15-05-2018, 05:19 PM
نظریه روان درمانی شخص محور کارل راجرز
قلب چیز عجیبی است هر دانه ای از هر جنس در آن بکاری هزاران دانه از همان جنس برداشت می کنی
برای درک و رنج انسان و افزایش آگاهی از نحوه کاهش آن باید کاری بیشتر از جمع آوری کتاب با تعدادی دستور العمل و نیز تهیه و تدارک روش ها و فرآیند های روان شناختی انجام داد ، همچنین باید اذعان کرد به رقم وجود بینش های شخصی و علمی فراوان در روان شناسی کاربردی بدون یک جهان بینی و نظریه ای جامع ، فعالیت های مشاوره و روان درمانی به جایی نخواهد رسید ( هابس ، استرومال و ویلسون 1999) برخی می گویند نظریه پس از مشاوره ساخته می شود ، در واقع ضد این جمله درست است ، آنچه ما می مشاهده می کنیم بعد از نظریه می آید ) آلبرت انیشتین (
نظریه ها در پاسخ به سوال های مهمی شکل گرفته اند ریال چه چیزی به مردم اعتبار می دهد ؟ ذهنشان را به هم می ریزد ؟ روابط عاطفی و لطیفشان را تخریب می کند ؟ فردی را می سازد و یا می شکند ؟ پاسخ این سوال ها را در مطالعات روان شناسی و مشاوره دنبال می کنیم ، به نتیجه ی واحدی نخواهید رسید .
کتاب حاضر ) نظریه های مشاوره و روان درمانی در زمینه و عمل راهبردها ، مهارت ها و فنون ، نوشته ی جان سامرز فلنا – گن ریتا سامرز فلنا گن ( ترجمه ی مجتبی تمدنی ، مهران آزادی ، بهمن بهمنی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم – بهزیستی و توان بخشی تهران ) اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران (
نظریه : عبارت است از مجموعه ای از قوانین یا روابط سازمان یافته که امکان تعیین در یک رشته را فراهم می آورند ) هاینن 1985 صفحه 414 )مفاد یک نظریه شامل مفروضاتی است که با موضوع نظریه مرتبط است و تعاریفی که می تواند مفروضات را به مشاهدات پیوند بزنند ) هال ولیندزی 1985 )
زندگی نامه ی کارل راجرز :
کارل راجرز در 1902 در آک پارک در حومه شهر شیکاگو متولد شد . او پدر و مادرش را آدم های مهربان و خونگرم توصیف می کرد که روی 6 فرزند خود نظارت داشتند . پدرو مادرش هردو مذهبی و بنیاد گرا بودند آنها ورق بازی ، سینما رفتن و حتی دوستی با غریبه ها را ممنوع می دانستند . تنها دوستان راجرز ارنست همینگوی و فرانک لوید رایت آرشیتکت معروف آمریکایی بود راجرز به دلیل زندگی در مزرعه و کشاورزی و پرورش حیوانات اهلی و جمع آوری و پرورش پیله های پروانه های بید به کشاورزی علاقه پیدا کرد و در دانشگاه ویسکانسین این رشته را دنبال کرد ولی شرکت در کنفرانس های دینی ، خصوصاً شرکت در کنفرانس چین وی را به کشیش شدن علاقه مند کرد )راجرز 1961 ( در سال 1931 مدرک دکتری روانشناسی بالینی گرفت ، شاید یکی ازی دلایل روی آوردن راجرز از کشیش بودن به روان شناسی این بود که دوست نداشت به دیگران بگوید چه کار کنند . وی دوست نداشت در رشته ای کار کند که مجبور باشد به اعتقادات مشخص و معینی ایمان بیاورد . ) تورن 1992)
راجرزبعد از ازدواج با هلن الیوت صاحب دو فرزند شد ؛ او تصمیم داشت فرزندانش را طبق اصول رفتاری واتسونی بزرگ کند ولی بعدها خود راجرز اذعان داشت که تعقل و دانش هلن کمک زیادی به تربیت فرزندانش کرده است و مشاهده ی بزرگ
شدن فرزندان به من درباره ی انسان ها ، رشد انسان ها و رابط بین فردی آنها چیزهایی یاد داده که حتی از طریق شغل و حرفه هم غیر ممکن بوده است . راجرز طی تحقیقات متوجه شد که :
روانکاوی در بیشتر اوقات نامؤثر است و صاحب نظران مطرح در روان شناسی در مورد این که چه روش درمانی برای اختلال روانی به کار ببرند اختلاف نظر دارند و نمی توانند به توافق برسند متوجه شد که گشتن به دنبال یک بینش برای مشکلات روانی راه به جایی نمی برد و باعث دلسرد ی می شود . راجرز تحت تأثیر آدلر قرار گرفت و یاد گرفت که مطالعات موردی طولانی و موضوعات سرد ، مکانیکی و غیر ضروری هستند و درمانگران مجبور نیستند که وقتشان را برای تحقیق و تفحص در گذشته دیگران صرف کنند و به جای آن باید به زمان حال بیماران توجه کنند که در چه شرایطی قرار دارند .
درمان شخص محور چهار مرحله یا دوره را پشت سر گذاشت :
ابتدا مرحله ی پیدایش بود که سالهای نخست کار حرفه ای راجرز را شامل می شد .مرحله ی دوم ، مرحله ی بی رهنمود بود که با پیشرفت و تحول نظریه ی وی آغاز شد ، در این مرحله راجرز بر درک کردن مراجع و انتقال این درک به مراجع تأکید کرد .مرحله سوم ، مرحله مراجع محوری بود ، دراین مرحله ، نظریه شخصیتی و تغییر حاصل از روان درمانی خویش را بیشتر
پرورش و تأکید کردن بر شخص به جای فنون را ادامه داد. چهارمین مرحله ی آن مرحله شخص محوری بود که از محدوده ی روان درمانی انفرادی فراتر رفت و مشاوره زناشویی ، گروه درمانی و فعالیت ها و تغییرات سیاسی را در برگرفت .
راجرز در سال 1940 به کولومبوس اوهایو رفت و در دانشگاه ایالتی اوهایو حرفه روان شناسی بالینی را آغاز کرد . وی تا حدود زیادی به دلیل موفقیت کتابش به مقام استادی نائل آمد . دومین مرحله درمان شخص محور یعنی تدوین رویکرد بی رهنمود در حالی شروع شد که راجرز در دانشگاه ایالتی اوهایو بود ) هولد ستاک و راجرز 1977 ) به دانشگاه مینسوتا ، دریافت که دیدگاههای نوینی در روان درمانی ارائه داده است . وی 1940 وی با ارئه مقاله اش در سال روی مسئولیت پذیری مراجع در قبال خودش متمرکز شده بود ، نکته مهم در خصوص رابطه درمانگر با مراجع این بود که اعتماد مراجعان را جلب نماید و به آنان اجازه بدهد که احساسات خویش و خودشان را کشف کنند و در نتیجه مسئولیت بیشتری در قبال خویش بپذیرند . در این زمان منعکس کردن احساسات مراجعان و روشن کردن اظهارات آنان که زمینه ساز درک احساسات مراجعان می شد ، اساس درمان راجرزی بود .
به طور کلی دو نوع درمان شخص محورد وجود دارد .
نوع اول شخص محور ناب یا سنتی است . این روش ، به شدت ، بی رهنمود است ، در آن از سنجش استفاده نشده و پیشاپیش هیچ هدف خاصی برای درمانجو طرح نمی شود . نوع دوم مشاوره شخص محوری معاصر است . در این شیوه درمانگر فعال و رهنمود تر است ، اما این نوع درمان هم به فلسفه زیر بنایی شخص محوری وفادر می ماند . برای مثال : درمان تمرکز بخشی جندلین ، در مان فرایندی تجربی گرینبرگ و روش یک پارچه سازی هنر و رقص ناتالی راجرز ، همگی تعدیل های جزیی در نظریه شخص محوری بی رهنمود ایجاد کردند ) جندلین 1981 )
کانون درمان شخص محور ، نگرشی است ، وظیفه ی درمانگر تجربه و نشان دادن سه شرط ) نگرش ( هسته ای همخوانی ، توجه مثبت غیر مشروط و همدلی است . درمانگر نباید درمان شخص محور ) بر اساس نگرش درست ( را باگوش دادن فعال (بر اساس مهارت های درست ( یکسان در نظر بگیرد ، گوش دادن فعال مهارتی ستودنی و ارزشمند است اما جانشین کافی برای پرورش یک نگرش درمانی ، شخص محور نیست .
گوش دادن فعال به معنی استفاده از فنون و راهبردهای خاصی ) نظیر تماس روان شناختی ، حالات بدنی ، کیفیت صدا و ردیابی کلام ( است. )سامرز فلنا گن 2003 ) در مقابل درمان شخص محور به معنی پرورش یک نگرش خاص و مرتبط با خود درمانجوست . البته این نگرش خاص در مهارت های گوش دادن فعال متجلی می شود ، اما درمانگران شخص محور سنتی کار خود را با نگرش آغاز می کنند و بعد مهارت ها را به کار می برند ) راجرز (1961 نگرش های آرمانی شخص محور را اینگونه توصیف کرده است : درمانگر قادر است
با ذهنی قوی به رابطه وارد شود ، یعنی دانشمندی برای مطالعه موضوع یا پزشکی منتظر تشخیص و درمان نیست ، بلکه رابطه شخص با شخص دارد . درمانگر با درمانجو غیر مشروط و با خود ارزشمندی برابر با خودش برخورد می کند ، به نظر او درمانجو ، صرف نظر از شرایط ، رفتار یا احساس ، ارزشمند است . درمانگر خالص است و پشت ظاهری فریبنده پنهان نمی شود ، بلکه با احساس هایی در نقش درمانگری در حال تجربه با درمانجو حرف می زند ، درمانگر ، خود را آماده درک درمانجو می کند ، یعنی موانع درونی ، وی را از تجربه گذرای احساس هایی شبیه درمانجو باز نمی دارد ، همچنین می تواند درک همدلانه ی خود را با درمانجو انتقال دهد . درمانگر در ورود به یک رابطه کامل ، راحت است و با فضا سازی مناسب به درمانجو اجازه می دهد در خود بودن آزاد باشد . همچنین درمانگر در این نوع رابطه قصدی از پیش تعیین شده ندارد و نمی داند که این رابطه چه مسیری را طی خواهد کرد . ) صفحه 184 و 185) درمان شخص محور بسیار فراتر از مقداری تکان سر ، تماس چشمی و رد یابی کلامی است به جای آن مستلزم تجربه و بیان نگرش مناسب به درمانجو خواهد بود، درمان شخص محور سنتی ، به تجربه و بیان یک نگرش مناسب به درمانجو بستگی دارد
درمان شخص محور
درمان شخص محور که ابتدا درمان بی رهنمود و بعداً درمان مراجع محور نامید شد ، توسط کارل راجرز مطرح گردید . این درمان نگاه مثبتی به انسان ها دارد و می گوید : انسان ها در مسیر رسیدن به حداکثر کارکرد حرکت می کنند کارهای راجرز معرف شیوه ای از بودن هستند تا مجموعه ای از فنون درمان بخش راجرز بیشتر بر درک و دلسوزی توجه داشت تا بر تشخیص ، توصیه و اقناع .
به نظر راجرز اگر چند شرط خاص رعایت شود تغییری درمان بخش روی خواهد داد . مراجع باید مضطرب یا ناهمخوان باشد و بادرمانگر رابطه برقرار کند . درمانگر نیز باید در کلمات ، رفتار غیر کلامی و احساسا ت خویش خالص باشد .
درمانگران مراجع خود را می پذیرد و برای وی دلسوزی نا مشروط می کنند وانگهی باید افکار ، عقاید ، تجربه ها و احساسات مراجعان را بپذیرند و درک همدلانه ی خویش را به مراجع نشان بدهند . به نظر راجرز اگر مراجعان این شرایط حس کنند آن
گاه تغییر درمان بخش روی خواهد داد .راجرز در مورد رفتارهای مختلف انسان از مفاهیم اساسی خلوص ، پذیرش و همدلی استفاده می کرد . به نظر وی با فرایندهای گروهی می شود تغییراتی در اشخاص ایجاد کرد و به خصوصیات تعالی بخش اعضای گروه اعتماد داشت ، وی از این مفاهیم در رابطه با ازدواج و مشاوره با زوج ها ، تعلیم و تربیت و امور اجرایی نیز استفاده کرد ، راجرز خصوصاً در اواخر زندگی خویش دنبال استفاده از مفاهیم اساسی درمان شخص محور جهت رفع اختلافات بین المللی و گسترش صلح در جهان
بود . درمان مراجع محورد همپای تغییر و تحول رویکرد راجرز در مورد شخصیت و روان درمانی تغییر و تحول یافت .
کتاب نظریه های روان درمانی و مشاوره ریچارد اس شارف - مترجم مهرداد فیروز بخت