07-01-2019, 12:32 PM
داستانی غم انگیز که میت واند تلنگری به فرزندانی بزند که از مادر و پدر خود غافلند. نویسنده شرح حال خود و خواهرش را در واپسین لحظات عمر مادر روایت می کند زمانی که لگن مادر سیمون در اثر اتفاقی می شکند او را به بیمارستان می برند اما متوجه بی میلی شدید مادر می شوند و طی آزمایشی غده ای سرطانی در روده کوچک او مشاهده می شود که به سرعت در حال رشد است و راهی برای درمان ا« وجود ندارد از این رو سیمون و خواهرش به مدت سه ماه از مادر خود مراقبت می کنند طی این سه ماه که سیمون در کنار مادرش است نادم و پشیمان از بی توجهی های خودش نسبت به مادر می شود در حالیکه پشیمانی سودی ندارد.
درب اتوماتیک شیشه ای