امروزه فقط مراسم عروسی را در تالار عروسی جشن می گیرند. در حالی که در گذشته تمامی مراسمات اعم از نامزدی و بله برون و حنابندان و عروسی را جشن می گرفتند. دوران نامزدی خیلی طول نمیکشید. بالاخره خانواده داماد خبر میداد که فلان روز، ساعت سعد است و میخواهیم دختر را عقد کنیم. بعد از تعیین ساعت زمان مبارک، اسباب عقد، طبقکشان به خانه عروس برده میشد. اسباب عقد شامل آینه و شمعدان، خوانچه نان و اسفند، رخت عروس، طبق نقل و کاسه نبات، طبق کلهقند، طبق میوه (ظرفهای میوه تقریبا به قد و اندازه یک آدم بود)، طبق شیرینی، شیشههای گلاب و قوطی هل و... بود.
چند زن، دستمالهای نقل را جلوی آشنایان میگرفتند و بهاینترتیب، آنها را به مراسم دعوت میکردند. (در آن دوران، کارت دعوت متداول نشده بود) اما دعوتهای مردانه اینطور بود که یک مرد خوشخطی چندین «رقعه فدایت شوم» برای دوستان و آشنایان مینوشت و غلام بچهها این دعوتنامهها را میرساندند. روز پیش از عقدکنان در خانه داماد، رختهای نبریده، چادر و چاقچور، روبنده و کفش زردوزی عروس را در بقچههای اطلس و ترمه میپیچیدند و داخل خوانچه میگذاشتند و در خوانچه بعدی کیسههای حنا، رنگ و سدر قرار داشت. در خوانچه سوم ۱۰، ۲۰ جفت کفش زنانه که باید میان کارکنان حمام زنان، جامهدار، آبگیر و... تقسیم شود. خوانچه چهارم، خوانچه اسفند پای عقد بود که هنوز هم معمول است و بعد از آن خوانچههای شیرینی، میوه و طبقهای آجیل و کاسه نبات بود. در یک خوانچه هم چندین کلهقند، چند بسته چای و چند شیشه شربت گوناگون قرار داشت.
در لباس عروس هم نباید گرهی باشد و بندهای لباسش سر سفره عقد باید باز باشد. عروس با گرفتن چند لیره و اشرفی از قوم شوهر، بله را میگفت و هلهله زنها نشان از بلهگفتن عروس بود و سرانجام عاقد، خطبه را میخواند و مطربها که پیرامون حوض خانه بودند، موسیقی مینواختند. در این هنگام بالاخره داماد اجازه داشت به مجلس زنانه بیاید و عروس برگزیده مادر و اقوامش را ببیند. در این هنگام مادر داماد پارچه توری را از روی صورت عروس برمیداشت و مادر عروس هم شیرینی خانگی تعارف عروس و داماد میکرد تا هر دو به دست خودشان آن شیرینی را دهن یکدیگر بگذارند و شیرینکام شوند. عقد که تمام میشد، مغز یک فندق را درآورده در جیوه میریختند و سوراخ آن را با موم میگرفتند و آن را همراه عروس میکردند تا همینطور که جیوه در فندق میلغزد، دل داماد نیز برای عروسش بلغزد و هوو سرش نیاورد.
در برخی خانوادهها در دوران نامزدکنان، داماد اصلا حق نداشت از در خانه عروس رد شود. بعضی از دامادها که زرنگ بودند به فراش و دایه خانه دختر پول میدادند تا هنگامی که نامزدشان از خانه بیرون میآید، آنها را خبر کند. خانواده عروس هم که از این داستانها بسیار شنیده و از این نقشهها باخبر بودند اصلا اجازه نمیدادند دختری که نامزد دارد به کوچه برود. چهبسا بسیار اتفاق افتاده بود، دختری که چند ماه تا یک سال نامزد بود، پایش را از خانه بیرون نمیگذاشت. خانواده پسر وظیفه داشت در ایام عید مانند عید فطر، عید قربان یا عید غدیر برای دختر هل، پارچه نبریده، یک تکه جواهر یا شیرینی و میوه بفرستد اما دستهگل یا طبق گل رسم نبود زیرا تا ۸۰، ۹۰ سال گذشته دکان و مغازه گلفروشی در تهران وجود نداشت و کسی به گل اهمیت نمیداد.
تالار عروسی باغ عروسی سالن عروسی[url=http://www.parsaya.com][/url]