24-12-2018, 02:06 PM
غلامحسین ساعدی در این کتاب نمایشنامه ای را روایت می کند که در آن اهالی محله به حضور دزدان و حرامیان در محله خود مشکوک هستند در این راستا یک نفر از اهالی محله هیولایی در یک ساختمان برای همه بازگو می کند پس از کشمکش های فراوان اهالی می فهمند که این سایه پیر زنی است که عروسکی بر خود بسته است که می شود قسمت اول کتاب به نام آی بی کلاه و بقیه داستان آی با کلاه می شود که داستان مرتبط با قسمت اول است.
درب اتوماتیک شیشه ای