10-09-2020, 07:30 PM
(آخرین ویرایش: 10-09-2020, 07:33 PM، توسط Monabahrami.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت دپارتمان زبان های خارجی:http://kishindustry.com
Jerry watched gangster movies. He loved gangster movies. Gangsters were cool. They were rich. They drove fast cars. They had guns. They shot enemies with their guns. They shot police with their guns. They shot each other with their guns. Jerry wasn't rich. He didn't have a pretty girlfriend. He didn't have a fast car. But he had a gun. It was a small gun. It fit into his pocket. He walked around with his gun in his pocket. He liked to walk around with his gun in his pocket. That's what gangsters did. One day Jerry was shopping at Wal-Mart. He put his hand into his pocket. He accidentally pulled the trigger. His gun fired. The bullet went into Jerry's foot. The ambulance came. The police came. The ambulance took Jerry to the hospital. Then the police took Jerry to jail.
مردی با اسلحه
جری فیلم های گانگستری را تماشا می کرد. او عاشق فیلم های گانگستری
بود. گانگسترها باحال بودند. آنها ثروتمند بودند. آنها اتومبیل های تند رانندگی می کردند. آنها اسلحه داشتند. آنها با اسلحه دشمنان را شلیک کردند. آنها با اسلحه به پلیس شلیک کردند. آنها با اسلحه یکدیگر را شلیک کردند. جری ثروتمند نبود. او دوست دختر زیبایی نداشت. ماشین تند و تیز نداشت. اما او اسلحه داشت. این یک اسلحه کوچک بود. توی جیبش جا شد. با اسلحه در جیبش رفت. او دوست داشت با اسلحه در جیبش راه برود. این همان کاری است که گانگسترها کردند. یک روز جری در حال خرید در وال مارت بود. دستش را توی جیبش کرد. او به طور تصادفی ماشه را کشید. اسلحه اش شلیک کرد. گلوله به پای جری رفت. آمبولانس آمد. پلیس آمد. آمبولانس جری را به بیمارستان منتقل کرد. سپس پلیس جری را به زندان برد.