11-09-2020, 06:56 PM
(آخرین ویرایش: 16-09-2020, 09:01 PM، توسط محدثه اصغری.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت_دپارتمان زبانهای خارجی: http://kishindustry.com
A FOX AND A CROW
Once a fox was very hungry and roaming around in search of food. Luckily, it saw a crow on a tree with a morsel in its beak. The fox wanted that bit of food very badly. So, it flattered the crow about its beauty and its lovely voice. The foolish crow believed what the fox said and started singing. The bit of food that it held in its beak fell to the ground and the fox ate it up.
The fox laughed and said, "I may have praised your voice, but I said nothing about your brain."
روباه و کلاغ
یک بار، روباهی بسیار گرسنه بود و به دنبال غذا در اطراف پرسه میزد. خوشبختانه کلاغی را روی درخت دید که لقمه ای در منقارش دارد. روباه بسیار خواستار آن مقدار از غذا بود. بنابراین، در مورد زیبایی و صدای دوست داشتنی کلاغ تملق کرد. کلاغ احمق به چیزهایی که روباه گفت باور کرده و شروع به آواز خواندن کرد. مقدار غذایی که در منقارش نگه داشته بود به زمین افتاد و روباه آن را خورد.
روباه خندید و گفت: ممکنه که من از صدای تو تعریف کرده باشم اما چیزی درمورد مغزت نگفتم.