربوري نيز نسبت مخازن كربناته به ماسه سنگي تقريباً 9 به 1 صادق باشد.
مخازن اهواز، نوروز، فريدون، ابوذر، فروزان، ساختارB ، سروش از مخازن بزرگ ماسه سنگي و برخي از مشهورترين مخازن بزرگ كربناته شامل ميدان پارس جنوبي،آزادگان، آسماري، هفت كل ، بي بي حكيمه و خانگيران است (مراجعه شود به جدول 3).
اكتشاف ميادين هيدروكربوري جديد و توسعه ميادين در حال توليد فعلي، ارائه گزارش هاي دقيق از ذخيره قطعي هيدروكربوري كشورمان را بسيار دشوار ساخته است. اين در حالي است كه برخي حوادث نيز چون بلاياي طبيعي و بعضاً نا آرامي هاي مرزي حمايت شده از طرف كشور هاي استعماري اين ارقام را تحت الشعاع قرار مي دهد براي مثال طي جنگ تحميلي ١٩٨٠ چندين ميدان هيدروكربوري توسط رژيم بعث عراق از بين رفت (Alsharhan and Nairn, 1997).
بسياري از نام هاي ميادين نفتي و گازي ايران بعد از انقلاب اسلامي تغيير يافت و گزارشي دقيق از آن ارائه نشد. گاهاً برخي ميادين داراي دو نام متفاوت مي باشند و يا با تلفظ هاي مختلف بيان مي شوند. براي مثال ميادين كوشك و حسينيه امروزه با يك نام (يادآوران) مصطلح مي باشد يا ميادين ابوذر (اردشير سابق) و دورود (داريوش سابق) از مثال هاي تغيير نامي مي باشد اين چنين تغييرات اسمي اجتناب ناپذير است و در اكثر كشور هاي ديگر نيز رايج مي باشد مثلاً بعد از فروپاشي رژيم بعث عراق ميدان نفتي صدام به آجيل (Ajil) تغيير نام يافت Horn, 2006; Alsharhan and Nairn, 1997)).
در كنار اين مسائل دشواري دسترسي به اطلاعات به روز شده و دقيق، خلأ يك بانك اطلاعاتي براي كشوري كه جز سه كشور اول از لحاظ منابع انرژي هيدروكربوري است را نشان مي دهد. داشتن اطلاعاتي كلي درباره موقعيت و پراكندگي، ذخيره قطعي، نوع تله مخزني، سنگ مخزن، سنگ منشاً، سنگ پوش و معلوماتي از اين قبيل بسيار ضروري است.
بر اساس تخمين مجله نفت و گاز در سال ٢٠٠٥ مخازن قطعي نفتي ايران به ٨/١٢٥ بيليون بشكه (١٠ درصد كل نفت دنيا) رسيده است. با محاسبه گزارش وزارت نفت بعد از كشف ميادين كوشك و حسينيه در ايالت خوزستان ذخيره قطعي به ١٣٢ بيليون بشكه افزايش يافت. اكثر مخازن نفتي ايران در ميادين بزرگ خشكي (Onshore) در منطقه خوزستان و نزديك مرز عراق قرار دارد. بطور كلي ايران ٤٠ مخزن توليدي بزرگ ( ٢٧ ميدان در خشكي و ١٣ ميدان در دريا (Offshore)) دارد. ميادين نفتي خشكي به ترتيب اهميت و حجم توليد عبارتند از: اهواز- آسماري ، گچساران، بنگستان، مارون، آقاجري، كرنج- پارسي، رگه سفيد، بي بي حكيمه، پازانان. همچنين ميادين نفتي سلمان، دورود ، ابوذر، سيري EوA وسروش- نوروز به ترتيب داراي مهم ترين مخازن نفتي دريايي هستند ( EIA, 2006).
متد اكتشاف اكثر مخازن هيدروكربوري ايران بررسي هاي لرزه اي و زمين شناسي بوده است ولي در برخي موارد تراوش هيدروكربورها به سطح زمين موجب اكتشاف ميادين شده است براي مثال مخازن مسجد سليمان، نفت شاه، آقاجري، نفت سفيد به اين طريق يافت شده اند. عمدتاً مخازن در ايران داراي تله هاي ساختماني طاقديسي مي باشند و تعدادي نيز تله هاي ساختماني در ارتباط با نفوذ توده هاي نمكي مي باشد (مثلاً ميدان رخش) (Alsharhan and Nairn, 1997).
ايران داراي مخازن شكسته بزرگ و بسيار بزرگي مي باشد كه غالباً سنگ مخزن آنها سازند آسماري با سن اليگو ميوسن مي باشد مخازن آقاجري، بي بي حكيمه، هفت كل، سليمان (كوه آسماري)، كازرون (كوه دشتك)، لالي (كوه پابده-گورپي)، گچساران (كوه پاهين)، پاريس، پازانان، كرنج، پر سياه، مسجد سليمان از اين جمله مخازن هستند همچنين شكستگي گروه بنگستان در مخزن بل حوران و ياماما در مخزن دورود (هر دو به سن كرتاسه) عامل اصلي ايجاد مخزن بوده است (Nelson, 2001; Alsharhan and Nairn, 1997).
عمدتاً شيل ها و سنگ آهك هاي آرژيليتي سازند هاي گورپي و كژدمي سنگ منشأ اكثر ميادين را تشكيل مي دهد در برخي مخازن نيز، سازند گرو، برخي از سازندهاي گروه بنگستان (بويژه سروك و ايلام) و برخي از سازندهاي گروه خامي (بويژه گدون و بخش زيرين سورمه) سنگ منشأ نفت و گاز شناخته شده است. سازند گورپي در ميادين هفت كل، كرنج، مسجد سليمان، نفت شاه ، پرسياه، پاريس، پازانان، مارون، نفت سفيد و سازند كژدمي در مخازن سيروس، بل حوران، نوروز به تنهايي سنگ منشأ مي باشند و در مخازن آقاجري، بي بي حكيمه، بينك، لبه سفيد، رگه سفيد، اهواز و منصوري هر دو اين سازند ها (گورپي و كژدمي) مشتركاً سنگ منشأ را تشكيل مي دهند. در بقيه مخازن چون خرگ ( گدون و گچساران)، كوپل ( گورپي و گروه بنگستان)، مارون و نفت سفيد (گروه بنگستان) ، رستم ( سروك و بخش زيرين سورمه )، رخش ( گدون و بخش زيرين سورمه)، سولابدار (كژدمي و گروه خامي)، بحرگانسار (گورپي، ايلام و كژدمي) سنگ منشأ مي باشند. سنگ منشأ ايالت مخازن گازي حوضه خليج فارس شيل هاي سيلورين زيرين (سازند سرچاهان) است.(Alsharhan and Nairn, 1997).
سنگ مخازن نفتي ايران عمدتاً سن كرتاسه و ترشيري دارد در مياديني مانند ساسان و رخش سازند عرب به سن ژوراسيك سنگ مخزن مي باشد. سازند آسماري در مخازن شكسته و همچنين در مخازن لبه سفيد، رگه سفيد، بينك، خرگ، كوپل، مارون، نفت شاه، نفت سفيد از اصلي ترين سنگ مخازن ايران است. گروه بنگستان (در مخازن بل حوران، آقاجري، بينك، كوپال، مارون، لبه سفيد، نفت سفيد) ، نحر امر، كژدمي، بورگان، سروك، فهليان، گروه خامي، ايلام، عرب، غار،جهرم از ديگر توالي هاي مخزني مهم مي باشند (Alsharhan and Nairn, 1997). برخي مخازن داراي سنگ مخزن ماسه تحكيمنيافته هستند كه مخازن سيروس (بورگان) و فروزان از آن جمله مي باشند (Horn, 2006).
سنگ مخزن مخازن گازي ايران عمدتاً سن پرموترياس داشته و در گروه دهرم (سازند هاي فراقون، دالان و كنگان) واقع شده است. توليد مخازن بسيار بزرگ گازي کوه مند، پارس جنوبي و پارس شمالي، نار، دالان، آغار، لامرد، واروي، سمند، کنگان، بندوبست ، هما ، تابناک، شانول وعسلويه در ايران و ساير ميادين در منطقه خليج فارس و کشورهاي پيرامون آن نيز از اين توالي هاي کربناته صورت مي گيرد. بقيه مخازن سني جوانتر دارند همچون ميدان هاي تنگ بيجار در سازند سروك، سرخون در سازند جهرم و عضو گوري، گورزين در سازند آسماري، سازندهاي سروك و فهليان، گشوي جنوبي در سازندهاي سروك، پايده و آسماري، سورو در سازندهاي گدوان و داريان. مخازن پارس جنوبي ، پارس شمالي، كنگان، نار در حوضه خليج فارس و خانگيران ( حوضه شمال شرق) به ترتيب بيشترين حجم گاز را دارا هستند (Bahmannia,2006).
سنگ پوش مخازن نيز اغلب سازند گچساران و بنگستان بوده و همچنين سازندهاي كژدمي، هيث، بورگان، سروك، گدون، گورپي، گروه خامي، بخش زيرين سورمه، بخش زيرين فارس، جهرم در ميادين مختلف سنگ پوش مي باشند. سازند گچساران در هفت كل، كرنج، مسجد سليمان، پرسياه، پاريس، پازانان، آقاجري، بي بي حكيمه، بينك، خرگ، لبه سفيد، مارون، نفت سفيد، رگه سفيد، اهواز، ميدان گچساران ، منصوري، نفت شاه سنگ پوش مي باشد. سازند بنگستان هم در ميادين بل حوران، نفت سفيد، آقاجري، بينك، لبه سفيد، مارون، گچساران، بحر گانسار و كوپال و سازند كژدمي در مخازن رخش، رستم، منصوري، نوروز و سولابدار (به همراه گروه خامي) سنگ پوش مي باشد. سازند هاي سروك ( در مخازن بي بي حكيمه ، رگه سفيد و اهواز)، هيث (در مخازن ساسان، رخش و رستم) ، بورگان به همراه كژدمي (سيروس)، گدون (خرگ)، گورپي (در مخازن كوپال و اهواز)، سورمه زيرين (رستم)، فارس زيرين (بحر گانسار) و جهرم (بحرگانسار) نيز سنگ پوش مي باشد