03-11-2019, 04:00 PM
کتاب درباره ی پروفسوری ریاضی است که در دنیای اعداد و ارقام خود غرق شده است دکتر پس از ضربه ای که به سرش اصابت می کند حافظه خود را از دست می دهد فقط می تواند 80 دقیقه مطالب بخاطر بسپارد از این رو برای پروفسور خدمتکاری استخدام می کند که مراقب او باشند. خدمتکار که زنی زیبا و زیرک است پروفسور را تخت تاثیر قرار می دهد و رابطه ی عمیقی بین آن ها تشکیل می شود. در واقع کتاب به مخاطبینش در حال زیستن را یاد میدهد.
((در خیالم، خالق جهان هستی را می دیدم که در گوشه ای دور از آسمان نشسته و تور ظریف و زیبایی را می بافد. توری که ضعیف ترین نورها از دل آن عبور می کرد. توری که از هر طرف تا بی کران ها امتداد داشت و نسیمی آسمانی، آن را به آرامی تکان می داد. آدم دوست داشت دست دراز کند و آن تور را لمس کند، در برابر نور بگیرد و آن را به گونه اش بچسباند. و در این زمان است که انسان تنها دلش می خواهد بتواند بار دیگر آن طرح ها را باز آفرینی کند و با استفاده از اعداد، و به گونه ای با زبان خود، آن را ببافد؛ و کوچک ترین طرح های آن تور را مال خود و زمینی کند))
((در خیالم، خالق جهان هستی را می دیدم که در گوشه ای دور از آسمان نشسته و تور ظریف و زیبایی را می بافد. توری که ضعیف ترین نورها از دل آن عبور می کرد. توری که از هر طرف تا بی کران ها امتداد داشت و نسیمی آسمانی، آن را به آرامی تکان می داد. آدم دوست داشت دست دراز کند و آن تور را لمس کند، در برابر نور بگیرد و آن را به گونه اش بچسباند. و در این زمان است که انسان تنها دلش می خواهد بتواند بار دیگر آن طرح ها را باز آفرینی کند و با استفاده از اعداد، و به گونه ای با زبان خود، آن را ببافد؛ و کوچک ترین طرح های آن تور را مال خود و زمینی کند))
درب اتوماتیک شیشه ای