24-12-2020, 05:57 PM
شاید تا امروز كارتونها و انیمیشنهایی كه برای فرزندتان تهیه میكردید، فقط نقش «قوطی بگیر و بنشان» را داشتند كه هروقت سر هر مسالهای با فرزندتان دچار مشكل میشدید یا زمانی كه حوصله بازی و گوش دادن به حرفهایش را نداشتید با گذاشتن یك سیدی در دستگاه پخش، همه سر و صداها را میخواباندید و با فراغ بال و بدون مزاحمت یك كودك كنجكاو به كارهای خودتان مشغول میشدید.
اما هیچ میدانید كه از همین كارتونها میتوانید برای تربیت فرزندان استفاده كنید؟ تا به حال عبارت «كارتوندرمانی» به گوشتان خورده؟! كه اگر نخورده باشد هم تعجبی ندارد چون كارشناسان معتقدند كار چندانی در این زمینه در كشور ما انجام نشده است. اما خوب است بدانید در بسیاری از كشورهای دنیا، متخصصان دست به دامان شخصیتهای كارتونی میشوند تا مسائل مختلف و مفاهیم متفاوت را به كودكان بیاموزند.
مثلا همین انیمیشن «پاندای كونگفوكار» كه تا امروز سه فیلم بلند و سریالی ۸۰ قسمتی از آن ساخته شده در انتقال مفاهیم بیشماری به كودكان موثر است. در این مطلب قصد داریم از دریچه چشم یك كارشناس به این انیمیشن نگاه كنیم و ببینیم تماشای این كارتون، چه پیامدهایی برای فرزندان ما در پی دارد. پس صحبتهای قادری، مشاور خانواده را از دست ندهید و با ما همراه باشید. در پایان این مطلب هم یک راهمای جمع و جور داریم برای انتخاب انیمیشن مناسب فرزندتان (یا خودتان!) براساس ویژگی های شخصیتی و نیازهای روان شناسی.
قهرمان آنها، قهرمان ما هم هست؟!
در این كارتون سعی شده یكسری باورهای اجتماعی كه از نظر فرهنگی، فردی یا جامعهشناسی مورد نیاز است به بچهها داده شود كه شاید بعضی از این باورها با جامعه ما همخوانی نداشته و به همین خاطر مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته باشد. اما از طرفی هم نباید فراموش كنیم بچهها زیاد كارتون میبینند، با قهرمان قصههایشان ارتباط برقرار میكنند و آنها را دوست دارند. كارتونها میتوانند یكی از بهترین وسایل آموزشی برای بچهها باشند و ما باید غیر از مدرسه و كتاب و درس، انباری پر از وسایل كمك آموزشی داشته باشیم كه كارتون یكی از آنهاست.
این موضوع در كشور ما كمرنگ است و به نظر من هنوز نتوانستهایم باورهای مذهبی و اجتماعیمان را درست و حسابی به بچهها نشان بدهیم. در این انیمیشن، قهرمان داستان در ارتباط با فرهنگ و جامعه خودشان- چین باستان- انتخاب شده است. با توجه به اینكه بچهها روحیه همذاتپنداری دارند، وقتی شخصیتهای قصه را با فرهنگ و تاریخ جامعه پیوند میزنیم، اثرگذاری اتفاقات آن داستان و شخصیت قهرمانش بر كودك بیشتر میشود و همین موضوع، هرچند برای ما خوشایند نباشد اما برای آن جامعه یك اتفاق مثبت است!
مثبتها بیشتر از منفیها
جدا از بحث مثبت و منفی بودن انیمیشنی مثل «پاندای كونگفوكار» باید توجه كنیم كه بچهها به هر حال این كارتونها را میبینند و توصیه اكید ما به والدین این است كه حداقل یكبار، همراه فرزندشان، هر كارتونی را تماشا كنند تا از سلامت و زیبایی آنها مطمئن شوند. بچهها یك كارتون را چندین و چندبار میبینند و ما به عنوان پدر و مادرشان، فقط وظیفه تهیه این كارتونها را نداریم، باید سعی كنیم حداقل یكبار همراه آنها كارتون را تماشا كنیم تا نقاط مثبت را برایش پررنگ سازیم.
اتفاقا در همین انیمیشن میبینیم كه در كنار «پو» هم شخصیتهای جورواجوری حضور دارند اما پو در عین حال كه سعی میكند «خودِ» خودش را حفظ كند (میبینیم كه تا آخرین سری همان شوخطبعی، مهربانی و سادگی را كه در قسمت اول دیدهایم، همچنان دارد) تلاش میكند از آدمهای دور و برش هم نقاط مثبتشان را بگیرد. مسلما این كارتون برای فرهنگ ما ساخته نشده، پس نباید انتظار داشته باشیم همه ارزشهای ما را به فرزندمان منتقل كند اما برای مخاطبش كه یك كودك است، نکات مثبت زیادی دارد. یادمان باشد فرزند ما با مخاطب اصلی این فیلمها یك وجه اشتراك بزرگ دارد؛ اینکه هر دو كودك هستند!
تپل ورزشكار!
این کارتون نكته مثبت دیگری كه برای بچهها دارد این است كه پو خوابش را هم نمیدیده كه قهرمان شود اما وقتی این اتفاق بسیار مهم میافتد، او همچنان سادگی، مهربانی و شوخطبعیاش را حفظ میكند و این نكته برای بچهها بسیار آموزنده است.
«ناامید نباشید، شما هر ویژگی كه داشته باشید، میتوانید در همان، خاص باشید» که این یكی دیگر از پیامهای این انیمیشن است. باوجود اینكه پو، تپل و تنبل است اما قهرمان كونگفو میشود! حتی با وجودی كه استاد شیفو نسبت به یادگیری پو امیدوار نیست، او با كمك دوستانش موفق و قهرمان میشود.
در حقیقت والدین باید به این نكته توجه كنند كه دنیا در حال حركت به این سمت است كه علاوه بر ارزیابی محور هوش، استعدادها و زندگی بچهها را بشناسند؛ یعنی بیشتر از آنكه بر «هوش» تاكید داشته باشیم، باید بر استعداد تاكید كنیم. در این كارتون از میان استعدادهای هشتگانه كه شامل استعداد درونفردی (خودم را چطور میبینم)، استعداد بینفردی (در ارتباط با دیگران چطور هستم)، استعداد جنبشی، استعداد موسیقی، استعداد كلامی، استعداد ریاضی و. . . است به سه استعداد درونفردی، بینفردی (مصادیق هوش هیجانی) و جنبشی تاكید دارد كه بچهها با این سه استعداد بسیار درگیر هستند.
درواقع همین هوش هیجانی (EQ) است كه مسوول ۷۰ تا ۹۰ درصد موفقیت افراد بزرگ و نامدار است؛ نه هوش (IQ)! هوش هیجانی یعنی استعدادی كه من ایجاد میكنم و فقط فاكتور هوش در آن دخیل نیست.
شیفو: نمونه یك والد سختگیر
این كارتون با اینكه جنبه طنز هم دارد و شخصیتهایش حیوانات هستند اما نمودی از دنیای واقعی است؛ استاد شیفو و بقیه اساتیدی كه در فیلم هستند، نمادی از والدین هستند. یكی از اساسیترین وظایف والدین در ارتباط با چیستی، چگونگی كشف و رشد استعداد و خلاقیت بچههاست كه این موضوع، در این كارتون مسیر بسیار خوبی را طی میكند. اوایل فیلم والدین (اساتید) امیدی ندارند، بعد كارهایی برای كمك به او انجام میدهند.
استاد شیفو بسیار مقرراتی است و همیشه نسبت به پو ناامید؛ درست نمونه یك والد سختگیر است. مدام میگوید: «نمیتونه! نمیشه!» او چارچوبی در ذهن خود دارد، بسیار خشك است و بسیار منظم؛ حتی تا آخر داستان نسبت به شوخیهای پو بیتوجه است! اما این خشكی باید بشكند! و همانطور كه میبینیم، استاد شیفو به توصیه «اوگوی» و با كمك دوستان پو، او را باور کرده و كمك میكند این استعداد در او هم شكوفا شود و او به یك قهرمان تبدیل شود. همانطور كه شیفو به «اوگوی» میگوید: « ولی یه هلو نمیتونه تایلانگ رو شكست بده»، اوگوی میگوید: «شاید بتونه؛ اگه هدایتش كنی، تغذیهاش كنی و باورش داشته باشی؛ تو فقط به باور نیاز داری. بهم قول بده شیفو، قول بده باور كنی.»