14-09-2018, 12:30 AM
بالغ بر 6000 موزه در آلمان
همه آلمان را به عنوان قدرت اول اقتصادی و موتور پویای صنعت اروپا میشناسند؛ کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم از خاکستر آتشی که خود برافروخت، برخاست و هم اکنون بعد از نیمقرن به عنوان اقتصاد اول اتحادیه اروپا و تکنولوژی برتر جهان شناخته می شود. تاکنون کتب و مقالات متعددی درباره تحلیل دلایل موفقیت این کشور، بعد از دو جنگ خانمانسوز، به رشته تحریر درآمده است. برخی جدیت، وقتشناسی و سختکوشی غیرقابلانکار مردم این کشور را دلیل اصلی موفقیت آنان میدانند. تعدادی عنصر هوش و ذکاوت این مردم را عامل مؤثر شناخته و ظهور بیشترین فلاسفه در این سرزمین دستمایه تحلیل برخی دیگر از متفکران شده تا نقش اندیشه و اندیشمندان را در موفقیت این مردم به عنوان مؤثرترین عامل بشناسند. برخی فراگیرشدن عقلانیت نوین و شروع اصلاحطلبی را در میان مردم آلمان دلیل این جهش میدانند؛ جهشی که نهتنها از جنبه موفقیت و رشد اقتصادی اهمیت دارد، بلکه مهمتر از آن، تغییر بنیادی نگرش و نظر مردم جهان نسبت به ملت آلمان را به وجود آورده است. تبدیل کشور آلمان از منفورترین کشور به رتبه نخست محبوبیت، آنهم تنها در کمتر از نیمقرن، از دیگر مقولاتی است که این کشور و مردم را حتی از ژاپن که مشترکات زیادی با آلمان دارد، متمایز میکند.
شاید برای شما جالب باشد که بدانید بیش از شش هزار موزه در کشور آلمان وجود دارد. نکته مهمتر از تعداد و عناوین و موضوعات این موزهها، تعداد مراجعهکنندگان به آنهاست؛ موزههایی که فقط تاریخ، هنر و آثار باستانی را برای تفاخر یا کسب هویت به جهانگردان عرضه نمیکنند. فرایند تحول تمدن و شهرنشینی، فرایند تحول تمامي شئون زندگی، فناوري و حیات بشر و محیط زیست و تأثیرات آن از موضوعات اصلی برخی از این موزههاست؛ عناوینی که ترجمه آن دشوار و گاه جهانگردان مجرب را به تعجب وامیدارد. درواقع بسیاری از موزههای آلمان براي شهروندان آلمان بهخصوص جوانان خود بنا شدهاند.
کمتر موزهای را میتوان دید که براي بهرخکشاندن هویت و تاریخ ازسوي دولت بنا شده باشد. بسیاری از موزهها براي ارائه تصویری عمیق و گسترده از هر پدیده تأثیرگذار بر زندگی مردم و بشریت و ازسوي انجمنها و افراد نیکوکار و نهادهای محلی تأسیس شدهاند. بهوضوح در اکثر موزهها اثر مخرب و دردناک جنگ جهانی بر همه شئون زندگی، اعم از معماری، هنر و تاریخ این کشور به چشم میخورد؛ موضوعی که همه، بهویژه جوانان بهعنوان یک واقعیت و درس به آن مینگرند؛ درسی تلخ اما آموزنده. نکته قابلتأمل دیگر آنکه آلمان خود آغازگر دو جنگ جهانی و عامل بزرگترین کشتار در تاریخ معاصر بشریت بوده و بدیهی است برای چنین کشوری رجوع به گذشته و انعکاس تاریخ در عرصه موزهها با هزینه زیادی روبهروست. شاید در اولین نگاه آن را به تحقیر ملی خودخواسته تعبیر کنیم، اما عقلانیت فراگیر شجاعت بازنگری در آینه تاریخ و گذشته و اقرار به خطای جمعی، چراغ راه و امید به آینده را برای مردم آلمان روشن کرده است. درک بلاواسطه این آموزهها نهتنها ملت این کشور را در بازسازی زیرساختها و توسعه این کشور مصمم كرده، بلکه آنها را در کمتر از نیمقرن بهعنوان یک ملت صلحطلب و مورد اطمینان و از منفورترین کشور و ملت به محبوبترین ملت در چشم جهانیان تبدیل کرده است.
محمدحسین عمادی
برای مطالعه مطالب بیشتر به سایت سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین مراجعه فرمایید
همچنین برای مشاهده تصاویر سفارت ایران در برلین به گالری تصاویر سایت مراجعه فرمایید
همه آلمان را به عنوان قدرت اول اقتصادی و موتور پویای صنعت اروپا میشناسند؛ کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم از خاکستر آتشی که خود برافروخت، برخاست و هم اکنون بعد از نیمقرن به عنوان اقتصاد اول اتحادیه اروپا و تکنولوژی برتر جهان شناخته می شود. تاکنون کتب و مقالات متعددی درباره تحلیل دلایل موفقیت این کشور، بعد از دو جنگ خانمانسوز، به رشته تحریر درآمده است. برخی جدیت، وقتشناسی و سختکوشی غیرقابلانکار مردم این کشور را دلیل اصلی موفقیت آنان میدانند. تعدادی عنصر هوش و ذکاوت این مردم را عامل مؤثر شناخته و ظهور بیشترین فلاسفه در این سرزمین دستمایه تحلیل برخی دیگر از متفکران شده تا نقش اندیشه و اندیشمندان را در موفقیت این مردم به عنوان مؤثرترین عامل بشناسند. برخی فراگیرشدن عقلانیت نوین و شروع اصلاحطلبی را در میان مردم آلمان دلیل این جهش میدانند؛ جهشی که نهتنها از جنبه موفقیت و رشد اقتصادی اهمیت دارد، بلکه مهمتر از آن، تغییر بنیادی نگرش و نظر مردم جهان نسبت به ملت آلمان را به وجود آورده است. تبدیل کشور آلمان از منفورترین کشور به رتبه نخست محبوبیت، آنهم تنها در کمتر از نیمقرن، از دیگر مقولاتی است که این کشور و مردم را حتی از ژاپن که مشترکات زیادی با آلمان دارد، متمایز میکند.
شاید برای شما جالب باشد که بدانید بیش از شش هزار موزه در کشور آلمان وجود دارد. نکته مهمتر از تعداد و عناوین و موضوعات این موزهها، تعداد مراجعهکنندگان به آنهاست؛ موزههایی که فقط تاریخ، هنر و آثار باستانی را برای تفاخر یا کسب هویت به جهانگردان عرضه نمیکنند. فرایند تحول تمدن و شهرنشینی، فرایند تحول تمامي شئون زندگی، فناوري و حیات بشر و محیط زیست و تأثیرات آن از موضوعات اصلی برخی از این موزههاست؛ عناوینی که ترجمه آن دشوار و گاه جهانگردان مجرب را به تعجب وامیدارد. درواقع بسیاری از موزههای آلمان براي شهروندان آلمان بهخصوص جوانان خود بنا شدهاند.
کمتر موزهای را میتوان دید که براي بهرخکشاندن هویت و تاریخ ازسوي دولت بنا شده باشد. بسیاری از موزهها براي ارائه تصویری عمیق و گسترده از هر پدیده تأثیرگذار بر زندگی مردم و بشریت و ازسوي انجمنها و افراد نیکوکار و نهادهای محلی تأسیس شدهاند. بهوضوح در اکثر موزهها اثر مخرب و دردناک جنگ جهانی بر همه شئون زندگی، اعم از معماری، هنر و تاریخ این کشور به چشم میخورد؛ موضوعی که همه، بهویژه جوانان بهعنوان یک واقعیت و درس به آن مینگرند؛ درسی تلخ اما آموزنده. نکته قابلتأمل دیگر آنکه آلمان خود آغازگر دو جنگ جهانی و عامل بزرگترین کشتار در تاریخ معاصر بشریت بوده و بدیهی است برای چنین کشوری رجوع به گذشته و انعکاس تاریخ در عرصه موزهها با هزینه زیادی روبهروست. شاید در اولین نگاه آن را به تحقیر ملی خودخواسته تعبیر کنیم، اما عقلانیت فراگیر شجاعت بازنگری در آینه تاریخ و گذشته و اقرار به خطای جمعی، چراغ راه و امید به آینده را برای مردم آلمان روشن کرده است. درک بلاواسطه این آموزهها نهتنها ملت این کشور را در بازسازی زیرساختها و توسعه این کشور مصمم كرده، بلکه آنها را در کمتر از نیمقرن بهعنوان یک ملت صلحطلب و مورد اطمینان و از منفورترین کشور و ملت به محبوبترین ملت در چشم جهانیان تبدیل کرده است.
محمدحسین عمادی
برای مطالعه مطالب بیشتر به سایت سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین مراجعه فرمایید
همچنین برای مشاهده تصاویر سفارت ایران در برلین به گالری تصاویر سایت مراجعه فرمایید