31-01-2023, 11:14 AM
توصیه هایی در مورد ازدواج (اول قرنتیان 7: 1-16)
پیام بگذارید / 1 قرنتیان / توسط انجیل در وب
مشاوره ازدواج
سوال 8. این درس از چه نظر می تواند برای جوانان امروزی، متاهلین و... مفید باشد؟
سؤال 9. منظور رسول از این که در آیه 1 می فرماید «خوب است که با زن معاشرت نکند» چیست؟
سؤال 10. وقتی رسول تعلیم می دهد که ازدواج برای پرهیز از زنا صورت می گیرد، آیا به این معناست که تنها هدف ازدواج همین است؟ برای پاسخ خود مدرکی از کتاب مقدس ارائه دهید.
سؤال 11. در آیه 4 می گوید: «شوهر بر بدن خود اختیار ندارد» یعنی چه؟
سوال 12. منظورش از اینکه در آیه 6 می گوید: «به حکمت نمی گویم، بلکه به عنوان وصیت می گویم» چیست؟
سوال 13. قسمتی از آیه 10-15 را که می گوید «از هم جدا نشوید»، «او را ببینید»، «او را رها نکنید»، «اگر جدا شد» را بگیرید و با نگاه به ازدواج به این کلمات معنا دهید و طلاق
همانطور که قبلاً ذکر شد، مسیحیان قرنتی از رسول سؤالات زیادی پرسیدند. این بخش شروع به پاسخ به اولین سوال آنها می کند.
آیات 1 و 2: - در فرهنگ آنها تجرد را عادل بزرگ می دانستند، پس تجرد یا «عدم ملاقات با زن» خوب است; او تا حدودی موافق است، نه کاملاً. اما او به مرد هشدار می دهد که به امید به دست آوردن این چیز خوب، با کنترل نکردن خود به زنا نپردازد.
ሰው እግዚአብሔር የሰጠውን መውጫ ንቆ ቢጠመድ በእግዚአብሔር ፍርድ ሥር ይወድቃል። ያለሚስት ለመኖር ሰው ራስን የመቆጣጠር ችሎታ ከእግዚአብሔር የተሰጠው መሆኑን ማጣራት አለበት፤ (ቁጥር 7 እና ማቴ.19፡11-12 ተመልከት)።
“ለራሱ ሚስት ትኑረው፤ ለራስዋ ባል ይኑራት” ሲል አንድ ወንድ ለአንድ ሴት እንጂ «ለራሱ ሚስቶች ይኑሩት» ባለማለት ከአንድ በላይ ማግባትን ይከለክላል።
آیات 3-4: "زن هیچ اختیاری بر بدن خود ندارد. شوهر هیچ اختیاری بر بدن خود ندارد.» این جمله به ما یادآوری می کند که بین زن و شوهر برابری وجود دارد. شوهر نباید از زن خود به عنوان ابزار احساسات خود استفاده کند. اما این کلام رسولی به ما می آموزد که او باید خود را به عنوان خدمتی برای رضایت همسرش عرضه کند. زن هم باید با شوهرش همین کار را بکند و در ازدواجشان محبت کند.
سوال 14. این امر چگونه می تواند مخالف اندیشه و فرهنگ زن و شوهر امروزی باشد؟
آیه 5: «خدا را بندگی می کنم.» اگر مردی زن خود را ترک کند، خدمت او مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد. ما نمی توانیم خدا را با بی اعتنایی به دستوراتی که در کلام خود به ما داده است بندگی کنیم. علاوه بر این، رسول دستور می دهد که زن و شوهر از هم جدا نشوند. باید بفهمیم که جدایی فقط برای روزه و نماز و آن هم با رضایت و برای مدت کوتاهی جایز است. اگر عقیده زن یا شوهر باعث رنجش طرف مقابل شود، باید این عقیده لغو شود.
رسول از جدایی یا محافظت می گوید: «مبادا شیطان شما را وسوسه کند». اگر به خاطر زن یا شوهر بودن یکدیگر را نهی کنند، اگر حرام به وسوسه شیطان بیفتد، کسی که زمین خورده و با نهی آنها باعث وسوسه شود، در پیشگاه خداوند گناهکار است. بنابراین زن و شوهر باید دستورات ذکر شده در شماره 3 و 4 فوق را به دقت رعایت کنند.
مشاوره ازدواج
آیه 6: رسول در آیه 5 فرمود که می توانند برای روزه و نماز از یکدیگر جدا شوند. از جمله آیه 6 می نویسد که این گفتار اختیاری نیست بلکه امری است و باید از هم جدا شویم چون باید روزه بگیریم و نماز بخوانیم.
ما هنگام فهرست کردن شماره 2 در بالا به شماره 7 اشاره کردیم. او هشدار می دهد که تجرد برای همه نیست. او خود شهادت می دهد که به او عطای تجرد داده شده است.
آیات 8-9: رسول در این بخش به مجردان و زنان بیوه توصیه می کند. پروردگار ما در انجیل گفته است که مجرد زیستن ارجح است. اما چون این برای همه نیست، بلکه برای کسانی است که داده می شود، انسان نباید با ازدواج نکردن خود را به وسوسه بیندازد. او باید ازدواج کند. از آنجایی که این آموزه در انجیل همانطور که خداوند ما تعلیم داده است ذکر شده است، رسول می گوید: "اما من ایمان ندارم، بلکه خداوند." این بدان معنا نیست که او حق ندارد به عنوان یک رسول به مسیحیان دستور دهد.
آیات 10 و 11: زن و شوهر نباید از هم جدا شوند. اگر تصمیم به جدایی گرفتند، باید مجرد بمانند. «زن نباید از شوهرش جدا شود. و شوهر زنش را دید. این فرمان به کسانی داده می شود که هر دو مسیحی هستند. رسول می فرماید این فرمان را پروردگار ما داده است. تعالیم خداوند در انجیل نوشته شده است. (متی 5:32؛ 19:3-9). بنابراین آنچه ما در اینجا به آن نگاه می کنیم این است که ترک ازدواج یک جرم مستقل است. «زن نباید از شوهرش جدا شود. و شوهر زنش را دید. اما سطح دومی از سوء استفاده وجود دارد که بیشتر از این است. یعنی بعد از طلاق با دیگری ازدواج کند. و رسول از این امر نهی می کند و می فرماید: «اگر طلاق داد، مجرد بماند یا با شوهرش آشتی کند».
رسول همه آنچه را که در مورد طلاق باید گفت در اینجا فهرست نمی کند. مثلاً پروردگار ما از رسولی که فرمود: «کسی که زن خود را بدون دلیل زنا طلاق دهد» نام نمی برد. دلیل اینکه او به آن اشاره نکرد این است که او در اینجا فقط برای پاسخ به آنچه که قرنتیان پرسیده اند صحبت می کند، نه برای ارائه آموزه های مفصل در مورد ازدواج. اما ما باید به آن نیز نگاه کنیم.
آیات 12-16: نکاح مختلط زمانی است که زن یا شوهر ایمان نیاوردند. در ابتدا هر دو مؤمن نیستند، اما بعداً به این معنی است که اگر یکی از آنها به انجیل اعتقاد داشته باشد، نه ازدواج مختلط با ازدواج با مسیحی که ایمان ندارد.
مشاوره ازدواج
اگر مؤمن یا کافر بخواهد در چنین ازدواجی از هم جدا شود، نباید نگران باشد. برادر یا خواهر با چنین چیزی حکومت نمی کند. یعنی مقید نیستند، آزاد هستند. اگر اینطور باشد می فهمیم که مؤمن اجازه دارد با دیگری ازدواج کند. چون فرصت برقراری ازدواج در پروردگار را می دهد، کافر نباید با ازدواج نکردن دوباره در همان دام بیفتد. اما مؤمن نباید دلیل بر فسخ نکاح باشد. «اگر زن کافر رضایت داد که با او بنشیند، او را ببیند». مؤمنی می گوید: «الان من مؤمنم، ولی شما ایمان نمی آورید. بنابراین من نمی خواهم با شما ازدواج کنم. اینگونه صبورانه ممکن است طرف کافر را به ایمان بیاورد. زن، از کجا می دانی که شوهرت را نجات می دهی؟
شاید به نظر می رسد که زندگی در ازدواج با یک کافر مؤمن را آلوده می کند. زیرا رسول می فرماید: «شوهر کافر را زنش تقدیس می کند». این نوع تفکر که مؤمن را از کافر جدا می کند، هنوز هم برای برخی احساس می شود. هیچ کس که ادعا می کند توسط روح القدس هدایت می شود نباید با نادیده گرفتن این کلام رسول از همسر بی ایمان خود جدا شود. این ریاکاری بیشتر از فریسیان و تعلیم شیطان است، نه تعلیم روح القدس. اگر مؤمنی با شوهر کافر ازدواج کند، حضرت او را برکت می دهد، ولی کفر او را نجس نمی کند.مشاوره ازدواج
این بیان تقدیس به حرمت فرزندان مؤمن گفته می شود. "فرزندان شما مقدس هستند." کتاب مقدس می گوید که فرزندان مؤمنان به دلیل ایمان والدین خود وارثان عهد خدا هستند. (پیدایش 17:7). بنابراین، به عنوان مسیحیان، باید در تعلیم و تربیت خداوند کوشا باشند. (افس. 6:4). اما این بدان معنا نیست که مسیحیت ارثی است. اگر فرزند مؤمن شخصاً پروردگار را نپذیرد، ایمان پدر و مادر او را نجات نمی دهد. (حزقی 18:10-13).
مشاوره ازدواج
پیام بگذارید / 1 قرنتیان / توسط انجیل در وب
مشاوره ازدواج
سوال 8. این درس از چه نظر می تواند برای جوانان امروزی، متاهلین و... مفید باشد؟
سؤال 9. منظور رسول از این که در آیه 1 می فرماید «خوب است که با زن معاشرت نکند» چیست؟
سؤال 10. وقتی رسول تعلیم می دهد که ازدواج برای پرهیز از زنا صورت می گیرد، آیا به این معناست که تنها هدف ازدواج همین است؟ برای پاسخ خود مدرکی از کتاب مقدس ارائه دهید.
سؤال 11. در آیه 4 می گوید: «شوهر بر بدن خود اختیار ندارد» یعنی چه؟
سوال 12. منظورش از اینکه در آیه 6 می گوید: «به حکمت نمی گویم، بلکه به عنوان وصیت می گویم» چیست؟
سوال 13. قسمتی از آیه 10-15 را که می گوید «از هم جدا نشوید»، «او را ببینید»، «او را رها نکنید»، «اگر جدا شد» را بگیرید و با نگاه به ازدواج به این کلمات معنا دهید و طلاق
همانطور که قبلاً ذکر شد، مسیحیان قرنتی از رسول سؤالات زیادی پرسیدند. این بخش شروع به پاسخ به اولین سوال آنها می کند.
آیات 1 و 2: - در فرهنگ آنها تجرد را عادل بزرگ می دانستند، پس تجرد یا «عدم ملاقات با زن» خوب است; او تا حدودی موافق است، نه کاملاً. اما او به مرد هشدار می دهد که به امید به دست آوردن این چیز خوب، با کنترل نکردن خود به زنا نپردازد.
ሰው እግዚአብሔር የሰጠውን መውጫ ንቆ ቢጠመድ በእግዚአብሔር ፍርድ ሥር ይወድቃል። ያለሚስት ለመኖር ሰው ራስን የመቆጣጠር ችሎታ ከእግዚአብሔር የተሰጠው መሆኑን ማጣራት አለበት፤ (ቁጥር 7 እና ማቴ.19፡11-12 ተመልከት)።
“ለራሱ ሚስት ትኑረው፤ ለራስዋ ባል ይኑራት” ሲል አንድ ወንድ ለአንድ ሴት እንጂ «ለራሱ ሚስቶች ይኑሩት» ባለማለት ከአንድ በላይ ማግባትን ይከለክላል።
آیات 3-4: "زن هیچ اختیاری بر بدن خود ندارد. شوهر هیچ اختیاری بر بدن خود ندارد.» این جمله به ما یادآوری می کند که بین زن و شوهر برابری وجود دارد. شوهر نباید از زن خود به عنوان ابزار احساسات خود استفاده کند. اما این کلام رسولی به ما می آموزد که او باید خود را به عنوان خدمتی برای رضایت همسرش عرضه کند. زن هم باید با شوهرش همین کار را بکند و در ازدواجشان محبت کند.
سوال 14. این امر چگونه می تواند مخالف اندیشه و فرهنگ زن و شوهر امروزی باشد؟
آیه 5: «خدا را بندگی می کنم.» اگر مردی زن خود را ترک کند، خدمت او مورد قبول خداوند قرار نمی گیرد. ما نمی توانیم خدا را با بی اعتنایی به دستوراتی که در کلام خود به ما داده است بندگی کنیم. علاوه بر این، رسول دستور می دهد که زن و شوهر از هم جدا نشوند. باید بفهمیم که جدایی فقط برای روزه و نماز و آن هم با رضایت و برای مدت کوتاهی جایز است. اگر عقیده زن یا شوهر باعث رنجش طرف مقابل شود، باید این عقیده لغو شود.
رسول از جدایی یا محافظت می گوید: «مبادا شیطان شما را وسوسه کند». اگر به خاطر زن یا شوهر بودن یکدیگر را نهی کنند، اگر حرام به وسوسه شیطان بیفتد، کسی که زمین خورده و با نهی آنها باعث وسوسه شود، در پیشگاه خداوند گناهکار است. بنابراین زن و شوهر باید دستورات ذکر شده در شماره 3 و 4 فوق را به دقت رعایت کنند.
مشاوره ازدواج
آیه 6: رسول در آیه 5 فرمود که می توانند برای روزه و نماز از یکدیگر جدا شوند. از جمله آیه 6 می نویسد که این گفتار اختیاری نیست بلکه امری است و باید از هم جدا شویم چون باید روزه بگیریم و نماز بخوانیم.
ما هنگام فهرست کردن شماره 2 در بالا به شماره 7 اشاره کردیم. او هشدار می دهد که تجرد برای همه نیست. او خود شهادت می دهد که به او عطای تجرد داده شده است.
آیات 8-9: رسول در این بخش به مجردان و زنان بیوه توصیه می کند. پروردگار ما در انجیل گفته است که مجرد زیستن ارجح است. اما چون این برای همه نیست، بلکه برای کسانی است که داده می شود، انسان نباید با ازدواج نکردن خود را به وسوسه بیندازد. او باید ازدواج کند. از آنجایی که این آموزه در انجیل همانطور که خداوند ما تعلیم داده است ذکر شده است، رسول می گوید: "اما من ایمان ندارم، بلکه خداوند." این بدان معنا نیست که او حق ندارد به عنوان یک رسول به مسیحیان دستور دهد.
آیات 10 و 11: زن و شوهر نباید از هم جدا شوند. اگر تصمیم به جدایی گرفتند، باید مجرد بمانند. «زن نباید از شوهرش جدا شود. و شوهر زنش را دید. این فرمان به کسانی داده می شود که هر دو مسیحی هستند. رسول می فرماید این فرمان را پروردگار ما داده است. تعالیم خداوند در انجیل نوشته شده است. (متی 5:32؛ 19:3-9). بنابراین آنچه ما در اینجا به آن نگاه می کنیم این است که ترک ازدواج یک جرم مستقل است. «زن نباید از شوهرش جدا شود. و شوهر زنش را دید. اما سطح دومی از سوء استفاده وجود دارد که بیشتر از این است. یعنی بعد از طلاق با دیگری ازدواج کند. و رسول از این امر نهی می کند و می فرماید: «اگر طلاق داد، مجرد بماند یا با شوهرش آشتی کند».
رسول همه آنچه را که در مورد طلاق باید گفت در اینجا فهرست نمی کند. مثلاً پروردگار ما از رسولی که فرمود: «کسی که زن خود را بدون دلیل زنا طلاق دهد» نام نمی برد. دلیل اینکه او به آن اشاره نکرد این است که او در اینجا فقط برای پاسخ به آنچه که قرنتیان پرسیده اند صحبت می کند، نه برای ارائه آموزه های مفصل در مورد ازدواج. اما ما باید به آن نیز نگاه کنیم.
آیات 12-16: نکاح مختلط زمانی است که زن یا شوهر ایمان نیاوردند. در ابتدا هر دو مؤمن نیستند، اما بعداً به این معنی است که اگر یکی از آنها به انجیل اعتقاد داشته باشد، نه ازدواج مختلط با ازدواج با مسیحی که ایمان ندارد.
مشاوره ازدواج
اگر مؤمن یا کافر بخواهد در چنین ازدواجی از هم جدا شود، نباید نگران باشد. برادر یا خواهر با چنین چیزی حکومت نمی کند. یعنی مقید نیستند، آزاد هستند. اگر اینطور باشد می فهمیم که مؤمن اجازه دارد با دیگری ازدواج کند. چون فرصت برقراری ازدواج در پروردگار را می دهد، کافر نباید با ازدواج نکردن دوباره در همان دام بیفتد. اما مؤمن نباید دلیل بر فسخ نکاح باشد. «اگر زن کافر رضایت داد که با او بنشیند، او را ببیند». مؤمنی می گوید: «الان من مؤمنم، ولی شما ایمان نمی آورید. بنابراین من نمی خواهم با شما ازدواج کنم. اینگونه صبورانه ممکن است طرف کافر را به ایمان بیاورد. زن، از کجا می دانی که شوهرت را نجات می دهی؟
شاید به نظر می رسد که زندگی در ازدواج با یک کافر مؤمن را آلوده می کند. زیرا رسول می فرماید: «شوهر کافر را زنش تقدیس می کند». این نوع تفکر که مؤمن را از کافر جدا می کند، هنوز هم برای برخی احساس می شود. هیچ کس که ادعا می کند توسط روح القدس هدایت می شود نباید با نادیده گرفتن این کلام رسول از همسر بی ایمان خود جدا شود. این ریاکاری بیشتر از فریسیان و تعلیم شیطان است، نه تعلیم روح القدس. اگر مؤمنی با شوهر کافر ازدواج کند، حضرت او را برکت می دهد، ولی کفر او را نجس نمی کند.مشاوره ازدواج
این بیان تقدیس به حرمت فرزندان مؤمن گفته می شود. "فرزندان شما مقدس هستند." کتاب مقدس می گوید که فرزندان مؤمنان به دلیل ایمان والدین خود وارثان عهد خدا هستند. (پیدایش 17:7). بنابراین، به عنوان مسیحیان، باید در تعلیم و تربیت خداوند کوشا باشند. (افس. 6:4). اما این بدان معنا نیست که مسیحیت ارثی است. اگر فرزند مؤمن شخصاً پروردگار را نپذیرد، ایمان پدر و مادر او را نجات نمی دهد. (حزقی 18:10-13).
مشاوره ازدواج