12-07-2020, 12:49 AM
تدلیس چیست؟
دربسیاری ازقراردادهااین موضوع دیده میشودکه یکی ازطرفین معامله کارهایی رابرای فریب طرف مقابل انجام میدهد تابتوانداین معامله راجورکند. یعنی یکی ازطرفین معامله کارهایی را از روی آگاهی انجام می دهدکه بااستفاده ازاین اعمال کالایی که عیب ویانقصی دارد را بدون عیب به طرف مقابل بشناساند وبه این طریق معامله بین طرفین صورت گیرد. این اعمال متقلبانه رادرعلم حقوق تدلیس گویند.
ریشه کلمه تدلیس
ریشه این کلمه دلس ویادلسه است که به معنی پوشاندن یاپنهان کردن است. ماده ۴۳۸قانون مدنی نیزدراین خصوص اظهارمیداردکه: «تدلیس همان اعمالی است که درهرمعامله باعث فریب طرف مقابل می شود.»
حقوقدانان نیزدرتعریف این واژه بیان کرده اند که این واژه نوعی فریب خارج ازعرف است که یکی ازدوطرف درهرمعامله اقدام به این کارمی کندکه باعث انجام معامله میشودودرصورت عدم انجام این عملیات متقلبانه به صورت کلی این معامله صورت نمی گرفت زیراطرف مقابل به علت عیبی که ازاین مال پوشیده شده است رضایت برای خریدمال ندارد.
[font=IRSans, Helvetica, sans-serif]شرط تحقق تدلیس
[/font]
این جرم مختص به یکی ازطرفین نیست ومیتواند ازجانب فروشنده وخریدارصورت پذیرد.تحقق تدلیس باعث میشودکه طرفین فریب خورده فوراخیارفسخ یابدکه این خیاربااستنادماده ۴۴۰قانون مدنی اعمال آن بعدازآگاهی به تدلیس فوری میباشد.که این فوریت عرفی است .
درخصوص اسقاط یاغیرقابل اسقاط بودن خیارتدلیس بعضی ازحقوقدانان معتقدندکه فردی که ازحقوق خوداطلاعی نداردنمیتواندآن راساقط کندزیراممکن است درصورت آگاهی داشتن برای آن رضایت ندهد.همچنین بیان میشودکه قبل ازاینکه معامله وقوع یابدوزیان دیده ازتدلیس مطلع گردد،نمیتوان خیارتدلیس رااسقاط کرد.
امادراین خصوص بیان میشودکه اگرقرارباشدتافرددیگری رافریب بدهدبامراجعه به قانون واسقاط خیارتدلیس موجب می شودتازمینه عدم احقاق حق زیان دیده فراهم شودوازقانون برای تضییع حق دیگران استفاده گرددکه این برخلاف قانون اساسی نیزمی باشد. پس به صورت کلی خیارتدلیس قبل ازاینکه زیان دیده اطلاع پیداکندقابل اسقاط نیست . البته به نظرمی رسد که بتوان درزمانی که قراردادتنظیم میشود اسقاط خیارات راجز استثنائات قرارداد ومانع ازسقوط آن گردید.
البته درمقابل نظریه دیگری هم مطرح شده است که تمام خیارات راقابل اسقاط می داند و معتقداست که اگردرضمن عقدتمام خیارات ساقط شود درصورت تحقق تدلیس فرد فریب خورده اختیارفسخ معامله رانداردوصرفامیتواند دعوای کیفری تحت عنوان کلاهبرداری مطرح نماید. ودراین حالت شخص فریب دهنده مسئولیت حقوقی ندارد.[/font]
[font=IRSans, Helvetica, sans-serif]تدلیس درازدواج چگونه است؟
[/font]
[list=1]
[*]به محض اینکه ازمواردفسخ اگاهی پیداکر دمیتواندخودرا دراین زمینه ذینفع معرفی کندو باستفاده ازاظهارنامه ای مراتب رابه طرف مقابل اعلام نماید.سپس بایداین موضوع رادردادگاه بیان داردو درنهایت نیز ازدادگاه درخواست کندکه حکم فسخ راتاییدنماید.
[*]فردبدون اینکه دادخواستی رابه دادگاه بدهدازدادگاه حکم برای فسخ عقدراطلب کند.دراین صورت زمانی عقدفسخ خواهدشدکه دادگاه حکم راصادرکنددراین زمان فسخ عقدحتمی خواهدشدوقبل ازاین زمان هنوزعقدنکاح پابرجاخواهدبود. بعدازاینکه فسخ تاییدشد،زن میتوانداموردیگری مثل جهیزیه،مهریه و…رانیزازمردطلب کند.
[/list]
دربسیاری ازقراردادهااین موضوع دیده میشودکه یکی ازطرفین معامله کارهایی رابرای فریب طرف مقابل انجام میدهد تابتوانداین معامله راجورکند. یعنی یکی ازطرفین معامله کارهایی را از روی آگاهی انجام می دهدکه بااستفاده ازاین اعمال کالایی که عیب ویانقصی دارد را بدون عیب به طرف مقابل بشناساند وبه این طریق معامله بین طرفین صورت گیرد. این اعمال متقلبانه رادرعلم حقوق تدلیس گویند.
ریشه کلمه تدلیس
ریشه این کلمه دلس ویادلسه است که به معنی پوشاندن یاپنهان کردن است. ماده ۴۳۸قانون مدنی نیزدراین خصوص اظهارمیداردکه: «تدلیس همان اعمالی است که درهرمعامله باعث فریب طرف مقابل می شود.»
حقوقدانان نیزدرتعریف این واژه بیان کرده اند که این واژه نوعی فریب خارج ازعرف است که یکی ازدوطرف درهرمعامله اقدام به این کارمی کندکه باعث انجام معامله میشودودرصورت عدم انجام این عملیات متقلبانه به صورت کلی این معامله صورت نمی گرفت زیراطرف مقابل به علت عیبی که ازاین مال پوشیده شده است رضایت برای خریدمال ندارد.
[font=IRSans, Helvetica, sans-serif]شرط تحقق تدلیس
[/font]
برای برقراری تدلیس وجود دو شرط ضروری می باشد. یکی انجام عملیات وهم چنین فریب دادن .که این دوشرط بایدتوامان بایکدیگروجود داشته باشندتا صدق عنوان تدلیس کندو وجودهریک بدون دیگری باعث تحقق تدلیس نمی شود. همچنین تدلیس بایدقبل ازانجام معامله باشد.
البته بایدتوجه داشت که تدلیس تنهادرخصوص قراردادهای تجاری نیست و می توانددر مورد عقدنکاح نیزصدق کند. برای مثال می توان به دروغ گفتن درمورد میزان تحصیلات درازدواج،پنهان کردن بیماری هاویا ازدواج های قبلی هریک اززوجین اشاره کرد.
لازم به ذکراست که بسیاری ازپرونده هایی که امروزه دردادگاه ها وجوددارند برهمین موضوع نیزاشاره دارد.
البته بایدتوجه داشت که تدلیس تنهادرخصوص قراردادهای تجاری نیست و می توانددر مورد عقدنکاح نیزصدق کند. برای مثال می توان به دروغ گفتن درمورد میزان تحصیلات درازدواج،پنهان کردن بیماری هاویا ازدواج های قبلی هریک اززوجین اشاره کرد.
لازم به ذکراست که بسیاری ازپرونده هایی که امروزه دردادگاه ها وجوددارند برهمین موضوع نیزاشاره دارد.
تدلیس درمعاملات تجاری:
[font=IRSans, Helvetica, sans-serif]هرعملی درمعامله که باعث شودیکی ازطرفین معامله فریب بخورد،باعث تحقق جرم تدلیس می گردد.این جرم مختص به یکی ازطرفین نیست ومیتواند ازجانب فروشنده وخریدارصورت پذیرد.تحقق تدلیس باعث میشودکه طرفین فریب خورده فوراخیارفسخ یابدکه این خیاربااستنادماده ۴۴۰قانون مدنی اعمال آن بعدازآگاهی به تدلیس فوری میباشد.که این فوریت عرفی است .
درخصوص اسقاط یاغیرقابل اسقاط بودن خیارتدلیس بعضی ازحقوقدانان معتقدندکه فردی که ازحقوق خوداطلاعی نداردنمیتواندآن راساقط کندزیراممکن است درصورت آگاهی داشتن برای آن رضایت ندهد.همچنین بیان میشودکه قبل ازاینکه معامله وقوع یابدوزیان دیده ازتدلیس مطلع گردد،نمیتوان خیارتدلیس رااسقاط کرد.
امادراین خصوص بیان میشودکه اگرقرارباشدتافرددیگری رافریب بدهدبامراجعه به قانون واسقاط خیارتدلیس موجب می شودتازمینه عدم احقاق حق زیان دیده فراهم شودوازقانون برای تضییع حق دیگران استفاده گرددکه این برخلاف قانون اساسی نیزمی باشد. پس به صورت کلی خیارتدلیس قبل ازاینکه زیان دیده اطلاع پیداکندقابل اسقاط نیست . البته به نظرمی رسد که بتوان درزمانی که قراردادتنظیم میشود اسقاط خیارات راجز استثنائات قرارداد ومانع ازسقوط آن گردید.
البته درمقابل نظریه دیگری هم مطرح شده است که تمام خیارات راقابل اسقاط می داند و معتقداست که اگردرضمن عقدتمام خیارات ساقط شود درصورت تحقق تدلیس فرد فریب خورده اختیارفسخ معامله رانداردوصرفامیتواند دعوای کیفری تحت عنوان کلاهبرداری مطرح نماید. ودراین حالت شخص فریب دهنده مسئولیت حقوقی ندارد.[/font]
[font=IRSans, Helvetica, sans-serif]تدلیس درازدواج چگونه است؟
[/font]
به صورت کلی میتوان تدلیس درازدواج راازمصادیق ازدواج های ناخواسته بیان کرد.
زیراوقتی بعضی ازشرایط ذکرشده برای زوج وزوجه درشرایط نکاح ،دروغ باشد،شرایط نکاح صورت نمی پذیردودرنهایت نیزازدواج صحیح نخواهدبود.
به صورت کلی زمانی که ازازدواج های ناخواسته صحبت میشودازدواج هایی درذهن می آیدکه زن ویامردازسوی خانواده مجبوربه ازدواج می شود.فشارهایی که ازسوی خانواده هابیان میشودمیتواندبه صورت جسمی یاروحی باشد.
زیراوقتی بعضی ازشرایط ذکرشده برای زوج وزوجه درشرایط نکاح ،دروغ باشد،شرایط نکاح صورت نمی پذیردودرنهایت نیزازدواج صحیح نخواهدبود.
به صورت کلی زمانی که ازازدواج های ناخواسته صحبت میشودازدواج هایی درذهن می آیدکه زن ویامردازسوی خانواده مجبوربه ازدواج می شود.فشارهایی که ازسوی خانواده هابیان میشودمیتواندبه صورت جسمی یاروحی باشد.
به صورت کلی منظورازازدواجهای ناخواسته آن دسته ازازدواج هایی است که درآن یکی اززوجین به هردلیلی باشخصی ازدواج می کندکه اصلاعلاقه ای به زندگی باوی ندارد.
امامعنای اصلی تدلیس درازدواج به اینصورت است که زن یامردباانجام عملیات فریبکارانه باعث تدلیس درازدواج میشود.
به طورکلی تدلیس درنکاح به این معناست که باکارهای متقلبانه هرعیب یانقصی راکه درزوجین وجودداردپنهان کندویابه وی صفتی رانسبت دهدکه فردفاقدآن صفت باشد.
برای مثال اگرمرددرحین عقدجنون داشته باشدوامااین موضوع اززن پنهان بماند،زن اختیارفسخ معامله رادارد.
امامعنای اصلی تدلیس درازدواج به اینصورت است که زن یامردباانجام عملیات فریبکارانه باعث تدلیس درازدواج میشود.
به طورکلی تدلیس درنکاح به این معناست که باکارهای متقلبانه هرعیب یانقصی راکه درزوجین وجودداردپنهان کندویابه وی صفتی رانسبت دهدکه فردفاقدآن صفت باشد.
برای مثال اگرمرددرحین عقدجنون داشته باشدوامااین موضوع اززن پنهان بماند،زن اختیارفسخ معامله رادارد.
هرگاه مردنیزبرفرض مثال هنگام عقدازبیماری پوستی زن بی خبرباشد،میتواندبه عنوان حقی برای فسخ طلاق درنظرگرفته شود.
حال اگربه یکی ازطرفین شرط خاصی نسبت داده شودوامابعدازعقدنکاح معلوم شودکه فرددارای این صفت نبوده است طرف مقابل این حق راخواهدداشت که عقدرافسخ کند.
صریح یاضمنی ذکرشدن شرط صفت اهمیتی درحق استفاده ازاین خیارتدلیس ندارد.
حال اگربه یکی ازطرفین شرط خاصی نسبت داده شودوامابعدازعقدنکاح معلوم شودکه فرددارای این صفت نبوده است طرف مقابل این حق راخواهدداشت که عقدرافسخ کند.
صریح یاضمنی ذکرشدن شرط صفت اهمیتی درحق استفاده ازاین خیارتدلیس ندارد.
چگونگی طرح دعوا:
دادخواست تدلیس بایدبه دادگاه خانواده هرشهرستان داده شود.
روش های طرح دعوای تدلیس
[list=1]
[*]به محض اینکه ازمواردفسخ اگاهی پیداکر دمیتواندخودرا دراین زمینه ذینفع معرفی کندو باستفاده ازاظهارنامه ای مراتب رابه طرف مقابل اعلام نماید.سپس بایداین موضوع رادردادگاه بیان داردو درنهایت نیز ازدادگاه درخواست کندکه حکم فسخ راتاییدنماید.
[*]فردبدون اینکه دادخواستی رابه دادگاه بدهدازدادگاه حکم برای فسخ عقدراطلب کند.دراین صورت زمانی عقدفسخ خواهدشدکه دادگاه حکم راصادرکنددراین زمان فسخ عقدحتمی خواهدشدوقبل ازاین زمان هنوزعقدنکاح پابرجاخواهدبود. بعدازاینکه فسخ تاییدشد،زن میتوانداموردیگری مثل جهیزیه،مهریه و…رانیزازمردطلب کند.
[/list]