12-09-2020, 07:34 PM
(آخرین ویرایش: 17-09-2020, 04:41 PM، توسط فاطمه فتحی.)
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت ومدیریت دپارتمان های خارجی http://kishindustry.com
The boy asked, What is this, father?
(The father(never having seen an elevator
Responded, Son ,I have never seen anything like this in my life, l don't know what it is.
While the boy and his father were watching with amazement, a fat,ugly old lady moved up to the moving walls and pressed a button.
The walls opened, and the lady walked between them into a small room.
The walls closed, and the boy and his father watched the small numbers above the walls light up sequentially.
They continued to watch until it reached the last number, and then the numbers began to light in the reverse order.
Finally the walls opened up again and a gorgeous 24-year-old blond stepped out.
The father, not taking his eyes off the young woman, said quietly to his son, Go get your mother.
داستان جالب آسانسور
پسرمی پرسه این چیه؟پدر که هرگز چنین چیزی آسانسور را ندیده بود جواب داد:پسر من هرگز چنین چیزی تو زندگی ام ندیده ام نمیدونم چیه.
درحالی که داشتند با شگفتی تماشا میکردند خانم چاق وزشتی به طرف درمتحرک حرکت کرد وکلیدی را زد در باز شد زن رفت بین دیوار ها توی اتاق کوچک در بسته شد.
پسر و پدر دیدند که شماره های کوچکی بالای لامپ ها به ترتیب روشن میشدند آنها نگاشون رو شماره ها بود تابه آخرین شماره رسید بعد شماره هابالعکس روبه پایین روشن شدند سرانجام درباز شد و یه دختر۲۴ ساله خوشگل بور ازاون اومد بیرون پدر در حالیکه چشاشو از دختر برنمیداشت آهسته به پسرش گفت:برو مادرت رو بیار...