28-08-2020, 09:47 AM
http://kishindustry.com/
تحولات ساختاري- تكنولوژيك در اقتصاد جهاني و در بخش انرژي از جمله ضرورت تنوع بخشيدن به منابع تامين انرژي، امنيت عرضه، رشد فزاينده مصرف انرژي در افق هاي بلند مدت و در كشورهاي نوخاسته صنعتي ودرحال توسعه، نگراني نسبت به آلودگي هاي محيط زيست، افزايش سريع مصارف محصولات گوناگون پتروشيميايي و... گاز را به منزله يك منبع انرژي ونهاده صنعتي ممتاز در عرصه اقتصاد جهاني مطرح كرده است وروي اين اصل ايران درآينده با ملاحظه گستردگي بازار گاز در سطح بين المللي مي تواند در فرآيند باز آرايي اقتصاد ملي و بخش انرژي كشور به عرصه مبادلات جهاني گاز وارد شود.
تحقق هدف هاي سه گانه تامين گسترده تر گاز در مصارف انرژي داخلي، اجراي طرح هاي صيانتي تزريق گاز در ميدان هاي نفتي و عهده دار شدن نقش و سهم منطقي در بازارهاي صادراتي گاز مستلزم برنامه ريزي هاي بلندمدت و مطالعات جامع است كه بتواند جهت گيري هاي توسعه منابع گازي و بهره برداري مؤثر از ذخاير ارزشمند گاز كشور را تبيين نمايد.
پروژه مطالعات جامع گاز كشور با بهره گيري ازاطلاعات مربوط به عملكرد صنعت گاز كشور در بيست سال گذشته وبراساس طراحي وتدوين مدل هاي رياضي به طرح چشم اندازي از آينده پرداخته است ودر قالب آن عرضه وتقاضاي حامل هاي مختلف انرژي وسهم هريك از آنها دربخش هاي مختلف خانگي- تجاري، صنعت، كشاورزي وحمل ونقل در افق بيست سال آينده ارائه شده است.
توسعه منابع گازي كشور و تبديل ذخاير گازي به منابع قابل بهره برداري و دردسترس با كميات پيش بيني شده مستلزم سرمايه گذاري عظيم در اين بخش وتحول بنيادي تكنولوژيك آن است و ازهمين روي گسترش و تعميق همكاري هاي بين المللي منطقه اي از جمله شرايط اساسي توفيق در اجراي برنامه هاي طراحي شده و دگرگوني در مباني فني توليد و جلب سرمايه در بخش انرژي به طور عام وبخش گاز به طور خاص است. چنين فرآيندي ناگزير مستلزم بازآرايي صنعت نفت وگاز كشور وانطباق آن با شرايط جديد فني، اقتصادي وتجاري در سطح بين المللي است.
مصرف سرانه گاز طبيعي در دو دهه گذشته با نوساناتي توأم بوده است و در دوقطب بزرگ مصرفي جهان يعني آمريكاي شمالي وشوري سابق در جهت عكس يكديگر حركت كرده است. مصرف سرانه آمريكاي شمالي در دهه هاي 70 و80 با كاهش توأم بود. درصورتي كه مصرف شوري سابق افزايش داشته است. اين روند با فروپاشي اتحاد شوروي معكوس شده است. دراين دو دهه مصرف سرانه جهاني از رشد پيوسته اي برخوردار بود ودرسال 1990 به حدود 30/0 تن معادل نفت بالغ گرديد وبعد ازآن با يك روند كاهش(محدود)روبه رو شد.
پراكندگي و عمر ذخاير گاز طبيعي در جهان
حجم ذخاير تثبيت شده گاز طبيعي درجهان در سه دهه اخير تقريباً 3 برابرشده است و بررسي عمر ذخاير جهاني گاز دراين دوره حاكي از افزايش عمر اين ذخاير است. پراكندگي جغرافيايي ذخاير عبارتند از: شوروي سابق با ميزان ذخاير تثبيت شده 56 تريليون مترمكعب با حدود 40 درصد ميزان ذخاير جهان، خاورميانه با ميزان ذخيره اي 2/45 تريليون متر مكعب با حدود 4/32 درصد حجمي گاز جهان، خاورميانه با ميزان ذخيره اي 2/45 تريليون مترمكعب با حدود4/32 درصد حجمي گاز جهان، آسيا و اقيانوسيه، با حجم ذخاير 5/9 تريليون مترمكعب با حدود7/6 درصد ميزان جهاني گاز، قاره آفريقا با 4/9 تريليون مترمكعب با حدود 7/6 درصد حجم جهاني ذخاير گاز الجزاير، هند ونروژ ساير ميدان هاي عظيم را دراختيار دارند.
پتانسيل توليد و عرضه گاز طبيعي در جهان
توليد و عرضه گاز طبيعي در دهه گذشته در مقايسه با ساير حامل هاي انرژي مخصوصاً درمناطق خاورميانه آفريقا، آمريكاي مركزي از ا فزايش قابل توجه اي برخوردار بوده است، به طور كلي ميزان توليد اين نواحي در اين دوره حدود 100 درصد رشد داشته لكن اين ميزان توليد با در نظر گرفتن ذخاير عظيم گازي مناطق فوق كه داراي عمر متوسط بيش از 100(صد) سال هستند هنوز بسيار ناچيز بوده که نشان دهنده توان بالقوه اي است كه در صورت به فعل درآمدن قادر به تامين مصارف بلند مدت انرژي جهاني خواهد بود. از جمله نكات مهم در ارتباط با ذخاير گازي، تمركز بيش از 70 درصد اين منابع در دومنطقه خاورميانه وشوروي سابق(FSV) با ذخاير معادل 100 تريليون مترمكعب است كه از ديدگاه برنامه ريزي آتي انرژي جهاني بسيار حائز اهميت است. رشد مصرف گاز در مقايسه با ساير حامل هاي انرژي و همچنين تجارت جهاني آن چه به طريق خط لوله(گاز طبيعي=NG) ويا حمل با كشتي (LNG) در دهه اخير قابل بررسي است.
رشد تقاضاي گاز در كشورهاي جهان كه تا پايان دهه 80 با نرخ فزاينده اي ادامه داشت با كاهش مصرف شوروي سابق به دليل مسائل مرتبط با فروپاشي نظام حاكم برآن سير نزولي پيدا كرده تاكنون نيز باشتاب كاهنده اي ادامه دارد که اين روند به مرور بر طرف خواهدشد. ميزان مطلق مصرف گازطبيعي در دهه گذشته هميشه صعودي بوده است. عمرذخايرگاز به ميزان 22 سال(50 درصد) بيشتر از عمر ذخاير نفتي است؛ ازاين رو جهان جهت تامين نيازهاي آتي انرژي خود بيشتر از نفت مي تواند برروي گاز تكيه داشته باشد.
ميزان ذخاير گاز طبيعي شوروي سابق 40 درصد کل ذخاير جهان است که روسيه به تنهايي 5/34 درصد از ذخاير جهان را داراست و خاورميانه 4/32 درصد يعني تقريباً يك سوم ذخاير گاز جهان را دراختيار دارد كه سهم ايران به تنهايي 15 درصد است، دو منطقه در جهان يعني شوروي سابق (روسيه، تركمنستان، قزاقستان و ازبكستان) و خاورميانه (ايران، قطر، امارات عربي متحد، عراق، كويت و عربستان) جمعاً حدود 75 درصد از ذخاير را دراختيار دارند، اين ارقام به تنهايي گوياي اهميت استراتژيك ايران از لحاظ منابع گازجهان است زيرا علاوه براين كه ايران دومين كشور عمده جهان از لحاظ ميزان ذخاير است، در عين حال بين دو قطب مهم گازي جهان قرار دارد واين مطلب بر اهميت استراتژيك كشور مي افزايد.
عمر ذخاير گاز ايران با روند توليد فعلي بيش از 200 سال برآورد مي شود كه اين امرمسئله صادرات گاز را مورد توجه قرار مي دهد ونيز با انجام اكتشاف هاي جديد احتمالاً برميزان اين ذخاير ثابت شده در سال هاي آينده افزوده، خواهد شد. که نياز به برنامه ريزي درازمدت دارد. ده ميدان عظيم گازي جهان به ترتيب بزرگي عبارتند از: ميدان گاز گنبد شمالي(پارس جنوبي)كه عظيم ترين ميدان گاز جهان است و روسيه پنج ميدان در اختيار دارد. ايران نيز؛ در با اختيار داشتن پارس شمالي و جنوبي دو ميدان عظيم جهان را داراست، قطر(مشترك با ايران).
ذخاير گاز طبيعي در جهان
به طور كلي ذخاير گاز نيز همچون ذخاير نفتي به سه دسته تقسيم مي شوند: ذخاير ثابت شده (Proved Reserves)، ذخاير احتمالي(Probable) وذخاير ممكن (Possible). ذخاير ثابت شده آن دسته از ذخايري هستند كه اكتشاف درآنها به پايان رسيده ودر حال حاضر در مرحله توليد ويا توسعه قرار دارند. ذخاير احتمالي به آن دسته اطلاق مي شود كه اكتشاف در آنها به پايان رسيده و به احتمال زياد تحت شرايط فني و اقتصادي فعلي قابليت توليد را خواهند داشت.
ذخاير ممكن نيز ذخايري هستند كه شناخت زمين شناسي برروي آنها صورت گرفته ومعمولاً در جنب ذخاير ثابت شده يا احتمالي قرار دارند وارقام ارائه شده صرفاً تخمين هاي كارشناسان زمين شناسي نفت وگاز است.
ذخاير گاز جهان در بيست سال گذشته از روند پايدار افزايشي برخوردار بوده است. كشف ميدان هاي عظيم گازي مستقل در روسيه مانند اورنگري(Urengoy)، يامبرگ (Yamburg)و بواننكوسكوي(Bovanakovskoye) وهمچنين ميدان عظيم گازي پارس جنوبي درايران. به طور كلي ذخاير گاز جهان در پايان سال 1995 نسبت به سال 1975 به ميزان 121 درصد و نسبت به سال 1985، 41 درصد افزايش نشان مي دهد. درسال هاي 1994و 1995 روند اكتشاف ميدان هاي عظيم به انتها رسيد و در نتيجه ذخاير گاز جهان اندكي روبه نقصان نهاد، است. يكي ديگر از علل كاهش ذخاير، افزايش روند توليد گاز در جهان مي باشد. چنانچه رشد ذخاير گاز در جهان به ميزان 30 درصد در 10 سال آينده تصور نماييم، دراين صورت ميزان ذخاير گاز جهان در حد 180 تريليون متر مكعب درسال 2005 خواهد بود كه اين افزايش درحقيقت ادامه روند گذشته ليكن با شتاب نسبتاً كمتري مي باشد.
در مجموع، عمر ذخاير گاز جهان با نرخ توليد فعلي حدود 65 سال برآورد مي شود و درمقايسه با عمر ذخاير نفتي كه حدود 43 سال است از وضعيت مطلوب تري برخوردار است، بدين ترتيب قاره آمريکا با 4/8 تريليون مترمکعب حدود 1/6 درصد، امريکاي جنوبي و مرکزي با ذخاير 7/5 تريليون مترمکعب حدود1/4 درصد قاره اروپا با 5/5 تريليون متر مکعب 4 درصد حجم ذخاير گاز جهاني را به خود اختصاص داده اند.
ظرفيت توليد گاز طبيعي
توليد تجاري گاز طبيعي در جهان از آغاز دهه 1970 تا کنون داراي روند صعودي بوده است. مراکز عمده توليد اين حامل انرژي، امريکاي شمالي، مرکزي و جنوبي، اروپا، شوروي سابق، خاورميانه، افريقا، آسيا و اقيانوسيه هستند.
سيستم هاي مختلف عرضه (خطوط لوله و تانکر) با توجه به پراکندگي جغرافيايي ذخاير گاز طبيعي، اين ذخاير عمدتاً درمناطقي قرار دارند که از بازارهاي اصلي مصرف به دور هستند.انتقال گاز از مراکز توليد به مصرف شامل انتقال گاز در داخل کشور به صورت شبکه توزيع گاز و هم به صورت انتقال گاز با خطوط يا به طريق LNG براي صادرات به ديگر کشورها است.
در سال 1995 حدود 9/295 ميليارد مترمکعب به صورت گاز طبيعي(NG) از طريق خط لوله و 5/92 مترمکعب به صورت گاز طبيعي مايع شده (LNG) مورد تجارت قرارگرفته است.
آينده تجارت گاز مايع(L.N.G)
منطقه جنوب شرقي آسيا و يا به طور مشخص کشورهاي ژاپن، کره جنوبي و تايوان در حال حاضر بزرگترين مصرف کنندگان و وارد کنندگان اين محصول به شمار مي روند. پيش بيني هاي انجام شده به منظور شناخت تقاضاي آتي اين محصول نشانگر رشد بالاي تقاضاي LNG در 20 سال آينده در اين ناحيه است. در يک سال گذشته فعاليت هايي که در زمينه توسعه ظرفيت هاي گاز مايع در جهان صورت گرفته بي سابقه بوده است. در اين راستا مشخصاً از چهار پروژه نيجريه، قطر(Raslafftan) ترينيداد و عمان مي توان نام برد براي اولين بار پروژه هايي با اين وسعت در جهان در حال بررسي و اجرا است اين پروژه ها به منظور صادرات گاز مايع به بازارهاي جديدي مانند تايلند،چين و هند برنامه ريزي شده است. در حال حاضر ناحيه آسيايي اقيانوس آرام(Asia-Pacific) با در دست داشتن بيش از 75 درصد تجارت جهاني LNG مهمترين ناحيه به لحاظ بررسي آينده اين محصول است. به علاوه اينکه ساحل اقيانوس اطلس نيز با پروژه هاي نيجريه و ترينيداد فعال خواهند شد در حال حاضر LNG تنها 6 درصد بازار گاز اروپا و کمتر از يك درصد بازار امريکا را به خود اختصاص داده، اما اخيراً فعاليت هايي از طرف خريداران براي توسعه شبکه هاي توليد، فرآورش و انتقال گاز مايع در اروپاي جنوبي وتا حدودي امريکا براي تأمين امنيت عرضه سوخت هاي خود با استفاده از گسترش ظرفيت عرضه کنندگاني مانند نيجريه، ترينيداد و نزوئلا در اين ناحيه و قطر و استراليا در ناحيه آسيايي صورت گرفته است.
پيش بيني ميزان عرضه وانتقال گاز طبيعي تا سال2020
بررسي بازارگاز طبيعي جهان در يک دوره بلند مدت (تا سال 2020) و در قالب هفت منطقه جغرافيايي با در نظر گرفتن مشخصه هاي اقليمي، اقتصادي، سياسي و .... به تفصيل انجام گرفته است.
اين بررسي در دو سنايوري بالا و پايين انجام شده است. وجه تمايز دو سناريوي مورد نظر مفروضات ملحوظ شده در رابطه با پيش بيني بهاي نفت به عنوان شاخص بيان کننده قيمت انرژي در جهان است. تجربيات مربوط به نوسانات بهاي نفت، بخصوص در مقاطعي از زمان که به عنوان نقاط عطف در جهان شناخته شده است(شوکهاي نفتي)نشان دهنده اين واقعيت است که تغيير در بهاي نفت بر متغييرهايي مانند رشد اقتصادي، الگو و رشد مصرف انرژي، ساختار صنعت، چگونگي به کارگيري تسهيلات وتجهيزات مصرف کننده انرژي با کارايي بالاتر، نرخ صرفه جويي در انرژي و .... تأثير مستقيم و قابل توجهي داشته است، لذا باعنايت به چنين تجربياتي، سناريوي مورد بررسي با در نظر گرفتن کليه اثرات نامبرده در ساختار صنعت گاز در منطقه و در نتيجه جهان به بررسي پتانسيل عرضه گاز طبيعي مي پردازد.
در سناريوي پايين پيش بيني پتانسيل عرضه، بهاي نفت خام براساس قيمت هاي ثابت سال 1992 معادل 25-15 دلار به ازاي هر بشکه در سال 2000 و 33-23 دلار/ بشکه در سال 2020 در نظر گرفته شده است. بهاي نفت در سناريوي بالا نيز به ترتيب 30-20 دلار/بشکه در سال2000 و 50-40 دلار/ بشکه در سال2020 مورد نظر خواهد بود.
متغيرهاي تأثير گذارنده برپتانسيل عرضه گاز طبيعي در جهان را به طور کلي مي توان به دو دسته تقسيم کرد: يک دسته متغيرهايي که به طور عام در کليه مناطق داراي اثر مشابهي به عرضه خواهند بود(مانند چگونگي رشد اقتصادي و ...) دسته ديگر متغيرهايي هستند که تنها به لحاظ خاص اقليمي، سياسي و اقتصادي و ... در هر منطقه به عرضه آن منطقه خاص تأثير خواهند گذارد و وجود چنين متغيرهايي اگرچه جهت بهبود عرضه در آن مناطق خاص ضرورت خواهد داشت، ليکن براي ساير مناطق به عنوان يک شرط لازم(در مقطع مورد بررسي) مطرح نخواهند بود(مانند قوانين محدود کننده محيطي، بهبود تکنولوژي حفاري واکتشاف و توليد منابع گاز و ...) در اين بررسي چگونگي تأثير متغيرهاي مؤثر برعرضه گاز طبيعي در مناطق مختلف با توجه به شرايط خاص هر منطقه به تفکيک مورد توجه و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. مهمترين متغيرهاي مورد نظر در اين بررسي به شرح زير است:
- شرايط آب و هوايي هر منطقه؛
- سياست هاي حال و آينده انرژي هر منطقه در رابطه با چگونگي الگوي مصرف انرژي در دوره هاي مختلف ونيز سياست جايگزيني انواع انرژيها به خصوص در بخش گاز طبيعي؛
- سياست هاي صرفه جويي در مصرف انرژي (به خصوص گاز طبيعي)؛
- چگونگي امکانات توسعه انتقال و توزيع گاز طبيعي به مصرف کنندگان نهايي، شبکه هاي توزيع و انتقال داخلي و ... امکانات صادراتي؛
- چگونگي قراردادهاي عرضه گاز طبيعي در زمان حال و آينده و با توجه به برنامه توسعه صادرات در هر منطقه؛
- درصد بستگي به صادرات گاز طبيعي؛
- حجم ذخاير گاز طبيعي در هر منطقه؛
- نرخ تهي شدن منابع داخلي گاز؛
- قوانين هر منطقه در رابطه با مسائل زيست محيطي؛
- بهبود تکنولوژي حفاري وتوليد و اکتشاف گاز طبيعي؛
- چگونگي تأمين مالي طرح هاي بالادستي بخش گاز طبيعي؛
سناريو هاي مفروض دراين بررسي براي کليه مناطق دنيا به استثناي اروپاي مرکزي و شرقي به کار رفته است. توليد گاز در شوروي سابق تا حد بسيار زيادي به چگونگي مسائل سياسي در فدراتيو روسيه بستگي دارد، بنابراين تمايز بين سناريوهاي عرضه بالا و پايين براي اروپاي مرکزي و شرقي براساس قيمت هاي بازار جهاني نفت خام نيست بلکه به دو مجموعه مفروضات در ارتباط با مناسبات اقتصادي و سياسي در فدراتيو روسيه بستگي دارد.
پيش بيني ميزان تقاضاي گاز طبيعي در جهان تا سال 2020
تقاضاي گاز طبيعي در بلند مدت
در پيش بيني تقاضاي گاز طبيعي در جهان در آينده فرض قيمت اساسي ترين نکته در تعيين محدوده تقاضا است. همچنين پيش بيني ميزان رشد مصرف انرژي که متأثر از رشد اقتصادي است يکي ديگر از عوامل مؤثر به شمار مي آيد، در هر دوي اين عوامل فرض قيمت نفت نکته مهمي در برآورد نهايي قيمت گاز به شمار مي رود.
به طور کلي از مشخصات دو دهه قرن آتي، افزايش مصرف و نقش گاز مايع طبيعي است و در کل ميزان مصرف گاز در جهان در سال هاي 1995-2000 با رشد 2/2 درصد در سال هاي 2000-2005، 3/2 درصد در سال هاي 2000-2010 و 2/2 درصد و در سال هاي 2010-2020 بيش از 25 درصد از تقاضاي انرژي جهان توسط گاز تأمين خواهد شد. و اين در حالي است که سهم نفت به 35 درصد و زغال سنگ به 27 درصد کاهش مي يابد.
کشورهاي عمده مصرف کننده و گسترش استفاده از گاز طبيعي (قوانين و مقررات زيست محيطي)
- استفاده از گاز طبيعي در جهت کاهش آلودگي محيط زيست
- ماليات بر گاز طبيعي در سه منطقه عمده کشورهاي سازمان همکاري اقتصادي وتوسعه (OECD)؛ کشورهاي واردکننده نفت و گاز در سازمانOECDمي خواهند قوانين و مقررات مالياتي و غيرمالياتي را طوري بنا کنند که وابستگي آنها به نفت کمتر شود و استفاده از گاز طبيعي را تا اندازه اي نسبت به نفت تشويق نمايند.
قوانين و مقررات غيرمالياتي کشورهاي OECDدر مورد گاز طبيعي
کشورهاي عضو سازمان OECDکه سه بازار عمده مصرف گاز طبيعي را در برمي گيرند صرف نظر از ماليات زيادتر بر نفت و فرآورده هاي آن را غيرمستقيم باعث مصرف بيشتر گاز طبيعي مي شود و قوانين و مقرراتي نيز دارند که به تشويق مصرف گاز به جاي نفت کمک مي کند و منابع وارداتي را متعددتر مي سازد.
- اقدامات بين المللي براي جلوگيري از گرم شدن تدريجي جو کره زمين از جمله گسترش استفاده از گاز طبيعي؛
در نهايت با تفاصيل زياد، روند جهاني در استفاده از حامل هاي انرژي، به سمت استفاده از گاز طبيعي به دلايل فراوان گفته شده است و اين مطلب با افزايش 25 درصد مصرف آن در ميان کل سوخت ها نمايان گر است.
تحولات ساختاري- تكنولوژيك در اقتصاد جهاني و در بخش انرژي از جمله ضرورت تنوع بخشيدن به منابع تامين انرژي، امنيت عرضه، رشد فزاينده مصرف انرژي در افق هاي بلند مدت و در كشورهاي نوخاسته صنعتي ودرحال توسعه، نگراني نسبت به آلودگي هاي محيط زيست، افزايش سريع مصارف محصولات گوناگون پتروشيميايي و... گاز را به منزله يك منبع انرژي ونهاده صنعتي ممتاز در عرصه اقتصاد جهاني مطرح كرده است وروي اين اصل ايران درآينده با ملاحظه گستردگي بازار گاز در سطح بين المللي مي تواند در فرآيند باز آرايي اقتصاد ملي و بخش انرژي كشور به عرصه مبادلات جهاني گاز وارد شود.
تحقق هدف هاي سه گانه تامين گسترده تر گاز در مصارف انرژي داخلي، اجراي طرح هاي صيانتي تزريق گاز در ميدان هاي نفتي و عهده دار شدن نقش و سهم منطقي در بازارهاي صادراتي گاز مستلزم برنامه ريزي هاي بلندمدت و مطالعات جامع است كه بتواند جهت گيري هاي توسعه منابع گازي و بهره برداري مؤثر از ذخاير ارزشمند گاز كشور را تبيين نمايد.
پروژه مطالعات جامع گاز كشور با بهره گيري ازاطلاعات مربوط به عملكرد صنعت گاز كشور در بيست سال گذشته وبراساس طراحي وتدوين مدل هاي رياضي به طرح چشم اندازي از آينده پرداخته است ودر قالب آن عرضه وتقاضاي حامل هاي مختلف انرژي وسهم هريك از آنها دربخش هاي مختلف خانگي- تجاري، صنعت، كشاورزي وحمل ونقل در افق بيست سال آينده ارائه شده است.
توسعه منابع گازي كشور و تبديل ذخاير گازي به منابع قابل بهره برداري و دردسترس با كميات پيش بيني شده مستلزم سرمايه گذاري عظيم در اين بخش وتحول بنيادي تكنولوژيك آن است و ازهمين روي گسترش و تعميق همكاري هاي بين المللي منطقه اي از جمله شرايط اساسي توفيق در اجراي برنامه هاي طراحي شده و دگرگوني در مباني فني توليد و جلب سرمايه در بخش انرژي به طور عام وبخش گاز به طور خاص است. چنين فرآيندي ناگزير مستلزم بازآرايي صنعت نفت وگاز كشور وانطباق آن با شرايط جديد فني، اقتصادي وتجاري در سطح بين المللي است.
مصرف سرانه گاز طبيعي در دو دهه گذشته با نوساناتي توأم بوده است و در دوقطب بزرگ مصرفي جهان يعني آمريكاي شمالي وشوري سابق در جهت عكس يكديگر حركت كرده است. مصرف سرانه آمريكاي شمالي در دهه هاي 70 و80 با كاهش توأم بود. درصورتي كه مصرف شوري سابق افزايش داشته است. اين روند با فروپاشي اتحاد شوروي معكوس شده است. دراين دو دهه مصرف سرانه جهاني از رشد پيوسته اي برخوردار بود ودرسال 1990 به حدود 30/0 تن معادل نفت بالغ گرديد وبعد ازآن با يك روند كاهش(محدود)روبه رو شد.
پراكندگي و عمر ذخاير گاز طبيعي در جهان
حجم ذخاير تثبيت شده گاز طبيعي درجهان در سه دهه اخير تقريباً 3 برابرشده است و بررسي عمر ذخاير جهاني گاز دراين دوره حاكي از افزايش عمر اين ذخاير است. پراكندگي جغرافيايي ذخاير عبارتند از: شوروي سابق با ميزان ذخاير تثبيت شده 56 تريليون مترمكعب با حدود 40 درصد ميزان ذخاير جهان، خاورميانه با ميزان ذخيره اي 2/45 تريليون متر مكعب با حدود 4/32 درصد حجمي گاز جهان، خاورميانه با ميزان ذخيره اي 2/45 تريليون مترمكعب با حدود4/32 درصد حجمي گاز جهان، آسيا و اقيانوسيه، با حجم ذخاير 5/9 تريليون مترمكعب با حدود7/6 درصد ميزان جهاني گاز، قاره آفريقا با 4/9 تريليون مترمكعب با حدود 7/6 درصد حجم جهاني ذخاير گاز الجزاير، هند ونروژ ساير ميدان هاي عظيم را دراختيار دارند.
پتانسيل توليد و عرضه گاز طبيعي در جهان
توليد و عرضه گاز طبيعي در دهه گذشته در مقايسه با ساير حامل هاي انرژي مخصوصاً درمناطق خاورميانه آفريقا، آمريكاي مركزي از ا فزايش قابل توجه اي برخوردار بوده است، به طور كلي ميزان توليد اين نواحي در اين دوره حدود 100 درصد رشد داشته لكن اين ميزان توليد با در نظر گرفتن ذخاير عظيم گازي مناطق فوق كه داراي عمر متوسط بيش از 100(صد) سال هستند هنوز بسيار ناچيز بوده که نشان دهنده توان بالقوه اي است كه در صورت به فعل درآمدن قادر به تامين مصارف بلند مدت انرژي جهاني خواهد بود. از جمله نكات مهم در ارتباط با ذخاير گازي، تمركز بيش از 70 درصد اين منابع در دومنطقه خاورميانه وشوروي سابق(FSV) با ذخاير معادل 100 تريليون مترمكعب است كه از ديدگاه برنامه ريزي آتي انرژي جهاني بسيار حائز اهميت است. رشد مصرف گاز در مقايسه با ساير حامل هاي انرژي و همچنين تجارت جهاني آن چه به طريق خط لوله(گاز طبيعي=NG) ويا حمل با كشتي (LNG) در دهه اخير قابل بررسي است.
رشد تقاضاي گاز در كشورهاي جهان كه تا پايان دهه 80 با نرخ فزاينده اي ادامه داشت با كاهش مصرف شوروي سابق به دليل مسائل مرتبط با فروپاشي نظام حاكم برآن سير نزولي پيدا كرده تاكنون نيز باشتاب كاهنده اي ادامه دارد که اين روند به مرور بر طرف خواهدشد. ميزان مطلق مصرف گازطبيعي در دهه گذشته هميشه صعودي بوده است. عمرذخايرگاز به ميزان 22 سال(50 درصد) بيشتر از عمر ذخاير نفتي است؛ ازاين رو جهان جهت تامين نيازهاي آتي انرژي خود بيشتر از نفت مي تواند برروي گاز تكيه داشته باشد.
ميزان ذخاير گاز طبيعي شوروي سابق 40 درصد کل ذخاير جهان است که روسيه به تنهايي 5/34 درصد از ذخاير جهان را داراست و خاورميانه 4/32 درصد يعني تقريباً يك سوم ذخاير گاز جهان را دراختيار دارد كه سهم ايران به تنهايي 15 درصد است، دو منطقه در جهان يعني شوروي سابق (روسيه، تركمنستان، قزاقستان و ازبكستان) و خاورميانه (ايران، قطر، امارات عربي متحد، عراق، كويت و عربستان) جمعاً حدود 75 درصد از ذخاير را دراختيار دارند، اين ارقام به تنهايي گوياي اهميت استراتژيك ايران از لحاظ منابع گازجهان است زيرا علاوه براين كه ايران دومين كشور عمده جهان از لحاظ ميزان ذخاير است، در عين حال بين دو قطب مهم گازي جهان قرار دارد واين مطلب بر اهميت استراتژيك كشور مي افزايد.
عمر ذخاير گاز ايران با روند توليد فعلي بيش از 200 سال برآورد مي شود كه اين امرمسئله صادرات گاز را مورد توجه قرار مي دهد ونيز با انجام اكتشاف هاي جديد احتمالاً برميزان اين ذخاير ثابت شده در سال هاي آينده افزوده، خواهد شد. که نياز به برنامه ريزي درازمدت دارد. ده ميدان عظيم گازي جهان به ترتيب بزرگي عبارتند از: ميدان گاز گنبد شمالي(پارس جنوبي)كه عظيم ترين ميدان گاز جهان است و روسيه پنج ميدان در اختيار دارد. ايران نيز؛ در با اختيار داشتن پارس شمالي و جنوبي دو ميدان عظيم جهان را داراست، قطر(مشترك با ايران).
ذخاير گاز طبيعي در جهان
به طور كلي ذخاير گاز نيز همچون ذخاير نفتي به سه دسته تقسيم مي شوند: ذخاير ثابت شده (Proved Reserves)، ذخاير احتمالي(Probable) وذخاير ممكن (Possible). ذخاير ثابت شده آن دسته از ذخايري هستند كه اكتشاف درآنها به پايان رسيده ودر حال حاضر در مرحله توليد ويا توسعه قرار دارند. ذخاير احتمالي به آن دسته اطلاق مي شود كه اكتشاف در آنها به پايان رسيده و به احتمال زياد تحت شرايط فني و اقتصادي فعلي قابليت توليد را خواهند داشت.
ذخاير ممكن نيز ذخايري هستند كه شناخت زمين شناسي برروي آنها صورت گرفته ومعمولاً در جنب ذخاير ثابت شده يا احتمالي قرار دارند وارقام ارائه شده صرفاً تخمين هاي كارشناسان زمين شناسي نفت وگاز است.
ذخاير گاز جهان در بيست سال گذشته از روند پايدار افزايشي برخوردار بوده است. كشف ميدان هاي عظيم گازي مستقل در روسيه مانند اورنگري(Urengoy)، يامبرگ (Yamburg)و بواننكوسكوي(Bovanakovskoye) وهمچنين ميدان عظيم گازي پارس جنوبي درايران. به طور كلي ذخاير گاز جهان در پايان سال 1995 نسبت به سال 1975 به ميزان 121 درصد و نسبت به سال 1985، 41 درصد افزايش نشان مي دهد. درسال هاي 1994و 1995 روند اكتشاف ميدان هاي عظيم به انتها رسيد و در نتيجه ذخاير گاز جهان اندكي روبه نقصان نهاد، است. يكي ديگر از علل كاهش ذخاير، افزايش روند توليد گاز در جهان مي باشد. چنانچه رشد ذخاير گاز در جهان به ميزان 30 درصد در 10 سال آينده تصور نماييم، دراين صورت ميزان ذخاير گاز جهان در حد 180 تريليون متر مكعب درسال 2005 خواهد بود كه اين افزايش درحقيقت ادامه روند گذشته ليكن با شتاب نسبتاً كمتري مي باشد.
در مجموع، عمر ذخاير گاز جهان با نرخ توليد فعلي حدود 65 سال برآورد مي شود و درمقايسه با عمر ذخاير نفتي كه حدود 43 سال است از وضعيت مطلوب تري برخوردار است، بدين ترتيب قاره آمريکا با 4/8 تريليون مترمکعب حدود 1/6 درصد، امريکاي جنوبي و مرکزي با ذخاير 7/5 تريليون مترمکعب حدود1/4 درصد قاره اروپا با 5/5 تريليون متر مکعب 4 درصد حجم ذخاير گاز جهاني را به خود اختصاص داده اند.
ظرفيت توليد گاز طبيعي
توليد تجاري گاز طبيعي در جهان از آغاز دهه 1970 تا کنون داراي روند صعودي بوده است. مراکز عمده توليد اين حامل انرژي، امريکاي شمالي، مرکزي و جنوبي، اروپا، شوروي سابق، خاورميانه، افريقا، آسيا و اقيانوسيه هستند.
سيستم هاي مختلف عرضه (خطوط لوله و تانکر) با توجه به پراکندگي جغرافيايي ذخاير گاز طبيعي، اين ذخاير عمدتاً درمناطقي قرار دارند که از بازارهاي اصلي مصرف به دور هستند.انتقال گاز از مراکز توليد به مصرف شامل انتقال گاز در داخل کشور به صورت شبکه توزيع گاز و هم به صورت انتقال گاز با خطوط يا به طريق LNG براي صادرات به ديگر کشورها است.
در سال 1995 حدود 9/295 ميليارد مترمکعب به صورت گاز طبيعي(NG) از طريق خط لوله و 5/92 مترمکعب به صورت گاز طبيعي مايع شده (LNG) مورد تجارت قرارگرفته است.
آينده تجارت گاز مايع(L.N.G)
منطقه جنوب شرقي آسيا و يا به طور مشخص کشورهاي ژاپن، کره جنوبي و تايوان در حال حاضر بزرگترين مصرف کنندگان و وارد کنندگان اين محصول به شمار مي روند. پيش بيني هاي انجام شده به منظور شناخت تقاضاي آتي اين محصول نشانگر رشد بالاي تقاضاي LNG در 20 سال آينده در اين ناحيه است. در يک سال گذشته فعاليت هايي که در زمينه توسعه ظرفيت هاي گاز مايع در جهان صورت گرفته بي سابقه بوده است. در اين راستا مشخصاً از چهار پروژه نيجريه، قطر(Raslafftan) ترينيداد و عمان مي توان نام برد براي اولين بار پروژه هايي با اين وسعت در جهان در حال بررسي و اجرا است اين پروژه ها به منظور صادرات گاز مايع به بازارهاي جديدي مانند تايلند،چين و هند برنامه ريزي شده است. در حال حاضر ناحيه آسيايي اقيانوس آرام(Asia-Pacific) با در دست داشتن بيش از 75 درصد تجارت جهاني LNG مهمترين ناحيه به لحاظ بررسي آينده اين محصول است. به علاوه اينکه ساحل اقيانوس اطلس نيز با پروژه هاي نيجريه و ترينيداد فعال خواهند شد در حال حاضر LNG تنها 6 درصد بازار گاز اروپا و کمتر از يك درصد بازار امريکا را به خود اختصاص داده، اما اخيراً فعاليت هايي از طرف خريداران براي توسعه شبکه هاي توليد، فرآورش و انتقال گاز مايع در اروپاي جنوبي وتا حدودي امريکا براي تأمين امنيت عرضه سوخت هاي خود با استفاده از گسترش ظرفيت عرضه کنندگاني مانند نيجريه، ترينيداد و نزوئلا در اين ناحيه و قطر و استراليا در ناحيه آسيايي صورت گرفته است.
پيش بيني ميزان عرضه وانتقال گاز طبيعي تا سال2020
بررسي بازارگاز طبيعي جهان در يک دوره بلند مدت (تا سال 2020) و در قالب هفت منطقه جغرافيايي با در نظر گرفتن مشخصه هاي اقليمي، اقتصادي، سياسي و .... به تفصيل انجام گرفته است.
اين بررسي در دو سنايوري بالا و پايين انجام شده است. وجه تمايز دو سناريوي مورد نظر مفروضات ملحوظ شده در رابطه با پيش بيني بهاي نفت به عنوان شاخص بيان کننده قيمت انرژي در جهان است. تجربيات مربوط به نوسانات بهاي نفت، بخصوص در مقاطعي از زمان که به عنوان نقاط عطف در جهان شناخته شده است(شوکهاي نفتي)نشان دهنده اين واقعيت است که تغيير در بهاي نفت بر متغييرهايي مانند رشد اقتصادي، الگو و رشد مصرف انرژي، ساختار صنعت، چگونگي به کارگيري تسهيلات وتجهيزات مصرف کننده انرژي با کارايي بالاتر، نرخ صرفه جويي در انرژي و .... تأثير مستقيم و قابل توجهي داشته است، لذا باعنايت به چنين تجربياتي، سناريوي مورد بررسي با در نظر گرفتن کليه اثرات نامبرده در ساختار صنعت گاز در منطقه و در نتيجه جهان به بررسي پتانسيل عرضه گاز طبيعي مي پردازد.
در سناريوي پايين پيش بيني پتانسيل عرضه، بهاي نفت خام براساس قيمت هاي ثابت سال 1992 معادل 25-15 دلار به ازاي هر بشکه در سال 2000 و 33-23 دلار/ بشکه در سال 2020 در نظر گرفته شده است. بهاي نفت در سناريوي بالا نيز به ترتيب 30-20 دلار/بشکه در سال2000 و 50-40 دلار/ بشکه در سال2020 مورد نظر خواهد بود.
متغيرهاي تأثير گذارنده برپتانسيل عرضه گاز طبيعي در جهان را به طور کلي مي توان به دو دسته تقسيم کرد: يک دسته متغيرهايي که به طور عام در کليه مناطق داراي اثر مشابهي به عرضه خواهند بود(مانند چگونگي رشد اقتصادي و ...) دسته ديگر متغيرهايي هستند که تنها به لحاظ خاص اقليمي، سياسي و اقتصادي و ... در هر منطقه به عرضه آن منطقه خاص تأثير خواهند گذارد و وجود چنين متغيرهايي اگرچه جهت بهبود عرضه در آن مناطق خاص ضرورت خواهد داشت، ليکن براي ساير مناطق به عنوان يک شرط لازم(در مقطع مورد بررسي) مطرح نخواهند بود(مانند قوانين محدود کننده محيطي، بهبود تکنولوژي حفاري واکتشاف و توليد منابع گاز و ...) در اين بررسي چگونگي تأثير متغيرهاي مؤثر برعرضه گاز طبيعي در مناطق مختلف با توجه به شرايط خاص هر منطقه به تفکيک مورد توجه و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. مهمترين متغيرهاي مورد نظر در اين بررسي به شرح زير است:
- شرايط آب و هوايي هر منطقه؛
- سياست هاي حال و آينده انرژي هر منطقه در رابطه با چگونگي الگوي مصرف انرژي در دوره هاي مختلف ونيز سياست جايگزيني انواع انرژيها به خصوص در بخش گاز طبيعي؛
- سياست هاي صرفه جويي در مصرف انرژي (به خصوص گاز طبيعي)؛
- چگونگي امکانات توسعه انتقال و توزيع گاز طبيعي به مصرف کنندگان نهايي، شبکه هاي توزيع و انتقال داخلي و ... امکانات صادراتي؛
- چگونگي قراردادهاي عرضه گاز طبيعي در زمان حال و آينده و با توجه به برنامه توسعه صادرات در هر منطقه؛
- درصد بستگي به صادرات گاز طبيعي؛
- حجم ذخاير گاز طبيعي در هر منطقه؛
- نرخ تهي شدن منابع داخلي گاز؛
- قوانين هر منطقه در رابطه با مسائل زيست محيطي؛
- بهبود تکنولوژي حفاري وتوليد و اکتشاف گاز طبيعي؛
- چگونگي تأمين مالي طرح هاي بالادستي بخش گاز طبيعي؛
سناريو هاي مفروض دراين بررسي براي کليه مناطق دنيا به استثناي اروپاي مرکزي و شرقي به کار رفته است. توليد گاز در شوروي سابق تا حد بسيار زيادي به چگونگي مسائل سياسي در فدراتيو روسيه بستگي دارد، بنابراين تمايز بين سناريوهاي عرضه بالا و پايين براي اروپاي مرکزي و شرقي براساس قيمت هاي بازار جهاني نفت خام نيست بلکه به دو مجموعه مفروضات در ارتباط با مناسبات اقتصادي و سياسي در فدراتيو روسيه بستگي دارد.
پيش بيني ميزان تقاضاي گاز طبيعي در جهان تا سال 2020
تقاضاي گاز طبيعي در بلند مدت
در پيش بيني تقاضاي گاز طبيعي در جهان در آينده فرض قيمت اساسي ترين نکته در تعيين محدوده تقاضا است. همچنين پيش بيني ميزان رشد مصرف انرژي که متأثر از رشد اقتصادي است يکي ديگر از عوامل مؤثر به شمار مي آيد، در هر دوي اين عوامل فرض قيمت نفت نکته مهمي در برآورد نهايي قيمت گاز به شمار مي رود.
به طور کلي از مشخصات دو دهه قرن آتي، افزايش مصرف و نقش گاز مايع طبيعي است و در کل ميزان مصرف گاز در جهان در سال هاي 1995-2000 با رشد 2/2 درصد در سال هاي 2000-2005، 3/2 درصد در سال هاي 2000-2010 و 2/2 درصد و در سال هاي 2010-2020 بيش از 25 درصد از تقاضاي انرژي جهان توسط گاز تأمين خواهد شد. و اين در حالي است که سهم نفت به 35 درصد و زغال سنگ به 27 درصد کاهش مي يابد.
کشورهاي عمده مصرف کننده و گسترش استفاده از گاز طبيعي (قوانين و مقررات زيست محيطي)
- استفاده از گاز طبيعي در جهت کاهش آلودگي محيط زيست
- ماليات بر گاز طبيعي در سه منطقه عمده کشورهاي سازمان همکاري اقتصادي وتوسعه (OECD)؛ کشورهاي واردکننده نفت و گاز در سازمانOECDمي خواهند قوانين و مقررات مالياتي و غيرمالياتي را طوري بنا کنند که وابستگي آنها به نفت کمتر شود و استفاده از گاز طبيعي را تا اندازه اي نسبت به نفت تشويق نمايند.
قوانين و مقررات غيرمالياتي کشورهاي OECDدر مورد گاز طبيعي
کشورهاي عضو سازمان OECDکه سه بازار عمده مصرف گاز طبيعي را در برمي گيرند صرف نظر از ماليات زيادتر بر نفت و فرآورده هاي آن را غيرمستقيم باعث مصرف بيشتر گاز طبيعي مي شود و قوانين و مقرراتي نيز دارند که به تشويق مصرف گاز به جاي نفت کمک مي کند و منابع وارداتي را متعددتر مي سازد.
- اقدامات بين المللي براي جلوگيري از گرم شدن تدريجي جو کره زمين از جمله گسترش استفاده از گاز طبيعي؛
در نهايت با تفاصيل زياد، روند جهاني در استفاده از حامل هاي انرژي، به سمت استفاده از گاز طبيعي به دلايل فراوان گفته شده است و اين مطلب با افزايش 25 درصد مصرف آن در ميان کل سوخت ها نمايان گر است.