
در تقويم اعراب، سيزده هرماه روز نحس بود بنابراين بعد از اسلام اين باور اعراب در ايران نيز گسترش يافت و روز سيزده نوروز هم نحس شمرده شد. ابونصر فراهي در مورد نحسي ايام سال چنين سروده است:
هفت روزي نحس باشد در مهي
زان حـذر كن تا نيـابـي هيچ رنج
سـه و پنـج و سيـزده بـا شــانـزده
بيست و يك و بيست چهار و بيست پنج
![[تصویر: 13bedar%2020.jpg]](http://www.mehremihan.ir/images/stories/PostImage/13bedar%2020.jpg)
در تحليلي ديگر اينطور بيان ميگردد: ايرانيان پس از دوازده روز جشنگرفتن و شاديكردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا ميرفتند و شادي ميكردند و در حقيقت بدين ترتيب رسميبودن دوره نوروز را به پايان ميرسانيدند. در تحليل ديگر كه بر مبناي نظرات مهرداد بهار ميباشد چنين بيان ميگردد: اعتقاد به عمر 12هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بينالنهرين است كه معتقد بودند هريك از دوازده اختر كه خود به يكي از برجهاي دوازدهگانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد. به اعتقاد مهرداد بهار، اصل اعتقاد به دوازده هزار سال، و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز ميگردد. پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغاز سال، با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوطه است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش ميآمد، سرنوشت سال خود ميانگاشت. از پيش از نوروز انواع دانهها را ميكاشتند و هر دانهيي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد ميكرد، آن دانه را براي كاشت آن سال بهكار ميبردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
بهار مينويسد: «12روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12هزار سال عمر جهان، آشفتگي نخستين باري ديگر باز ميگشت، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كاركردن و نظام عمومي را رعايتكردن نيز از ميان بر ميخاست و شايد عياشيها و اوجي باري ديگر براي يك روز باز ميگشت. نحسي سيزدهم عيد نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود».
علف يا سبزه گره زدن
يكي از كارهاي روز سيزدهبدر، علف گرهزدن است. درمورد سابقه اين رسم ميگويند كه مربوط است به فرزندان كيومرث. يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه). زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.
در مجمل التواريخ چنين آمده است: «اول مردي كه به زمين ظاهر شد، پارسان او را گل شاه گويند؛ زيرا كه پادشاهي او الا به گل نبود، پس پسر و دختري از او ماند كه مشيه و مشانه نام گرفتند و روز سيزده نوروز با هم ازدواج كردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند به وجود آوردند و چون مردند، جهان نود و چهار سال بيپادشاه بماند».
هفت روزي نحس باشد در مهي
زان حـذر كن تا نيـابـي هيچ رنج
سـه و پنـج و سيـزده بـا شــانـزده
بيست و يك و بيست چهار و بيست پنج
![[تصویر: 13bedar%2020.jpg]](http://www.mehremihan.ir/images/stories/PostImage/13bedar%2020.jpg)
در تحليلي ديگر اينطور بيان ميگردد: ايرانيان پس از دوازده روز جشنگرفتن و شاديكردن كه به ياد دوازده ماه از سال است، روز سيزدهم نوروز را كه فرخنده است به باغ و صحرا ميرفتند و شادي ميكردند و در حقيقت بدين ترتيب رسميبودن دوره نوروز را به پايان ميرسانيدند. در تحليل ديگر كه بر مبناي نظرات مهرداد بهار ميباشد چنين بيان ميگردد: اعتقاد به عمر 12هزار ساله جهان نزد زرتشتيان، تحت تأثير نجوم بينالنهرين است كه معتقد بودند هريك از دوازده اختر كه خود به يكي از برجهاي دوازدهگانه حاكم است، هزار سال به جهان حكومت خواهد كرد. بدين روي عمر جهان دوازده هزار سال است و در پايان دوازده هزار سال، آسمان و زمين درهم خواهد شد. به اعتقاد مهرداد بهار، اصل اعتقاد به دوازده هزار سال، و دوازده ماه سال تأثير معتقدات بابلي است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگي آغازين باز ميگردد. پس جشنهاي دوازده روز در فروردين آغاز سال، با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوطه است. انسان آنچه را در اين دوازده روز پيش ميآمد، سرنوشت سال خود ميانگاشت. از پيش از نوروز انواع دانهها را ميكاشتند و هر دانهيي كه در طي اين دوازده روزه بهتر و بيشتر رشد ميكرد، آن دانه را براي كاشت آن سال بهكار ميبردند و گمان داشتند اگر روزهاي نوروزي به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
بهار مينويسد: «12روز فروردين نماد همه سال بود و چون پس از 12هزار سال عمر جهان، آشفتگي نخستين باري ديگر باز ميگشت، پس در پايان دوازده روز نيز يك روز نشان آشفتگي نهايي و پايان سال را بر خود داشت. در اين روز كاركردن و نظام عمومي را رعايتكردن نيز از ميان بر ميخاست و شايد عياشيها و اوجي باري ديگر براي يك روز باز ميگشت. نحسي سيزدهم عيد نشان فروريختن واپسين جهان و نظام آن بود».
علف يا سبزه گره زدن
يكي از كارهاي روز سيزدهبدر، علف گرهزدن است. درمورد سابقه اين رسم ميگويند كه مربوط است به فرزندان كيومرث. يعني اولين زوج يا اولين پدر و مادر (مشيه و مشيانه). زرتشتيان معتقدند چون اين دو با هم ازدواج كردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پايه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد اين رسم معمول گرديد.
در مجمل التواريخ چنين آمده است: «اول مردي كه به زمين ظاهر شد، پارسان او را گل شاه گويند؛ زيرا كه پادشاهي او الا به گل نبود، پس پسر و دختري از او ماند كه مشيه و مشانه نام گرفتند و روز سيزده نوروز با هم ازدواج كردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند به وجود آوردند و چون مردند، جهان نود و چهار سال بيپادشاه بماند».

![[تصویر: 13bedar%203.jpg]](http://www.mehremihan.ir/images/stories/PostImage/13bedar%203.jpg)