25-04-2019, 12:46 PM
کتاب درباره ی دکتری به نام میراندا است که یکی از بیمارانش پس از جدایی از همسرش به بیماری عجیب دچار شده است که معتقد است این بیماری کم کم او را از بین میبرد.این اتفاق روی منشی دکتر به شدت تاثیر می گذارد به طوری که خودش نیز بخاطر همدردی با بیمار توهم این که خودش هم دچار این مریضی عجیب شده است رخ می دهد. در این بین دکتر میاندا متوجه میشود که پدرش دچار سرطان شده است و او نمیداند این مسئله را با چه کسی در میان بگذارد و تصمیم درست چیست؟
درب اتوماتیک شیشه ای