27-05-2023, 04:56 PM
وسواس - تمایل به رفتارهای مکرر
اختلال وسواس اجباری / هیپوکندریاز / اختلال تناسلی
تریکوتیلومانیا/درماتیلومانیا/اختلال احتکار
1) اختلال وسواس جبری چیست؟
2) ترکیبات معمولی از وسواس و رفتارهای تکراری
3) اختلال وسواس فکری جبری چقدر شایع است
4) سایر اختلالات طیف وسواسی جبری
5) درمان اختلال وسواس فکری جبری
اختلال وسواس اجباری / هیپوکندریاز / اختلال تناسلی
درمان وسواس در کرج
طبیعی است که احساس نگرانی یا شک در مورد مسائل مختلف داشته باشید. برای مثال، ممکن است نگران باشید یا شک کنید که آیا در را قفل کرده اید، آیا اتو یا آبگرمکن را خاموش کرده اید، آیا چیزی را به درستی اندازه گرفته اید، آیا برخی از افکار شما ممنوع هستند یا چیزی در مورد اینکه واقعاً چه کسی هستید (مثلاً اگر شما هستید) فرد بد یا خوبی هستید)، اگر آلوده هستید، اگر در ظاهر خود نسبت به افراد دیگر نقص دارید، اگر از بیماری رنج می برید و خیلی بیشتر. معمولاً وقتی چیزی یک بار بررسی می شود، برای متوقف کردن نگرانی، متوقف کردن ترس ها و ادامه زندگی کافی است. مواقعی وجود دارد که اینطور نیست و نگرانی باقی می ماند، چک ها با وسواس تکرار می شوند و می توانند موانعی برای عملکرد شما ایجاد کنند.
هنگامی که افکار مربوط به نگرانی های خاص وسواسی، یعنی تکراری، مداوم و وقت گیر و انرژی بر می شوند، می توانند در زندگی روزمره و فعالیت های عادی شما اختلال ایجاد کنند. علاوه بر این، اگر به شدت تمایل به انجام رفتارهای تکراری (اجبار) به منظور مقاومت، محافظت از خود یا خلاص شدن از شر این افکار دارید، در این صورت ممکن است زندگی شما حتی بیشتر مختل شود.
در صورتی که متوجه شدید افکار وسواسی دارید و/یا تمایل به رفتارهای تکراری با هدف تسکین و تسکین اضطراب دارید، اطلاعات زیر در رابطه با اختلال وسواس فکری عملی ، اختلال اضطراب بیماری (هیپوکندریازیس) (در صورت محتوای وسواس فکری نگران کننده در مورد احتمال بیمار شدن) و اختلال بدشکلی بدن (در صورتی که افکار نگران کننده وسواسی حول مسائل نقص ظاهری بچرخد)، ممکن است آنها را مفید بیابید.
تریکوتیلومانیا/درماتیلومانیا/اختلال احتکار
احساس کنید اغلب ممکن است تمایل تکانشی به تکرار رفتارها را . طبیعی است که برخی از رفتارهای شما تکراری یا روتین باشد، اما زمانی که نتوانید از تکرار برخی رفتارها بر خلاف میل خود خلاص شوید، ناراحتی شدید می تواند ایجاد شود. برای مثال، ممکن است موهای سرتان را بکشید یا ناخودآگاه پوستتان را بچینید/ کبود کنید، ناخنهایتان را بجوید یا حتی اشیا را احتکار کنید، به طوری که خانهتان دیگر فضای کافی نداشته باشد.
اگر از تمایل به انجام رفتارهای مکرر تسکین اضطراب رنج میبرید که متوقف کردن آنها برایتان دشوار است، ممکن است با یک مشکل سلامت روان در طیف اختلال وسواس فکری-اجباری روبرو باشید. اطلاعات زیر در رابطه با تریکوتیلومانیا (رفتار تکراری کشیدن مو برای تسکین اضطراب)، اختلال لایهبرداری-درماتیلومانیا (رفتار مکرر نیشگون گرفتن، خراشیدن یا ایجاد آسیبهای ریز به پوست برای تسکین اضطراب) و اختلال احتکار (رفتار مکرر احتکار) و احتکار اجسام زیاد به دلیل مشکل در جدا کردن آنها) در بخش " دیگر اختلالات طیف وسواس فکری عملی" ممکن است برای شما مفید باشد.
اختلال وسواس فکری اجباری چیست؟
یک مشکل روانی است اختلال وسواس فکری اجباری که با افکار، تصاویر یا تکانه های ناخواسته و مزاحم (وسواس) و/یا رفتارهای تکراری (اجبار) مشخص می شود. اجبارها می توانند ذهنی باشند (مثلاً شمردن، تکرار یک دعا) یا در سطح اعمال تکراری (مانند شستن مکرر دست ها) که همچنین ممکن است به ترتیب خاصی انجام شوند، مانند مراسم تشریفاتی (مثلاً با پوشیدن لباس با لباسی با یک لباس، لباس بپوشند. دنباله خاصی از اقدامات). فرد احساس می کند مجبور به انجام اجبارها می شود. برای رفع اضطراب ناشی از محتوای وسواس،
وسواس چیست؟
اینها افکار، تصاویر یا تکانه هایی هستند که بدون توجه به اینکه چقدر سعی می کنید جلوی آنها را بگیرید یا اجتناب کنید وارد ذهن می شوند. آنها معمولاً چیزی خطرناک یا نگران کننده را شامل می شوند و باعث می شوند که از احتمال تبدیل شدن این افکار به واقعیت احساس اضطراب یا ترس کنید. به عنوان مثال، ممکن است فکر کنید، "آیا اجاق گاز را خاموش کرده ام؟" (ترس از اینکه خانه آتش بگیرد)، یا «دستهایم آلوده به میکروب است» (ترس از اینکه ممکن است بیمار شوید). وسواس همچنین میتواند شامل تصاویر ذهنی از موقعیتهای ترسناک یا ناراحتکننده و اصرار برای انجام کاری باشد که نمیخواهید، مانند تصاویر آسیب رساندن به شخصی با از دست دادن کنترل خود یا گفتن جملهای نامناسب بدون اینکه بتوانید آن را متوقف کنید، و احساس شرمندگی جلوی آن به دیگران
وسواس ها همیشه ناخوشایند هستند، زیرا روی چیزهایی تمرکز می کنند که برای شما مهم هستند و نمی خواهید اتفاق بیفتند. اکثر مردم سعی می کنند با وسواس ها کنار بیایند و سعی می کنند از وسواس دوری کنند، به دنبال اطمینان خاطر باشند که افکارشان درست نیست و آنچه می ترسند اتفاق نیفتد، یا با انجام اعمال و رفتارهای خاص (اجبار) به منظور کاهش احتمال اتفاق منفی. (مثلاً بررسی می کنند که آیا برای محافظت از خانه آبگرمکن را خاموش کرده اند یا خیر، دائماً تلفن همراه شریک زندگی خود را چک می کنند تا مطمئن شوند که رابطه موازی وجود ندارد، دست های خود را می شویند تا از خود در برابر میکروب ها محافظت کنند، برای خود دعا می کنند تا نخورند. اجازه ندهید اتفاق ناخوشایندی برای کسی بیفتد و غیره).
ایده های وسواسی از عمیق ترین سیستم اعتقادی یک فرد، از جهان بینی او سرچشمه می گیرند. باورهای اصلی که منجر به بروز وسواس در اختلال وسواس فکری اجباری می شود می تواند از موارد زیر ناشی شود:
احساس مسئولیت متورم برای چیزها (مثلاً اگر اتفاق بدی بیفتد من مسئول خواهم بود).
بیش از حد بها دادن به اهمیت افکار (به عنوان مثال، فقط به این دلیل که من در مورد آن فکر کردم به این معنی است که واقعاً اتفاق خواهد افتاد).
برآورد بیش از حد تهدیدها (به عنوان مثال، خطر اتفاق بدی برای من زیاد است).
بیش از حد اهمیت دادن به کنترل آنچه فکر می کند (مثلاً، این امکان پذیر است و مهم است که بتوانم آنچه را که فکر می کنم کنترل کنم).
کاهش تحمل عدم قطعیت (به عنوان مثال، مدیریت موقعیتهای غیرقابل پیشبینی که ممکن است ایجاد شود غیرممکن است).
کمال گرایی (به عنوان مثال یافتن راه حل کامل برای هر مشکلی ممکن و ضروری است تا از عواقب جدی جلوگیری شود).
اجبار چیست؟
اجبار می تواند هر کاری باشد که در پاسخ به یک وسواس، برای جلوگیری از احتمال وقوع آن، یا برای تسکین اضطراب ناشی از افکار انجام می دهید. اجبارها می توانند رفتارهای قابل مشاهده باشند، مانند چک کردن مکرر چیزی، یا کارهایی که ذهنی انجام می دهید و هیچ کس نمی تواند آنها را ببیند، مانند شمردن، تکرار کلمات یا جملات و غیره. اینها رفتارهای تکراری است که توسط خود فرد تحمیل می شود. اجبارها را تشریفات نیز مینامند، دقیقاً به این دلیل که بیشتر مردم احساس میکنند که باید با دقت و دقت زیادی اتفاق بیفتند و اگر دنبالهای از اعمالی که لازم میدانند بهطور رضایتبخش انجام نشود، آرام نمیگیرند. در نتیجه، به جای اینکه بررسی ها فقط یک بار انجام شود و بلافاصله اضطراب و ترس را کاهش دهد، بارها و بارها تکرار می شود، تا زمانی که احساس امنیت به وجود آید که از خطر اجتناب شده است یا تا زمانی که احساس ذهنی اضطراب و ناراحتی ایجاد شود. کاهش می یابد.
آداب و رسوم رایج عبارتند از:
لمس کردن اشیا به روشی خاص، تعداد دفعات از پیش تعیین شده یا مضربی از یک عدد خاص (مثلاً لمس کلید چراغ هفت بار یا برای هفت تکرار، لمس هفت بار در هر تکرار).
اجتناب از برخی رنگها یا پوشیدن عمدی رنگهای خاص (مثلاً نپوشیدن مشکی به دلیل اعتقاد به اینکه آن رنگ با شر همراه است).
روال خاص یا اولویت بندی اقدامات خود با یک ترتیب خاص (مثلاً باید در یک سری حرکات از پیش تعیین شده لباس بپوشید و در صورت اشتباه از نو شروع کنید).
خنثی کردن افکار منفی با افکار "خوب" (مثلاً فکر کردن به چیزی مثبت بلافاصله بعد از فکر کردن به چیزی منفی برای جلوگیری از اتفاق افتادن آنچه فکر می کردید).
درمان وسواس در کرج
ترکیبات رایج وسواس
و رفتارهای تکراری (اجبار)
گاهی اوقات ارتباط آشکاری بین وسواس و اجبار وجود دارد (مثلا ایده آلودگی - شستن دست ها). در موارد دیگر، بسته به باورها و تعصبات شخصی، ممکن است ارتباط بسیار شخصیتر باشد (مثلاً اندازهگیری تعداد معینی برای جلوگیری از احتمال آسیب رساندن به یک عزیز). نمونه هایی از ترکیبات رایج علائم OCD در زیر توضیح داده شده است.
وسواس آلودگی و اجبار شستشو
ایدههای وسواسآمیز آلودگی معمولاً در شرایطی ایجاد میشود که در آن فرد مبتلا به OCD با اشیایی که آنها را "کثیف" میدانند (مانند اشیایی که توسط افراد دیگر لمس شدهاند، توالت، تلفن، پول، کاغذ و غیره) تماس میگیرد. نگرانی خاص از فردی به فرد دیگر متفاوت است و ممکن است شامل ترس از آلودگی از میکروب ها، خاک، مدفوع، مایعات بدن (به عنوان مثال بزاق)، گرد و غبار، آهک یا حتی ترس از عفونت HIV باشد. از تماس با اشیاء بالقوه "آلوده" به دلیل نگرانی ناشی از آن اجتناب می شود. در صورتی که نتوان از تماس جلوگیری کرد، بیماران مبتلا به وسواس فکری ممکن است بیش از حد شستشو دهند تا نگرانی از ابتلای خود را کاهش دهند و احتمال خطر را کاهش دهند.
نگرانی های مربوط به آلودگی ناشی از اجبار در شستشو، شکل رایج OCD است. اگر برخی یا همه موارد زیر را انجام دهید، شستشوی زیاد ممکن است برای شما مشکل ساز باشد:
دست های خود را بیش از 20 بار در روز بشویید.
هر بار که دستان خود را می شویید بیش از یک دقیقه آنها را بشویید.
شما از یک الگوی دقیق و کامل شستشوی دست پیروی می کنید، از جمله تمام سطح دست ها و مچ ها/بازوهای خود.
شما در هفته از چندین قطعه صابون استفاده می کنید یا از سفید کننده یا سایر محصولات پاک کننده روی پوست خود استفاده می کنید.
آنقدر دستان خود را می شویید که دستانتان قرمز و تحریک شده است.
شما از شستن اجتناب می کنید زیرا می دانید اگر این کار را انجام دهید نمی توانید آن را متوقف کنید.
شما دستان خود را می شویید زیرا احساس می کنید که توسط ایده ها، افراد، مکان هایی که در ذهن شما با آلودگی مرتبط است ("آلودگی ذهنی") آلوده شده اید.
زمانی که:
دستگیره های در را لمس می کنید
نامه های دریافت شده از طریق نامه را لمس می کنید
از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنید
با افراد دیگر دست بدهید
خرید را کنار بگذارید
چیزهایی را لمس می کنید که در ذهن شما با تجربیات یا افراد منفی مرتبط است
همچنین ممکن است بخواهید از موقعیت هایی که به نظر شما "کثیف" است، اجتناب کنید. این ممکن است شامل موارد زیر باشد:
اجتناب از حمل و نقل عمومی
پوشیدن دستکش یا استفاده از آستین برای لمس اشیاء وقتی بیرون هستید
اجتناب از پیک نیک، رفتن به ساحل یا پارک
به طور کلی از خروج از خانه خودداری کنید
در برخی موارد، فرد مبتلا ممکن است بترسد که ممکن است ناخواسته کنترل خود را از دست بدهد و به یکی از عزیزان مسموم، آلوده یا آسیب برساند. به منظور کاهش ترس ناشی از این افکار، ممکن است اشیایی را که لمس می کند بشوید و بشوید یا از تماس با غذایی که توسط دیگران خورده می شود خودداری کند.
اغلب وسواس در مورد آلودگی در مورد آلودگی ذهنی به جای آلودگی واقعی از میکروب ها یا کثیفی، است. مثلاً زمانی است که فرد مبتلا به چیزی دست بزند که توسط شخصی که او را بد یا فاسد می داند لمس کرده است.
شک پاتولوژیک و کنترل اجبار
در دنیایی که تصادفات و اعمال مجرمانه وجود دارد، محتاط بودن منطقی است. اکثر مردم برای کاهش احتمال وقوع برخی رویدادهای ناخوشایند کنترل می کنند. با این حال، اگر این کار را به طور مکرر انجام دهید، کنترل دیگر عملکردی را که در نظر گرفته شده بود انجام نمی دهد.
اغلب ممکن است با یک فکر، شک یا تصویری که به ذهنتان می رسد از شما خواسته شود که بررسی کنید. اگر چک موثر بود، دیگر نیازی به بررسی بیشتر از یک بار ندارید. این به این دلیل است که انجام بررسیهای مکرر اساساً باعث میشود که شما کمتر احساس اطمینان کنید که چیزی را «درست» انجام دادهاید. مطالعات تحقیقاتی نشان می دهد که درخواست از هر کسی برای بررسی مکرر چیزی شک و تردید را در مورد اینکه آیا واقعاً آن کار را انجام داده است یا نه افزایش می دهد. این پارادوکس واقعی چکهای مکرر است: چکها باعث میشود فرد در مورد چیزها اطمینان کمتری داشته باشد و کمتر متقاعد شود که آنها ایمن هستند.
بخش کلیدی منطقی که افراد را ملزم به انجام ممیزی میکند این است که آنچه از آن میترسیدند در نهایت اتفاق نیفتد، که آن را به انجام ممیزی نسبت میدهند. با این حال، آنچه کنترلها مانع از کشف آنها میشود، این است که چیزی که از آن میترسند به هر حال رخ ندهد .
کنترلهایی که در پاسخ به نیاز فرد مبتلا به اطمینان کامل از ایمن بودن خانهشان در برابر برخی تهدیدات عمل میکنند، نمونهای از اجبارهای کنترلی هستند. معمولاً ممکن است زمانی اتفاق بیفتند که شخصی از خانه خارج شود و شخص دیگری در آن نباشد یا قبل از رفتن به رختخواب در شب. در این لحظات، ممکن است این نگرانی و شک عذابآور ایجاد شود که بیمار در و پنجرهها را محکم نبسته یا وسایل یا چراغها را خاموش نکرده باشد. در نتیجه این ترس وجود دارد که ممکن است آتش سوزی یا سرقت رخ دهد. بر خلاف دیگران که ممکن است با یک نگاه سریع احساس رضایت کنند، فرد مبتلا به OCD نیاز به بررسی مجدد و دوباره تا زمانی که "احساس کند" که همه چیز امن است احساس می کند. در صورتی که فرد مبتلا در برابر تمایل خود برای بررسی مقاومت کند، این فرصت را خواهد داشت تا دریابد که آنچه از آن می ترسد شانس کمی برای وقوع دارد و در نهایت اگر این بررسی ها را انجام نمی داد، به هر حال اتفاق نمی افتاد.
افکار احتمالی نگرانی می توانند از نظر محتوا متفاوت باشند و اغلب با نیاز فرد مبتلا به "مطمئن بودن" در مورد چیزها (کاهش تحمل عدم اطمینان) و همچنین با باورهای از قبل موجود مرتبط با احساس مسئولیت پذیری در مورد چیزها تقویت می شوند. آنها به حدی متفاوت هستند که هیچ کس نمی تواند همه آنها را خلاصه کند و بسته به فردی که آنها را تجربه می کند متفاوت است. هر کسی می تواند افکار شک و تردید داشته باشد، اما در OCD، رفع شک از طریق اجبار می تواند زمان بر، مداوم باشد و عملکرد بیمار را کاهش داده یا به طور قابل توجهی محدود کند. بنابراین، تفاوت نگران کننده بین کسی که رنج می برد و کسی که نیست، و نه وجود خود نگرانی است.
تفکر جادویی و خنثی کردن اجبار
برخی از مبتلایان آنچه را که گاهی اوقات "تفکر جادویی" یا "تشخیص فکر با عمل" نامیده می شود، توصیف می کنند. این اغلب توسط مجموعه ای از باورها ایجاد می شود که می تواند به OCD افزایش یابد. برای مثال، بسیاری ممکن است این باور را داشته باشند که گفتن یا فکر کردن چیزی منفی در مورد شخص دیگری، احتمال وقوع اتفاق بدی را افزایش میدهد، «انگار که شانس خود را به چالش میکشند». بسیاری نیز ممکن است بزرگ شده باشند و یاد بگیرند که درباره دیگران «بد» فکر نکنند، اغلب با مفهومی فرهنگی یا مذهبی که نشان میدهد در صورت وقوع، عواقب جدی در پی خواهد داشت. تفکر جادویی در OCD گسترش این طرز فکر رایج است، یعنی این باور که افکار ناخوشایند و منفی می توانند بر رویدادهای واقعیت تأثیر بگذارند.
علائم ممکن است شامل یک فکر یا تصویر مزاحم از یک عزیزی باشد که چیزی بد را تجربه می کند. اگر این فکر در لحظه ای که فرد مبتلا در حال انجام فعالیتی است (مثلاً هنگام عبور از آستانه در) به ذهن وارد شود، برای مثال ممکن است مجبور شود از خانه بیرون برود و دوباره وارد شود زیرا آگاهانه سعی می کند فکر کند که معشوق صورتش سالم است است در این مورد، اجبار خنثی سازی ذهنی و شامل معکوس کردن فکر ناخوشایند و جایگزینی آن با فکر خوشایندتر است. به این ترتیب، فرد مبتلا بر این باور است که به شیوهای « جادویی »، شری را که قرار بود از طریق فکر منفی خود رخ دهد، کنترل/خنثی کرد. این علائم می تواند با طیف گسترده ای از فعالیت های روزانه همراه با افکار منفی همراه باشد، از جمله لباس پوشیدن، خوردن، نوشیدن، خواندن، پیاده روی، خروج از خانه، سوار شدن به ماشین و غیره.
وسواس های مضر و اجبارهای مرتبط
در این موارد، فرد مبتلا تصاویر یا افکار ناخواسته آسیب رساندن به خود یا دیگران را تجربه می کند. نمونه های متداول شامل تصاویر خشونت آمیز در رابطه با افراد آشنا، یا تردید در مقصر بودن در رابطه با حوادث برای اشخاص ثالث است. این وسواسها بسیار ترسناک هستند و میتوانند به انواع اجبارها برای اجتناب از دیگران یا کسب اطمینان از دیگران منجر شوند. بسیاری از افراد در نهایت اجسام نوک تیز را در کمد قفل می کنند یا به این افکار واکنش نشان می دهند و بررسی می کنند که آیا کسی که می شناسند هر بار که این فکر به ذهنشان خطور می کند آسیب دیده است یا خیر.
از آنجایی که افکار آسیب رساندن کاملاً مغایر با اصول و ارزشهای موضوع است، غیرمعمول نیست که مبتلایان از خود انتقاد کنند و سؤال کنند که چه معنایی برای آنها و کیفیت آنها به عنوان یک فرد دارد.
اجبارهای کنترل نیز اغلب با وسواس آسیب رساندن به فرد دیگر همراه است. مثلا:
شک دارد که سایه ای در خیابان ممکن است انسان باشد و فرد مبتلا باید به عقب برگردد تا مطمئن شود که کسی به خاطر او صدمه ندیده یا رنجی ندیده است.
شک دارد که شاخههای درخت یا سایههای موجود در جاده ممکن است اشیاء بالقوه خطرناکی باشند و بیمار باید برگردد تا مطمئن شود که راه رفتن در آنجا بیخطر است.
ترس از اینکه قبلاً به کسی آسیبی وارد شده باشد به دلیل رنج کشیدن و تکرار ذهنی تمام حرکات قبلی برای اطمینان از اینکه او به کسی آسیب نرسانده است.
وسواس رفتار جنسی انحرافی و اجتناب
درمان وسواس در کرج
وسواس های جنسی افکار، تصاویر یا تمایلات ناخواسته ای هستند که هر بار که رخ می دهند باعث ناراحتی فرد مبتلا می شوند. آنها کاملاً مخالف ارزش ها و خواسته های شخصی سوژه هستند و به همین دلیل با سطوح بالایی از ناراحتی، شرم و ترس همراه هستند. اینها ترس های مداومی هستند که به نوعی فرد منحرف است (از هنجارهای پذیرفته شده یا عادی خارج می شود). به عنوان مثال، نگرانی در مورد جنسیت نادرست یا نگرانی در مورد به دست آوردن ویژگی های جنسی جنس مخالف (مثلاً زنانه شدن) یا حتی از دست دادن کنترل و لمس یا نگاه نامناسب به سینه ها یا اندام تناسلی فرد دیگری، شاید هم جنس.
این نگرانی زمانی شدیدتر می شود که افکار دارای محتوای پدوفیلیک یا محتوای آمیزش جنسی با حیوانات باشد. به منظور احساس امنیت، مبتلایان از تماس با هر موقعیتی که ممکن است باعث ایجاد افکار جنسی رفتار انحرافی شود، اجتناب می کنند. به عنوان مثال، آنها از نگاه کردن به افراد همجنس یا کودکان خودداری می کنند و اگر این اتفاق بیفتد ممکن است به طور اجباری علائم تحریک جنسی را بررسی کنند.
اختلال وسواس فکری جبری چقدر شایع است؟
در دنیای غرب OCD با فراوانی 3 درصد در جمعیت عمومی رخ می دهد. OCD می تواند در کودکان و همچنین بزرگسالان رخ دهد، اکثر افراد معمولاً اولین علائم را قبل از 30 سالگی نشان می دهند. پسران اغلب اولین علائم را در سنین پایین تر از دختران دارند و بنابراین به نظر می رسد OCD در پسران در سنین پایین شایع تر است. از آنجایی که علائم خفیف در جمعیت عمومی رایج است، فرد تشخیص اختلال وسواس فکری جبری را دریافت نمی کند مگر اینکه علائم با کیفیت زندگی تداخل داشته باشد و باعث اختلال شدید عملکردی یا انسداد در نواحی مهم شود. هنگامی که OCD شروع می شود، علائم به ندرت بدون درمان مناسب از بین می روند.
سایر اختلالات طیف وسواس اجباری
اختلال احتکار
اختلال سوماتودیسمورفیک
تریکوتیلومانیا
اختلال اضطراب بیماری (هیپوکندریازیس)
اختلال فوران (درماتیلومانیا)
درمان اختلال وسواس فکری جبری
درمانهایی که نشان داده شدهاند مؤثر هستند، شامل رواندرمانی شناختی رفتاری و دارودرمانی (با مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین - SSRIs) است.
روان درمانی شناختی رفتاری (CBT)
شناختی روان درمانی رفتاری برای طیف OCD شامل یادگیری مهارت ها و تکنیک هایی مانند قرار گرفتن در معرض (مثلاً وسواس) و مهار پاسخ (یعنی مهار اجبار) است. این بدان معناست که فرد مبتلا مهارتهایی را آموزش میدهد تا رفتارهایی (اجبارهایی) که اضطراب را کاهش میدهد انجام ندهد و در نتیجه به تدریج در معرض احساس عدم اطمینان و اضطراب قرار گیرد و آن را تحمل کند. نقش مهمی در درمان، آموزش روانی بیمار در مورد اجبارها و تأثیر آن بر تداوم اضطراب است، با هدف درک تأثیر مثبت بلندمدت یادگیری نحوه مقاومت در برابر انجام آنها.
درباره روان درمانی شناختی رفتاری بیشتر بیاموزید
دارو درمانی
اگرچه نشان داده شده است که درمان OCD با SSRI (مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین) بسیار مفید است، نتایج از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
بسیاری از افرادی که از دارودرمانی سود می برند اغلب متوجه می شوند که وسواس ها و اجبارها همچنان وجود دارند، حتی اگر همان اختلالات بزرگ را در عملکرد ایجاد نکنند.
اگر داروها قطع شوند، علائم معمولا عود می کنند. به نظر می رسد دارودرمانی به مدیریت علائم کمک می کند، اما آنها را به طور کامل درمان و درمان نمی کند.
به طور متوسط، دارودرمانی اگر با روان درمانی ترکیب نشود، چندان مؤثر نیست، زیرا ممکن است راه حل دائمی نباشد.
بیشتر بدانید
امتحان بده
در مورد اختلال وسواس جبری و اختلالات طیف وسواس عملی اینجا .
این مقاله صرفا آموزنده است. خواننده باید اطلاعات مربوط به موضوعات مورد علاقه او را بررسی کند.
تکثیر یا استفاده دیگر از تمام یا بخشی از محتوای وب سایت بدون رضایت کتبی مالک ممنوع است.
درمان وسواس در کرج
اختلال وسواس اجباری / هیپوکندریاز / اختلال تناسلی
تریکوتیلومانیا/درماتیلومانیا/اختلال احتکار
1) اختلال وسواس جبری چیست؟
2) ترکیبات معمولی از وسواس و رفتارهای تکراری
3) اختلال وسواس فکری جبری چقدر شایع است
4) سایر اختلالات طیف وسواسی جبری
5) درمان اختلال وسواس فکری جبری
اختلال وسواس اجباری / هیپوکندریاز / اختلال تناسلی
درمان وسواس در کرج
طبیعی است که احساس نگرانی یا شک در مورد مسائل مختلف داشته باشید. برای مثال، ممکن است نگران باشید یا شک کنید که آیا در را قفل کرده اید، آیا اتو یا آبگرمکن را خاموش کرده اید، آیا چیزی را به درستی اندازه گرفته اید، آیا برخی از افکار شما ممنوع هستند یا چیزی در مورد اینکه واقعاً چه کسی هستید (مثلاً اگر شما هستید) فرد بد یا خوبی هستید)، اگر آلوده هستید، اگر در ظاهر خود نسبت به افراد دیگر نقص دارید، اگر از بیماری رنج می برید و خیلی بیشتر. معمولاً وقتی چیزی یک بار بررسی می شود، برای متوقف کردن نگرانی، متوقف کردن ترس ها و ادامه زندگی کافی است. مواقعی وجود دارد که اینطور نیست و نگرانی باقی می ماند، چک ها با وسواس تکرار می شوند و می توانند موانعی برای عملکرد شما ایجاد کنند.
هنگامی که افکار مربوط به نگرانی های خاص وسواسی، یعنی تکراری، مداوم و وقت گیر و انرژی بر می شوند، می توانند در زندگی روزمره و فعالیت های عادی شما اختلال ایجاد کنند. علاوه بر این، اگر به شدت تمایل به انجام رفتارهای تکراری (اجبار) به منظور مقاومت، محافظت از خود یا خلاص شدن از شر این افکار دارید، در این صورت ممکن است زندگی شما حتی بیشتر مختل شود.
در صورتی که متوجه شدید افکار وسواسی دارید و/یا تمایل به رفتارهای تکراری با هدف تسکین و تسکین اضطراب دارید، اطلاعات زیر در رابطه با اختلال وسواس فکری عملی ، اختلال اضطراب بیماری (هیپوکندریازیس) (در صورت محتوای وسواس فکری نگران کننده در مورد احتمال بیمار شدن) و اختلال بدشکلی بدن (در صورتی که افکار نگران کننده وسواسی حول مسائل نقص ظاهری بچرخد)، ممکن است آنها را مفید بیابید.
تریکوتیلومانیا/درماتیلومانیا/اختلال احتکار
احساس کنید اغلب ممکن است تمایل تکانشی به تکرار رفتارها را . طبیعی است که برخی از رفتارهای شما تکراری یا روتین باشد، اما زمانی که نتوانید از تکرار برخی رفتارها بر خلاف میل خود خلاص شوید، ناراحتی شدید می تواند ایجاد شود. برای مثال، ممکن است موهای سرتان را بکشید یا ناخودآگاه پوستتان را بچینید/ کبود کنید، ناخنهایتان را بجوید یا حتی اشیا را احتکار کنید، به طوری که خانهتان دیگر فضای کافی نداشته باشد.
اگر از تمایل به انجام رفتارهای مکرر تسکین اضطراب رنج میبرید که متوقف کردن آنها برایتان دشوار است، ممکن است با یک مشکل سلامت روان در طیف اختلال وسواس فکری-اجباری روبرو باشید. اطلاعات زیر در رابطه با تریکوتیلومانیا (رفتار تکراری کشیدن مو برای تسکین اضطراب)، اختلال لایهبرداری-درماتیلومانیا (رفتار مکرر نیشگون گرفتن، خراشیدن یا ایجاد آسیبهای ریز به پوست برای تسکین اضطراب) و اختلال احتکار (رفتار مکرر احتکار) و احتکار اجسام زیاد به دلیل مشکل در جدا کردن آنها) در بخش " دیگر اختلالات طیف وسواس فکری عملی" ممکن است برای شما مفید باشد.
اختلال وسواس فکری اجباری چیست؟
یک مشکل روانی است اختلال وسواس فکری اجباری که با افکار، تصاویر یا تکانه های ناخواسته و مزاحم (وسواس) و/یا رفتارهای تکراری (اجبار) مشخص می شود. اجبارها می توانند ذهنی باشند (مثلاً شمردن، تکرار یک دعا) یا در سطح اعمال تکراری (مانند شستن مکرر دست ها) که همچنین ممکن است به ترتیب خاصی انجام شوند، مانند مراسم تشریفاتی (مثلاً با پوشیدن لباس با لباسی با یک لباس، لباس بپوشند. دنباله خاصی از اقدامات). فرد احساس می کند مجبور به انجام اجبارها می شود. برای رفع اضطراب ناشی از محتوای وسواس،
وسواس چیست؟
اینها افکار، تصاویر یا تکانه هایی هستند که بدون توجه به اینکه چقدر سعی می کنید جلوی آنها را بگیرید یا اجتناب کنید وارد ذهن می شوند. آنها معمولاً چیزی خطرناک یا نگران کننده را شامل می شوند و باعث می شوند که از احتمال تبدیل شدن این افکار به واقعیت احساس اضطراب یا ترس کنید. به عنوان مثال، ممکن است فکر کنید، "آیا اجاق گاز را خاموش کرده ام؟" (ترس از اینکه خانه آتش بگیرد)، یا «دستهایم آلوده به میکروب است» (ترس از اینکه ممکن است بیمار شوید). وسواس همچنین میتواند شامل تصاویر ذهنی از موقعیتهای ترسناک یا ناراحتکننده و اصرار برای انجام کاری باشد که نمیخواهید، مانند تصاویر آسیب رساندن به شخصی با از دست دادن کنترل خود یا گفتن جملهای نامناسب بدون اینکه بتوانید آن را متوقف کنید، و احساس شرمندگی جلوی آن به دیگران
وسواس ها همیشه ناخوشایند هستند، زیرا روی چیزهایی تمرکز می کنند که برای شما مهم هستند و نمی خواهید اتفاق بیفتند. اکثر مردم سعی می کنند با وسواس ها کنار بیایند و سعی می کنند از وسواس دوری کنند، به دنبال اطمینان خاطر باشند که افکارشان درست نیست و آنچه می ترسند اتفاق نیفتد، یا با انجام اعمال و رفتارهای خاص (اجبار) به منظور کاهش احتمال اتفاق منفی. (مثلاً بررسی می کنند که آیا برای محافظت از خانه آبگرمکن را خاموش کرده اند یا خیر، دائماً تلفن همراه شریک زندگی خود را چک می کنند تا مطمئن شوند که رابطه موازی وجود ندارد، دست های خود را می شویند تا از خود در برابر میکروب ها محافظت کنند، برای خود دعا می کنند تا نخورند. اجازه ندهید اتفاق ناخوشایندی برای کسی بیفتد و غیره).
ایده های وسواسی از عمیق ترین سیستم اعتقادی یک فرد، از جهان بینی او سرچشمه می گیرند. باورهای اصلی که منجر به بروز وسواس در اختلال وسواس فکری اجباری می شود می تواند از موارد زیر ناشی شود:
احساس مسئولیت متورم برای چیزها (مثلاً اگر اتفاق بدی بیفتد من مسئول خواهم بود).
بیش از حد بها دادن به اهمیت افکار (به عنوان مثال، فقط به این دلیل که من در مورد آن فکر کردم به این معنی است که واقعاً اتفاق خواهد افتاد).
برآورد بیش از حد تهدیدها (به عنوان مثال، خطر اتفاق بدی برای من زیاد است).
بیش از حد اهمیت دادن به کنترل آنچه فکر می کند (مثلاً، این امکان پذیر است و مهم است که بتوانم آنچه را که فکر می کنم کنترل کنم).
کاهش تحمل عدم قطعیت (به عنوان مثال، مدیریت موقعیتهای غیرقابل پیشبینی که ممکن است ایجاد شود غیرممکن است).
کمال گرایی (به عنوان مثال یافتن راه حل کامل برای هر مشکلی ممکن و ضروری است تا از عواقب جدی جلوگیری شود).
اجبار چیست؟
اجبار می تواند هر کاری باشد که در پاسخ به یک وسواس، برای جلوگیری از احتمال وقوع آن، یا برای تسکین اضطراب ناشی از افکار انجام می دهید. اجبارها می توانند رفتارهای قابل مشاهده باشند، مانند چک کردن مکرر چیزی، یا کارهایی که ذهنی انجام می دهید و هیچ کس نمی تواند آنها را ببیند، مانند شمردن، تکرار کلمات یا جملات و غیره. اینها رفتارهای تکراری است که توسط خود فرد تحمیل می شود. اجبارها را تشریفات نیز مینامند، دقیقاً به این دلیل که بیشتر مردم احساس میکنند که باید با دقت و دقت زیادی اتفاق بیفتند و اگر دنبالهای از اعمالی که لازم میدانند بهطور رضایتبخش انجام نشود، آرام نمیگیرند. در نتیجه، به جای اینکه بررسی ها فقط یک بار انجام شود و بلافاصله اضطراب و ترس را کاهش دهد، بارها و بارها تکرار می شود، تا زمانی که احساس امنیت به وجود آید که از خطر اجتناب شده است یا تا زمانی که احساس ذهنی اضطراب و ناراحتی ایجاد شود. کاهش می یابد.
آداب و رسوم رایج عبارتند از:
لمس کردن اشیا به روشی خاص، تعداد دفعات از پیش تعیین شده یا مضربی از یک عدد خاص (مثلاً لمس کلید چراغ هفت بار یا برای هفت تکرار، لمس هفت بار در هر تکرار).
اجتناب از برخی رنگها یا پوشیدن عمدی رنگهای خاص (مثلاً نپوشیدن مشکی به دلیل اعتقاد به اینکه آن رنگ با شر همراه است).
روال خاص یا اولویت بندی اقدامات خود با یک ترتیب خاص (مثلاً باید در یک سری حرکات از پیش تعیین شده لباس بپوشید و در صورت اشتباه از نو شروع کنید).
خنثی کردن افکار منفی با افکار "خوب" (مثلاً فکر کردن به چیزی مثبت بلافاصله بعد از فکر کردن به چیزی منفی برای جلوگیری از اتفاق افتادن آنچه فکر می کردید).
درمان وسواس در کرج
ترکیبات رایج وسواس
و رفتارهای تکراری (اجبار)
گاهی اوقات ارتباط آشکاری بین وسواس و اجبار وجود دارد (مثلا ایده آلودگی - شستن دست ها). در موارد دیگر، بسته به باورها و تعصبات شخصی، ممکن است ارتباط بسیار شخصیتر باشد (مثلاً اندازهگیری تعداد معینی برای جلوگیری از احتمال آسیب رساندن به یک عزیز). نمونه هایی از ترکیبات رایج علائم OCD در زیر توضیح داده شده است.
وسواس آلودگی و اجبار شستشو
ایدههای وسواسآمیز آلودگی معمولاً در شرایطی ایجاد میشود که در آن فرد مبتلا به OCD با اشیایی که آنها را "کثیف" میدانند (مانند اشیایی که توسط افراد دیگر لمس شدهاند، توالت، تلفن، پول، کاغذ و غیره) تماس میگیرد. نگرانی خاص از فردی به فرد دیگر متفاوت است و ممکن است شامل ترس از آلودگی از میکروب ها، خاک، مدفوع، مایعات بدن (به عنوان مثال بزاق)، گرد و غبار، آهک یا حتی ترس از عفونت HIV باشد. از تماس با اشیاء بالقوه "آلوده" به دلیل نگرانی ناشی از آن اجتناب می شود. در صورتی که نتوان از تماس جلوگیری کرد، بیماران مبتلا به وسواس فکری ممکن است بیش از حد شستشو دهند تا نگرانی از ابتلای خود را کاهش دهند و احتمال خطر را کاهش دهند.
نگرانی های مربوط به آلودگی ناشی از اجبار در شستشو، شکل رایج OCD است. اگر برخی یا همه موارد زیر را انجام دهید، شستشوی زیاد ممکن است برای شما مشکل ساز باشد:
دست های خود را بیش از 20 بار در روز بشویید.
هر بار که دستان خود را می شویید بیش از یک دقیقه آنها را بشویید.
شما از یک الگوی دقیق و کامل شستشوی دست پیروی می کنید، از جمله تمام سطح دست ها و مچ ها/بازوهای خود.
شما در هفته از چندین قطعه صابون استفاده می کنید یا از سفید کننده یا سایر محصولات پاک کننده روی پوست خود استفاده می کنید.
آنقدر دستان خود را می شویید که دستانتان قرمز و تحریک شده است.
شما از شستن اجتناب می کنید زیرا می دانید اگر این کار را انجام دهید نمی توانید آن را متوقف کنید.
شما دستان خود را می شویید زیرا احساس می کنید که توسط ایده ها، افراد، مکان هایی که در ذهن شما با آلودگی مرتبط است ("آلودگی ذهنی") آلوده شده اید.
زمانی که:
دستگیره های در را لمس می کنید
نامه های دریافت شده از طریق نامه را لمس می کنید
از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده می کنید
با افراد دیگر دست بدهید
خرید را کنار بگذارید
چیزهایی را لمس می کنید که در ذهن شما با تجربیات یا افراد منفی مرتبط است
همچنین ممکن است بخواهید از موقعیت هایی که به نظر شما "کثیف" است، اجتناب کنید. این ممکن است شامل موارد زیر باشد:
اجتناب از حمل و نقل عمومی
پوشیدن دستکش یا استفاده از آستین برای لمس اشیاء وقتی بیرون هستید
اجتناب از پیک نیک، رفتن به ساحل یا پارک
به طور کلی از خروج از خانه خودداری کنید
در برخی موارد، فرد مبتلا ممکن است بترسد که ممکن است ناخواسته کنترل خود را از دست بدهد و به یکی از عزیزان مسموم، آلوده یا آسیب برساند. به منظور کاهش ترس ناشی از این افکار، ممکن است اشیایی را که لمس می کند بشوید و بشوید یا از تماس با غذایی که توسط دیگران خورده می شود خودداری کند.
اغلب وسواس در مورد آلودگی در مورد آلودگی ذهنی به جای آلودگی واقعی از میکروب ها یا کثیفی، است. مثلاً زمانی است که فرد مبتلا به چیزی دست بزند که توسط شخصی که او را بد یا فاسد می داند لمس کرده است.
شک پاتولوژیک و کنترل اجبار
در دنیایی که تصادفات و اعمال مجرمانه وجود دارد، محتاط بودن منطقی است. اکثر مردم برای کاهش احتمال وقوع برخی رویدادهای ناخوشایند کنترل می کنند. با این حال، اگر این کار را به طور مکرر انجام دهید، کنترل دیگر عملکردی را که در نظر گرفته شده بود انجام نمی دهد.
اغلب ممکن است با یک فکر، شک یا تصویری که به ذهنتان می رسد از شما خواسته شود که بررسی کنید. اگر چک موثر بود، دیگر نیازی به بررسی بیشتر از یک بار ندارید. این به این دلیل است که انجام بررسیهای مکرر اساساً باعث میشود که شما کمتر احساس اطمینان کنید که چیزی را «درست» انجام دادهاید. مطالعات تحقیقاتی نشان می دهد که درخواست از هر کسی برای بررسی مکرر چیزی شک و تردید را در مورد اینکه آیا واقعاً آن کار را انجام داده است یا نه افزایش می دهد. این پارادوکس واقعی چکهای مکرر است: چکها باعث میشود فرد در مورد چیزها اطمینان کمتری داشته باشد و کمتر متقاعد شود که آنها ایمن هستند.
بخش کلیدی منطقی که افراد را ملزم به انجام ممیزی میکند این است که آنچه از آن میترسیدند در نهایت اتفاق نیفتد، که آن را به انجام ممیزی نسبت میدهند. با این حال، آنچه کنترلها مانع از کشف آنها میشود، این است که چیزی که از آن میترسند به هر حال رخ ندهد .
کنترلهایی که در پاسخ به نیاز فرد مبتلا به اطمینان کامل از ایمن بودن خانهشان در برابر برخی تهدیدات عمل میکنند، نمونهای از اجبارهای کنترلی هستند. معمولاً ممکن است زمانی اتفاق بیفتند که شخصی از خانه خارج شود و شخص دیگری در آن نباشد یا قبل از رفتن به رختخواب در شب. در این لحظات، ممکن است این نگرانی و شک عذابآور ایجاد شود که بیمار در و پنجرهها را محکم نبسته یا وسایل یا چراغها را خاموش نکرده باشد. در نتیجه این ترس وجود دارد که ممکن است آتش سوزی یا سرقت رخ دهد. بر خلاف دیگران که ممکن است با یک نگاه سریع احساس رضایت کنند، فرد مبتلا به OCD نیاز به بررسی مجدد و دوباره تا زمانی که "احساس کند" که همه چیز امن است احساس می کند. در صورتی که فرد مبتلا در برابر تمایل خود برای بررسی مقاومت کند، این فرصت را خواهد داشت تا دریابد که آنچه از آن می ترسد شانس کمی برای وقوع دارد و در نهایت اگر این بررسی ها را انجام نمی داد، به هر حال اتفاق نمی افتاد.
افکار احتمالی نگرانی می توانند از نظر محتوا متفاوت باشند و اغلب با نیاز فرد مبتلا به "مطمئن بودن" در مورد چیزها (کاهش تحمل عدم اطمینان) و همچنین با باورهای از قبل موجود مرتبط با احساس مسئولیت پذیری در مورد چیزها تقویت می شوند. آنها به حدی متفاوت هستند که هیچ کس نمی تواند همه آنها را خلاصه کند و بسته به فردی که آنها را تجربه می کند متفاوت است. هر کسی می تواند افکار شک و تردید داشته باشد، اما در OCD، رفع شک از طریق اجبار می تواند زمان بر، مداوم باشد و عملکرد بیمار را کاهش داده یا به طور قابل توجهی محدود کند. بنابراین، تفاوت نگران کننده بین کسی که رنج می برد و کسی که نیست، و نه وجود خود نگرانی است.
تفکر جادویی و خنثی کردن اجبار
برخی از مبتلایان آنچه را که گاهی اوقات "تفکر جادویی" یا "تشخیص فکر با عمل" نامیده می شود، توصیف می کنند. این اغلب توسط مجموعه ای از باورها ایجاد می شود که می تواند به OCD افزایش یابد. برای مثال، بسیاری ممکن است این باور را داشته باشند که گفتن یا فکر کردن چیزی منفی در مورد شخص دیگری، احتمال وقوع اتفاق بدی را افزایش میدهد، «انگار که شانس خود را به چالش میکشند». بسیاری نیز ممکن است بزرگ شده باشند و یاد بگیرند که درباره دیگران «بد» فکر نکنند، اغلب با مفهومی فرهنگی یا مذهبی که نشان میدهد در صورت وقوع، عواقب جدی در پی خواهد داشت. تفکر جادویی در OCD گسترش این طرز فکر رایج است، یعنی این باور که افکار ناخوشایند و منفی می توانند بر رویدادهای واقعیت تأثیر بگذارند.
علائم ممکن است شامل یک فکر یا تصویر مزاحم از یک عزیزی باشد که چیزی بد را تجربه می کند. اگر این فکر در لحظه ای که فرد مبتلا در حال انجام فعالیتی است (مثلاً هنگام عبور از آستانه در) به ذهن وارد شود، برای مثال ممکن است مجبور شود از خانه بیرون برود و دوباره وارد شود زیرا آگاهانه سعی می کند فکر کند که معشوق صورتش سالم است است در این مورد، اجبار خنثی سازی ذهنی و شامل معکوس کردن فکر ناخوشایند و جایگزینی آن با فکر خوشایندتر است. به این ترتیب، فرد مبتلا بر این باور است که به شیوهای « جادویی »، شری را که قرار بود از طریق فکر منفی خود رخ دهد، کنترل/خنثی کرد. این علائم می تواند با طیف گسترده ای از فعالیت های روزانه همراه با افکار منفی همراه باشد، از جمله لباس پوشیدن، خوردن، نوشیدن، خواندن، پیاده روی، خروج از خانه، سوار شدن به ماشین و غیره.
وسواس های مضر و اجبارهای مرتبط
در این موارد، فرد مبتلا تصاویر یا افکار ناخواسته آسیب رساندن به خود یا دیگران را تجربه می کند. نمونه های متداول شامل تصاویر خشونت آمیز در رابطه با افراد آشنا، یا تردید در مقصر بودن در رابطه با حوادث برای اشخاص ثالث است. این وسواسها بسیار ترسناک هستند و میتوانند به انواع اجبارها برای اجتناب از دیگران یا کسب اطمینان از دیگران منجر شوند. بسیاری از افراد در نهایت اجسام نوک تیز را در کمد قفل می کنند یا به این افکار واکنش نشان می دهند و بررسی می کنند که آیا کسی که می شناسند هر بار که این فکر به ذهنشان خطور می کند آسیب دیده است یا خیر.
از آنجایی که افکار آسیب رساندن کاملاً مغایر با اصول و ارزشهای موضوع است، غیرمعمول نیست که مبتلایان از خود انتقاد کنند و سؤال کنند که چه معنایی برای آنها و کیفیت آنها به عنوان یک فرد دارد.
اجبارهای کنترل نیز اغلب با وسواس آسیب رساندن به فرد دیگر همراه است. مثلا:
شک دارد که سایه ای در خیابان ممکن است انسان باشد و فرد مبتلا باید به عقب برگردد تا مطمئن شود که کسی به خاطر او صدمه ندیده یا رنجی ندیده است.
شک دارد که شاخههای درخت یا سایههای موجود در جاده ممکن است اشیاء بالقوه خطرناکی باشند و بیمار باید برگردد تا مطمئن شود که راه رفتن در آنجا بیخطر است.
ترس از اینکه قبلاً به کسی آسیبی وارد شده باشد به دلیل رنج کشیدن و تکرار ذهنی تمام حرکات قبلی برای اطمینان از اینکه او به کسی آسیب نرسانده است.
وسواس رفتار جنسی انحرافی و اجتناب
درمان وسواس در کرج
وسواس های جنسی افکار، تصاویر یا تمایلات ناخواسته ای هستند که هر بار که رخ می دهند باعث ناراحتی فرد مبتلا می شوند. آنها کاملاً مخالف ارزش ها و خواسته های شخصی سوژه هستند و به همین دلیل با سطوح بالایی از ناراحتی، شرم و ترس همراه هستند. اینها ترس های مداومی هستند که به نوعی فرد منحرف است (از هنجارهای پذیرفته شده یا عادی خارج می شود). به عنوان مثال، نگرانی در مورد جنسیت نادرست یا نگرانی در مورد به دست آوردن ویژگی های جنسی جنس مخالف (مثلاً زنانه شدن) یا حتی از دست دادن کنترل و لمس یا نگاه نامناسب به سینه ها یا اندام تناسلی فرد دیگری، شاید هم جنس.
این نگرانی زمانی شدیدتر می شود که افکار دارای محتوای پدوفیلیک یا محتوای آمیزش جنسی با حیوانات باشد. به منظور احساس امنیت، مبتلایان از تماس با هر موقعیتی که ممکن است باعث ایجاد افکار جنسی رفتار انحرافی شود، اجتناب می کنند. به عنوان مثال، آنها از نگاه کردن به افراد همجنس یا کودکان خودداری می کنند و اگر این اتفاق بیفتد ممکن است به طور اجباری علائم تحریک جنسی را بررسی کنند.
اختلال وسواس فکری جبری چقدر شایع است؟
در دنیای غرب OCD با فراوانی 3 درصد در جمعیت عمومی رخ می دهد. OCD می تواند در کودکان و همچنین بزرگسالان رخ دهد، اکثر افراد معمولاً اولین علائم را قبل از 30 سالگی نشان می دهند. پسران اغلب اولین علائم را در سنین پایین تر از دختران دارند و بنابراین به نظر می رسد OCD در پسران در سنین پایین شایع تر است. از آنجایی که علائم خفیف در جمعیت عمومی رایج است، فرد تشخیص اختلال وسواس فکری جبری را دریافت نمی کند مگر اینکه علائم با کیفیت زندگی تداخل داشته باشد و باعث اختلال شدید عملکردی یا انسداد در نواحی مهم شود. هنگامی که OCD شروع می شود، علائم به ندرت بدون درمان مناسب از بین می روند.
سایر اختلالات طیف وسواس اجباری
اختلال احتکار
اختلال سوماتودیسمورفیک
تریکوتیلومانیا
اختلال اضطراب بیماری (هیپوکندریازیس)
اختلال فوران (درماتیلومانیا)
درمان اختلال وسواس فکری جبری
درمانهایی که نشان داده شدهاند مؤثر هستند، شامل رواندرمانی شناختی رفتاری و دارودرمانی (با مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین - SSRIs) است.
روان درمانی شناختی رفتاری (CBT)
شناختی روان درمانی رفتاری برای طیف OCD شامل یادگیری مهارت ها و تکنیک هایی مانند قرار گرفتن در معرض (مثلاً وسواس) و مهار پاسخ (یعنی مهار اجبار) است. این بدان معناست که فرد مبتلا مهارتهایی را آموزش میدهد تا رفتارهایی (اجبارهایی) که اضطراب را کاهش میدهد انجام ندهد و در نتیجه به تدریج در معرض احساس عدم اطمینان و اضطراب قرار گیرد و آن را تحمل کند. نقش مهمی در درمان، آموزش روانی بیمار در مورد اجبارها و تأثیر آن بر تداوم اضطراب است، با هدف درک تأثیر مثبت بلندمدت یادگیری نحوه مقاومت در برابر انجام آنها.
درباره روان درمانی شناختی رفتاری بیشتر بیاموزید
دارو درمانی
اگرچه نشان داده شده است که درمان OCD با SSRI (مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین) بسیار مفید است، نتایج از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
بسیاری از افرادی که از دارودرمانی سود می برند اغلب متوجه می شوند که وسواس ها و اجبارها همچنان وجود دارند، حتی اگر همان اختلالات بزرگ را در عملکرد ایجاد نکنند.
اگر داروها قطع شوند، علائم معمولا عود می کنند. به نظر می رسد دارودرمانی به مدیریت علائم کمک می کند، اما آنها را به طور کامل درمان و درمان نمی کند.
به طور متوسط، دارودرمانی اگر با روان درمانی ترکیب نشود، چندان مؤثر نیست، زیرا ممکن است راه حل دائمی نباشد.
بیشتر بدانید
امتحان بده
در مورد اختلال وسواس جبری و اختلالات طیف وسواس عملی اینجا .
این مقاله صرفا آموزنده است. خواننده باید اطلاعات مربوط به موضوعات مورد علاقه او را بررسی کند.
تکثیر یا استفاده دیگر از تمام یا بخشی از محتوای وب سایت بدون رضایت کتبی مالک ممنوع است.
درمان وسواس در کرج