05-05-2021, 12:30 PM
dépose dans une boite, avec de la mousse fraiche, puis il écrit au président de la Société horticole une lettre dans laquelle il lui annonce qu’il vient d’arriver a Harlem avec une tulipe parfaitement noire.
در همین حال ، بوكستل از قلعه بیرون آمد ، لاله سیاه را در یك عبای بزرگی پیچیده بود و بدون آنكه چیزی به گریفوس بگوید ، راهی هارلم شد. هنگامی که به هارلم رفت ، لاله را از گلدان خارج کرد و آن را در یک جعبه قرار داد ،و درآن خزه تازه گذاشت، سپس نامه ای به رئیس انجمن باغبانی می نویسد که در آن اعلام می کند که او با لاله کاملا سیاه وارد هارلم شده است.
دربعداز ظهر همان روز او به هارلم می رسد و یکراست به سمت خانه رئیس جامعه باغبانی ماترون سیستن می رود.
آیا آنها لاله سیاه را دزدیده اند؟ اما من دزد را می شناسم زیرا امروز بعد از ظهر لاله سیاه را دیدم.
آیا لاله سیاه را دیده اید؟ چطور ممکن است؟
ظاهراً در خانه استاد شماست. آیا آقای باکستل پیش شما کار می کند؟
من آقای باکستل را نمی شناسم این اولین باراست که این اسم را می شنوم آیا او لاغر و کچل است؟
بله. کمرش خمیده و پاهایش قوس دارد.بله بله درست است.
این همان مردی است که لاله سیاه را از من دزدیده است والتماس تان می کنم , شما مرد صادقی هستید. این درست نیست جایزه را به کسی بدهید که لاله را دزدیده است.
در همین حال ، بوكستل از قلعه بیرون آمد ، لاله سیاه را در یك عبای بزرگی پیچیده بود و بدون آنكه چیزی به گریفوس بگوید ، راهی هارلم شد. هنگامی که به هارلم رفت ، لاله را از گلدان خارج کرد و آن را در یک جعبه قرار داد ،و درآن خزه تازه گذاشت، سپس نامه ای به رئیس انجمن باغبانی می نویسد که در آن اعلام می کند که او با لاله کاملا سیاه وارد هارلم شده است.
Chapiter 5
Rosa, en quittant Cornelius, a décidé de retrouver la tulipe. Elle a pris tout l’argent et elle est partie elle aussi à Harlem.
Lw soir même, elle arrive dans Laville et se fait conduire chez le président de la Société horticole, maitre van Systens.
Mademoiselle, vous venez me parler de la tulipe moire ? Elee se porte bien ? Hela ! monsieur, je ne sais pas, dit Rosa, car on me l’a volée.
On vous a volé la tulipe noire ?
On vous a volé la tulipe noire ? Alors je connais le voleur car j’ai vu la tulipe noire cet après-midi.
Vous avez vu la tulipe noire ? Mais ou cela ?
Chez votre maitre, apparemment. Vous travaillez bien chez M. Issac Boxtel ?
Je ne connais pas M.Boxtel. C’est la première est-ce que ce monsieur est maigre et chauve ?
Oui.
Il a le dos voute et les jambes tordues ?
Moais oui.
Alors c’est bien l’homme qui a volé ma tulipe. Je vous en supplie, monsieur, Boxtel. Vous êtes un honnête homme, monsieur. Vous ne pouvez pas donner le prix a un homme qui présente une tulipe volée.
رزا , کورنلیوس را ترک می کند و تصمیم می گیرد که لاله سیاه را پیدا کند . تمام پولی که دارد را بر می دارد و به هارلم می رود. دربعداز ظهر همان روز او به هارلم می رسد و یکراست به سمت خانه رئیس جامعه باغبانی ماترون سیستن می رود.
او خانم , شما آمده اید تا درمورد لاله سیاه با من صحبت کنید؟ اون خوب است ؟ا رزا گفت :افسوس آقا ، من نمی دانم ، ، زیرا آنرا از من دزدیده اند..
آیا لاله سیاه را دزدیدند؟ آیا آنها لاله سیاه را دزدیدند؟آیا آنها لاله سیاه را دزدیده اند؟ اما من دزد را می شناسم زیرا امروز بعد از ظهر لاله سیاه را دیدم.
آیا لاله سیاه را دیده اید؟ چطور ممکن است؟
ظاهراً در خانه استاد شماست. آیا آقای باکستل پیش شما کار می کند؟
من آقای باکستل را نمی شناسم این اولین باراست که این اسم را می شنوم آیا او لاغر و کچل است؟
بله. کمرش خمیده و پاهایش قوس دارد.بله بله درست است.
این همان مردی است که لاله سیاه را از من دزدیده است والتماس تان می کنم , شما مرد صادقی هستید. این درست نیست جایزه را به کسی بدهید که لاله را دزدیده است.
À ce moment, un grand bruit se fait entendre dans la rue : le prince d’Orange entre chez le président de la Société horticole.
-Cher monsieur ça Systens, dit Guillaume d’Orange avec simplicité, je suis un vrai Hollandais, moi. J’aime l’eau, la bière et les fleurs ; et j’aime beaucoup les tulipes. J’ai entendu dire que la ville de Harlem possédait enfin la tulipe noire, et je viens vous demander si c’est vrai. Vous avez la fleur ici ?
Helas, non, monseigneur, Je ne l’ai pas ici. Et où est-elle ?
-Chez son propriétaire qui est un tulipier de Dordrecht.
در خیابان: شاهزاده ویلیام وارد منزل رئیس انجمن باغبانی می شود.
- آقای سیستن عزیز ، ویلیام با سادگی گفت ، من یک هلندی واقعی هستم. من عاشق آب ، آبجو و گل هستم. و من لاله ها را خیلی دوست دارم. من شنیده ام که بالاخره شهر هارلم صاحب لاله سیاه شده است و من آمده ام تا از شما بپرسم که آیا این صحت دارد. آیا گل را اینجا دارید؟ افسوس ، نه ، آقای من ، لاله اینجا نیست.پس او کجاست؟
- نزد صاحبش گل لاله از دورردخت می آید