تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum
  • سردر
  • جستجو
  • فهرست اعضا
  • سالنامه
  • راهنما
درود مهمان گرامی! ورود ثبت‌نام
ورود
نام کاربری:
گذرواژه‌:
گذرواژه‌تان را فراموش کرده‌اید؟
 
تالار گفتگوی کیش تک/ kishtech forum › پردیس فناوری کیش › زبان های خارجی › زبان انگلیسی v
« قبلی 1 … 8 9 10 11 12 … 22 بعدی »

(UNION IS STRENGTH (short story

امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حالت موضوعی
(UNION IS STRENGTH (short story
محدثه اصغری آفلاین
عضو جوان
**
ارسال‌ها: 22
موضوع‌ها: 22
تاریخ عضویت: Sep 2020
اعتبار: 0
#1
12-09-2020, 01:37 AM (آخرین ویرایش: 16-09-2020, 08:59 PM، توسط محدثه اصغری.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت_دپارتمان زبانهای خارجی: http://kishindustry.com


Union Is Strength 

There was an old farmer who lived in a village. He had four sons, o were lazy and idle. They often quarreled among themselves. The old man was very much annoyed with it.

So he called his four sons and told them that since his end was near, he wanted to teach them a lesson. So he told them that since his end was near, he wanted to give them a useful piece of advice.

He sent for a bundle of sticks, it was brought. He asked all his sons turn by turn to break the bundle of the sticks. All tried hard, but none of them was able to break the bundle.

Then he asked one of them to untie the-bundle. This was also done immediately. Then he asked each of them to break the sticks individually. Now each one succeeded in doing so.

The old farmer then said to them, "If you live together in peace, none can harm you. But if you are divided, you will lose."


اتحاد قدرت است

یک کشاورز پیر بود که در یک روستا زندگی می کرد. او چهار پسر داشت ، که همه تنبل و بیکار بودند. آنها غالباً بین خودشان دعوا می کردند. پیرمرد خیلی از آن رنجیده بود.

بنابراین او چهار پسر خود را صدا كرد و به آنها گفت كه از آنجا كه عاقبت او نزدیك است ، می خواهد به آنها عبرت دهد. بنابراین او به آنها گفت که از آنجا که پایان کارش نزدیک است ، می خواهد یک توصیه مفید به آنها بدهد.

او برای یک بسته چوب فرستاد ، آن را آوردند. او از همه پسرانش خواست كه نوبت به نوبت بروند تا دسته چوبها را بشكنند. همه تلاش زیادی کردند ، اما هیچ کدام نتوانستند بسته را بشکنند.

سپس از یکی از آنها خواست که بسته را باز کند. این نیز بلافاصله انجام شد. سپس از هرکدام خواست جداگانه چوب ها را بشکنند. اکنون هر یک موفق به انجام این کار شدند.

دهقان پیر سپس به آنها گفت: "اگر با هم در صلح زندگی کنید ، هیچ کس نمی تواند به شما آسیب برساند. اما اگر از هم جدا شوید ، ضرر خواهید کرد."

ارسال‌ها
پاسخ
« قدیمی‌تر | جدیدتر »


موضوع‌های مشابه…
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  Short story : the art of learning Ahmadrezataghipour 0 1,117 06-10-2020, 04:37 AM
آخرین ارسال: Ahmadrezataghipour
  Short story نرگس احمدی کیا 0 1,059 01-10-2020, 07:42 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 1,061 01-10-2020, 07:41 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  The short Story for kids Marjanbesarati 0 1,007 01-10-2020, 05:59 PM
آخرین ارسال: Marjanbesarati
  Short story نرگس احمدی کیا 0 1,118 30-09-2020, 08:52 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 848 21-09-2020, 06:32 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 781 21-09-2020, 06:30 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 1,031 21-09-2020, 03:27 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 646 21-09-2020, 03:25 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا
  Short story نرگس احمدی کیا 0 655 21-09-2020, 03:15 PM
آخرین ارسال: نرگس احمدی کیا

  • مشاهده‌ی نسخه‌ی قابل چاپ
پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان
  • تیم انجمن
  • صفحه‌ی تماس
  • تالار کیش تک / kishtech forum
  • بازگشت به بالا
  • بایگانی
  • نشانه‌گذاری تمامی انجمن‌ها به عنوان خوانده شده
  • پیوند سایتی RSS
زمان کنونی: 21-07-2025، 11:11 AM Persian Translation by MyBBIran.com - Ver: 6.5
Powered by MyBB, © 2002-2025 MyBB Group.