05-03-2017, 01:50 PM
به دست خود درختی می نشانم
به پاپش جوی ابی می کشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش
برای یادگاری می فشانم
درختم کم کم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید در آنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان که گرما رو نماید
درختم چتر خود را می گشاید
خنک می سازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را می رباید
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب
میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید ای که اینجا
درختی کاشتی ، روح تو شاداب
شعر زیبای عباس یمینی شریف که
اکثر ما در کلاس دوم دبستان با
عنوان درختکاری آن را خواندیم و
حفظ کردیم هنوز هر پانزده اسفند
هنگام کاشت نهالی در گوش جان ما
میپیچد و از شنیدن آن لذت می بریم .
این شعر چنان روح و عمقی دارد
که گویی با سرشت و طبیعت ما گره خورده است.